🔻رخنهی لیبرالیسم در جبههی انقلاب
🖊 مهدی جمشیدی
۱. برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبههی انقلاب، نسبت به غیرانقلابیها، ملایم و منعطف و مداراییاند اما انقلابیهای اصیل را بهشدت، طرد و نفی و سرکوب میکنند. اگر اینان به انقلابیهای اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکردهاند، ولی اگر انقلابیهای اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسستآفرین و وحدتشکن هستند. در واقع، سیئات انقلابیهای اصیل، حسنات اینان است. پس با معیارهای دوگانه و خودخواهانه مواجه هستیم.
۲. تعبیر دقیقتر و زیباتری که میتوان دربارهی اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابیگریشان، از برخی ظواهر و صورتها فراتر نمیرود و عمق هویتی ندارد. وانمود میکنند که انقلابیاند، اما دچار چرخش و دگردیسی شدهاند.
۳. شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدمهای دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفتهاند چه باشند.
۴. در دههی اخیر، عدهای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیتالله خامنهای هم در مقابلشان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأتگرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمیبرند. من اینان را التقاطی میدانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است.
۵. برخی از انقلابیها کوشیدند ادای اصلاحطلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالتها بریدند و به اصیلها گفتند تندرو. البته درباره صورت مشترک و مخرج مشترک داشتنشان با اصلاحطلبان، هیچگاه توضیح ندادند. نرمنرمک چرخیدند.
۶. دربارهی «برجام» و «فضای مجازی» و «حجاب»، مانند خاتمی و اصلاحطلبان فکر میکنند. فقط مشکل اینجاست که برخلاف اصلاحطلبان، تعبیر «حضرت آقا» را هم ضمیمهی استدلالهای اقتباسی خود میکنند.
۷. حاجقاسم را نیز از آن خود میدانند؛ همان کسیکه میگفت دختر شهید، فقط به قصد «هدایت» میتواند با دختر بدحجاب، ارتباط داشته باشد نه به قصد «رفاقت»؛ یعنی حتی رفاقت با اینان را نیز نمیپسندید. نمیدانند سیاست حاجقاسم، «سیاست هدایت» بود نه «سیاست تمایز». هم برجام را تصمیم نظام میدانستند و هم فتوحات منطقهای حاجقاسم را میطلبیدند.
۸. رهبر انقلاب از سه مرحله سخن گفتهاند: خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی. اینان چون در مرحلهی خودسازی، شکست خوردهاند، ارادهی انقلابی ندارند و بهجای جامعهسازی، در پی جامعهسنجی هستند تا مطابق ذائقه، حکومت کنند.
۹. در اغتشاش سال گذشته دیدید که «مواضع دوپهلو» داشتند. هرچه فریاد داشتند بر سر نظام و نوع حکمرانی کشیدند؛ مانند خاتمی. دوگانهی نظام/ مردم را پذیرفته بودند؛ همانند اصلاحطلبان.
۱۰. حداقل یک دهه است که کسانی در درون جبههی انقلاب، التقاطی شدهاند. کلیدواژههایی هم دارند: وحدت/ خلوص، همبستگی/ دوقطبیشدن، عقلانیت/ تندروی، فرهنگ/ امنیت، جذب حداکثری/ طرد، و ... . از همهی اینها روایت غلط دارند.
۱۱. از اصول بریدهاند اما انتظار دارند که همچنان در هستهی مرکزی گفتمان انقلاب باشند. به ما میگویند «تنگنظری» نکنید ولی مسأله این است که خودشان «تجدیدنظر» کردهاند. دایرهی انقلاب و خودی نیز باید متناسب با بازاندیشیهای دورهای آنها گشاد شود؛ چون معیار، اینانند نه ارزشها.
۱۲. به همان معنا که امام خمینی به بازرگان، «برچسب لیبرال» زد، من هم این اصطلاح را به اصولگرایی نسبت میدهم. روح بازرگان در بخش عمده اصولگرایان، حلول کرده است. «اسلام رحمانی»، فصل مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان شده است. اسلام رحمانی، یعنی لیبرالیسم و هر کس به مؤلفههای آن معتقد باشد، دچار التقاط شده است؛ چه اصلاحطلب و چه انقلابی.
۱۳. جالب اینکه میان «بدنه» و «بالاییها»، تفاوت آشکار وجود دارد؛ بدنهی انقلابی که در کف هستند، وفادارند اما هرچه فراتر میرویم و به نخبگان میرسیم، موارد استحاله بیشتر میشوند. گویا وضع اجتماعی (قدرت) و وضع فکری (حقیقت)، تا حدی با یکدیگر نسبت عکس دارند. ازاینرو، جماعت از راه انقلاب بازگشته و به تفکر اصلاحات پیوسته، اکثریت نیستند که «واسازی فکری»ام به «واگرایی اجتماعی» برسد.
۱۴. از هرچه که واسازیشان کند متنفرند؛ مثل همین متن! بیدرنگ، واکنش منفی نشان میدهند و برآشفته میشوند. نگرانند که مبادا نسبتهای فکری و هویتی پنهانشان با اصلاحطلبان آشکار شود. میگویند خودمان هستیم ولی تاریخ اصلاحات میگوید تکرار آنهایند. تجدیدنظرطلبی را از سطر نخست آغاز کردهاند.
۱۵. راه «بازسازی انقلابی» از «واسازی اصولگرایی» میگذرد. اینان برای تداوم قدرت خویش، امکانهای انقلاب را به زنجیر بستهاند و مردم را در انتظار جهش تاریخی، دلسرد کردهاند.
@fatemearabzadeh
دستنوشتههای یک مبلغه
🔻رخنهی لیبرالیسم در جبههی انقلاب 🖊 مهدی جمشیدی ۱. برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبههی انقلاب،
متن کمی طولانی ست اما ارزش خواندن را دارد چون حق است.
زمان مناسب برای رشیدپورها چه زمانیست؟
آن موقع که مجلس حامی فتنه میشود یا دولت عامل فتنه!
جناب از دوقطبی برای ما نگو که دود آتشی که برافروختید همچنان شهر را آلوده کرده!
خیال میکردید مثل ۸۸ نفسها حبس میشود؟!
خیر این صدای #رویشهای_انقلاب است.
هرگاه مسیرتان تغییر کرد آغوش ملت بهرویتان باز است.
#مطالبه_اثر_دارد
@fatemearabzadeh
افرادی مانند رشیدپور خطری که دارند به چند پست اینستاگرامی و دمیدن در آتش تفرقه و لگدزنی به نظام ختم نمیشود.
این افراد اصل جامعه را نشانه گرفته اند. ایشان بیپروا بر روی نهاد خانواده تیغ کشیدند.
نشاط، مطالبهگری، امیدبخشی، شهدا، ایثار، صدای بخشی از مردم، همه سلیقهها و باورها در چارچوب امنیت و منافع ملی!
همه واژگانی هستند با بار مثبت و دارای مشروعیت و مقبولیت اما مشکل این متن در چند خط آخر نمایان میشود و پلیدی برنامهریزان آن را به نمایش میگذارد.
«ما باید به زندگی در کنار هم عادت کنیم»
به چه عادت کنیم؟
«به تنوع سلیقه ها و سبک های زندگی»
این یعنی تمام آنچه سالها غرب برایش تلاش میکند و توانسته پای همجنسبازی و ازدواج با حیوانات و نانباینری و پدوفیلیا را به قوانین جامعه بشری باز کن را برای جامعه اسلامی ایران آرزو کنیم.
آنها هم بر اساس فلسفه پستمدرن ازین اندیشه و ساختارها حمایت میکنند و تکثر خواستهها و سبکهای زندگی را تنها راه بشریت میدانند!
به همین راحتی در پس واژهسراییهای وطن دوستانه و مردم مدارانه راه را برای ایجاد و پذیرش تمایلات و باورهای التقاطی و باطل باز میکنند.
قابل توجه عزیزانی که ربط اینها را نمیدانند:
رئیسجمهور آمریکا بیش از بیست سال پیش در نطق سخنرانی خود، برای اولین بار به جای واژه خانواده از کلمه خانوادهها استفاده کرد که به انواع خانواده اشاره داشت و این شد آغاز داستان غمبار جامعه آمریکایی1!
1، چه کسی خانواده آمریکایی را کشت
@fatemearabzadeh
چرا همه ما باید داف باشیم؟
با جستجویی کوتاه در موتورهای جستجو درمی یابیم بر خلاف تصور رایج مردم از کلمه داف به معنای زن زیبا و جذاب، این واژه مخفف Dumb ugly fat friend=Duff
یا Designated ugly fat friend به معنای دوست چاق و زشت است!
در حقیقت زمانی که یک زن زشت در کنار یک زن زیبا قرار بگیرد و جذابیت های آن زن زیبا را دوچندان میکند، به آن زن زشت میگویند داف آن زن زیبا!
در غرب این واژه در مقام توهین و تمسخر فرد به کار میرود و کسی که خود را داف می یابد حس بدی به خودش پیدا میکند.
گاهی به معنای زن بدکاره به کار میرود و گاهی پست و بیارزش!
اما ماجرا چیست و چرا ما باید داف باشیم؟
هرروز که میگذرد غرب بیشتر به این حقیقت دست مییابد که موفقیت های زن مسلمان عفیف و باحیا قابل کتمان نیست.
نظام سرمایهداری به خوبی میداند جهانی شدن تصویر زن مسلمان ایرانی برایش بحرانساز خواهد شد چراکه به خوبی میداند دومین دلیل اسلام آوردن زنها در جهان حکم حجاب است.
به عبارتی زن غربی مسیر جدیدی به سوی پیشرفت را پیشروی خود میبیند که با افسردگی و سرخوردگی درونی قرین نیست؛ مسیری که نه از فروپاشی خانوادگی میگذرد نه از بی حرمتی اجتماعی! و این یعنی کسادی بازار صنعت پورن، سکس، مد و شرکتهای دارویی و مافیای عملهای زیبایی و ....
مسیری که عزت،کرامت و آرامش زن در خانواده و اجتماع بیش از پیش میشود.
غرب از وقوع پیشبینی هانتینگتون میترسد که گفته بود بعد از فروپاشی شوروی و در برخورد نهایی تمدنها بزرگترین رقیب ایدئولوژیک غرب، اسلام؛ آن هم به رهبری ایران خواهد بود.
حالا اگر زن مسلمان ایرانی به عنوان الگوی بهتر و جذابتری از زن بودن ارائه شود موجودیت ایدئولوژیک غرب بیش از پیش به خطر خواهد افتاد.
زن غربی امروز که خسته از بدل مرد بودن است و در فرهنگی تنفس میکند که غایت کمال وجودش عامل تلذذ بودن برای مردان است، بیش از هر زمانی به دافی نیاز دارد که او را زیبا نشان دهد و اعتماد به نفس از دست رفته اش را به او بازگرداند. نه فقط زن ایرانی بلکه همه زنان جهان سوم باید داف باشند تا آمریکا و غرب به خطر نیفتد. تا الگوی تک خطی پیشرفت به مسیر خود ادامه دهد. تنها در این صورت است که زن غربی میتواند پیشرفتهایش! را به رخ بکشد و جذاب باقی بماند. زن جهان سومی باید سرگرم جذابیت های جنسی اش بشود تا یگانه الگوی مقدس پیشرفت غربی به چالش کشیده نشود.
این باوری هست که باید بر همه باورها و همه فرهنگها مستولی شود:
نسخه دیگری برای موفقیت وجود ندارد و فروپاشی فردی و خانوادگی از لوازم قهری این پیشرفت و قربانیان اجتناب ناپذیر این مسیرند!
دختر ایرانی هم باید قبول کند که حتی اگر آرایش نکند، حتی اگر برهنه نباشد ذاتا داف است. باید بپذیرد افق پیش رویش به دنبال زن غربی حرکت کردن و هرگز به او نرسیدن است! تنها در این صورت است که او را در معادلات جهانی پذیرفته میشود.
🔹در نهایت همه ما باید داف بودن را بپذیریم تا الگوی لیبرال سرمایه داری غرب به خطر نیفتد...
✍ملکی
@fatemearabzadeh
بسمالله
من آدم اربعین نیستم. نه ایمانی دارم که نشانهاش شود زیارت #اربعین و نه دلی دارم که تنگ این راه شود.
نجوایی کردم و چونان قاصدک رها شده در باد تا اینجا آمدم.
وقتی نازیباییهای #طریقالحسین را میبینم یقین میکنم که برخی برای تماشا دعوت شدهاند.
تماشای خودشان و تماشای دیگرانی که آن هم راه دیدن خودشان است.
زنانی را میبینم، بدون هیچ چشم داشتی کمر بستند برای خدمت به کسانی که نه میشناسند و نه حتی زبانشان را متوجه میشوند.
زنانی را میبینم که گاهی از شدت خستگی ایستاده کمر به دیوار صاف میکنند و حتی خم به ابرو نمیآورند.
زنانی را میبینم که زندگی پاکیزه و زیبایشان را در اختیار غریبههای خسته و خاکی میگذارند.
تنها با یک آغوش و بوسه بر دست و بازویشان چنان به وجد میآیند که انگار آسمان را فتح کردند.
نه فقط زنان که تمام ره روان این راه مدیون این سخاوت و مهربانی و ایثار این زنانند.
زنها معماران عالم طبیعتند، همانها که به واسطه جسم ظریفشان پا در خاک و روح لطیفشان سر در آسمان دارند. یعنی این زنان هستند که تعیین میکنند جامعه بشری به کدامین سو حرکت کند.به سمت تمایلات حیوانی یا به سوی ملکوت.
زن عراقی خوب #طریقالحسین را ساخته، ما کجای این داستانیم؟
« زن ایرانی در ایران اسلامی، باید کوششش این باشد که هویّت والای زن اسلامی را آنچنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند»
پ ن: زن ایرانی مسیر سختی را در پیش دارد، چرا که جنس مسئولیتش از جنس خدمات نیست بلکه تولید است آن هم تولید #تمدن_اسلامی!
#زنان_جریانساز
#زنان_تمدنساز
#زن_مسلمان_ایرانی
#اربعین
35.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسمالله
دو ماه عزاداری و صفای باطن دادن به واسطه اشک بر مصائب اهل بیت گوارای وجودتان.
حرم مطهر رضوی در لحظه ناب اذان، دعاگوی همه دوستان هستم.
@fatemearabzadeh
هرچه پیش آید خوش آید
به یک بیماری مبتلا شدهایم، یعنی تمام بشریت به آن مبتلا شده است.
بیماری «در لحظه زندگی کردن» مذهبی و غیر مذهبی ندارد، حزب الهی و غیر حزب الهی ندارد. شدهایم آدمهای روزمره! فکر میکنیم در حال جهادیم، فکر میکنیم در حال قیامیم، فکر میکنیم در حال مبارزهایم!
یک مشت آدم در لحظه زندگی کن خموده و کسل!
سال گذشته شاهد تکاپویی بودیم مثال زدنی، چه در جبهه حق چه در جبهه باطل!
اگر با بازداشت شدههای اغتشاشات پاییز گذشته دیدار نداشتم اینقدر محکم نمیتوانستم از شور و هیجانشان بگویم و از طرفی شاهد تلاش شبانه روزی متولیان مدارس و مبلغانی بودم که روزشان زمان کم میآورد برای ارشاد و ارتباط و تاثیر!
ماه هاست که خنده تلخی شده است چاشنی دورهمیها که رفقا از کارها و برنامههای نیمهتمام میگویند و از خونسردی مسئولینی که تا همین چند ماه پیش امان نمیدادند!
بله عزیزان
به یک بیماری حاد دچار شدهایم!
اگر قرار است از نیامدن امام بگوییم، اگر قرار است از ریشه معضلات بگوییم، اگر قرار از از عوامل ناکامیها بنویسیم یادمان نرود که به این بیماری هم نظری داشته باشیم.
راستی
امام زمان برای زندگی خواهد آمد نه برای هیجانات ما، هر چند پاک و خدایی!
@fatemearabzadeh
به بهانه بانوی اول
اگر بخواهیم منطقی به مسئله نگاه کنیم باید همه چیز را با هم ببینیم.
اینکه خانم علمالهدی در کجا و در میان چه کسانی چنین عنوان کردند
اینکه چرا این حرف را زدند
اینکه چه کسی را مصداق این عنوان مطرح کردند
اینکه با این حرف، دنبال بیان چه چیز بودند و ...
بررسی هر چه بیشتر باشد، راحتتر میتوان طرف را زیر سوال برد یا چشم پوشید.
این چند روز شاهد موضع گیری های مختلفی بودیم که در میانشان چند دسته جذابتر بودند و البته بیشتر!
افرادی که تمام کنشگریشان در سطح دغدغههای پیرامون خودشان است، افرادی که تمام ناعلمشان پشت جدلهایشان پنهان است، افرادی که با یک قوره سردی میکنند و با یک مویز گرمی و سر آخر افرادی که گاهی شتر را نمیبینند و گاهی سوزن سر جهاز شتر را حسابرسی میکنند.
از این دغدغهمندان صدیق! بگذریم میرسیم به اصل ماجرا
به عقیده من #بانوی_اول یک بازی است. یک بازی که برای دکتر علمالهدی زود گذشت اما برای مخاطب به یک اصل اعتقادی تبدیل شد.
در جمعی که همه مدعوین از سراسر جهان هستند و در کشورهایشان این نگاه به زن شخص اول مملکتشان جا افتاده هست از روی ادب یا شیطنت یا حتی تملق این عنوان را در مورد ایشان به کار بردند، در چنین شرایطی اگر ایشان سکوت میکردند صدای همه در میآمد که جمیله خانم سودای بانوی اولی در سر دارد، اگر رد میکرد بدون اینکه بگوید فلانی مقدم است به فردی متکبر و ریاکار متهم میشد.
اگر هم میگفت در اسلام و نظام اسلامی چنین نداریم دستمایه تمسخر قرار میگرفت که چنین مجلسی را با مجلس وعظ و منبر اشتباه گرفته و آخوندزاده است دیگر!!!
باید یادآوری کنم به کسی تاختیم که لکه سیاهی در پرونده علمی و مسئولیتی خود نداشته، در مورد کسی تند رفتیم که بهترین موضعگیری را در سفرهای بینالمللی داشته، کسی را مورد نکوهش قرار دادیم که با نادیده گرفتن تنگنظری ها دست از سبک زندگی و پوشش خود نکشید و حتی یک شوی تبلیغی نه برای خودش داشته در این دو سال نه برای همسرش!
شاید و شاید اگر من جای او بودم ترجیح میدادم مبانی اسلام را توضیح میدادم ولو به دگماتیسم متهم میشدم اما او من نیست و خیلی بهتر از من توانسته نظرها را به جایگاه زن در ایران تغییر دهد.
شما را نمیدانم اما به عقیده بنده خانم علمالهدی زیرکانه از پای این میز بازی بلند شد. در دنیایی که بالاترین مسئول اجرای، مقام اول کشور به شمار میآید ایشان خاطر نشان کردند که راس این ملک رهبر آن است و به تبع اگر قرار است طبق نرخ رایج قیمت تعیین شود او نیست که لایق این عنوان باشد.
توجه دادن مخاطب به چنین شخصیتی که نه بروز رسانهای دارد و نه شهرت علمی، شخصیت او را مرموز میکند و حداقل ماحصل آن تمرکز بر رهبری است که به او منسوب است.
حقیر نه ایشان را دیدهام و نه نفعی از ایشان به بنده رسیده و نه دنبال نزدیک شدن به ایشان هستم پس با وجدانی آسوده عرض میکنم، این بانوی اول که متهم است به بازنمایی طفیلی بودن زن را ترجیح میدهم به قماشی که بر سر زنشان هوو میآورند یا او را در حمام خانه به ضرب گلوله از روزگار حذف میکنند.
خانم دکتر علمالهدی تنها حرفم به شما این است، آن هم خواهرانه! بر طبق اصول و مبانی صریح گام بردارید و موضع بگیرید چرا که طعنه حقگویی بسی شیرینتر است.
و تکملهای برای دوستان ارزشی که مقام مادران شهید را یادآوری کردند، فراموش نکنیم که با این فرمول هم همسر رهبر معظم انقلاب خروجی ایثار و همدلی و همراهی و رنج در مسیر آرمانهای انقلاب هستند نه بیگانهای بالانشین!
والسلام
و این هم اصل ماجرا
http://mshrgh.ir/1531424
#بانوی_اول
#جمیله_علمالهدی
#رئیسی
#رویداد_خورشید
#سرطان_اصلاحات
#علمالهدی
@fatemearabzadeh