آمدم ای خدا بر در تو/تا شوم مُحرم محضر تو
سائلی وامانده ام من/بین غمها مانده ام من
از شهیدان خدایی/ای خدا جامانده ام من
یا الهی یا الهی...
احسان و جود و کرم عادتُک/الهی وَ رَبّی من لی غیرُک
من کسی جز تو ندارم/سر به خاکت میگذارم
کن مرا آواره ی خود/ای همه دار و ندارم
یا الهی یا الهی...
شده ام از گنه خوار و رُسوا/بیچاره ام کرده حُبّ دنیا
یاد تو رفته ز یادم/ای حبیبم ای مرادم
غرق عُصیان آمدم من/خود برس یا رب به دادم
یا الهی یا الهی...
یا الهی ، یا کریم و یا رب/اغفِر ذُنوبی به حقّ زینب
حقّ آن بانوی خسته/قد خمیده ، دلشکسته
شاهد رأس بریده/نافله خوان نشسته
وا غربتا واغربتا...
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان امیرالمومنین مهمان دخترش ام کلثوم بود سفره غذا را پهن کرد یک ظرف شیر گذاشت یک ظرف نمک ؛ تا چشم مولا علی (ع) به سفره افتاد صدا زد : دخترم تا حالا کی دیدی پدرت سر سفره بنشیند و دو خورشت داشته باشد ؟ ام کلثوم امد ظرف نمک را بردارد مولا فرمود : دخترم ظرف شیر را بردار علی با نان و نمک افطار میکند . امشب علی گاهی قران میخواند گاهی مناجات میکرد گاهی به حیاط خانه می امد و به ستارگان نگاه میکرد و میگفت : انالله و انا الیه راجعون . یک وقت ام کلثوم صدا زد : بابا چرا امشب که خانه ی من امدی اینقدر ناراحتی میکنی ؟! نزدیک اذان صبح شد علی امد وضو بگیرد دختر عبا و عصا برایش اورد . عبایش را پوشید و عصایش را گرفت خواست از در خانه بیرون برود دید یک دسته مرغابی ها جلوی اقا امدند و دامانش را گرفتند . ام کلثوم بیشتر ناراحت شد و گفت : بابا پیشتر خانه من امدی این مرغ ها از این کارها نمیکردند مگر امشب چه خبر است !؟ امیرالمومنین به طرف مسجد روان شدند بالای ماذنه رفتند و اذان گفتند که تمام مردم کوفه صدای دلنشینش را شنیدند .
ای خدا چه بگویم که چه شد !! یک وقت دیدند زینب میرود ؛ آمد درخانه و صدا زد : حسن جان پاشو , حسین جان پاشو _ خواهر مگر چه خبر است ؟! صدا زد : برادر پاشوید و ببینید بابامون داره کلمه استرجاع میگه
مولا به سوی آسمان غرق نظاره امشب
می ریزد از چشمان او موج ستاره امشب
دارد هوای رفتن –برلب نوای رفتن- گوید خداحافظ عزیزان
مولای من علی جان
راحت زغم ها می شوم زینب خدانگهدار
مهمان زهرا می شوم زینب خدانگهدار
شدموعد وصالم-زینب نما حلالم – من میروم درکوی جانان
مولای من علی جان
درد من طبیب من دوای من شفای من
بابا جون اشک چشات عالمی رو غرق می کنه
خنده های امشبت با هر شبت فرق می کنه
من ندیدم که یه بار کنار سفره سیر بشی
بابا جون کشتی منو بگو چرا آه می کشی
باباجون چرا نگات به آسمون دوخته شده
لحظه لحظه صورتت سرخ بر افروخته شده
خنده هات تير غم و به قلب رنجور مي زنه
نمیدونم که چرا دلم برات شور میزنه
(ببین علی چیطوری جواب میده)
گریه هام خنده شوقه، که اگه خدا بخواد…
بعد عمری مادرت برای دیدنم میاد..
واسه این آه میکشم که مرغ پر بسته شدم…
دیگه از زندگی بی فاطمه خسته شدم…
دخترم جون بابات غصه هات و کنار بذار
همه ی ، دلشوره تو برای کربلا بذار
(میدونی چراهمش به آسمون نیگاه میکنم)
براآسمون دارم حالمو توصیف میکنم
براماه از قدیما خاطره تعریف میکنم
از شبی که دست من بدست مادرت رسید
اون شبی که داداشت پشت جنازه میدوید
یادته کوچیک بودی فضه تورو گرفته بود
پیش چشم بچه ها میشستم اون روی کبود
برا ماه آسمون دارم میگم از اون شبا
که میرفتم سر قبر مادرت بی سر صدا
همه شب گریه رو اون از دل بیتابم گرفت
یه شبی کنار قبر مادرت خوابم گرفت
مادرت گفت علی جون پاشو و زود برو خونه
بچه هام بیدارشدند حسین گرفته بهونه
ازهمون شب تاحالا هرروز هزاربار میمیرم
دخترم مادرتو منتظره دارم میرم
بذارید خودم برم دستامو هیچ کس نگیره
اگه زینب منو این طوری ببینه می میره
نمیخوام دق بکنه وقتیکه این در وامیشه
اگه زینب بمیره حسین من تنها میشه
شب 19 افضل اعمالش زیارت امام حسینه
اگه زینب بمیره کی سپر سنگا می شه
کی می خواد توقتلگاه هم ناله ی زهرا میشه...
باید اون عمل کنه وصیتای مادرو
کی میخواد توکربلا ببوسه جای خنجرو
اگه زینب نباشه نمیمونه از ما نشون
توی خیمه میسوزه رقیه سه ساله مون
گفتی زینب طاقت نداره سرشکسته ببینه وای...
قرآن ها رو باز کنين مقابل صورت
اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فيهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسمائُکَ الحُسني وَ ما يُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار.
قرآن ها رو باز کنين مقابل صورت
اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فيهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسمائُکَ الحُسني وَ ما يُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار.
هرکي هر حاجتي داره الان وقتشه.توذهنت مرور کن.فرج امام زمانمون.سلامتی رهبرمون.شفای مریضا مون.رفع گرفتاری های دنیویمون .
ازدواج جوونامون.سلامتی پدر ومادرامون. من یه دقیقه سکوت میکنم.هرکی هر حاجتی داره توذهنش بیاره .
قرآن هارو روي سر بگذارين
اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فيهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَيهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.
خدايا بندت اومده در خونت.بنده گنه کارت.بنده روسياهت اومده.خودت گفتي بيام در خونت اما خدايا :
در من سراغي جز گُنه كاري نداري
جا مانده تر از من گرفتاري نداري
با اين همه حالا كه برگشتم گلايه
از توبه هاي زشتِ تكراري نداري ؟
تو آنقدر خوبي كه حتي از نشستن
با بندهي آلوده ات عاري نداري
با رو سياهِ مستحقِ سرزنش هم
قصدي به غير از آبروداري نداري
نه قهر، نه خط و نشان با اين همه جُرم
از من به جز آمرزش اصراري نداري
كِي سخت گيري مي كني با اين كه پيداست
شرمنده تر از من بدهكاري نداري
گفتي كه هر كس ميهمانت شد عزيز است
يعني كه به خوب و بدش كاري نداري
درهاي دوزخ بستي و نازم خريدي
انگار كه اصلاً گنه كاري نداري
در سفرهي پر فيضِ اين شبهايِ رحمت
جز دستگيري غيرِ ستاري نداري
بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر
گر شك كنم كه دوستم داري نداري
✔️ده مرتبه : بِکَ يا الله
يارسول الله . هرچي سفارش کردي عکسشو عمل کردن.هر چي به مردم محبت کردي بعد از رحلتت
خوب جبران کردن.نميدونم وقتي صداي ناله دخترتو پشت در خونه توي عرش شنيدي چه کردي
وقتي صدايِ فاطمه آمد که سوختم
در عرش ميشنيدي و باور نداشتي
✔️ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ
شمشیر عدو بر فرق من کاری شده –
خون دلم از فرق سرم جاری شده
ای خدا علی راحت شده
ای تیغ عدو ممنونم از تو اینزمان
کز گلوی من بیرون کشیدی استخوان
ای خدا علی راحت شده
شادم که بود عمر علی را خاتمه
از بسکه دلم تنگه برای فاطمه
ای خدا علی راحت شده
علي دست خدا امشب به جنت مي نهد پا را
پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را
ملاقات علي و فاطمه باشد تماشايي
کند مظلومه اي مظلوم ديگر را پذيرايي
نشان هم دهند از چشم احمد دور و سربسته
علي فرق شکسته،فاطمه پهلوي بشکسته
✔️ده مرتبه: بِعليٍّ
کسي ديده ميان خانه خويش
زني از شوهر خود روبگيرد
کسي ديده به گاه را رفتن
جواني دست بر پهلو بگيرد
شب ازدواج علي و فاطمه عليهما سلامه . پيامبر دست فاطمه روتو دست علي گذاشت.فرمود علي جان:
هذه وديعه من الله و من رسوله (اين امانتي است از طرف خدا و پيامبرش).مردم خيلي نگذشت.علي اومد بي بي رو توي
قبر بذاره.محرمي نداره.يه دفه نگله کرد دستاي نازنين پيامبر ازقبر بيرون اومد.بده علي جان .فرمود:لقد استرجعت الوديعه.
يا رسول الله امانتو برگردوندم.اما زبان حال علي شايد اين بوده.يا رسول الله شرمنده ام.امانتت سيلي خورده.امانتت پهلوش
شکسته.شرمنده ام آقا جان ..
✔️ده مرتبه: بِفاطِمَةَ
بدن مبارک فاطمه و علي رو شبونه تششيع کردن.شبونه دفن کردن.اولين بدني که از اهل بيت پيامبر روز تشييع کردن امام حسن بود.
اما مردم اي کاش بدن امام حسنم شبونه دفن ميکردن.آخه ديدن حسين نشسته دونه دونه تيرارو از توي بدن و تابوت بيرون ميکشه و گريه ميکنه.
✔️ده مرتبه: بِالحَسَنِ
برادري داشتم خيلي گنه کاربود.بعد از دفنش در عالم خواب ديدم خيلي عذاب ميکشه.تا چند روز فکرم مشغول بود.دوباره خوابشوديدم.
خيلي راحت وآسوده وخوشحال بود.ازش سوال کردم گفت زني رو ديروز اينجا دفن کردن.خدا به برکت اين زن عذابو از قبرستون برداشته.
گفتم اين زن کيه.گفت نميدونم ولي از ديروز تا حالا سه بار امام حسين اومده به ديدنش.صبح از خواب بيدار شدم.پرس وجو کردم.فهميدم
زن آهنگر شهر بوده.رفتم سراغ آهنگر.تسليت گفتم.گفتم آقا زن شما کربلا رفته بود؟ گفت نه.گفتم توي خونتون روضه خوني داشتين؟
گفت نه.براي چي اين سوالارو ميپرسي؟.قضيه خوابمو نقل کردم.شروع کرد گريه کردن.گفت همسر من صبح که از خواب بلند ميشد رو به
قبله مي ايستاد.دست به سينه سه مرتبه ميگفت : السلام عليک يا اباعبدالله.
يا حسين يه عمر زير پرچمت سينه ميزنيم.يه عمره نوکريتو ميکنيم.نکنه توي قبر و لحظه مردن مارو تنها بذاري آقاجون
✔️ده مرتبه: بِالحُسَين ِ
دريا به ديده تر من گريه ميکند
زبانحال امام سجاد (ع) در شامه
دريا به ديده تر من گريه ميکند
آتش زسوز حنجر من گريه ميکند
سنگي که ميزنند به فرقم زنان شام
برزخم تازه سر من گريه ميکند
از حلقه هاي سلسه خون ميچکد چو اشک
زنجير هم به پيکر من گريه ميکند
وقتي زدند خنده به اشکم زنان شام
ديدم سه ساله خواهر من گريه ميکند
✔️ده مرتبه: بِعليّ بنِ الحسين
يه کودک سه چهار ساله بود توکربلا امام باقر.چه صحنه هاي دلخراشي رو ديد.
ياد دارم که کربلا بودم
از غريبي چه ناله ها کردم
جسم جدم ميان مقتل بود
با رقيه چه گريه ها کردم
✔️ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ
✔️ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ
✔️ده مرتبه: بِموُسي بنِ جَعفَر ٍ
خادم حرم امام رضا ميگفت.وقتي ماها يه حاجتي رو ازآقا طلب ميکنيم غذاي خودمونو ميديدم به يکي از زوار.
اومدم توصحن.لباس خادمي حضرت بتنم بودوظرف غذا تودستم .ديدم يه پيرزني داره ميره داخل حرم.دويدم ولي بهش نرسيدم.نگاه کردم سمت در.
ديدم يه آقايي با بچه اش داره ميره بيرون ازحرم.به دلم افتاد غذاروبدم به بچه اش.خودمو رسوندم بهش.سلام کردم.جواب داد.
گفتم اين غذاي امام رضاست.مال شما.همونجا روزمين نشست.بلند بلند گريه ميکرد.گفتم چي شده.گفت الان کنار ضريح داشتم زيارتنامه ميخوندم.
بچم گفت من گرسنمه.گفتم صبرکن ميريم هتل غذا ميخوريم.ديدم خيلي بي تابي ميکنه گفتم باباجان ما مهمون امام رضاييم.اينجاهم خونه امام رضاست.از امام رضابخواه.
بچه رو کرد به ضريح گفت امام رضا من غذا ميخوام.الان شما غذاي حضرتو آوردي دادي به اين بچه.
يا امام رضا.تو ولي نعمت مايي.ما سرسفره تو مهمونيم آقا.نکنه دست رد به سينه من گنهکاربزني قربونت برم.
سحرای حرم تو هیچ جای عالم نداره
پیش گنبد طلایی حتی كعبه كم میاره
دلم از تو جون گرفته از تو آب و دون گرفته
منو بی تو زنده بودن خدا اون روز نیاره
می زنم می می از جام تو
گشته دل دل دل در دام تو
ابالحسن یامولا
بی تو آشیون ندارم تویی همزبون و یارم
پیش پای زائر تو سرمو هدیه میارم
تو كه شاه مهربونی با گداها هم زبونی
تا كه بنده تو هستم با كسی كار ندارم
می زنم پر پر پر سوی تو
گشته دل دل دل آهوی تو
توی ایوون طلایی شده كار من گدایی
پادشاهی رو نمی خوام تا كه بنده ام به این در
می ریزه عشق عشق عشق از چشمات
دخیله دل دل دل تو دستات
✔️ده مرتبه: بِعليِّ بنِ مُوسي
✔️ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ
✔️ده مرتبه: بِعَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ
✔️ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانی نگاهت پر بگیرم
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق
دست شما را جای قرآن سر بگیرم
ای کاش پایم واشود در خیمه ات تا
یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم
ای کاش می شد تا برای سجده از تو
مهری زخاک تربت مادر بگیرم
تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم
ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم
اي يادگار فاطمه مارا توياد کن
آقا بيا وشيعه خود را توشاد کن
آقا تورا قسم به اسيري عمه ات
فکري به انتقام ز آل زياد کن
سوال کردن ازآقا اون چه مصيبتيه که شما صبح وشام براش خون گريه ميکني؟ .مصيبت جدغريبتون حسينه.فرمود اگه حسينم بود براين مصيبت خون
گريه ميکرد.فرمود مصيبت عموتون عباسه.فرمود اگه عباسم بود خون گريه ميکرد.پس چه مصيبتيه آقاجون.فرمود مصيبت اسيري عمه مون زينبه.
يا الله.سادات منو ببخش.شب عليه.وقتي ميخواست بي بي بره زيارت قبر پيغمبر علي مقابل حسن و حسين دوطرف زينب راه مي افتادن.اميرالمومنين
منبرک فاطمی
صدای ناله مولا بلند شد: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم...دیگه علی راحت شد خ
دوان دوان ميرفت مشعل ها را خاموش ميکرد.سوال کردن آقاجان چرا اين کارو ميکنين فرمود نميخوام چشم نامحرم به جمال دخترم زينب بيفته.يا علي آقاجان
کجا بودي کربلا ببيني .. ...واي واي ...امشب هر چي ميخوايي از امام زمان بخواه. دوان دوان خودشو رسوند تو گودي قتلگاه.يه نگاه کرد.پاهاي
زينب ديگه رمق نداره.نشست .استادمون ميفرمود ايني که شنيدين زينب شمشير شکسته رو کنار زد نه نه .
دونه دونه شمشير و نيزه شکسته هارو از تو بدن حسين بيرون کشيد.يا الله .يا بقيه الله منو ببخش آقا .راوي ميگه ديدم زينب لب هارو گذاشت به رگ هاي بريده اباعبدالله
يا حسين .....يا حسين ..
ای عزیز خدا،امام زمان
صاحب روضه ها،امام زمان
بر سر و سینه می زنی ای وای!
فرق او شد دو تا امام زمان
بین ما هستی و چه تنهایی!
می زنی ضجّه ها امام زمان
پرده های گناه باعث شد
از تو هستم جدا امام زمان
می شوم لایق زیارت تو
گر نمایی دعا امام زمان
کاش احیا کنیم یک شب قدر
در کنار شما امام زمان
شب قدر است روزیم گردان
عرفه،کربلا، امام زمان
✔️ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.
منبرک فاطمی
🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم 🔸در آسمانی نگاهت پر بگیرم آقا هر شیعه ای... آرزو داره شب قدر در ک
درد دل با امام زمان عجل الله تعالی
منبرک فاطمی
✔️ده مرتبه: بِفاطِمَةَ بدن مبارک فاطمه و علي رو شبونه تششيع کردن.شبونه دفن کردن.اولين بدني که از اه
امام سجاد و امام رضا علیه السلام
ای کاش می شد، با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانِ چشم هایت پَر بگیرم
ای کاش می شد، امشب ای قرآن ناطق
دست شما را جای قرآن سر بگیرم
*امشب به ما نگاه کن،ای امامِ زمان!،امشب مُقدَّرات سال آینده ی مارو به شما میدن،برامون واسطه گری کن،به خاطرِ مادرت...*
ای کاش در تقدیر من امشب نویسند
پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى ، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى ، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّار *قرآن ها رو باز کنید مقابلِ صورت قرار بدید*
اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ و َبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ .. شبِ اولِ همه با هم قرآن ها به سر .. آی ملائکه شاهد باشید شبِ نوزدهمِ ماه مبارکِ رمضان من اومدم خدا رو صدا بزنم ..
ده مرتبه:بکَ یَا اللّهُ .. خدایا به حقِ علی توفیقِ مناجاتِ با خودت رو به ما بچشان ..
ده مرتبه همه با هم،کسی رو میخوای صدا بزنی که رحمه للعالمینِ .. کسی رو میخوای صدا بزنی که سنگش زدن ..اما فقط محبت کرد .. امشب ازش بخواه این دلایِ همه رو با هم مهربان کنه
ده مرتبه همه با هم الهی بمُحَمَّد .. خدایا به حق پیغمبرِ عظیم الشانمان ما رو از پیروانِ واقعیِ حضرتش قراربده ..
آخ جانم آقا .. قربونِ فرقِ شکافته ات برم ..مثه بچه هاش صداش بزن ده مرتبه بعَلِیٍّ ..به حدرِ خانۀ علی و اولادش قرار بده ..
اگه بچه سراغِ مادر بره حله کارا .. همۀ دارو ندارِ ما زهراست .ده مرتبه همه با هم بفاطِمَةَ
ای تیغ! نهان كردی افسوسم را
زخم تو تمام كرده كابوسم را
یك عمر ندیدی به علی میخندید
آن كس كه شكست دستِ ناموسم را
شبای اشک و مناجات اومده
دوباره دلم به میقات اومده
این شبا با امید عنایت و
کرم مادر سادات اومده
اومده دلم با اشک و التماس
میون این دلای خدا شناس
اگه اینجا خدایی نشه دلم
پس پناهگاه گنه کارا کجاس؟
اومدم با کوله باری از گناه
با دلی آلوده و رویی سیاه
اومدم تا میون خوبات یه شب
بنده ی بی پناهو بدی پناه
اومدم بهت بگم خیلی بدم
به تموم دنیا جز تو رو زدم
اما این دفعه به عشق بندگیت
در خونه ی تو مولا اومدم
اونقده رئوفی و بنده نواز
رد نمی شه پیش تو دست نیاز
اومدم تا بچشونی به دلم
لذت عبادت و ذکر و نماز
چشم من گواهِ احوال منه
رو سیاهیم، مال اعمال منه
اما پر زدم اگه تا مهمونیت
عشق فاطمه پر و بال منه
بدون معطّلی یادم دادی
آره من بدم ولی یادم دادی
وقتی که سرشتی آب و گلمو
یادته علی علی یادم دادی
گفتی می خوام همیشه با من باشی
به دور از درد و غم و محن باشی
به کارت گره نمی افته اگه
همیشه تو سایه ی حسن باشی
اگه حرف عشقت اومده وسط
من می خوام برای تو باشم فقط
دستمو بذار تو دستای حسین
شبیه شهیدا تا آخر خط
یه نگاش حلال مشکلاتمه
اشک روضه هاش آب حیاتمه
دنیا و آخرتم غم ندارم
تا حسین سفینه النجاتمه
منم اون کبوتر امام رضا
که میام از سفر امام رضا
ایشالا روزی این شبام بشه
آخرش یک نظر امام رضا
پنج همنشین خوب؛ همنشینات رو گزینش کن
1⃣ بردباران
امیرالمؤمنین فرمودند«با بردباران همنشینی کن، حلم و بردباریات زیاد میشود.» غررالحکم، ج۳، ص۳۵۷
2⃣ دانشمندان
امیرالمومنین میفرمایند«با دانشمندان همنشینی کن خوشبخت میشوی» همان، ص۳۵۶
3⃣ فقرا و نیازمندان
حضرت علی(ع)«با فقرا همنشینی کن، شکرگزاریات زیاد میشود.» همان، ص ۳۵۷
4⃣ دوراندیشان
مولا علی فرمودند«با دوراندیشان همنشینی کن، خردت کامل و نفست شریف و نادانیات از بین میرود.» همان، ص۳۷۲
5⃣ عاقلان
امیرالمومنین فرمودند«همنشینی با دوست عاقل [موجب] زندگانی روح است.» همان، ص ۲۰۶
@TebyanOnline
🔔 پرهیز از شهرت طلبی
✅ امام علی(ع) در سفارشات خود به کمیل فرمودند:
🔹 آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوی، یاد گیر تا بدانی، خموش باش تا سالم بمانی.
🔹 بر تو هیچ باکی نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسی و نه مردم تو را بشناسند (یعنی، گمنام زندگی کنی).
📙 تحف العقول - صفحه 219
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج❣
@talangoremazhabi
✍ دژ پروردگار
😈 #شیطان و قبیلهاش، از نقطهای به ما #نفوذ میکنند و وارد میشن، که ما نمیفهمیم!
❌ #شیطان برای همه از یک نقطه حمله نمیکنه.
💰 به یه نفر از طریق #پول حمله میکنه.
💪 به یه نفر از طریق #قدرت حمله میکنه.
👁 به یه نفر از طریق #شهوت حمله میکنه.
😢 به یه نفر از طریق #ناامیدی حمله میکنه.
و...
‼️حالا مشکل اصلی ما اینه که نمیدونیم این حمله ها،
📡از کجا،
🙄چجوری،
👤توسط چه کسی،
📱یا چه چیزی،
👈به ما هجوم میاره تا بتونیم جلوشونو بگیریم.
✅ به خاطر همین قرآن میگه؛👇
🕋فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ
✨از شر شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر.👇
✅ اما قرآن میگه در پناهِ خدا بودن، دوشرط✌️لازم داره؛
👈 #ایمان و #توکل
🕋إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ(نحل،۹۸و۹۹)
✨البتّه شيطان را بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكل مىكنند، غلبه و سلطه ای نیست.
✨✨✨
✅ پناه بردن به خداوند، نشانهى #ايمان و #توكل بر اوست.
📣📣 پس هر جا کم آوردی، به خدا پناه ببر و توکل کن
و ایمان داشته باش که خدا حامیِ توست.💯
@talangoremazhabi
✍خلق و خوی قرآنی
💢از کوزه همان برون تراود که در اوست.
✨✨✨✨✨
🤱فرزندان رو از همون بچگی بر اساس بایدها و نبایدهای قرآنی #تربیت کنید تا رفتارهای اشتباه براشون ملکه نشه❌
✅ چون اگر رفتاری برای کسی ملکه بشه خلق و خوش عوض میشه و تو زندگیش همونطوری رفتار میکنه.
🔻اینم سندش؛👇
🕋 قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبِيلًا(اسراء/۸۴)
✨بگو: هر كس بر خُلق و خوى خويش، عمل مىكند، پس پروردگارتان داناتر است به كسى كه به هدايت نزديكتر است.
☝️اونایی که با #قرآن تربیت شدند، خلق و خوی قرآنی دارند و به #هدایت نزدیکترند👌
@talangoremazhabi