.۳ - ارائه بینشهای صحیح و ضروری
🔹انسانها در شناخت خدا و جهان دچار برداشتهای نادرستی شدهاند و در بسیاری از موارد، شناخت صحیحی از خدا، جهان و خود ندارند؛
🔸چنانکه در موارد بسیاری نمیتوانند با اتکای به ابزارهای شناخت بشری، شناختهای لازم را به دست آورند:
🔹«وَمَا اُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ اِلاَّ قَلِیلاً؛ و شما را از دانش جز اندکی ندادهاند». قرآن مجید میفرماید: ما قرآن را فرو فرستادیم تا همه شناختهای درست و لازم برای هدایت انسان به کمال واقعیاش را در اختیار او قرار دهیم:
«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ؛ و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر همه چیز است.
🔸 اصلاً دلیلِ آمدن پیامبران، همین بوده است که بشر از دستیابی به همه شناختهای لازم و صحیح که برای سعادت وی ضروری میباشد، ناتوان است و فقط با استمداد از وحی به آنها دست مییابد.
.4 - خردورزی
👈عقل و دل انسان بسیاری از حقایق را درمییابد و در عمق جان به آن اعتراف میکند؛ ولی حاکمیت هواهای نفسانی بر عقل، مانع از توجه به این حقایق و اعتراف به آنها میشود.
👈یکی از اهداف نزول قرآن، زمینهسازی برای بهکارگرفتن عقل و فهم است:
👈«اِنَّا اَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛؛ ما کتاب خویش را به صورت خواندنیِ عربی فرو فرستادیم تا شاید عقل را به کار بندید».
👈در آیه دیگری میفرماید: «اُنْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الایَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفقـَهونَ؛؛ بنگر که چگونه آیات را بیان میکنیم، شاید که دریابند و حقایق را فهم کنند».
👈از آیات شریفه میتوان این نکته را استفاده کرد که قرآن با ذکر مقررات الاهی،هشدار در مورد تلاش شیطان برای گمراهی بشر، توجه دادن به معاد و ذکر مثالهادرصدد است تا زمینه بهکارگیری عقل را در درک حقایق فراهم سازد.
5- پند دادن
برای آنکه انسان مسیر درست سعادت را انتخاب کند، علاوه بر بیرون آمدن از عالم غفلت و به دست آوردن بینشهای صحیح و ضروری؛ باید دل او نیز در گرو آن بینشها قرار گیرد؛ ولی توجه به مادیات و پیروی از هواهای نفسانی انسان را سنگدل ساخته و گرایش به حقایق را در او کاهش میدهد.
در چنین موقعیتی، ضروریترین عنصر مورد نیاز، عاملی است که دل او را رام کند و به حالت فطری نخستین بازگرداند. آن عامل، «پند و موعظه» است. به همین دلیل یکی از نامهای قرآن «موعظه» است.
آیات گوناگونی به این هدف (موعظه کردن) تصریح کرده؛ مانند «یَا اَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَه مِّن رَّبِّکُم؛[۴۴] ای مردم، شما را از سوی خداوندگارتان پندی آمد».
پذیرش حقایق، غیر از آگاهی از آنها است. کم نیستند افرادی که با آنکه حقیقت برایشان روشن شده، از پذیرش آن سر باز میزنند و در برابر آن مقاومت و حتی جبههگیری میکنند.
قرآن مجید از افراد و گروههایی نام میبرد که در برابر ادعاهای حق انبیا، در عین یقین داشتن به آنها، موضع مخالف گرفته و تسلیم نشدهاند و بهویژه برتریطلبی و ستمگری آنان سبب شده است که حاضر به پذیرش حقایق نشوند: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا اَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا؛[۴۵] آیات الاهی را در عین آنکه بدانها یقین داشتند، به دلیل ستمگری و برتریطلبی انکار کردند». نقش «موعظه» این است که زمینه را برای پذیرش دل و تسلیم شدن در برابر حقایق فراهم سازد.
نکته شایان توجه آنکه موعظههای قرآنی صرفاً بر اموری که شهرت دارد (مشهورات) و مورد قبول توده مردم است، متکی نیست؛ بلکه آنچه در مواعظ قرآنی رعایت میشود، تکیه بر امور درستی است که فهم آن آسان و همراه با تعابیری است که دل را تحت تاثیر قرار میدهد و مشهور بودن آن به دلیل پشتوانه برهانی یا فطری آن است.
برای مثال به این موعظه قرآن توجه کنید: «قُلْ اِنَّمَا اَعِظُکُم بِوَاحِدَه اَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّه؛[۴۶] بگو همانا شما را یک موعظه میکنم؛ برای خدا به پا خیزید و به تنهایی و یا با هماندیشی درباره نبوّت پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) بیندیشید و ببینید که او جنزده نیست».
روی سخن در این موعظه با منکران نبوّت است که با نزول قرآن به عنوان معجزه الاهی و درخواست همانندآوری، نبوّت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) برایشان به اثبات رسیده بود؛ ولی برای بهانهجویی یا در اثر شبههای که مغرضان مطرح کرده بودند، چنین میپنداشتند که پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) ـ نعوذ بالله ـ جنزده شده یا تحت تاثیر نیروهای دیگر، تصور کرده که پیامبر است.
قرآن از مرحله استدلال که همانندآوری است، گذشته و میفرماید: چون شما در مقام استدلال نتوانستهاید همانند قرآن را بیاورید، پس پیامبری رسول گرامی (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) ثابت شده است؛ ولی برای آنکه دلهای آنان را تسلیم این حقیقت کند، میفرماید: «بیندیشید و ببینید که او جنزده نیست.» اگر کسی از نیروی تفکر خود، به دور از تعصب، کمک بگیرید، نبوّت او را تصدیق خواهید کرد. موضوع «موعظه» در این آیه مطلب حقی است که قبلاً بر آن استدلال شده و در اینجا به طریقی آسان و روشن و به منظور رام ساختن دلها، زدودن زنگارهای عقل و دل و تحت تاثیر اغراض و انگیزههای مخالف حق قرار نگرفتن، این موعظه را ارائه میدهد.
6-هدایت و پندپذیری
اگر عقل سیراب شود، دل رام گردد و ظرف دل از زنگارها و بیماریها پالوده شود، آماده پذیرش هدایت قرآن و تسلیم در برابر موعظه آن میشود. این هدف دیگری است که در آیات مطرح شده است.
قرآن میفرماید: «اَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ... بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ... لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ؛[۵۷] یا آنکه میگویند: قرآن را به دروغ به خدا نسبت میدهد...،
بلکه قرآن حق و از سوی خداوندگار تو است... تا شاید هدایت پذیرند». در آیه دیگری میفرماید: «کِتَابٌ اَنزَلْنَاهُ اِلَیْکَ... لِیَتَذَکَّرَ اُوْلُوا الْاَلْبَاب؛[۵۸]؛ کتابی به سوی تو فرو فرستادیم... برای آنکه خردمندان از آن پند گیرند».
7-برپایی جامعه عادلانه
«لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَاَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛[۶۶]؛
همانا پیامبران خود را با دلایل و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم عدالت را بهپا دارند».
عدالت و قسط، هر دو با رعایت حقوق دیگران و دستیابی هرکس به حق خویش مرتبط است؛
ولی قسط، بیشتر ناظر به پیاده کردن قوانین عادلانه است. قرآن مجید هدف نزول کتابهای آسمانی و از جمله قرآن را، اقامه قسط میداند؛ آن هم قسط عمومیکه به دست خود مردم برپا شود؛ بدین معنا که هدف، رشد دادن جوامع است تا آنجا که مردم، خود انگیزه اجرای عدالت پیدا کنند و آن را اجرا نماین
اگر در سنین جوانی با قرآن انس گرفته شود، خود به خود تربیت دینی نیز شکل خواهد گرفت،
یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا.
پروردگارا! قوم من قرآن را کنار گذاشتند و از آن دوری جستند.
علل مهجوریت قرآن
1. پیروی از هوای نفس
در برخی از آیات قرآن کریم، پیروی از هوای نفس، در تعارض با هدایت در راه خدا معرفی می شود، از جمله این آیه که خداوند خود می فرماید:
وَلا تَتَّبِعِ الهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللّه ِ.
و از هوای نفس پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه می کند.
2. جاذبه های مادی و دنیوی
جاذبه های مادی، همواره سرگرم کننده و مانعی بر سر راه سعادت و تعالی است. بدین ترتیب، شیرینی ذکر و یاد خدا از نظر پنهان می ماند و آدمی از امور معنوی روی گردان می شود و جاذبه های مادی، عاملی جدی برای مهجوریت قرآن به شمار می آیند. خداوند متعال در کلام وحی خویش، بارها با هشدار به انسان، می فرماید: نَلا تَغُرَّنَّکم الحیوةُ الدُّنیا؛ پس زندگی دنیا شما را فریب ندهد».
البته بسیاری مجذوب جلوه های دلفریب، ولی ناپایدار دنیا و ظواهر مادی آن می شوند و کتاب و سخن خدا را از یادها می برند. همان گونه که در قرآن کریم نیز بدان اشاره می شود که:
نَبَذَ فَریقٌ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ... .
گروهی از کسانی که به آنها کتاب (آسمانی) داده شد، کتاب خدا را پشتشان افکندند.
پیام متن:
کسی که مسحور جاذبه های مادی است، نمی تواند با قرآن ارتباط درستی برقرار سازد.
3. شیطان
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ.
هنگامی که قرآن می خوانی پس، از شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر.
از این آیه درمی یابیم که شیطان، همواره درصدد است انسان را از تلاوت آیه های قرآن باز دارد. خداوند نیز به بندگانش هشدار می دهد که در این هنگام، به خدا پناه ببرید. البته منظور این آیه، این نیست که تنها به گفتن استعاذه بسنده کنیم، بلکه باید این ذکر را تبدیل به فکر و فکر را تبدیل به یک حالت درونی کنیم و به هنگام خواندن هر آیه، به خدا پناه ببریم، از اینکه وسوسه هیا شیطان، حجابی میان ما و کلام حیاتبخش او شود.
پیام متن:
تا زمانی که شیطان از کنار انسان نگریخته است، قرآن همچنان مهجور است
4. ناشناخته ماندن جایگاه قرآن در زندگی
از عواملی که مردم را به قرآن بی رغبت می سازد، این است که ارزش و جایگاه قرآن نزد آنان ناشناخته است و از آثار شگرف آن بی خبرند.
آنها قرآن را تنها در حد کتابی آسمانی و مقدس می شناسند و در نتیجه، از محتوای متعالی آن ناآگاه و بی بهره اند.
از این رو، مبلغان موظفند در زمینه معرفی جایگاه قرآن و بازگویی اهمیت و آثار آن در زندگی، بیشتر بکوشند. در این میان، رسانه های جمعی به ویژه صدا و سیما نقش و رسالت بسیار موثری در این باره برعهده دارند. از دیگر نهادهای آگاه سازی افراد جامعه، مدارس و والدین هستند که با راهنمایی دقیق فرزندان خود، می توانند آنها را با قرآن آشنا و مأنوس سازند.
پیام متن:
شناخت جایگاه قرآن گاهی مهم در راه بهره برداری از مضامین آسمانی آن است.
5. نقش قرآن در نظام آموزشی
بی تردید آموزش و پرورش، نقش اساسی در ایجاد شناخت ها، باورها و گرایش ها در افراد دارد. چه بسا اشخاصی با تعلیم علوم در محیط آموزشی، نگرشی بر خلاف محیط خانوادگی خود می یابند که این امر، گویای تأثیر فراوان مواد درسی و معلمان بر دانش آموزان است.
اگر در نظام آموزشی ما، از دبستان گرفته تا حوزه و دانشگاه، به آموزش قرآن پیش از بعضی دروس مانند ریاضی، زبان انگلیسی و فقه و اصول بها داه می شد، مهجوریت نمی ماند و در اجتماع، حضور و نفوذ چشم گیری می یافت.
پیام متن:
نظام آموزشی کشور با بها دادن لازم به قرآن، به منظور حاکمیت احکام قرآنی در میان جامعه، گامی موثر برمی دارد
6 . کم توجهی به مسابقات و برگزیدگان قرآنی و فعالیت قرانی
مقام معظم رهبری؛ در رهنمودی فرمود:
«اگر بخواهیم قرآن در خانه ها، بین بچه ها، بین بزرگ ها، بین زن و مردها رواج پیدا کند، بایستی قهرمانان قرآنی را احترام کنید».
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3280/4983/43214/%D8%B9%D9%84%D9%84-%D9%85%D9%87%D8%AC%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
1-ترویج منکرات
امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در خطبه ۱۴۷ نهج البلاغه با اشاره به مهجوریت قرآن از آینده تاسفبار مسلمانان چنین خبر میدهد:
👈 «همانا پس از من روزگاری بر شما فراخواهد رسید که چیزی پنهانتر از حق و آشکارتر از باطل، و فراوانتر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را درست بخوانند و تفسیر کنند، و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمیشود آن گاه که آن را تحریف کنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند. در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف و نشناختهتر از منکر نیست.
وَإِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ، وَلاَ أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَلاَ أَكْثَرَ مِنَ الْكَذِبِ عَلَى اللهِ وَرَسُولِهِ; وَلَيْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذلِكَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ، وَلاَ أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ. وَلاَ فِي الْبِلاَدِ شَيْءٌ أَنْكَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَلاَ أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْكَرِ! فَقَدْ نَبَذَ الْكِتَابَ حَمَلَتُهُ، وَتَنَاسَاهُ حَفَظَتُهُ: فَالْكِتَابُ يَوْمَئِذ وَأَهْلُهُ طَرِيدَانِ مَنْفِيَّانِ، وَصَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِي طَرِيق وَاحِد لاَ يُؤْوِيهِمَا مُؤْو. فَالْكِتَابُ وَأَهْلُهُ فِي ذلِكَ الزَّمَانِ فِي النَّاسِ وَلَيْسَا فِيهِمْ، وَمَعَهُمْ وَلَيْسَا مَعَهُمْ! لاَِنَّ الضَّلاَلَةَ لاَ تُوَافِقُ الْهُدَى، وَإِنِ اجْتَمَعَا.
2- اختلاف و تفرقه در میان مردم
حضرت با تاکید بر عدم پیروی مردم از قرآن فرجام آن را مهجوریت قرآن و اختلاف و تفرقه در میان مردم میداند: «مردم در آن روز در جدایی و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و یگانگی پراکندهاند، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست، پس، از قرآن جز نامی نزدشان باقی نمیماند، و آنان جز خطی از قرآن نشناسند».
3-تسلط بیگانگان
استعمارگران و سلطهطلبان غربی، همواره با تز جدایی دین از سیاست که همان جدایی قرآن از سیاست است، تلاش کردهاند با حذف قرآن از صحنه زندگی مسلمانان، زمینه تسلط خود را بر جوامع اسلامی فراهم سازند.
👈مرحوم امام خمینی (رحمةاللهعلیه) میگوید: «از نخست وزیر اسبق خبیث استعمارگر انگلستان نقل شده که تا قرآن بین مسلمین است ما نمیتوانیم در مقاصد خود پیشرفت کنیم.
هدف اصلی دولتهای استعمارگر محو قرآن و علمای اسلام است و برای وصول به اهداف استعماری خود هر چند نغمهای را به وسیله عمال خبیث خود آغاز میکنند».
[امام خمینی، صحیفه نور، ج۱، ص۱۷۶. ]
ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه پس از تصرف برخی از کشورهای اسلامی، هنگامی که آیاتی از قرآن را برای وی ترجمه کردند، گفت: آن چه من از این کتاب استفاده کردم این است که اگر مسلمانان به دستورات جامع این کتاب عمل نمایند روی ذلت و خواری را نخواهند دید مگر این که ما در میان آنها و قرآن جدایی بیفکنیم