eitaa logo
خانواده بهشتی
1.2هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
🔸مباحث معرفتی https://eitaa.com/fatemi222/6618 🔹 احکام https://eitaa.com/ahkam31/910 🔸فهرست مباحث خانواده https://eitaa.com/fatemi24/13766
مشاهده در ایتا
دانلود
👌👌👌حکایت بسیار زیبا مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد. یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت: میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم. و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم. پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد. چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت. چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید. در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند. هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد. چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند. لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد. تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت: با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟ چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن. تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند. اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت. تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد . هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند. صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت. در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد . تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟ مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند. و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند. آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند . هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد. چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟ چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود. تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی. در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد. این معنی روزی حلال است الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده دوستان این قصه ها برای آموختن ودرس گرفتن است ساده از کنار آن. عبور نکنیم 🌸🍏🌸🍎🌸🍏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ خیانتی که در آخرالزمان، بعضی از پدر و مادران در حق فرزندانشان می کنند؛ حتی مذهبی‌ها❗️ 💟 پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) فرمودند: من نگران این بچه ها هستم. https://eitaa.com/farzande_fatemi/770
‌ نباید یادت بره که با آدمای اطرافت مهربون تر باشی، هرکسی در طول روز درگیر مشکلاتیه که ما ازش بی خبریم و یه رفتار یا جمله‌ی خوبِ ما با همدیگه میتونه روزمونو بهتر کنه.
‌ نباید یادت بره که وقتی آنلاین نیستی، “نیست نشانِ زندگی تا نرسد نشانِ تو”.
‌ نباید وقتایی که باید حتما پیامم رو برای طرف مقابل هم پاک کنم، دستم بخوره و فقط برای خودم پاک شه.
‌ نباید برای فرار از تنهایی با آدمای سَمی ارتباط برقرار کنید، چه رابطه دوستی، چه رابطه احساسی و عاشقانه. شاید یکم طول بکشه اما کسی رو پیدا کنید که از تنهاییتون قشنگ تر باشه، نه اینکه وقت گذروندن باهاش تنها ترتون کنه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 هرگز صدايتان را روی فرزند و همسر خود بلند نكنيد... فریاد زدن، بیانگر ناتوانی در مدیریت ارتباط است مراقب باشید کنترل خود را از دست ندهید، چون زمانی که از کوره در می روید به فرزندتان نشان می دهید که قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود نیستید و فرزند شما عیناً از شما الگوبرداری میکند! والدین ناتوان، اقتدار کافی نخواهند داشت اگرچه ممکنست ترسناک باشند! ‎‌‌❤️ @fatemi24 ❤️
راه‌هایی برای کنترل دخالت‌های خانواده همسر قبل از ازدواج با همسرتون بدون هیچ تعارفی در مورد میزان و نحوه رفت و آمد با خانواده‌های هر دو طرف، زمانبندی ارتباط‌تون با اونا، ارتباط اقتصادی و سایر موارد مرتبط صحبت کنید. دخالت خانواده همسر می‌تونه به زندگی مشترک زوجین آسیب جدی بزنه، اما خود زوجین می‌تونن با تعیین کردن حد و حدودی از این دخالت‌ها راحت بشن. ‎‌‌❤️ @fatemi24 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دَرونِ ما زِتو یک دَم نمی شود خالی... 🌹
حکایتی که نگَه می‌کند، زبان نکند ...
🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکس بد ما به خلق گوید ما چهره ز غم نمی خراشیم، ما خوبی او به خلق گوییم؛ تا هر دو‌ دروغ گفته باشیم 🍃نبض زندگی🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا!
می‏خواهم فقیری بی‏‏ نیاز باشم، 
که جاذبه‏ های مادی زندگی، 
مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند...
| 🌱 |