رفتیم برای اجاره خونه، صاحبخونه میگه ۲۰۰ میلیون پول پیش و اجاره هم ماهی یک سکه بهار آزادی!
میگم مگه از مستاجر مهریه میخوای که سکه میگیری؟
میگه همینی که هست!
#سیاست_های_همسرداری
✅حوادث ناگوار را از همسرتان پنهان نکنید
✅زیرا ممکن است او از راه دیگری مطلع شودو ناگوارتر از آنچه واقعیت دارد، تصور کند و رنج ببرد❤️❤️❤️❤️
❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
رفتم به پدربزرگم گفتم میخوام باهات یه کم مشورت کنم
سمعکشو درآورد گذاشت رو میز گفت
گوش میدم پسرم😂😂😂
😍 😍
پدافند غیر عامل فقط بابام
10 تا کارت بانکی داره
هیچکس هم نمیدونه پولا توی کدومشه🤣
😂😂
😍 b 😍
🔴 "دیدی گفتــم" ممـــنوع!
💠 وقتی همسرتان اشتباه میکند بلافاصله به او نگویید: دیدی گفتم؟ اگر از اشتباه كردن در حضور شما هراس داشته باشد شک نكنيد به تدريج از شما دورتر می شود و به مرور، احساس آرامش و لذتِ با شما بودن برایش کمرنگ میشود.
💠 این هراس، زمینهی از بین رفتن اقتدار و اعتماد بهنفس همسر، مخفیکاری، دروغگویی و کم شدن ارتباط کلامی او با شما شده و به مرور باعث اختلاف و ســرد شدن رابطهتان خواهـــد شـــد.
💠 تغافل و یا توجیه خطای همسر در نزد دیگران، هم زمینهی اصلاح همسرتان را فراهم میکند و هم شما را در نزد او محبوب میسازد.
💠 درخطاهای بزرگ و ریشهدار که از همسرتان سر میزند اگر استمرار پیدا کرد حتماً با مشاور در میان بگذارید.
گفت بي من چه ميكشي؟
گفتم: نَفَسِ راحت 😊
والا! ...
فكر كرده اگه نباشه ميميرم...!
مردم چه پرتوقع شدن 😁
#تجربيات_قری
💃💃💃💃
سلاام به خانومای دلبر و پر ناز و ادا
.من وقتایی که چیزی تو خونه نیستو بخام ب شوهرم بگم بخرن اینجوری میگم:👇👇👇
مثلا اگ ی چیزی تو مایه های شکر و شیرینی و قندو نباتو چیزای شیرین بخام میگم کهههه:
👈👈هرچند شما خودت قندو نباتییی و شیرییینی خونه اییییی حاج آقاااا ولی قندمون تموم شده 😍😍😍اگه وقت کردی سرراه یکم بخر.
👈یا اگ لامپ مثلاااا بسوزههه یا شمع بخاااام:
هرچندشما خودت چشمممم و چراااغ خونه ای لامپ فلانجا سوخته یکی بخر لطفن.😍😊🙈🙈
❣ ❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
💠 چهار نصیحت از بزرگان :
🌹۱. تاحدی کوتاه بیا که تبدیل به کوتاهترین دیوار نشوی
🌹۲. تاحدی مهربان باش که تبدیل به انجام وظیفه نشود
🌹۳. تاحدی گرم و صمیمی باش که انتظار بیجا به وجود نیاری
🌹۴.از معاشرت با افرادی که در ظاهر مهربانند و پشت سر اهل بدگویی هستند بپرهیز.
#پندانه
🍃🌸
🌸 #آیة_الکرسی 🌸
شبی دخترک مسلمان از نیویورک آمریکا از دانشگاه به سمت خانه می رفت که پس از مدتی متوجه شد مردی با ژاکت کلاه دار که سعی در پنهان نمودن چهره اش مینمود او را تعقیب می کند.
دختر بسیار وحشت زده بود
و شروع کرد به خواندن آیت الکرسی
و به الله سبحان و تعالی توکل کرد...
الحمدالله بخیر گذشت و دختر به سلامت به خانه رسید.
ولی فردای آن شب در اخبار شنید که دیشب به دختری در همان محل و همان ساعت تجاوز شده و جسد دختر را در میان دو ساختمان پیدا نموده اند.
پلیس از مردم خواست که اگر کسی شاهد بوده و یا چیزی دیده به اداره پلیس برود تا قاتل را شناسایی کنند.
دختر به اداره پلیس رفته و ماجرا را به پلیس گفته و از بین مردهایی که صف کشیده بودند از پشت آینه قاتل شناسایی کرد.
پلیس از قاتل می پرسد
که در آن شب یک دختر با حجاب را تعقیب میکردی چرا به او حمله نکردی؟
قاتل گفت من ترسیدم چون دو مرد هیکل دار با او راه میرفتند.
این است عظمت توکل به خداوند.
#تلنگر
✍🏻هر آنچه را که برای دیگران آرزو دارید دریافت خواهید کرد
اگر آرزو دارید دیگران در آرامش باشند،آرامش دریافت خواهید کرد
اگر می خواهید دیگران عشق و محبت را احساس کنند، عشق و محبت دریافت خواهید کرد
اگر فقط زیبایی ها و ارزش های دیگران را مشاهده کنید،همین ویژگی ها به شما باز خواهد گشت
" فقط آنچه را که در قلب تان دارید هدیه می کنید و آنچه را که هدیه می کنید به شما. برخواهد گشت "
═✧❁🌸❁✧═
💎درویشی که بسیار فقیر بود و در زمستان لباس و غذا نداشت. هر روز در شهر هرات غلامان حاکم شهر را میدید که جامههای زیبا و گران قیمت بر تن دارند و کمربندهای ابریشمین بر کمر میبندند. روزی با جسارت رو به آسمان کرد و گفت خدایا! بنده نوازی را از رئیس بخشنده شهر ما یاد بگیر. ما هم بنده تو هستیم.
زمان گذشت و روزی شاه خواجه را دستگیر کرد و دست و پایش را بست. میخواست ببیند طلاها را چه کرده است؟ هرچه از غلامان میپرسید آنها چیزی نمیگفتند. یک ماه غلامان را شکنجه کرد و میگفت بگویید خزانه طلا و پول حاکم کجاست؟ اگر نگویید گلویتان را میبرم و زبانتان را از گلویتان بیرون میکشم. اما غلامان شب و روز شکنجه را تحمل میکردند و هیچ نمیگفتند. شاه آنها را پاره پاره کرد ولی هیچ یک لب به سخن باز نکردند و راز خواجه را فاش نکردند.
شبی درویش در خواب صدایی شنید که میگفت: ای مرد! بندگی و اطاعت را از این غلامان یادبگیر.