eitaa logo
منبرک فاطمی
6.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
969 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین. با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین: ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین: کل ارض کربلا من تازه می فهمم چرا در خراسان در نجف در سامرا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هر کجا، گفتم علی نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین: عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو با دلی غمبار گفتم کربلا گفتم حسین: @fatemi222
◾️امشب شب روضه ای است که مادرهای شهدا هرکجانشتند،پای این روضه،ناله می زنند،بخدا مادر مگه می تونه داغی رو فراموش کنه،مادره با خون دل این بچه ها رو بزرگ کرده،دیدند زینب اومده تو خیمه،موهای بچه هاشو داره شونه می کنه،کفن تن بچه هاش کرد،عزیزای دلم،وقتشه آبروی مادرتون رو بخرید،دست پرورده های زینبند،گفتند:مادر نکنه دلت غصه دار باشه،ما برای همچین روزی تربیت شدیم،اما اگه ما خودمون بریم به دایی بگیم،قطعاً ردمون می کنه،تو بیا،دست مارو بگیر،مادر تو خیلی پهلو برادرت آبرو داری،بگو حسین،دو تا غلام حلقه به گوش برات آوردم،رفت پیش برادر…. یه بزرگواری می گه هر کاری می کرد زینب تا شهادت برادر رو به تأخیر بیندازه،لذا حتی ظهر عاشورا که اومد،برادر زینب رو راضی کرد اومد سمت میدان، یه وقت دید داره صداش می آد،مهلاً مهلا،یابن الزهرا،داداش صبر کن،به این بهانه زینب می خواست شهادت ولی خدا،امام زمانشو به تأخیر بیندازه @fatemi222
عمریست پای داغ شما گریه می کنیم با داغ های کرببلا گریه می کنیم هر شب میان محفل تان حلقه می زنیم یا سینه می زنیم و یا گریه می کنیم یک شب نمی شود که در این بزم بنگری ما هم کنار صاحب عزا گریه می کنیم هرجا که ذکر نام شما هست،کربلاست فرقی نمی کند که کجا گریه می کنیم با عِطر یاس روضه ی تان گرم می شود با زخم های علقمه تا گریه می کنیم با گریه های مادرمان شیر خورده ایم تا گریه کرد دید که ما گریه می کنیم آمد محرم و دل ما زار زینب است آمد محرم و همه جا گریه می کنیم دو خط از حضرت زینب سلام الله علیها برات بخونم ملجاء اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است. @fatemi222
🔹احکام سقط جنین https://eitaa.com/fatemi222/4124 🔹در شب چهارم طفلان زینب ونقش و جایگاه حضرت زینب سلام الله علیها و وظیفه ما در قبال والدین 👇👇👇 🔹فرق احترام با اطاعت ؟ https://eitaa.com/fatemi222/4127 🔹تاثیر احترام به والدین در زندگی چیست؟ https://eitaa.com/fatemi222/4129 🔹روشهای محبت به والدین 👇👇 https://eitaa.com/fatemi222/4137 🔹روضه و شعر شب چهارم‌محرم https://eitaa.com/fatemi222/4143
شنبه 16 5 1400 (1).doc
94.2K
🔹بسته احکام شرعی @fatemi222
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله اش رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرم باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرم قطعه قطعه کردن... ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست... داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... نانجیب شمشیر بلند کرد ... یاصاحب الزمان... عبدالله دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاهُ (روضة الواعظين ص ٢٠٨) عموجان حسین به ‌دادم برس... خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... عبدالله اش رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... داره نجوا میکنه. .. اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پر خویش 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین @fatemi222 eitaa.com/roze14 -
متن روضه 2 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد شب چهارم محرمه... امشب متوسل بشیم به مادر پهلو شکسته... از همین جا دل ها رو روانه کنیم مدینه... 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد یا صاحب الزمان... آقا جانم ... به مادرتون زهرای مرضیه قسم... دیگه ما رو امشب دست خالی از این مجلس بر نگردون آقا... اولین دعای ما فرج شماست آقا جانم... 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد ابن عباس میگه... دیدم پیغمبر خدا نگرانن... عرضه داشتم یا رسول الله... چی شده آقا... چرا انقده نگرانید... حالتون منقلبه... فرمود ابن عباس... میبینم بعد از خودم... امتم به زهرام ظلم میکنن ... صدای ناله دخترم بلنده ... هی میگه یا ابتاه... کسی به داد زهرای من نمیرسه... عرضه بداریم یا رسول الله ... نبودی ببینی با دخترت زهرا چه کردن... پشت درب خانه... تا پهلوش رو شکستند... صدا زد یا ابتاه یا رسول الله... بابا ببین با من چطوری رفتار میکنند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ َ صدا زد... یا فضه خذینی... فضه محسنم رو کشتن... ای وای... همینو‌ گفت بی بی روی زمین افتاد... حالا فضه میگه... من اومدم بالای سر زهرای مرضیه... تا خانم چشماشون رو باز کردن صدا زدن... فضه به من بگو علی رو کجا بردن... فضه میگه... زهرا نگفت صورتم... نگفت پهلوم... نگفت بازوم.... فقط صدا زد فضه ... علی رو کجا بردن.... خانوم جان علی رو دارن سمت مسجد میبرن... چادر عربی رو به سر کرد... حالا میخام تصور کنی... دختر پیغمبر تو کوچه های مدینه... یه دست به کمر گرفته... یه دست به دیوار... هی صدا میزنه... کجا میبرید مولام رو 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقا انداختن... خدا ... دستای علی رو بستن ... دارن کشون کشون میبرن... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی نامرد اشاره کرد ... قنفذ چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 خدا... زبان لال بشه... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادرتون رو زدن... دستهاش رها شد... 🔸مردنم بهتر که ببینم بند بر دست علی 🔸دست من را بشکنید و دست علی را وا کنید روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه تو مدینه مادرمون زهرا رو نمیزدن... کسی جرات نمیکرد کربلا... زینب کبری رو با تازیانه بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بابا بی تاب شده... هی صدا میزنه... بابا بلند شو ببین دارن عمه جانم زینب رو میزنن... 🔸نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست 🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست الا لعنت الله علی القوم الظالمین @fatemi222 @roze14
خداوند عزاداری ها رو قبول فرماید
شروع جلسات با احکام شرعی
شب پنجم محرم👇
▬📝 ﷽▬ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 يكى از وظايف 🧕🧔 آماده ‏سازى كودكان 🙎‍♂🙎‍♀ براى انجام تكاليف است كه از آنها به عبادات تمرينى ياد مى ‏شود در اين زمينه چهار نكته را ذكر مى‏ نماييم: 1⃣👈 تمرين اطفال به وظايف شرعى بر عهده والدين است. 2⃣👈 بر 🙎‍♀ غير بالغ حجاب واجب نيست، ولى بر پدر و مادر 🧔🧕 لازم است كه دختران خود را به رعايت وادار نمايند. 3⃣👈 شايسته است دخترانى كه به بلوغ نرسيده ‏اند به تشويق شوند تا هنگام بلوغ رعايت حجاب براى آنان دشوار نباشد. 4⃣👈 مستحب است بچه را به نماز خواندن و عبادت‏ هاى ديگر عادت دهند بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند. 📗 : ۱. مسائل جدید محسن محمودی ص ۱۸۰ ۲. العروه الوثقی ج ۲ ص ۳۱۷ م ۱۳۳۷ ۳. توضیح المسائل مراجع ج ۱ ص ۱۳۸۹ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @fatemi222
🌸🍃🌸🍃 ✋هفت نکته درباره سن تکلیف و بلوغ 1️⃣👈یکی از مسائلی که در مورد فرزندان و افرادی که در آستانه سن بلوغ هستند مطرح است چه در رابطه با نماز و روزه که باید والدین به آن توجه داشته باشند مسئله سن تکلیف و بلوغ فرزندان است. 👩‍🎨زمان مکلف شدن دختران معمولاً بلوغ سنی هست یعنی 9 سال تمام قمری که مطابق هست: با 8 سال و 8 ماه حدود 18 روز 5 🌱البته در بعضی از شناسنامه ها سال قمری هم قید شده است در غیر این صورت 8 سال و 8 ماه و حدود ۱8 روز از تولد دختر که بگذرد مطابق نه سال قمری است بنابراین واجب است که نمازش را و روزهاش را همگی انجام دهد. 2️⃣👈🌴پسران دو نوع بلوغ دارند یکی بلوغ جنسی و دیگری بلوغ سنی برخی از پسران در سن 13 سالگی و 14 سالگی بالغ میشوند به این معنا که ممکن است برخی از نشانه های بلوغ جنسی در آنها ظاهر شود مثلاً محتلم شده و غسل جنابت بر آنها واجب شود و یا روییدن موی خشن زیر شکم . از همان لحظه آنها مکلف اند که این بلوغ، بلوغ جنسی است هرچند ممکن است به 15 سال تمام نرسیده باشند. 3️⃣👈معمولاً در پسران آخرین نشانه بلوغ )که معمولاً سایر نشانه ها قبل از ظهور و بروز میکنند(، بلوغ سنی است یعنی اگر دیگر نشانه های دیگری وجود نداشت آنگاه 15 سال قمری تمام اگر بگذرد، فرد مکلف است. 4️⃣👈 15 سال قمری مطابق است با 14 سال و 6 ماه و تقریباً 15 روز در این صورت نماز و روزه در این سن لازم خواهد بود. گاهی فردی سؤال میکند: که من نمیدانستم و جاهل به مسئله بودم و در سن 13 سالگی و یا 14 سالگی به سن بلوغ رسیده بودم فکر میکردم که حتماً باید 15 سالم تمام شود و روزههایم را نگرفتم و یا کامل نگرفته ام در این صورت چنین افرادی اولاً باید روزهها را قضا کند ولی در این صورت کفاره ندارد. 🌿والدین انشاءالله توجه کنند فرزندان را قبل از رسیدن به سن تکلیف را تشویق کنند و به نماز و روزه عادت کرده بر این امر پایدار باشند. •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @fatemi222
▬📝 ﷽▬ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 ✅مواردى كه در آنها شرط است‏: 1⃣👈كودكان 👩‍👧 نمى ‏توانند امام جماعت باشند. 2⃣👈 كودكان نمى ‏توانند كنند. 3⃣👈كودكان نابالغ نمى ‏توانند مال خود را بگذارند و امانت قبول كنند. 4⃣👈كودكان نمى ‏توانند از مال خود به ديگرى بدهند. 🖇و در موارد ديگرى چون وجوب نماز جمعه، وجوب زكات و زكات فطره، روزه، اجاره، رهن، معامله، وكالت و ... بلوغ شرط است. 📗: ۱. تحریرالوسیله ج ۱ ص ۲۷۴ ۲. توضیح المسائل مراجع م ۲۶۴۲ و ۲۳۲۸ ۳. تحریرالوسیله ج ۲ ص ۱۲ م ۱ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @fatemi222
🔹هدف اصلی سخن: 👈 روشهای رسیدن به خانواده حسینی است. 🔹چه کنیم که خانواده ما حسینی شویم. 🔹آمار طلاق در جامعه اعم از طلاق عاطفی و...زیاد شد.
عوامل تحکیم خانواده در سیره حسینی چیست 🔸بلوغ و عبادات تمرینی 🔸هفت نکته در باره سن تکلیف 🔸چهار شرط بلوغ👇 https://eitaa.com/fatemi222/4154 ❇️عوامل تحکیم خانواده در سیره حسینی چیست.👇 https://eitaa.com/fatemi222/4158 ❇️الگوی ساده زیستی 🔸حضرت موسی 🔸حضرت داود 🔸حضرت عیسی 🔸پیامبر اسلام 🔸حضرت زهرا https://eitaa.com/fatemi222/4166 👇👇 https://eitaa.com/fatemi222/4167 👇👇👇 https://eitaa.com/fatemi222/4168 ❇️ساده زیستی امام خمینی https://eitaa.com/fatemi222/4169 ❇️ساده زیستی مقام معظم رهبری https://eitaa.com/fatemi222/4170 ❇️ساده زیستی مزورانه و‌صوفیانه https://eitaa.com/fatemi222/4172 ❇️ساده زیستی در عصر تکنولوژی👇 https://eitaa.com/fatemi222/4175 ❇️مادر های ساده زیست و نشاط https://eitaa.com/fatemi222/4176 ❇️چشم و همچشمی https://eitaa.com/fatemi222/4177 ❇️اسکندر و قانع بودن در دنیا https://eitaa.com/fatemi222/4178 ❇️قناعت باعث رضایتمندی https://eitaa.com/fatemi222/4179 ❇️نتیجه قناعت شیخ مرتضی https://eitaa.com/fatemi222/4180 ❇️پنج عامل گوارایی https://eitaa.com/fatemi222/4182
اولین عامل در تحکیم و استحکام خانواده در سیره حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام قناعت و ساده زیستی است
یک اصل مسلم در سیره همه اولیای الهی بوده
آثار ساده زیستی و خطرات تجمل پرستی خصوصاً در رابطه با بحث خانواده ارائه می‌شود
برعکس یک سیره مسلم در زندگی اشراف و طاغوت ها تجمل و تجمل پرستی بوده
اگر خانواده اصلاح شود جامعه اصلاح می شود
و در نهایت نمونه‌هایی است قناعت و ساده زیستی در سیره حضرت اباعبدالله الحسین مورد توجه قرار بگیرد
🔰الگوها و اسوه های ساده زیستی 🔹 هر چند که همه پیامبران، امامان معصوم علیهم السلام و رهبران و پیشوایان دینی، الگوهای ساده زیستی هستند. 1. حضرت علیه السلام: امام علی علیه السلام می فرماید: آن حضرت از خداوند چنین درخواست کرد: 🔹 رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ (قصص: 24) 🔹 پروردگارا هر چه به من نیکی عطا کنی نیازمندم. 🔹 به خدا سوگند، موسی علیه السلام جز نانی که گرسنگی را برطرف سازد چیز دیگری نخواست؛ 🔹 زیرا او از زمین می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پرده شکم او آشکار بود. 👈(نهج البلاغه، خطبه 160، ترجمه محمد دشتی، ص 298) 2. حضرت السلام: 🔹 آن حضرت با دستان خود از لیف خرما زنبیل می بافت و از خود می پرسید چه کسی از شما این را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد.(همان، ص 301) 3. حضرت علیه السلام: 🔹 آن حضرت را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی به تن می کرد، و نان خشک می خورد. 🔹نان خورش او و چراغش در شب روشنایی ماه و سایه بان او در زمستان جایی بود که آفتاب می تابید یا فرو می رفت، و سبزی اش، آنچه روی زمین برای چارپایان می رویید، زنی نداشت که او را فریفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد، نداشت تا او را سرگرم کند و طمعی نداشت تا او را خوار نماید و مرکبش دو پای او و خدمتگزار وی دستانش بود. @fatemi222
4. خداصلی الله وعلیه وآله: 1️⃣ آن حضرت از دنیا چندان نخورد که را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست. 🔹پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و از همه خالی تر بود... 👈بر روی زمین می نشست و غذا می خورد. 👈و چون برده، می نشست، 👈 و با دست خود کفش خود را می زد، 👈و جامه خود را با دست خود می دوخت، 👈و بر الاغ می نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد. 2️⃣پرده ای بر در خانه او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود، به یکی از همسرانش فرمود: 👌 این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هرگاه نگاهم به آن می افتد به یاد دنیا و زینت های آن می افتم....(همان) 3️⃣ پیامبر خداصلی الله وعلیه وآله دوست نداشت هیچ چیز بین او و حضرت حق شود و سبب غفلت او از محبوب خویش گردد. 4️⃣ چنان بی تکلّف بود که با آن شأن و منزلت، در حلقه میان اصحاب می نشست تا تفاوتی بین او و دیده نشود و مجلس بالا و پایین به خود نگیرد. 👈از سیره ملوک و اشراف و نوع نشست و برخاست و تشریفات آنها بیزار بود. 👈آن حضرت به(ر.ک. المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 152) 5️⃣ ابوذر - صحابی بزرگ - فرمود: 👌 ای ابوذر! من لباس می پوشم، بر زمین می نشینم، انگشتانم را [پس از غذا] می لیسم، و بر الاغ بی پالان سوار می شوم و کسی را پشت سرم سوار می کنم. 👈 پس هر کس از من گریزان شود از من نیست. (ر.ک. کافی، ج 6، ص 272) 6️⃣ امام السلام به محمدبن مسلم فرمود: 🔹 به خدا سوگند! پیامبر از آغاز بعثت تا زمان رحلت سه روز از نان گندم سیر نخورد. 👈البته نمی گویم به آن دسترسی نداشت، او زمانی یکصد جایزه به یک نفر بخشید. 🔹اگر می خواست نان گندم بخورد، می توانست، ولی نخورد.(کافی، کلینی، ج 8، ص 130) 7️⃣ پیامبرصلی الله وعلیه وآله نه تنها، خود ساده زیست بود که خانواده و بستگانش را نیز به ساده زیستی توصیه می فرمود. 🔹 روایات فراوان از طریق اهل سنّت به این مضمون آمده است: 👌 خانواده پیامبرصلی الله وعلیه وآله هرگز سه روز پیاپی غذای سیر نخوردند که آن هم تنها نان جو بود، تا آن حضرت به خدا پیوست... (سیره نبوی، مصطفی دلشاد تهرانی، ج 1، ص 224) 8️⃣ خداوند پیامبرصلی الله وعلیه وآله را بین زندگی کردن با پیامبر و تحمل سختی ها و ساده زیستی، و بین و برگزیدن زندگی تجملاتی مخیر ساخته بود: 🔹ای پیامبر! به همسرانت بگو: »اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می خواهید بیایید با هدیه ای شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیکی رها سازم! و اگر شمإ؛عع 00 اًخدا و پیامبرش و سرای آخرت را می خواهید، خداوند برای نیکوکاران شما پاداش عظیمی آماده ساخته است.« (احزاب: 28 - 29) 🔹 پیام آیه شریفه به همسران پیامبر این بود که یا زندگی ساده و تن دادن به محرومیت ها را در کنار پیامبرصلی الله وعلیه وآله بپذیرند و به عنوان الگو و اسوه در جامعه مطرح شوند و یا اگر در پی زندگی تجملاتی و مرفّه هستند، از پیامبرصلی الله وعلیه وآله جدا شوند. 9️⃣ پیامبرصلی الله وعلیه وآله هایی برای همسران خود بنا کرده بود که در نهایت بود. واقدی از عبداللَّه بن زید هذلی نقل می کند: 🔹 حجره های همسران پیامبر راکه به دستور عمربن خراب کردند وبر مسجدالنبی افزودند دیدم. هایی از چوب و شاخ خرما که با گِل اندود شده بود...(همان، ص 226 - 227) 🔟 عمربن ابی انس می گوید: 🔹 حجره های همسران پیامبر از خرما بود و بر درهای آن پرده هایی از موی سیاه آویخته بودند، به خدا سوگند! دوست می داشتم که آن حجره ها به همان صورت باقی می ماند تا مردم مدینه و هر کس به مدینه می آید، آن وضع را ببیند و متوجّه شود که پیامبرصلی الله وعلیه وآله در زندگی خود به چه مقدار اکتفا کرده بود، و باعث شود که مردم زهد پیشه کنند و از و تفاخر دست بردارند... و این در حالی بود که اگر آن 🔰 حضرت اراده می نمود کلید گنج های جهان در دست مبارکش بود. ❇️مباحث بیشتر ساده زیستی👇 https://eitaa.com/fatemi222/4196 @fatemi222
6. حضرت : 🔹 فاطمه زهراعلیهاالسلام برای دیدار رسول خداصلی الله وعلیه وآله به مسجد می رفت، کهنه ای بر سر داشت که دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده بود. 🔹 سلمان با دیدن او گریست و گفت: چه مصیبت بزرگی! 👌 دختران و کسری، سُندس و حریر بر تن دارند و دختر محمدصلی الله وعلیه وآله روپوشی کهنه دارد که جای آن وصله شده است. 🔹چون فاطمه بر پیامبر وارد شد، شگفتی سلمان را برای پدر بازگفت و عرض کرد: 🔹 قسم به آن که تو را به حق مبعوث کرد، پنج سال است که من و علی جز یک نداریم که روزها بر روی آن به شترمان می دهیم و چون شب می شود آن را فرش می کنیم و بالش ما از پوستی است که درون آن از خرما پر شده است. 👈 پیامبر فرمود: 🔹 دختر من [در ترک دنیا و توجه به خدا] در زمره پیشتازان است. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 8، ص 303) @fatemi222
🔰ساده زیستی امام خمینی رحمهم الله: 1️⃣ همسر امام رحمة الله از آغاز زندگی و پیوند چنین می گوید: 👈 زندگی مرا با رفاه اداره نمی کردند. بودند و نمی خواستند دست پیش این و آن دراز کند دل شان می خواست با همان کمی که داشتند زندگی کنند ولی احترام مرا نگه می داشتند.🌸(پابه پای آفتاب، ویرایش دوم، ج 1، ص 50) 2️⃣ فرزندان امام درباره زندگی و امکانات منزل امام می گویند: 🔹در دوران طلبگی و شروع زندگی وسایل و معمولی خود را از حجره مدرسه بهمنزل آوردند. 🔹زندگی امام بسیار معمولی و در حد مردم ایران بود. 🔹در قدیم در اتاق منزل خود همانند دیگران زیلو داشتند و پس از انقلاب در منزل روی می نشستند. 🔹 اصولاً زندگی ایشان از نظر و وسایل منزل در دوران های مختلف زندگی با 90% مردم ایران هیچ تفاوتی نداشت با این که هم میراث پدری در اختیار داشت و هم فراوانی به ایشان می رسید ولی میراث و هدایا را به مستمندان می بخشیدند. 🌸(همان، ج 1، ص 116 و 132 و 143 و 144) 3️⃣ امام درباره ساده زیستی همراه با نظم و رعایت بهداشت در سال های آخر عمر مبارک شان می گوید: 🔹در منزل امام برای رعایت بهداشت هر فضایی مخصوص به آن بود. 🔹 به طور مثال دمپایی اتاق با دمپایی حیاط و با دمپایی دستشویی فرق می کرد و به این ترتیب همواره پنج تا شش دمپایی داشتند. 🔹 روزی به ایشان گفتم: شما می گویید ساده باشید در صورتی که شما شش - هفت جفت دمپایی دارید اما ما یک جفت داریم. 🔹گفتند: شما یک جفت دارید یک می پوشید من هفت جفت دارم سال می پوشم، اسراف نکرده ام اما دمپایی که توی آشپزخانه می پوشم با دمپایی توی اتاق فرق می کند، شما هم همین کار را بکنید. 🌸(همان، ج 1، ص 192) 4️⃣حضرت امام پس از انقلاب در منزل استیجاری زندگی می کردند و سعی داشتند منزل بسیار ساده و معمولی باشد. امام نقل می کنند: پس از ترخیص امام از بیمارستان شهید رجایی تهران (سال 58) در دربند منزل مسکونی چند ای با نمای بیرونی که خیلی بزرگ به نظر می آمد اقامت نمودند پس از چندی امام تأکید کردند که حتماً منزل تهیه شود وگرنه به قم می روم (پزشکان امام برای بهبودی حال ایشان تأکید داشتند که ایشان در تهران اقامت کنند و از طرفی هم امام تهدید کردند که اگر منزل معمولی پیدا نشود به قم می روند) پس از تلاش چند نفر از یاران و دوستان امام منزل در در نظر گرفته شد و امام به جماران تشریف آوردند وقتی امام داخل خانه شدند و به اطراف و اتاقی که در آن می نشستند نگاهی کردند فرمودند: من شدم چون من چهارماه همه اش در عذاب بودم. 🌸(همان، ج 2، ص 46 و 47) 5️⃣ امام نه تنها در زندگی شخصی خود ساده زیست بود بلکه آنچه که به زندگی و برنامه های ایشان نیز مربوط می شد کاملاً به ساده بودن آن مراقبت داشتند. 👈 اعضای دفتر امام می گویند: 🔹 حسینیه جماران با این که به شخص ایشان ارتباط نداشت و هرگونه تغییر و به نام امام حسین و حسینیه تمام می شد اما چون محل ملاقات های ایشان بود نگذاشتند که تجمل و زیبایی هایی به آن افزوده شود. وقتی که متصدیان و بانیان حسینیه می خواستند سقف و دیوارهای آن را و نازک کاری کنند امام فرمود اگر می خواهید من اینجا بمانم، نکنید یک وقت امام متوجه شدند که می خواهند کاشی کاری کنند، شدند و فرمودند من از اینجا می روم.(همان، ج 2، ص 105) https://eitaa.com/fatemi5/313