⛔️ پنج نشانه آدمهاے بیمسئولیت❗️
🏷وقتے با این آدمها معاشرت میکنیم کلمات «نمیتونم»، «نمیشه»، «هرگز» و...
خیلے استفاده میکنن. #معمولا انجام کارهاے خودشون رو به عقب میندازن، چون به خودشون اعتماد کافے ندارن.
🏷به جاے اینکه تصمیم بگیرن و اقدام کنن، بیشتر وقتشون رو به گله و شڪایت از روزگار و حوادث میپردازن.
🏷#وقتے که بهشون راهحلے براے مشکلات ارائه میشه، همیشه دلیلے پیدا میکنن که #چرا این راهحل یا این پیشنهاد مفید نیست.
🏷وقتے با همچین فردے روبهرو بشیم، معمولا داستانهاے زیادے از مظلومیتشون میشنویم.
🏷این افراد معمولا دیگران رو به خاطر مشکلات و مسائل زندگیشون مسئول میدونن و اونا رو سرزنش میکنن. اونا مسئولیت سهمے که خودشون تو زندگے دارن رو برعهده نمیگیرن.
🔴 رفتار_باد_بزنی
چند تکّه چوب و زغال را تصوّر کنید که در حال آتش گرفتن است وقتی حجم چوبها زیاد میشوند شعلههای آتش، کم میشوند مهمترین کار در این هنگام این است که به فضای بین چوبها اکسیژن و هوا برسد لذا باد زدن آنها با بادبزن باعث میشود شعلههای آتش زبانه بکشد.
در زندگی مشترک گاه آتش دعوا و مشاجره شعلهور میشود و زن یا مرد با یکی از اعضای خانوادهی همسر یا خانوادهی خود و یا اطرافیان بر سر موضوعی منازعه و اختلاف جدّی پیدا میکنند که نتیجه آن تخریب و سرد شدن رابطه زن و شوهر است.
در این شرایط نباید رفتار یا گفتاری از ما سر بزند که نقش بادبزن برای آتش داشته باشد. به طور مثال خبر چینی، یادآوری عیوب طرفِ مشاجره، دفاع متعصّبانه از خانوادهی خود و هرگونه عکسالعملی که آتش خشم همسرمان را زیاد میکند ممنوع است.
دستور اسلام در این مواقع این است نقش آتش نشان داشته باشیم و حتّی گاه با ترفند و جملهی غیر_راست، دلهای طرفین دعوا را به یکدیگر نزدیک کرده و با تشویق آنها به گذشت و بخشش، دلها را نرم کنیم.
امام علی علیهالسلام در نامه ۴۷ نهجالبلاغه میفرمایند: "صَلاحُ ذاتِ البَينِ اَفضَلُ مِن عامَّةِ الصَّلاةِ و الصّيامِ" اصلاح و سازش دادن ميان مسلمانان از همهی نمازها و روزهها افضل و بالاتر است.
صبر بر نق نزدن از صبر بر نق شنیدن، سختتره. وقتی یه گلایه به ذهن میرسه، سد کردن راهش از ذهن تا دهن، خیلی مراقبه میخواد. 🌱
❤️ @fatemi24 ❤️
💞 هر كس بى زنى را
💞 همسر دهد ؛
💞 از جمله كسانى است ،
💞 كه خداوند در روز قيامت ،
💞 به او نظر مى افكند .
🌹 امام صادق عليه السّلام
📖 الكافى ، ج ۵ ، ص ۳۳۱
#داستان_شب
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود. شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند. یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت: «درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند.»
بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت: «درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود.»
بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است. تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
❤️ @fatemi24 ❤️
در سکوت شب نقش رویاهایت
را به تصویر بکش
ایمانداشته باش به خدایی
که ناامید نمی کند✨
شبتون خوش 🌙
❤️مثبت باش معجزه میشه ❤️
❤️ @fatemi24 ❤️