eitaa logo
منبرک فاطمی
8.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
✋خدا متکبران را دوست ندارد عده ‏ای از فقیران و درویشان گوشه‏ای نشسته بودند و چند تکه نان خشک در پیش رو داشتند و می‏خوردند. در همین احوال امام حسن بن علی (علیهما السلام) از آنجا عبور می‏کرد. درویشان که او را می‏شناختند به امام گفتند: ای پسر رسول خدا موافقت کن و لقمه‏ای نان با ما بخور. امام حسن (علیه السلام) به خواهش آنان عمل نمود و از اسب خویش پایین آمد و فرمود: خدای تعالی متکبران را دوست ندارد. پس از اینکه با آن فقیران غذا خورد، به آنان گفت: اکنون نوبت شما هست که فردا دعوت مرا اجابت کنید. فردای آن روز، امام حسن (علیه السلام) درویشان را به خانه خود آورد و غذایی خوب آماده کرد و خود نیز نشست و با آنان به غذا خوردن پرداخت 📚داستانهای از (ریشه و نحوه درمان) https://eitaa.com/fatemi222/14803
✋منم منم، ممنوع! مرحوم سید نعمت الله جزایری - صاحب کتاب زهر الربیع - می‏گوید که در حدیث چنین آمده است که شخصی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه شرفیابی به محضر ایشان را در خواست نمود. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تو کیستی ای مرد؟ آن مرد گفت: منم ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)! حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) ناراحت و عصبانی شده و چند بار فرمودند: من! من! من!... آیا برای مخلوق شایسته و سزاوار است که بگوید من؟! وقتی که آن مرد به حضور مبارک حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و نشانه‏های غضب را بر صورت مبارک ایشان دید گفت: به خدا پناه می‏برم از خشم خداوند و خشم رسولش. یا رسول الله! چرا غضبناک شده ‏اید؟ حضرت فرمودند: آیا نمی‏دانی که گفتن این لفظ ( من) برای مخلوقین و آفریدگان شایسته و سزاوار نیست. آیا نمی‏دانی که ابلیس چون گفت: انا خیر منه؛ من [ابلیس‏] از او [آدم ]بهترم. ملعون و مطرود شد؟ آن مرد عرض کرد: یا رسول الله من از خدای خویش به خاطر آنچه که گفتم مغفرت می‏طلبم و دیگر هرگز آن را تکرار نمی‏کنم. 📚داستانهای از (ریشه و نحوه درمان) https://eitaa.com/fatemi222/14803
تکبر طاغوت‏ یک روز که در دفتر نشسته بودم، دیدم منشی آقای رجایی (رحمه الله) یک پرتقال برای ایشان پوست کند و به داخل اطاق برد. وقتی برگشت، دیدم حالت خاصی پیدا کرده است. پرسیدم: چه اتفاقی افتاد؟ گفت: آقای رجایی خیلی کار می‏کند و اصلا حواسش به خودش نیست. من از این رو پرتقال را پوست کندم که میل کند اما تا چشمش به بشقاب افتاد، گفتن اگر این میوه برای همه است، من هم می‏خورم وگرنه نمی‏خورم، چون شاه و بنی صدر هم از اول روحیه شاهی و بنی صدری نداشتند، بلکه با بر خورد اطرافیان خود که اول یک گلابی، بعد دو پرتقال، برای آن‏ها پوست کندند، دچار این غرور و نفسانیات شدند و این حالت فرعونی در آن‏ها ایجاد شد. پس شما کاری نکنید که من نیز به سرنوشت آن‏ها دچار شوم 📚داستانهای از (ریشه و نحوه درمان) https://eitaa.com/fatemi222/14803
ایران هنوز یه موشکم شلیک نکرده اما ۶٫۴ تریلیون دلار از سهام جهان دود شد رفت! ابرقدرت، قبل از تو سوء تفاهم بود (: 🍃🌹🍃 @fatemi222
🌹آخرین پیام شهید صارمی از مزارشریف ♦️ این‌جا محل کنسول‌گری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند. ♦️خبر فوری: مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد، عده‌ای از افراد طالبان در محوطه کنسول‌گری دیده می‌شوند به من بگویید که چه وظیفه‌ای... و ناگهان ارتباط تلفنی قطع می‌شود. 🌹۱۷ مردادماه سال۱۳۷۷ ✅داستان‌های شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹فیلم دیده نشده از بازی شهید حججی با فرزندش💔 ♦️انتشار به مناسبت سالگرد اسارت شهید ✅داستان‌های شهدا https://eitaa.com/fatemi48/280
✋ ابوجهل (عبدالله بن مسعود) از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله اول کسی بود که در مکه قرآن را آشکارا در میان جمعیت قرائت کرد. او در تمام جنگ‌های پیامبر صلی الله علیه و آله حضور داشت؛ مردی بسیار کوتاه قد بود که هرگاه در میان جمعیت نشسته می‌ایستاد از آن‌ها بلندتر نبود! به همین جهت، در جنگ بدر خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه داشت من قدرت جنگیدن ندارم ممکن است دستوری بفرمائید که در ثواب جنگجویان شریک باشم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: برو در میان کشتگان کفار اگر کسی را (مانند ابوجهل) یافتی که زنده است او را به قتل برسان. عبدالله گوید: میان کشتگان به ابوجهل دشمن سرسخت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدم که هنوز رمقی داشت. روی سینه‌اش نشستم و گفتم: خدا را سپاسگزارم که ترا خوار ساخت. ابوجهل چشم گشود و گفت: وای بر تو پیروزی با کیست؟ گفتم: با خدا و پیامبرش، به همین دلیل ترا می‌کشم؛ پا روی گردنش نهادم متکبرانه گفت: ای چوپان کوچولو، قدم در جای بلندی نهادی، آنقدر بدان که هیچ دردی بر من سخت تر از این نیست که تو قد کوتاه مرا بکشی؛ چرا یکی از فرزندان عبدالمطلب مرا به قتل نرساند؟! سرش را از بدنش جدا کردم و خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدم و گفتم: یا رسول الله مژده که این سر ابوجهل است. بعد از مردن ابوجهل پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ابوجهل از فرعون زمان موسی علیه السلام بدتر و عاصی تر بوده است، چون فرعون وقتی هلاکت خود را یقین کرد خدا را قبول کرد، ولی ابوجهل وقتی یقین به مرگ کرد به بت لات و عزی قسم یاد می‌کرد که او را نجات دهند. 📚داستانهای از (ریشه و نحوه درمان) https://eitaa.com/fatemi222/14803
✋ولید بن مغیره بعد از آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث به رسالت شد تا سه سال عده قلیلی ایمان آوردند بعد وحی رسید که رسالت خود را ظاهر و عمومی کن و از استهزاء و اذیت مشرکان پروا مکن که ما شر آن‌ها را از تو دفع کنیم. یکی از آن‌ها (ولید بن مغیره) بود. جبرئیل ملک مقرب الهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد، در آن هنگام ولید از آنجا گذشت. جبرئیل گفت: این ولید پسر مغیره از استهزاء کنندگان است؟ فرمود: بلی، پس جبرئیل اشاره به پای ولید کرد. ولید کمی که رفت به مردی از خزاعه گذشت که تیر می‌تراشید، پا بر روی تراشه و ریزه‌های تیر گذاشت و ریزه آن در پاشنه پای او رفت و پایش خونین شد. تکبرش نگذاشت که خم شود و آن را بیرون آورد. چون به خانه رفت و روی کرسی خوابید و دخترش در پائین کرسی خوابید. آنقدر خون از پاشنه‌اش روان شد که به تشک دختر رسید و دخترش بیدار شد و به کنیز خود گفت: چرا دهان مشک را نبسته ای؟ ولید گفت: این خون پدر تست، آب مشک نیست، بعد وصیت کرده و به جهنم پیوست. 📚داستانهای از (ریشه و نحوه درمان) https://eitaa.com/fatemi222/14803
✋ ثروتمند کنار فقیر مرد ثروتمندی با لباس‌های پاکیزه و تمیز خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و نشست. بعد از او مرد فقیری با لباس‌های کهنه و مندرس وارد شد و پهلوی همان ثروتمند نشست. ثروتمند لباس آراسته خود را از کنار مستمند تازه وارد جمع کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ترسیدی لباست را کثیف نماید؟ عرض کرد: خیر، پرسید: پس برای چه چیزی این عمل را انجام دادی؟ عرض کرد: مرا همنشینی (نفسی) است که هر کار خوب را در نظرم بد و هر کار بد را در نظرم خوب جلوه می‌دهد. یا رسول الله نصف مال خود را برای کیفر عملم به او بخشیدم. پیامبر صلی الله علیه و آله به فقیر فرمودند: آیا می‌پذیری؟ عرض کرد: نه یا رسول الله صلی الله علیه و آله. ثروتمند گفت: چرا؟ گفت: می‌ترسم آنچه را از تکبر و خود پسندی تو را فرا گرفته، مرا هم فرا گیرد. 📚داستانهای از (ریشه و نحوه درمان) https://eitaa.com/fatemi222/14803
✋سگ و غذای سلطان هنگامی که امیر احمد بن اسماعیل سامانی بر سر عمرو لیث رفت و با یکدیگر رو به رو شدند، آن روز در سپاه عمرو هفتاد هزار سرباز مجهز و آماده وجود داشت؛ اما امیر احمد بیش از دوازده هزار مرد جنگجو نداشت و با اندیشه و تزلزل در مقابل عمرو فرود آمد. عمرو چنان سپاه آراسته ی خود بود که متصدی آشپزخانه (خوانسالار) نزد او آمد و گفت: غذا حاضر است اگر اجازه می فرمایید بعد از صرف آن به جنگ مشغول شوید. عمرو در پاسخ گفت: اکنون این سپاه اندک را در هم میشکنیم پس از آن غذا می خوریم، سپس از جا حرکت کرد و به میدان رفت. اتفاقا اسبش او را میان سپاه امیر احمد برد و سربازان عمرو را گرفتند و بستند و سپاهش را در هم شکستند. امیر احمد دستور داد عمرو را در طویله ای زندانی کردند و تا سه روز برای او غذا نیاوردند، روز سوم یکی از نوکران خود را دید و گفت: سه روز است من غذا نخورده ام، دیگر از گرسنگی نزدیک است بمیرم.در سطلی مقداری غذا آوردند که نخواست نوکر عمرو رفت تا ظرف دیگری بیاورد؛ در این هنگام که او در پی ظرف رفته بود سگی آمد و سر داخل سطل کرد و به خوردن مشغول شد، آن مرد برگشت، سگ را نهیبی زد و حیوان از وحشت خواست سرش را از سطل خارج کند که دسته ی آن در گردنش آویخت و سطل را با غذا کشید و گریخت. عمرو شروع کرد به خندیدن. امیر اصطبل پرسید: چرا میخندی؟ گفت: از بی اعتباری دنیا خنده ام گرفت. سه روز قبل به من گفتند که سیصد شتر وسائل آشپزخانه ات را حمل می کند، اکنون می بینم سگی آن را برداشته و می برد. عیب است بزرگ، برکشیدن خود را وز جملهی خلق، برگزیدن خود را از مردمک دیده بباید آموخت دیدن همه کس را و ندیدن خود را منبع هزار و یک حکایت اخلاقی جلد اول /حکایت ۲۰۹/صفحه ۱۶۰/ 📚داستانهای از (ریشه و نحوه درمان) https://eitaa.com/fatemi222/14803
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🎥 گسترش روز افزون در انگلیس صدای کارشناس تلویزیون وزارت خارجه آمریکا را درآورد. 🔺پنجاه سال پیش که به این مملکت آمدم یک آدم روسری به سر به این شکل نبود، امّا حالا هرجا قدم میزنی یک در میان محجّبه است. 🍃🌹🍃 @fatemi222
احکام عددی سه گانه (۳۲مورد) https://eitaa.com/ahkam31/252