فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خداوندا...
🍁در اولین روز پاییز
✨خودم، عزیزانم و دوستانم را
🍁قلبی پر از عشق،
✨و محبتی که در نام خودت
🍁متبرک گردیده است ببخشا ؛
✨و همواره ما را
🍁از محدوده زمان و مکان برهان،
✨تا در پیوند مهر خداییت قرار
🍁گیریم ، و روزمان را در آغوش
✨پر از خیر و برکتت سپری کنیم.
🌸آمیـن....
. 🌱
عبور از سیم خاردار نفس
#دفاع_مقدس
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4450🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
امان ازفراق..
امان ازدوری...
امان ازقلب جامانده..💔 😭
امان ازجاده یکطرفه به سمت کربلا..
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4451🔜
خیلی دوست دارم از بزهای کوهی بپرسم کجا میخوان برن؟!
انقدر ضروریه؟!😶
راه نداره منصرف بشن؟!🤔😅
🐏
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4452🔜
+ سرم را خوب در سینهات بفشار مادر؛
شاید وقتی برگشتم، جز پارهای استخوان،
سری نداشته باشم که در آغوشش بگیری!
برای آخرین بار در گوشم لالایی بخوان؛
میخواهم وقتی صدای غرش تفنگها و
سوت خمپارهها پردهی گوشم را لرزاند،
چشمانم را ببندم و شبهای آرامی را که
در گهواره تابم میدادی به یاد آورم...
.
-جان دلم؛
پس آنهمه آرزویی که برایت داشتم،
چه میشود؟ میخواستم دستت را
در دست شیر پاک خوردهای بگذارم
و دامادت کنم!
.
+ مادر؛ دست من همان دستیست که
در سرمای بهمن جای آنکه در جیب برود
و گرم شود،در هوا مشت شد و فریاد آزادگی
سر داد. برای این دست ننگ است که قنداق
اسلحه را رها کند؛ که امروز اگر قنداقها رها
شوند،فردا دیگر ناموسی نخواهدماند تا دست
در دست مردش بگذارد و عاشقانه در این
خیابانها قدم بزند...
.
- مهجبینِ مادر؛
تا امروز پیشانی بلندت بوسهگاه من بود.
اگر از پیشم برَوی چه کسی بر پیشانیت
بوسه زند؟
.
+ بگذار بوسه بعدی را مرمی داغ فشنگ بر
پیشانیم بنشاند مادر. می خواهم به همهی
آنهایی کهجای سجدهام را به سخرهمیگرفتند
و نشان ریا و تزویرش میدانستند، نشان دهم
که سربازخمینی بجای داغی مهر،داغ گلوله بر
پیشانی دارد..
.
- دل بیتابم را چه کنم گل عمرم؟
کدام مادری را دیدهای که جگرگوشهاش
را روانه قربانگاه کند؟!
.
+ تو هر مادری نیستی تصدقت!
تو وارث اموهبی که روی دلش پا میگذارد
اما روی امر وَلیاش نه! تو امروز چون کوه
میایستی تا یک تاریخ به تو تکیه کند و من
عاشقانه ترکشها را بغل میگیرم به امیدآنکه
دیگر هیچ فرزندی از آغوش مادرش جدا نشود...
-علیکرمی ؛ #هفتهدفاعمقدس-❣!
1_1169351147.mp3
12.19M
#خانواده_آسمانی ۲۶
▫️ انسانِ بی نهایت طلب، به دنبال معشوقی ست از جنس آرزوهای خود؛
معشوقی بینهایت با
-زیبایی بینهایت
-علم بینهایت
- قدرت، عاطفه و عشق بینهایت
♥ و این معشوق کسی نیست جز خداوند که یک فرمول بسیار ساده برای عاشق شدن را به انسان یاد داده است؛
آن فرمول چیست؟
#استاد_شجاعی 🎤
#حجتالاسلام_میرباقری
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4453🔜
#انگیزشی🍭
می شه {میم} مشکلات رو برداریم؟!🍫🍬
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4454🔜
◉♡♥️⃟🕊♡◉
بيدار شدݩ
براۍ ديدݩ يڪ صبح ديگر نعمت است.
آݩ را دست ڪم نگيريد.
قدرش را بدانيد
و براۍ زندگۍ دوباره سپاسگزار باشید🙃
#خدایاشکر
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
#داستان
#پندانه
نون سنگک
🔹مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.
🔸اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.
🔹مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
🔸گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟
🔹مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره.
🔸گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم.
🔹مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
🔸این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
🔹داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست.
🔸با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی.
🔹راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود.
🔸یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود.
🔹دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد.
نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
🔸گفتم: نفهمیدی کی بود؟
🔹گفت: من اصلاً جلو نرفتم.
🔸دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.
🔹دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم.
🔸وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
🔹تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره!
🔰پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم!
افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛
نه برای ما، نه برای اونها...
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4455🔜
1_1160338085.mp3
3.41M
محمد حسین پویانفر
سلام زندگی
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4456🔜
🌀❤️❤️🌀
با کدام آبــرویـی روز شمـارش باشیم
لحظه ای در نظر چشم خمارش باشیم
🌀❤️❤️🌀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم #حاجحسنجمالی
『 نماهنگ؛ یوسف زهرا عار توام... 🖤•』
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4457🔜