‼️برای داشتن یک تیراندازی خوب و صحیح به نکات زیر توجه فرمایید‼️
🇮🇷کانال تخصصی، آموزش نظامی
@amozesh_nezami313
‼️اصول تیراندازی‼️
الف : یافتن چشم برتر و تست کسب چشم برتر :
بر طبق آمار بدست آمده 90 درصدمردم که با چشم راست نشانه روی می کنند با دست راست نیز تیر اندازی می نمایند یا با دست چپ که تیراندازی می کنند با همان چشم چپ نیزنشانه روی می کنند . فقط حدود 10 درصد مردم با چشم چپ دست راست یا چشم راست دست چپ نشانه روی می کنند.
در تیراندازی بهترین وضعیت آن است که باهمان چشمی که نشانه روی می کنند با همان دست نیز تیراندازی کنید . برای رفع این مسئله پیشنهاد می شود تیراندازان مبتدی قبل از شروع به کار با روش زیر چشم برتر یا غالب خود را بیابند.
تست:
🔻🔜
فرد ابتدا باید انگشت سبابه یکی از دستان خود را به طرف نقطه معینی نشانه رفته بلافاصله با دو چشم باز بطور طبیعی آن انگشت را بر روی آن نقطه منطبق کند . سپس بدون اینکه دست خود را از روی هدف منحرف نماید با دست دیگر یکی از چشمان خود را بسته و با چشم دیگر آن انگشت را بر روی هدف ملاحظه نماید . ( توجه کنید هنگام کنترل چشم انگشت شما نباید تا پایان تست از روی نقطه مشخص شده تغییر جهت داده یا جابجا گردد ) اگر انگشت شما از روی هدف با چشمی که نگاه می کنید منحرف به نظر میرسد آن چشم غالب شما نیست . سپس همان عمل را با چشم دیگر تکرار کنید . حال هر کدام از چشمان که با لحظه دیدن دو چشم باز بهتر ببیند چشم غالب شماست .
روشهای استفاده صحیح از چشم برای نشانه روی :
بسیار مهم است که چشم تیراندازان قوی باشد تا بتوانند بخوبی نشانه روی کنند . پس در اولین فرصت باید به چشم پزشک مراجعه نموده تا آزمایشات کامل را انجام دهد تا تشخیص نیاز یا عدم نیاز شما به عینک یا لنز را مشخص کند .
🇮🇷کانال تخصصی، آموزش نظامی
@amozesh_nezami313
‼️نکات مهم مورد نیاز برای چشمها در تیراندازی
الف / - از روزنه دید عقب (ابزار نشانه روی ) بطور واضح و روشن بطرف هدف نگاه کنید زیرا چشم ها در زمانی که واضح و روشن تصاویر را می بیند بهترین دید را دارد . زمانیکه مستقیم و صحیح نگاه می کنیم عضله های چشم آزاد و در آسایش خواهند بود .
ب/ - در صورت امکان با دوچشم باز نشانه روی کنید ؛ زیرا وقتی که یک چشم بسته است چشم دیگر خسته شده و تار خواهد دید ( انحراف چولگی چشم بسته به چشم باز کشیده می شود ) وو تمرکز فکر تیرانداز نیز از بین خواهد رفت .
ج/- برای کسانی که با دو چشم براحتی نمی توانند نشانه روی کنند می توان از یک پوشش چشمی برای چشمی که در خط نشانه نیست استفاده کرد ؛ زیرا این پوشش چشمی ، از برهم خوردن تمرکز دید جلوگیری می کند و از حواس پرتی جلوگیری می شود .
🔻🔜
لازم به ذکر می باشد که برای رشته تپانچه این پوشش چشمی معمولا بر روی کلاه تیرانداز و یا عینک تیرانداز گذاشته و یا نصب میشود و برای رشته تفنگ بر روی چشمی روزنه دید عقب سلاح (طبق اندازه اعلام شده 3.5.7 سانتیمتر می باشد ) و. یا کلاه و عینک تعبیه می شود تا بدون هیچگونه دخالتی از تمرکز تیرانداز نکاهد .
د /- باید چشم های خود را به طرق مختلف تقویت نمود
عوامل مواثر در تیراندازی
اجرای عوامل زیر به ترتیب گفته شده به میزان زیادی در تیراندازی شما تاثیر گذار است.البته قبل از هر چیز داشتن روحیه مناسب وآرامش ، بدور از استرس وعوامل منفی روحی برای تیراندازی لازم وضروری است.
1- چک کردن سلاح و مهمات و متعلقات سلاح
2- حالت گیری درست
3- حالات تنفس قبل و حین ماشه کشی
4- روش نشانه روی و تطبیق نشانه روی
5- کشیدن خلاصی ماشه
6- عملیات تکمیلی
7- تعقیب آتش
8- بهم نزدن حالت تیراندازی برای شلیک تیر بعدی
🇮🇷کانال تخصصی، آموزش نظامی
@amozesh_nezami313
سلام.آمادگی فراخوانی شهرستانی دراین هفته راداشته باشیدزمان ومکان متعاقبا اعلام می شود.باتشکر.یاحق.👉👉👉
✨✨✨ ﷽ ✨✨✨
✅ خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی :
✍در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی، الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود، آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم. آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند، آب میآورد، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد».
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم، گفتم: یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم».
سرم را گذاشتم زمین و گفتم: یا زهرا ! افتخار میکنم، این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن.
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم، تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است.
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام.
اعتنایی نکردم، دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید: بیا آب آوردهام.
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم.
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند، تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد، طاقت نیاوردم. سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید: «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم، لیوان دوم و سوم را هم آورد. یک مقدار حال آمدم، بلند شدم، او گفت: به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم: تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم.
گفت: دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت: چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی، الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم. ایشان فرمودند: به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد.
فقط بگو لبيک يازهرا (س)
📚حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
🌹 #یاد_شهدا
🎁 هدیه سردار شهید رستگار به مادرش از بهشت/مادری که بدون سواد یک شبه قاری قرآن شد.
❤ مادر در خواب پسر شهیدش را می بیند
پسر به او می گوید «توی بهشت جام خیلی خوبه ، چی می خوای برات بفرستم ؟»
مادر می گوید «چیزی نمی خوام ؛ فقط جلسه قرآن که می روم همه قرآن می خوانند و من نمی توانم بخوانم خجالت می کشم. می دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید را بخون .»
پسر می گوید :« نماز صبحت را که خواندی قرآن رو بردار و بخون !»
بعد از نماز یاد حرف پسرش می افتد.
قرآن را برمی دارد و شروع می کند به خواندن.
📌خبر می پیچید
پسر دیگرش این را به عنوان کرامت شهید ، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می کند و از ایشان می خواهد مادرش را امتحان کنند.
قرار گذاشته می شود و حضرت آیت الله نزد مادر شهید می روند .
قرآنی به او می دهند که بخواند .
به راحتی همه جا را می خواند ؛ اما بعضی جاها را نه .
میفرمایند: قرآن خودت را بردار و بخوان !
مادر شهید شروع می کند به خواندن ، بدون غلط.
آیت الله نوری گریه می کنند و چادر مادر شهید را می بوسند و می فرمایند :« جاهایی که نمی توانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم ...»
کرامت شهدا
مادرشهید
🌷 شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
۱۳۰۸۱
👈👈👈سلام .فراخوانی دسته ای این هفته چهارشنبه ۲۱مهردرمکان های سپاه هرشهرستان لذاطبق اطلاع رسانی شهرستانتان حصورپررنگ وپرشورداشته باشید.اجرشماباسیدالشهدا(ع)یاحق.👉👉👉
توجه ...باسلام فرماندهان محترم فاتحین شهرستان جهت توجیه ورفع نواقص پرونده لطفااین هفته هماهنگ نمائید.بانیروی انسانی شهرستانتان دردفترساری حتماحضوریابید..چون حتمابایددرسامانه ناب اعضای گردان رابارگذاری نمائیم.وبایداطلاعات مدارک و پروندهابدون نقص وکامل باشد.باتشکر.یاحق👉👉👉