eitaa logo
فاصله رجعت
91 دنبال‌کننده
419 عکس
374 ویدیو
45 فایل
إِنْ تَنْصُرُوااللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ لاَيُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساًإِلاَّوُسْعَهَا بَعْدَعُسْرٍيُس
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 صبح امروز؛ تصویری از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آغاز مراسم عزاداری هیئتهای دانشجویی و قرائت زیارت در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۳/۶/۴ 📥 عکس با کیفیت اصلی @fasele_rejat131
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: جنگ و مبارزه همیشه ادامه دارد؛ در زمان تیغ و شمشیر یک جور است، در زمان اتم و فضای مجازی و هوش مصنوعی جور دیگر @fasele_rejat131
بدرود خانه پدری کم ما را قبول کن.... @fasele_rejat131
🔺حكم وسائل جامانده در موکب های اربعین ⁉️یکی از مسائل مبتلابه که در موکبهای مسیر پیاده روی اربعین اتفاق می افتد جا ماندن وسائل دیگران است به نحوی که به دلیل ازدحام و در رفت و آمد بودن جمعیت به سختی میتوان صاحب آن اموال را پیدا کرد؛ در این صورت آیا استفاده از وسائل جامانده در موکب های اربعین مثل دمپایی چفیه شال و یا وسائل با ارزش مثل شارژر گوشی پاور بانک و مانند اینها چه حکمی دارد؟ اگر استفاده کردن از آنها جایز نباشد آیا وظیفه ای نسبت به نگهداری آن وسائل داریم؟ ✅ موارد مختلف است؛ اگر بدانید که صاحبش از آنها اعراض کرده استفاده از آنها اشکال ندارد و در غیر این صورت اگر از دسترسی به صاحبان آنها ناامید باشید از طرف آنان خود وسائل یا قیمت آنها را به فقیری، صدقه بدهید. @fasele_rejat131
اربعین شد غروب اربعین ۱۴۰۳ و چقدر زود دل تنگش شدم هنوز هم در حوالی شهر، زائران مولا هستن اخوی؛ ماشینای خسروی کجاس مهران از کجا میبرن چند میگیرن... چقدر زود تمام شد چقدر زودتر از آنی که فکرش را کنی... انگار همین دیروز بود که رسیدیم نجف بچه ها؛خوب گوش کنید؛ صدای قدم ها صدای سایش کفش ها بر سینه جاده ها دارن میان.... امدن... چند روز است که در راه هستند خسته هستند... میلاد! ثبت شأن کن سید! پتو فراموش نشه حاج اصغر! شربت چی شد پس؟ سعید! صدا زیاده کمش کن بچه های پذیرش؛ اول خانوما بعد آقایون، اولویت با خانواده هاس دایی ابوالقاسم! غذا کی آماده میشه آقا یدا... بچه هارو بگو غذا بکشن میثم! گازوئیل تموم نشه حاج ذبیح! یخ چی شد محمدطاها! پله هارو کی تمیز میکنی... آقا سیف الله! آب طبقه اول قطع شد آقا مجیدی! چهارتا ۲۰ لیتری شربت بده بالا برادر داودی! کی میرسی شما خریدها انجام شد؟؟؟ دکتر!مریض بدحال داریم ... سهیل گوشی ها رو به شماره بگیر شارژ شد بگو بیان بگیرن و..... اینقدر غرق کار شده بودیم که شب و روز یادمون رفت خوابمون شده بود چند ساعت اونم توی یخ ساز و حرم که فکر نکنم بیشتر از یکی ، دو بار رفته باشیم اما هیچکدوم اینا دلیل نمیشه که غروب اربعین دلتنگ نشی معلوم نیست تا سال دیگه زنده باشیم... تا توفیق و رزقمون بشه بیایم چ آدما که سال گذشته خادم بودن و امسال زائر و چ آدما که پارسال زائر بودن و الان خادم و چ آدما که.... بنا ب هر دلیلی این توفیق سلب شد... اما امروز غروب وقتی تعداد زائران کم شد اشک و بغض در چهره همه، از بچه های آشپزخانه گرفته تا خدمات از دکترها تا پذیرش ها و.... می شد دید اما یاد حسین(ع) و کربلا همه ما را آرام می کرد.. براستی آقای خوبی ها … کربلا را چگونه ساختی که این گونه آرام می کند هر دل بی دل را آقای مهربانم …. کربلا چگونه است که به دست فراموشی می‌ سپارد تمام غم و غصه های دنیا را و تمام غصه ات می شود دیدن حرم و ضریح و …. کاش می شد بمانم دلتنگم…..! چون می دانم فراموش میشم مثل شمعی که ذره ذره خاموش میشم از یاد میرم مثل نسیمی اومدم مثل باد میرم واسه روزایی که نیستم میخونم به خدا که دوست داشتم واسه شبایی که نیستم میخونم به خدا که دوست داشتم واسه اربعین های که من نیستم الآن میزنم سینه واسه اون شبایی که من نیستم الآن میزنم سینه این درده محاله آدمی که مرده باز برگرده گرماتو نگیر ازم آخه خاک سرده حسین دوست دارم پس نزن به احساسم آبرومو میریزم من مردمو میشناسم کاش تو بغلت جا شم این بار اومدم دیگه آقا مال خودت باشم بمون برای من امام حسین هیچکیو نیار به جای من حسین شاعر : آقا مهدی نظری @fasele_rejat131
آهی کشید زائر تازه‌رسیده گفت یادش بخیر هفتهٔ قبلی حرم، حسین شاعر: امیرحسین روستایی @fasele_rejat131
🖼 مهم‌ترین نکات سخنان رهبر انقلاب در اولین دیدار با دولت‌ها @fasele_rejat131
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... شعله می پوشد شعله می نوشد اما پروانه خار سیلی زنجیر نسبتی باهم نَ... وهنوز هم سر پدرهیچ پروانه ای را به دستش نداده اند. خروش تازیانه ها اسارت نورها روی خار گرداندن گل‌ها بی گلدان در کوچه‌های دمشق که ممکن است در هیروشیما غزه سردشت بارها اتفاق بیفتد چون هرروز عاشوا هر سرزمین مین داشته باشد. این حرارت چیست هادی؟ که پنجره‌های گوشی مرا باز می‌کند بی دغدغه گوشواره ملیکا از ناله ای بنویسم که گوش مرا گوش تو را و گوش همه ما را که اینجا جمع شده‌ایم لاله... بی توجه به قیمت طلا و ارز و پیراهن خونی بورس. چیست این جذْبه؟ که مارا از گرما دیگری را از سرما می‌کشاند به جاده ای در تداوم راه پروانه ها آهوها بعد از چهل روز موسی از طور برگردد و ۷۲ آهو را از پیراهنشان بو بکشد السلام علیک مولاتی السلام علیک مغمومه من شیف راس ابو فی ایده السلام علیک مظلومه عل براتیمک و عل ایدان عل کراع حافی و عل اجلان من انه صلوات عل انتک خوشه چین سفرتک فی ایران حبه حبه و دمعه من عمتک التیامن معنده وچ زخمک حمل و درد و غصتک وچ عین+ وینه عمک یحمی من اخمک جره هو و مدمی و مشدود ایدک اما یحله کل عگده شام و شعله، شتم شوکاتهم کیف جبتی طاقه هد مده مثل امک گظابتی عل حایط کل قدم شلتی گلتی یا زهرا چارپاره یوادینه دمشق یا رقیه انیس السعدا گول ابن طاووس یبهدله تاریخ یندمر شمر فه متن لهوف اجنبی لیجره روسریات لیل ایصارو حرمله لیشوف مهرنوش ایزدپرست_هرمزگان @fasele_rejat131
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت مجید یراقبافان از حال و هوای روزی که رئیس‌جمهور فقید قرار بود از تولیت آستان قدس راهی قوه قضائیه شود؛ از ساعات تلخ شنیدن خبر شهادت تا اعلام عمومی آن در حرم امام رضا(ع)! @fasele_rejat131
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین چیزایی که از سالمندا بعد فوتشون تو خانه سالمندان باقی مونده زندگی همین قدر بی‌وفاست، حالا هی دل بشکونید، هی دیگرانو ناراحت کنید و هی زندگی رو جدی بگیرید. @fasele_rejat131
وحید عزیز تسلیت @fasele_rejat131
گاهی با سفر در دلت یک دنیا غم می شود و از ته دل برای کسی و یا کسانی دل تنگ می شود و ایام سخت برایت می گذرد؛ این را صابر و سینا به خوبی می دانند که در هر سفر که به هر بهانه ای برایم پیش میآید چقدر سخت است دل کندن برایم می شوم برج زهرمار و چنان بداخلاق میشوم که نگو از سفرهای دهه ۹۰ به هر سو تا همین سفرهای های اربعین این سفر اربعین ۱۴۰۳ از همین سفرها بود لحظه وداع لحظه سخت دل کندن لحظه سخت جدایی مثل هر بار پر از صابر و سینا پر از بغضی که به هر شکلی هست نگه ش می‌دارم لحظه پیچ اخر و محو شدن و بغض و اشکی که در چشمانم حلقه زد لحظه .... بدجور بغض داشتم بغض دوری از و در مسیر هم تا خود مرزبانی غرق خودم و افکارم بودم صبح به مرز رسیدیم بعد طی مراحل و موقع خروج نگاه م به عکس حاج احمد افتاد مثل همیشه چهره مهربون و سبزه ش با ی تبسم داشت بدرقه م می کرد و می گفت : بازم که دلبستگی داری بازم که دلتنگی داری اونوقت هی برای این و اون میگی فلان جا بودم با چند نفر همه عاقبت بخیر شدن الا من ، خوب عزیز من رفیق من علی من چند بار بهت بگم دلت بسپار بخدا ، دنبال عاقبت بخیری نرو طوری کار کن اون بیاد دنبالت ، ی روز باید بانه ، ی روز سیستان،ی روز هرات، ی روز کوبانی ، ی روز اهواز و.... ی هم روز اربعین بری مهم نیست کجایی مهم اینه که هر جا ک میری ببین چ کسی هستی و کجا هستی و چ وظیفه ای بهت دادن اونو تا توان داری انجام بده می‌دونم که می‌دونی الم بان ا... یری و خود خدا لایکلف النفس الا وسعها داره و بعد هر عسری یسر نصیبت میکنه چه بسا کار تو ۱ درصد از ۹۹ درصد باشه پس اینقدر بی‌قراری نکن اینقد دلتنگ صابر و سینا نباش اگه بدونی چقدر منو صادق ، محمود ، حمید ، محمد و عموهات اینجا منتظرتیم نمیدانی که چقدر خودت و سوتی هایی که میدی اینجا جاش خالی است. این سفر سفری نیست که درش دلتنگی و دلبستگی باعث بیحالیت بشه این سفر تمرین ظهوره نکنه اونموقعه هم میخای دلتنگ و دلبسته باشی؟ بنظرت بس نیست یادت رفته رقعه، یادت رفت حجرالسور ، یاد رفت حلب و بیمارستانش پس ی کم بزرگ شو پسر هنوز که همون علی ۹۲،۹۳ هستی اخمات باز کن یاعلی بسم ا... توی این حرفا بودم که حاج احمد داشت می‌گفت یهو اصغر بهم زد گفت کجایی بچه ها رفتند انگار که نه حتما درست می‌گفت آره خیلی وقته حتی اون موقعه ها که با محمود و مجید به فکر جبل بودیم از همون موقعه بارم بسته م و منتظر رفتنم و روح من زودتر رفته بود پیش رفقام و خودمم پشتش ولی این حجم دلتنگی و دلبستگی و بغض صابر و سینا نمیدانم خیلی دوست داشتم با حاجی بیشتر حرف میزدم بیشتر دردامو بگم ولی.... فقط بهش گفتم حاجی به حق رفقاتمون به حق هرچی که شما می‌دونی حواست به من باشه تنهام نزاری حواست به فکرم نیتم کارام باشه تو رو به همون خدا قسم ، دام و دانه زیاد سر راهم هست نزار هرجایی شم نزار چشمم زبانم دستم و کل جوارحم به خطا برن نزار اجر سالها مجاهدت رو به نگاهی حرفی بداخلاقی حتی نیتی از بین ببرم تنهام نزار حاجی من از مرگ میترسم خودت میدانی بارها به خودت گفتم نزار بمیرم تو رو خدا عاقبت بخیری از خدا و ارباب بخواه برام ،خودمم قول میدم میدونی که قول بدم پاش میمونم بارها بهت ثابت شده ، که اون لحظه رجعت نه دلبسته باشم و نه دلتنگ و طوری کار کنم که اون بیاد دنبالم نه من دنبال اون ولی تا اون لحظه مثل کوه استوار و مقاوم و پشتیبان هستم ان شالله گفتم و قدم ها رو محکم‌تر برداشتم به سوی دیار حبیب و خواندم : آقا جون با یه نگاه دلا میشه سر به راه که محبتت تموم آبرومه کاش منم با شهدا برسم به کربلا که توراه تو شهادت آرزومه کاش بشه تو راهت حر بشمو زهیر شم یه نظر به من کن تا عاقبت بخیر شم @fasele_rejat131