خدایا شکرت...!
برای هر چیزی که اولش گله کردم ولی بعدش فهمیدم که قشنگتر از این نمیتونستی بچینی واسم برای هر شبی که فکر میکردم امکان نداره صبح بشه ولی شد
برای هر مشکلی که فکر نمیکردم حل بشه ولی حل شد. برای هر روزی که فکر میکردم ادامه دادن غیر ممکنه ولی ممکن شد...
خدای خوب و مهربانم دوستت دارم شکرت خدایا🤍💚
❤️ @fatemi24 ❤️
ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ "ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯽ" ﺍﺳﺖ!
میتوﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﺷﺎﺩﺗﺮﯾﻦ ﺭنگها ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ؛
رنگی زندگی کن،
نه سیاه و سفید ...
❤️ @fatemi24 ❤️
ناگهان دید که دیگر نمیتواند ادامه دهد پس از راه دیگری شروع کرد و این بار درخشید..🙂🌿
23.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست بردار از مقایسه کردن
مقایسه کردن باطن زندگیت؛ مقایسه کردن قیافت،مقایسه کردن اندامت؛ مقایسه کردن استایلت؛ مقایسه کردن داشته هات و نداشته هات با چیزایی که داخل اینستاگرام و هزار جای دیگه میبینی...
خودت خیلی قشنگی☺️🌹
هر شب پیش از آنڪہ
بہ خواب بروید ،
همہ ے آدمها را ببخشید
و با قلبے پاڪ بخوابید
چون روح شما لایق آرامشه
شبتون آروم
آسمون دلتون مهتابي
دعاهاتون مستجاب
بہ امید فردایے بهتر
شبتون_بخیر❤️
#داستان_شب
استادى از شاگردانش پرسید: «چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟»
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: «چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.»
استاد پرسید: «این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟»
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: «هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.»
سپس استاد پرسید: «هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است.»
استاد ادامه داد: «هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.»