eitaa logo
منبرک فاطمی
7.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰در حدیث قدسری آمده است یَا ابنَ آدَمَ، خَلَقتُ الأَشیا لِجََلِک و خَلَقتُکَ لِاجََلی. 🔻بنده من! من همه چیز را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم. حیف است که صرف اشیا و مخلوقات من بشوی، تو مال !این را بفهمیم! 🔺به قول آن عارف بزرگ، آیت الله حق شناس رحمةالله علیه: 🔻هشیار باب که خلقت عالم ز بهر توست غیر از خدا هر آنچه خواهی شکست توست @fatemi222
🔸خدا می خواد من و تو به برسیم ،خدا می خواد ما مثل خودب همه چیزمون بشود 👈 خدا می خواد به دست ما رو در جهان به وسیله برپا کند. 👈 اگه این ها رو بتونیم کنیم دیگه بازیگر و بازیچه بازی های دنیا نخواهیم بود. کارگردان خواهیم شد. ✔️پرورش احساس 🔺مردی داشت در آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید . 🔻به پشت سرب که نگاه کرد دید گرسنهایی با سرعت باورنکردنی به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی، تورفتگی کاملا به چشم میزد، داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود . 🔹سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. تا مقداری صدای نعره های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد . 🔻متوجه شد که در درون چاه ا ژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای وی لحظه شماری میکند . 🔺مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و ا دها فکر میکرد که متوجه شد دو سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیندو همزمان دارند را میخورند و میبلعند . مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش به چیز نرمی خورد . 🔻خوب که نگاه کرد دید کندوی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن و شیر و اژدها و موبها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید . 🔺خواب ناراحت کنندهای بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد . 🔺نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است :. 👇👇👇 👌شیری که دنبالت میکرد ملک الموت)عزراییل( بوده... چاهی که در آن ا دها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است... و موب سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند ... 👈مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموب کردهای! 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃 https://eitaa.com/fatemi222/3617
👈برخی خیال میکنند که بیت علیهم السلام از روی نداشتن بوده و چون دستشان به گوشت نمیرسیده میگفتند اخه... 👈میگویند: روزی ام الفضل به ملعون ملعون گفت . .مرا دادی به مرد فقیری که سبب ننگ ما شده است « مامَون این سخن را سبب خجالت خود دیده و بسیار منفعل شد و این سخن را نقل کرد تا آنکه به امام جواد علیهالسلام رسید. پس آن»؟ میخواهی تو را از خجالت و ننگ بیرون بیاورم « : حضرت به م امَون گفت بلی « : او گفت . » 🔸امر کنید که مردم را ندا کنند تا در مسجد جمع شوند « : 👌 حضرت فرمود .« پس همه در که چهل ستون داشت جمع شدند و مسجد پر شد . خلیفه از خویشی با خاندان رسول صلی الله علیه و آله و سلم به « 👈: امام جواد علیهالسلام به منبر آمد و خطبه ی بلیغی را بیان نمود و فرمود سبب فقر ایشان ننگ دارد و مردم به او طعنه میزنند و من میخواهم این ننگ را از او بردارم . 👌 همه بدانند که ما خاندان عصمت، به دنیا و زخارف آن محتاج نیستیم، ما خود آن را قبول نمیکنیم و الا هر چه میخواهیم برای ما میسر است . 🔹حال ما میخواهیم که امروز به فقرا احسانی بکنیم که کسی را نکرده باشد . 👌« سپس آن حضرت دست مبارکش را بلند کرده و با اعجازی شگفت‌انگیز از آستین در دامان هر یک از فقرا ،َ هزار دانه به قیمت دینار یا بیشتر انداخت . 👈چون اغنیا و ثروتمندان این جریان عجیب را مشاهده کردند به طمع افتادند و از حضرت تقاضای بخشش نمودند . 👈برای رسیدن این احسان منتظر شوید « : حضرت به آنها فرمود . « پس از ». این احسان ما بر اغنیا است « : سپس آن حضرت قدری از خطبه اش را ادا فرمود، بعد از آن دست مبارکش را بلند کرد و فرمود آستین مبارکش به همه ی اغنیا مثل بار اول مرواریدهای هزار دانه عطا نمود . 👈سپس جماعت قضاة به طمع آمده و از آن حضرت درخواست عطا نمودند و حضرت مثل دفعات قبل مقداری از خطبه ش را ادا فرمود وسپس به هر یک از ایشان مروارید هزار دانه اعطا نمود . 👌خلاصه به همه ی اهل مجلس بخشش نمود تا آنکه ما مَون نیز به طمع افتاد و امام جواد علیهالسلام به او نیز مثل دیگران اعطا نمود، واحدی از آن انعام و بخشش فرو نماند . 👈پس همه بیاختیار حمد و ثنای آن حضرت را به زبان جاری نمودند و در کار او و اعجاز او متحیر شدند و جلالت شا نَ و قرب آن حضرت نزد خداوند متعال بر آنها معلوم گردید و ملقب به جواد گردید و او را جواد نامیدند، چرا که جود حاتم در مقابل جود امام جواد علیهالسلام مانند یک قطره در مقابل اقیانوس بیکرانی میباشد @fatemi222 🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃
امشب دلم لبریز احساسی جدید است آقا غلامت در دو عالم روسفید است ذکر قنوتم «یا جواد ٱلاجودین» شد دادی مرادم را اگر این دل مرید است انداختم حرز تو را بر گردن خود عشق تو در نزدیکی ِ حبلُ ٱلورید است نقش نگینت بود "نِعمَ ٱلقادرَ ٱللّه"* این افتخار ِ سنگ زیبای حدید است دستان پر مهرت مرا محتاج کرده با دست خالی رد کنی؟! از تو بعید است ذریّهٔ دردانهٔ سلطان طوسی گفتیم در وصفت: شهید إبن شهید است باب ٱلجواد مشهدم را دوست دارم آنجا برای قفل حاجاتم کلید است مولای گندمگون؛ نقاب از چهره بردار نه! برنداری! چشم بعضی ها پلید است از علم بی حدّ تو مأمون غرق حیرت در محضرت علّامه از خود ناامید است جانم فدای جای جای کاظمینت نذر تو چندین آیه قرآن مجید است- یاسین و ٱلرحمن و حمد و قل هوَ ٱللّه می آیم و هنگامهٔ وعده وعید است إذن از تو میخواهم مدد از مادر تو پابوسی ات وٱلله که عید سعید است خادم فراوان داری اما چند سالی ست ذکر لبم؛ -ایکاش ما را می خرید- است تفسیر حُسن عاقبت یعنی همین که؛ پایینِ پایت مرقد شیخ مفید است 🔸شاعر: شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم گودال و بام ، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم در روضه هی کرببلا جانگدازتر داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت
میان هلهله سینه مجال آه نداشت برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت میان حجره کسی وقت احتضار نبود چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت سپاه حرمله در پشت در به صف بودند حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت برای کشتن او زهر بی اثر می ماند میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت برای غربت او چشم هیچ کس نگریست!! کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت سید پوریا هاشمی: زشت است پیش چشمها افتاده باشد ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند روی زمین بی سر صدا افتاده باشد تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند در حجره اش آقای ما افتاده باشد در راه پشت بام میبیند مصیبت پیکر که بین پله ها افتاده باشد هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست فرقی ندارد که کجا افتاده باشد ای وای اگر در ازدحام سخت گودال روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد این آبرودار قبیله ست و روا نیست عریان دراین صحرا رها افتاده باشد شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت
پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛ موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست بر تنت آرامش بال کبوترهاست و زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست زیر نعل هیچ اسبی نیستی، بااین حساب؛ موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست خانه ات اما خداراشکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زینبی دیگر نداری و نمی بیند دگر هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیس شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت
دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف بی وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف إرباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردی اش زهرِ کاری یک طرف، رقاصه ها از یک طرف تشنه ای و طالبِ آبی و این ها یک طرف بر زمین می ریزد آب، آن بی حیا از یک طرف می کشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت... ... می خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده اند داغِ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می زدند با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت... ...بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم راهی ام کن اربعین کرب و بلا از یک طرف شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت