eitaa logo
فصل فاصله
316 دنبال‌کننده
359 عکس
41 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
بهار در قرنطینه! نسیم خرّم نوروز و عطر تازۀ عید دوباره بوی بهاران در این هوا پیچید ولی چو دید خیابان و کوچه مسموم است به خاک سالم گلدان خانه‌ها کوچید! محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
کرونولوژی کرونائیسم! این‌روزها شبه‌فیلسوفانی یافت می‌شوند که شیوع کرونا را رخنه‌ای در ایمان خلق می‌پندارند و در قیاسی باطل آرزو دارند که این ویروس به قول صداوسیما منحوس، چون طاعونی که قرون وسطی را،به رنسانس پیوند زد، راه را بر غلبۀ سوداها و تفکّرات آنان هموار سازد؛ درحالی که آنچه کرونا تاکنون برملا کرده، ضعف نظام سرمایه‌داری و نظم گل‌خانه‌ای حاکم بر آن است. ظلمتی بیهوده می‌تابد از این فانوس‌ها بندانگشتی‌ست اینجا عمق اقیانوس‌ها گوش عالم کر شده، بی‌نکتۀ سنجیده‌ای زین خروش سنج‌ها و این غریو کوس‌ها کِرم‌های پیله‌اند این کاسبان فلسفه سودی از آنان نمی‌بینی مگر افسوس‌ها مدعیّ فلسفه، لیک از غرور و از سفه منکران راز «یاسبّوح» و «یاقدّوس‌ها» همگنانِ غار افلاطون و چون اصحاب کهف خفته امّا در شب آشفتۀ کابوس‌ها نکته‌های تازۀ این فیلسوفان کهنه‌تر از حدیث کاهنان در عهد دقیانوس‌ها طوطیانی چندحرف از این و آن آموخته زاغکانی خویشتن‌آراتر از طاووس‌ها نیست درمان و دوایی درد اینان را که نیست چارۀ درد جهالت نزد جالینوس‌ها تازگی‌ها دل‌خوشند از اینکه ویروسی غریب شعله‌ها شاید زند در خرمن ققنوس‌ها تا حقیقت را مگر چون فکرشان باطل کند دل به یک ویروس بستند این کم از ویروس‌ها نکبت است این حکمت نابالغ این کودکان همچنان چون هیئتِ منحوس بطلمیوس‌ها محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
یقین گمشده به این شکستۀ بی‌دست‌وپای سرگردان یقین گم‌شده‌اش را به عشق برگردان هنوز می‌شود این دل شکسته‌تر باشد دل شکستۀ ما را شکسته‌تر گردان بریز هرچه عطش را به کام تشنگی‌ام لبان شعله‌ورم را به گریه تر گردان بس است هرچه تپیدیم زیر خاکستر بسوز جان مرا باز و شعله‌ور گردان مرا که تشنگی از آب خوشتر است امروز کنار چشمه ببر، تشنه‌کام برگردان دعای ما که دعا نیست، ادّعاست فقط هرآن دعا که نمودیم بی‌اثر گردان دل مرا به کنار ضریح عشق ببر رمیده‌آهوی بی‌تاب دربه‌در گردان محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
ویروس تاجی و همکاری طبّ قدیم و جدید! تصمیم وزارت بهداشت مبنی بر استفاده از طبّ سنّتی و ایرانی در مهار ویروس تاجی (کرونا) اقدام خردمندنه‌ای است. چینی ها هم قبلاً از طبّ بومی خودشان در درمان این بیماری استفاده کرده‌اند. پزشکی سنّتی ایرانی، هرچه آن را بنامیم، حاصل هزاران سال تجربۀ نیاکان ماست که نباید به بهانۀ سخنان و رفتارهای نابخردانۀ برخی مدّعیان طبّ سنّتی نادیده گرفته شود. واقعیّت آن است که ویروس تاجی خیلی چیزها را در دنیای ما دچار چالش کرده است و شاید بیش از هرچیز پزشکی مدرن را! پزشکی جدید تاکنون به دارو و پادزهر خاصّی برای درمان کرونا دست نیافته و پزشکان، به‌ناچار، در مهار آن از برخی داروهای مالاریا و ایدز استفاده می‌کنند. در درمان این بیماری معمولاً تلاش می‌شود که بدن بیمار را تقویت کنند و با تسهیل شرایط تنفّسی او کاری کنند که بدن بیمار بتواند خودش را از چنبرۀ این بیماری خلاص کند و این دقیقاً همان شیوۀ طبّ سنّتی ماست که بر اعتدال مزاج متکّی و معتقد است وقتی بدن توانمند باشد و به اعتدال برسد می تواند از خودش در برابر عوامل مهاجم دفاع کند و خودش را در شرایط مختلف بازسازی نماید. دانشکده‌های پزشکی و طبیبان و حکیمان واقعی سنّتی ما باید به زبان تفاهم‌آمیزتری دست یابند و از انکارهای تعصّب‌آلود پرهیز کنند و اجازه ندهند برخی از مدّعیان کم‌سواد فضا را مسموم کنند. خدارا چه دیدید شاید ویروس تاجی ناجی طبّ قدیم و جدید ما باشد و زمینۀ گفتگوی علمی بین این دو را فراهم کند. محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
غزلی منتشرنشده از مرحوم سیّد حسن حسینی تا شبم را روشن آن چشم معمّایی نکرد ظلمت دیرینه‌ام احساس تنهایی نکرد دل به دریای جنون زد به امید ساحلم خوف از طوفان و تندر مرغ دریایی نکرد چشم نازیبا نبُرد از روی ماهت بهره‌ای حسن ‌یوسف در نگاه زشت زیبایی نکرد درسفر بودی و من از یاد چشمت جرعه‌نوش هیچ‌کس از دور چون‌ من باده‌پیمایی نکرد هیچ‌چیزی جز عبورت از کنار بسترم لحظۀ جان‌کندن ‌ما را تماشایی نکرد گرمی شوق گرفتاری زبانم را گشود هیچ بلبل در قفس چون من خوش‌آوایی نکرد مثل تنهایی بلایی نیست در عالم، ولی آنچه هجران تو با من کرد تنهایی نکرد شعر من با شیوۀ اهل زمان بیگانه نیست با غزل‌هایم غریبی روح نیمایی نکرد به نقل از کانال همسفر باد
در قاب خزان چو شاخه‌ای که امیدش به برگ‌وباری نیست بهار آمده، امّا مرا بهاری نیست نوشته است: بهار است، شاخه‌ها سبزند ولی به گفتۀ تقویم اعتباری نیست مرا که عطر بهشت از تن تو بوییدم به باد هرزۀ اردیبهشت کاری نیست درون قاب خزان ایستاده‌ام، بی‌برگ ز هیچ رهگذرم چشم ِ انتظاری نیست تو مثل باد بهاری، گره‌گشا، سرسبز ولی دریغ، تو را عهد استواری نیست قرار بود که از عشق نگذریم، ولی گذشتم از تو و دیگر مرا قراری نیست محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
مهرۀ مار در طبّ قدیم برای حجرالحیّه یا مهرۀ مار خاصیّت پادزهری قائل بودند و می‌گفتند اگر این مهره را خیس کنند و بر محلّ مارگزیدگی بنهند شفابخش خواهد بود. آنان سوختۀ عقرب را نیز برای علاج عقرب‌گزیدگی مفید می‌شمردند. در پزشکی جدید هم واکسن‌ها را از ویروس‌ها و باکتری‌های تضعیف‌شده به دست می‌آورند. براین اساس مبنای دانش واکسن‌سازی بر گذشتگان ما معلوم بوده است و این البتّه نکته‌ای است که پزشکی جدید حاضر به اعتراف به آن نیست. خاقانی که در طبّ دانش گسترده ای دارد بر آن است که مهرۀ مار را فقط به بیمار باید داد و از مصرف بی رویّۀ آن باید پرهیز کرد: مهرۀ مار بهر مارزده‌ست به کسی کز گزند رَست مده مهرۀ مار یا مهرۀ جاندارو را، چنان‌که در ویدیو ملاحظه می‌فرمایید، از پشت سر برخی مارها به دست می‌آورند؛ خاقانی: بهترین‌جایی به دست بدترین‌قومی گرو مهرۀ جان‌دارو اندر مغز ثعبان دیده‌اند مهرۀ نوش و مهرۀ نوشین و مهرۀ ارقم هم از تعبیراتی است که در دیوان خاقانی به مهرۀ مار اشاره دارد. در فرهنگ عامّه برای مهرۀ مار خاصیت‌های جادویی ازجمله ایجاد جذّابیّت و تحبیب قلوب قائل اند. محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
آذرخش واپسین اگر آتشفشانی سرد گردد یا بهاری زرد یا دریاچه‌ای تبخیر یا کوهی به زیر بارش برف زمستان، پیر یا... جای شگفتی نیست شگفت آنجاست یک دریای طوفانیّ بی‌پایاب خاکستر شود روزی... چه کردی با دلم ای آذرخش واپسین ای شعلهّ موذی!؟ محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
جوامع صنعتی پیران کهن‌سال مبتلا به کرونا را در شرایطی به بهانۀ نداشتن صرفۀ اقتصادی در کام مرگ رها می‌کنند که رمق این اشخاص را در سال‌های جوانی مکیده‌اند و آن‌ها را سال‌های طولانی تا توانسته‌اند، استثمار کرده‌اند! وانهادند تورا؛ مثل اسکیموها که کهن‌سالان را در بیابان‌های یخزده می افکندند تا تن لاغرشان طعمۀ گرگ شود. مرگ در چشم تو زل زد، خاموش - مانند عقابی زخمی–و تو تلخ، در چشمانش خیره شدی ناگهان، زانوانت لرزید درد در سلسلۀ اعصابت بی‌محابا پیچید دستهایت مأیوس در پی چیزی گشت خون کف‌آلودی از دهانت به روی بسترِ چون برف، سپید قطره قطره پاشید... در توحّش چه تفاوت دارد رسم اسکیموها با به جرم پیری جان‌سپردن تنها؟ محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
جوامع صنعتی پیران کهن‌سال مبتلا به کرونا را در شرایطی به بهانۀ نداشتن صرفۀ اقتصادی در کام مرگ رها می‌کنند که رمق این اشخاص را در سال‌های جوانی مکیده‌اند و آن‌ها را سال‌های طولانی تا توانسته‌اند، استثمار کرده‌اند. این رفتار شبیه رفتار اسکیموهایی است که پیرانشان را روی قطعات یخ یا در دل بیابان‌های برفی رها می‌کردند تا یخ بزنند یا طعمۀ حیوانات وحشی شوند! وانهادند تورا؛ مثل اسکیموها که کهن‌سالان را در بیابان‌های یخزده می افکندند تا تن لاغرشان طعمۀ گرگ شود. مرگ در چشم تو زل زد، خاموش و تو، مانند عقابی زخمی تلخ، در چشمانش خیره شدی ناگهان، زانوانت لرزید درد در سلسلۀ اعصابت بی‌محابا پیچید دستهایت مأیوس در پی چیزی گشت خون کف‌آلودی از دهانت به روی بسترِ چون برف، سپید قطره قطره پاشید... در توحّش چه تفاوت دارد رسم اسکیموها با به جرم پیری واگذارند کهن‌سالی را تا بمیرد تنها؟ محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
هیچ پوچ است تمنّای عنایت از هیچ هیچ است حکایت و روایت از هیچ از هیچ‌کسان هیچ ندارم گله‌ای لب بسته ام از شکر و شکایت از هیچ محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh