rafiei-22.mp3
3.51M
▫️امید، موتور محرک برای سعادت
#استاد_رفیعی
#منبر_کوتاه
✍فهرست منبرک فاطمی
https://eitaa.com/fatemi222/6618
🌸🍃﷽🍃🌸
✍چهار اثر خاص #نمازجماعت
نماز جماعت ، دارای آثاری است که این آثار در نماز فرادا وجود ندارد :
1⃣ اگرنماز گزار در نماز فرادا در یک رکعت دو مرتبه به رکوع برود ( چه سهوا و چه عمدا ) نمازش باطل است ولی در نماز جماعت اگر سهوا سر از رکوع بردارد و ببیند امام جماعت هنوز در رکوع است باید به رکوع برگردد وبا امام سر از رکوع بردارد . اینجا با وجود دو رکوع در یک رکعت ، نماز صحیح است. (۱)
2⃣کسی که نماز را به صورت فرادا می خواند باید حمد و سوره بخواند ولی کسی که در نماز جماعت شرکت کرده اگر از رکعت اول اقتدا نموده حمد و سوره نمی خواند، حمد و سوره به عهده امام است. (۲)
3⃣کسی که نماز را به صورت فرادا می خواند چنانچه در رکعات نماز شک کند احکام خاصی دارد که باید به آن احکام مراجعه کند ولی کسی که در نماز جماعت شرکت نموده اگر در رکعات نماز شک کند نباید به شک خود اعتنا کند بلکه باید از امام جماعت پیروی کند. در مورد امام جماعت هم مسأله همین است یعنی اگر امام جماعت در رکعات نماز شک کند باید مأموم او را التفات دهد واو باید به آنچه مأموم اشاره می دهد توجه کند. (۳)
4⃣کسی که مثلا مشغول نماز مغرب است اگر مرد است و فرادا نماز می خواند باید حمد و سوره آن را بلند بخواند ولی اگر در نماز جماعت شرکت کرد و یک رکعت از امام عقب است ( مثلا رکعت سوم امام است و رکعت دوم مأموم ) این حمد و سوره را باید آهسته بخواند گرچه نماز مغرب است. (۴)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - توضیح المسائل محشی ،ج۱ ، ص ۷۹۷.
۲ - همان ، ص ۷۹۴.
۳ - همان ، ص ۶۴۷.
۴ - تحریر الوسیله ، ج۱ ، ص ۲۷۲.
✍فهرست منبرک فاطمی
https://eitaa.com/fatemi222/6618
🌹«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟
سوره شوری، آیه 23
♦️در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را در 19 محرم به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز بهسوی شام حرکت دادند.
نقلشده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقلشده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.
♦️وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلیالله علیه و آله ـ را درحالی که به ریسمان بستهشده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس، به لبهای مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران میزند
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری میشدندو در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
♦️در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبهای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
♦️ازجمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد، شهادت دختر سهساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است. از کامل بهایی نقلشده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند؛ و به آنها میگفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل میکند. پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.بعد از مدتی دیدند که سر به یکطرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جانآفرین تسلیم کرده است
⚫️19 محرّم حرکت کاروان کربلا به سوی شام
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
🌹شهید بابایی:نمی خواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید. انقلاب راه خودش را می رود؛ شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید.
🌹سالروز شهادت/شادی روح بلندش صلوات
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
🔴نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی
♦️خود عباس ماجرای فارغالتحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر میکرد.
♦️او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤالهای ژنرال برمیآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.
♦️به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟
گفتم: عبادت میکردم.
گفت: بیشتر توضیح بده.
♦️گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانهروز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.
♦️ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»
✍فهرست منبرک فاطمی
https://eitaa.com/fatemi222/6618
منبرک فاطمی
🌹«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی» «بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی
حرکت کاروان اهلبیت بسمت شام👆
﷽
#حڪـایــت
🔰چشم برزخی❗️
💢 دکتر حاج حسن توکلی نقل می کند :روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم.
سوار اتوبوس شدم. میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه داشت.
جمعی آمدند بالا، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم دیدم همه زن هستند
همه یک شکل و یک لباس. دیدم بغل دستم هم زن است!
💢خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده ام. این اتوبوس کارمندان است
اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد. همه مرد شدند
با اینکه بنا نداشتم پیش شیخ ( مرحوم رجبعلی خیاط ) بروم ولی از ماشین که پیاده شدم
💢رفتم پیش مرحوم شیخ رجبعلی خیاط
💢 قبل از اینکه من حرفی بزنم شیخ فرمود:
دیدی همه ی مردها زن شده بودند! چون آن مردها به آن زن توجه داشتند!
💢بعد گفت :
وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد همان جلوی چشمش مجسم می شود
ولی محبت امیر المومنین علی علیه السلام باعث نجات می شود.
✅ چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود ...
👌تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند،
و بشنود آنچه دیگران نمی شنوند.
📔 کیمیای محبت
✍فهرست منبرک فاطمی
https://eitaa.com/fatemi222/6618
✳️ منتظر واقعی از شلوغیهای آخرالزمان کلافه نمیشود!
🔻 عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی: کسانی که سالها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» میگفتند، چرا از ظهور #مشکلات و #نابسامانیها کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ اینها مقدّمهی #ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
🔸 بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در #آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
📚 مصباحالهدی
#استاد_مهدی_طیّب
#امام_زمان
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222
💠 ملائکه وارد چه خانههایی نمیشوند؟
▫️خداوند فرشتگان را مأمورانی قرار داد که جهان را مدیریت کنند و طبیعتا هیچکدام نمیتواند از مأموریت خود سرباز زنند. به عنوان نمونه فرشتهی مرگ نمیتواند به هیچ بهانهای از ورود به یک خانه خودداری کرده و تکلیف خود را انجام ندهد. با این وجود در برخی روایات، اعلام شده است که فرشتگان(ظاهرا فرشتگان رحمت) وارد برخی خانهها نخواهند شد:
1️⃣ خانهای که در آن شراب و آلات موسیقی(طنبور و دایره) باشد، ملائکه در آن داخل نمیشوند و دعای اهل منزل مستجاب نمیشود، و خدا برکتش را از آنان برمیدارد.
2️⃣ خانهای که در آن سگ، تصاویر اجسام(صاحب روح) و ظرفی که در آن ادرار میکنند، باشد.
3️⃣ خانهای که در آن انسان با حالت جنابت حضور داشته باشد.
▫️از مجموع این روایات برداشت میشود که فرشتگان رحمت، به منازلی که در آنها معصیت خدا انجام شده، یا ساکنان آن از یاد خدا غافلاند و یا در آن خانه، پاکیزگی و بهداشت رعایت نشود، تمایل به ورود ندارند.
📚بحار الانوار، ج 62، ص 54
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222