شرکت تعاونی منحصر به فرد سید مجتبی هاشمی
سید در کنار فعالیت علیه رژیم منحوس پهلوی، به وضعیت معیشت نا به سامان محرومان هم توجه ویژه ای داشت.
یک تعاونی تشکیل داده بودیم و اجناس را زیر قیمت به مردم عرضه می کردیم. اگر تخم مرغ را دو تومان می گرفتیم، یک تومان می فروختیمش. اگر بقیه کاسب ها آخر شب مقدار پول به جیب آمده را شمارش می کردند، ما پول های از جیب رفته را حساب می کردیم.
خیّرهایی هم پیدا می شدند و کار زمین نمی ماند.
4️⃣1️⃣✅پیاده روی اربعین، تجربۀ سپردن کارها به مردم
• ما در پیاده روی اربعین، تجربۀ سپردن کارها به مردم را داریم که میلیاردها پول توسط مردم برای مردم خرج میشود.
با کمترین حضور و دخالت قوۀ مجریه و قوه قضائیه.
•
✖️ اساسا نباید اینهمه کار به دولت سپرده شود. همانطور در حوزه فردی، اگر همۀ کارهای #فرزند را، پدر و مادر انجام دهند، #فرزند ضعیف میشود. در حوزه اجتماعی، اگر دولت همۀ کارهای مردم را در دست #بگیرد، مردم ضعیف میشوند.
➕بهترین دولت، دولتی نیست که جای مردم تصمیم بگیرد
➖بهترین دولت، دولتی است که کوچک باشد و اجازه دهد مردم قدرت پیدا کنند و مستقل شوند.
➖ ما به این تحول ساختاری در کشور، یعنی واگذاری کارها به تشکلهای مردمی توسط دولت، نیاز مبرم داریم. اگر این تحول محقق شود، خواهید دید چقدر نارضایتیها کاهش پیدا میکند.
✅شاخص آمادگی برای نصرت امام
➕ « امام باقر )ع( کسی را به محضر پذیرفتند. او از امام باقر )ع( تقاضا کرد شما قیام کنید،
حضرت فرمود:
🔻شما #هزاران نفر شیعه دارید شما با هم اینطور هستید که راحت دست در جیب هم کنید؟ یعنی مرز #مالکیت بین شما نباشد و از امکانات یکدیگر با طیب #خاطر استفاده کنید بدون اینکه کسی ناراحت شود؟ او گفت: نه! ما دست به اموال #همدیگر نمیزنیم! حضرت فرمود: پس موقع قیام و ظهور نشده است! )
(إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَةِ لَجَمَاعَةٌ کَثِیرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ:
یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟
فَقَالَ: لَا. فَقَالَ: هُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ. ثُمَّ قَالَ...
إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ؛ اختصاص مفید/ص24)
بعد حضرت فرمود: یاران آخرین امام اینطوری هستند که #مرز #مالکیت بینشان نیست. گفت: نه آقا ما اینطوری نیستم! فرمود: پس اینقدر صدا نزن که آقا قیام کنید!
➕من وقتی به این حدیث- و فقط هم به همین حدیث- میرسم، یعنی به موضوع "اوج برادری و ایثار قبل از ظهور" میرسم، تنها نقطهای است که میگویم نکند فرج به این زودیها نشود، این تنها نقطه است!
میگوید: "حسین جان! ای کاش من کربلا بودم و جانم را برایت میدادم!" میفرماید: حالا نمیخواهد جانت را بدهی، یک ذره آبرویت را برای برادرت بده، برای رفیقت.
5️⃣1️⃣✅مواسات، چیزی از جنس مقدمه سازی برای ظهور
• ♦️ما در ماجرای مواسات، کمی بوی ظهور را استشمام کردیم؛ و چیزی از جنس مقدمه #سازی برای ظهور بود. ابان بن تغلب میگوید:
با امام صادق )ع( طواف میکردم: مردی از اصحاب بمن برخورد و درخواست کرد همراه او بروم که #حاجتی دارد، او بمن اشاره کرد و من #کراهت داشتم امام صادق )ع( را رها کنم و با او بروم، باز در میان طواف بمن اشاره کرد و امام صادق )ع( او را دید، بمن فرمود: ای ابان این تو را #میخواهد؟
عرضکردم:
➕ آری. فرمود: او کیست؟ گفتم: مردی از اصحاب ماست، فرمود: او مذهب و عقیده تو را دارد؟ عرضکردم: آری. نزدش برو، عرضکردم: #طواف را بشکنم؟ فرمود:
آری. گفتم:
😳 اگر چه طواف واجب باشد؟ فرمود: آری، ابان گوید: همراه او رفتم و سپس خدمت حضرت رسیدم و پرسیدم #حق مؤمن را بر مؤمن بمن خبر ده، فرمود: ای ابان
این موضوع را کنار گذار و طلب مکن، عرضکردم: 😐چرا، قربانت گردم، سپس همواره #تکرار کردم و باو اصرار نمودم تا فرمود: ای ابان نیم مالت را باو میدهی، سپس بمن نگریست و چون دید که چه حالی بمن دست داد فرمود: ای ابان، مگر نمیدانی که #خدای عز و جل کسانی را که دیگران را بر خود ترجیح دادهاند یاد فرموده از کسانی که دیگران را بر خود مقدم دارند، عرضکردم: چرا قربانت. فرمود: آگاه باش که چون تو #نیمی از مالت را باو دهی او را بر خود ترجیح نداده ائی، بلکه تو و او برابر شده اید، ترجیح #او بر تو زمانی است که از نصف دیگر باو دهی.
⭕️اقتصاد مقاومتی چیست؟ شعور داشته باشی هر #تسبیحی را نخری. این تسبیح چیزی است؟ تسبیح چینی چرا میخری؟
•⏪ اصلا شبکۀ خرید تو کجاست؟ نه ما همینجوری خرید میکنیم. خب الان شما #همۀتان نوعا تسبیح دارید، سود تسبیح شما توی جیب کی میرود؟ شما چرا اجازه میدهید هر کسی این سود را ببرد؟
اهل زمین مورد رحمت هستند، مادامی که خوف و ترس – از گناه و معصیت داشته باشند -، ادای امانت نمایند و حقّ را دریابند و مورد عمل قرار دهند.
إنَّ أهْلَ الاْرْضِ مَرْحُومُونَ ما یَخافُونَ، وَ أدُّوا الاْمانَهَ، وَ عَمِلُوا بِالْحَقِّ.
تهذیب الأحکام، جلد ۶، صفحه ۳۵۰، حدیث ۹۹۱
حضرت رسولالله صلیالله علیه و آله برای کسی که ملتزم به شش عمل باشد بهشت را ضمانت کردهاند:
اضْمَنُوا لِی سِتّاً مِنْ أَنْفُسِکمْ أَضْمَنْ لَکمُ الْجَنَّهَ اصْدُقُوا إِذَا حَدَّثْتُمْ وَ أَوْفُوا إِذَا وَعَدْتُمْ وَ أَدُّوا إِذَا اؤْتُمِنْتُمْ وَ احْفَظُوا فُرُوجَکمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکمْ وَ کفُّوا أَیدِیکمْ.
«عمل کردن به شش چیز را برای من تضمین کنید تا من هم بهشت را برای شما ضمانت کنم، راستی در گفتار، وفای به عهد، برگرداندن امانت، پاکدامنی، چشمپوشی از نگاه حرام و نگهداشتن دست (از غیر حلال).»[۱]
همانطور که ملاحظه میشود یکی از موارد فوق مربوط به گناهان زبان است (راستی در گفتار)، یکی مربوط به گناهان اجتماعی (وفای به عهد)، دو تا مربوط به حقالناس است (امانت و نگهداشتن دست از حرام) و دوتای دیگر مربوط است به عفت و پاکدامنی (خودداری از چشمچرانی و خودداری از گناهان جنسی مثل زنا، لواط و استمناء)
موسی بن عمیر از پدرش نقل میکند که امام حسین علیهالسلام فرمود: میان همه یارانم اعلام کن که هر کس بدهی دارد با من کشته نشود؛ زیرا من از رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: هر کس از دنیا برود و دینی بر گردن داشته باشد در قیامت از حسنات وی برداشته میشود.
«نادِ أَنْ لا یقْتَلَ مَعی رَجُلٌ عَلَیهِ دَینٌ وَ نَادِ بِها فِی الْمَوالی فَإِنّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ (صلی الله علیه و آله) یقُولُ: مَنْ ماتَ وَ عَلَیهِ دَینٌ أُخِذَ مِنْ حَسَناتِهِ یوْمَ الْقِیامَهِ»
در نقل دیگری آمده است که عمیر انصاری گفت: امام (علیهالسلام) به من فرمود:
«نادِ فِی النّاسِ أَنْ لا یقاتِلَنَّ مَعی رَجُلٌ عَلَیهِ دَینٌ، فَإِنَّهُ لَیسَ مِنْ رَجُل یمُوتُ وَ عَلَیهِ دَینٌ لا یدَعُ لَهُ وَفاءً إِلاّ دَخَلَ النّارَ»؛ (میان مردم اعلام کن هر کس بدهکار است در رکاب من پیکار نکند، زیرا هر کس از دنیا برود در حالی که دینی بر عهدهاش باشد که چارهای برای آن نکرده باشد گرفتار دوزخ میشود).
مردی برخاست و گفت: همسرم پذیرفت که از طرف من بپردازد. امام (علیهالسلام) پاسخ داد:
«وَ ما کفالَهُ امْرَأَه، وَ هَلْ تَقْضی إِمْرَأَهٌ»؛ (کفالت آن زن چه فایدهای دارد؟ آیا او قدرت دارد چنین کند؟!)
راستی عجیب است که انسانی در بحرانیترین شرایط، حتّی به بدهکاریهای اصحاب و یاران خود به مردم توجّه داشته باشد و راضی نشود بدهکاران همراه او پیکار کنند و شهید شوند؛ مبادا حقوق مردم از دست برود. اگر دوست داریم حسینی زندگی کنیم چگونه است که به فکر حقوق سایرین نیستیم و از آن غافلیم.
این برنامه را با کار کسانی مقایسه کنید که سراسر زندگی آنها انباشته از حرام و حقوق مردم بوده و کمترین اهمیتی برای آن قائل نبودند، اصلاً چیزی را به نام «حقّ الناس» باور نداشتند!
ساده زیستی در سیره خانوادگی شهید عباس بابایی
بعد از ماه عسل مستقیم رفتیم دزفول. مجتمع مسکونی نیروهای هوایی. خانه ای بود بسیار شیک و مجلل. وسایل و جهیزیه من هم متناسب با آن. پرده های رنگارنگ، مبل و صندلی شیک و ظروف چینی و کریستال.
بعد از چند ماه زندگی در دزفول، حرف هایی در گوشم می خواند. مگر نمی شود در ظرف غیر کریستال آب خورد. چه اشکالی دارد که روی زمین بنشینیم. مگر حتما باید روی مبل باشد.
با اینکه وسایل زندگی ام را دوست داشتم، زندگی با عباس دوست داشتنی تر بود.
گفتم: مهم این است که ما هر دو یکدیگر ا دوست داریم. حالا این عشق می خواهد در روستا باشد یا شهر. برایم فرقی نمی کند.
این طرف و آن طرف که می رفتیم، وسایل مان را کادو می بردیم.
عباس از مادرم اجازه گرفته بود. مادرم گفته بود: من وظیفه ام تهیه این ها بوده، هر کاری که خواستید انجام دهید. اگر دل تان خواست آتشش بزنید.
از آن جهیزیه اعیانی دیگر چیزی نمانده بود. هر مدرسه ای که می رفتم، پرده ای هم همراه خودم می بردم و به کلاس ها می زدم. فقط مبل و صندلی اش مانده بود که آن را هم دادیم به جهاد سازندگی.
حسین بن مسلم میگوید: به امام باقر(ع) گفتم جانم فدایت آنها [اهل سنت] میگویند: خواب بعد از فجر مکروه است، چرا که روزیها در این وقت تقسیم میشود.
فقال: الارزاق موظوفة مقسومة، والله فصل یقسمه من طلوع الفجر الی طلوع الشمس، وذلک قوله: «وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ» ثم قال: وذکرالله بعد طلوع الفجر ابلغ فی طلب الرزق من الضرب فی الارض؛
روزیها معین و تقسیم شده است، و خدای را فضل و زیادتی است که آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم میکند و این فرموده اوست که: «از خدا فضل او را بخواهید» امام سپس فرمود: ذکر خدا بعد از طلوع فجر در تحصیل روزی مؤثرتر است از سفر کردن و کوشیدن.
دو نمونه از ثروتمندان در قرآن
در قرآن دو نمونه از صاحبان ثروت و مکنت مطرح شده؛ یکى حضرت سلیمان علیه السلام و دیگرى قارون که یکى سرمایه و ثروت را از آنِ خدا مىدانست و آن را وسیله وصول به رضوان خدا قرار داد و دیگرى سرمایه را از آنِ خود مىدانست و آن را وسیله عیاشى و زرق و برق دنیا قرار داد.
بینش حضرت سلیمان علیه السلام در مورد سرمایه و مکنت این است:
« هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ »3 ؛ «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا مىآورم یا کفران مىکنم.» 4
قرآن
حضرت سلیمان هر چه دارد آن را به خدا نسبت مىدهد و خود را فقیر درگاه او مىداند.
ولى سرمایهدار دیگر بنام قارون که ثروتهاى زیادى انباشته وقتى حضرت موسى علیه السلام طبق فرمان خدا از او مطالبه زکات اموالش را مىکند، او با کمال غرور مىگوید:
« إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ »5 ؛ «این ثروت را در سایه دانشى که دارم بدست آوردهام.»
یعنى مدیریت من باعث شده، بنابراین سرمایه از خود من است و هیچکس حقى در آن ندارد. خداوند بر او غضب کرد و فرمود:
« فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِینَ»6 ؛ پس ما او و خانهاش را در زمین فرو بردیم و او گروهى نداشت تا او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمىتوانست خویشتن را یارى دهد.
مترف در قرآن
در قرآن کلمه «مترف» در شکلهاى مختلف آن هشت بار آمده است. مترف از مادهى ترفه (بر وزن لقمه) به معنى فزونى نعمت است که صاحبش را غافل و مغرور و مست کند، به گونهاى که طغیان نماید.
به عنوان مثال در آیه 34 سبأ مىخوانیم:
« وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ » ؛ ما در هیچ شهر و دیارى پیامبر انذار کنندهاى نفرستادیم مگر اینکه مترفین (مستشدگان از ناز و نعمت) گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شدهاید کافر هستیم .
در قرآن این گونه ثروت که موجب مستى و غرور شود و زمینهساز گناهان گردد زشت شمرده شده و صاحبان اینگونه سرمایهها شدیداً مورد هشدار و اخطار خداوند قرار گرفتهاند چنانکه مىخوانیم:
« وَكَم مِّن قَرْیَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءهَا بَأْسُنَا بَیَاتًا أَوْ هُمْ قَآئِلُونَ » 7
«و چه بسیار از (مردم) شهرها و آبادىهایى را به هلاکت رساندیم که زندگى را با سرمستى و غرور گذرانده بودند، این خانههاى آنها است که (ویران شده) و بعد از آنها جز اندکى کسى در آن سکونت نکرد.»
و در آیه نخست سورهى تکاثر مىخوانیم:
«الهاکم التّکاثُر» ؛ «تفاخر و فزونطلبى شما را سرگرم و غافل ساخت.»
رسول اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند:
«التکاثر فى الاموال جمعها من غیر حقها و منعها من حقها و شدها فى الاوعیة»8 ؛ تکاثر در اموال انباشتن ثروتهاى نامشروع و خوددارى از اداى حق آن و اندوختن در خزانهها و صندوقها است
میزان مورد نیاز لباس برای هر فرد در سیره شهید حمید باکری
وقتی رفتیم خانه خودمان، همراه کارتن کتاب هایم، یک چمدان لباس هم آوردم.
حمید که لباس ها را دید گفت همه اینها مال توست؟
گفتم بله زیاد است؟
گفت: نمیدانم! به نظر من هر آدمی باید دو دست لباس داشته باشد؛ یک دست را بپوشد، یک دست رابشوید.
طوری به من فهماند لباس ها را ردشان کنم بروند. بردمش مسجد. اتفاقی مثل زلزله یا سیل افتاده بود و برای آن مناطق کمک جمع می کردند. دادم ببرند برای آنها.
معون لشکر 31 عاشورا