خطرات دنیاگرایی
منبر ده دقیقه ای🕙
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین
🔘شعر
غم ورنج وبلا ،سوغات این دنیاست باور کن
مثال سیبِ پوسیده رُخش زیباست باور کن
اگر صدها رفیق باشند یار ویاورت بشنو
بوقت رفتن از دنیا بشر تنهاست باور کن
بشر بسکه بود غافل در بند هوی باشد
همیشه مست خواب غفلت دنیاست باور کن
شنیدم من زهوشیاران دنیا خوش خط و خال است
به مثل مار زنگی پر خطر،زیباست باور کن
بود معیار سنجش بر زر و سیم عیار آن
عیار آدمی فردا بدان تقواست باور کن
بهار زندگانی ،خزانی در پی اش باشد
اجل مانند تند بادی پی یغماست باور کن
ترازوی عدالت بسکه میزان است در محشر
بقدره زره ایی اعمال یقین پیداست باور کن
مکن تکذیب محشر را توای مست هوای نفس
که ربّ اِرْجِعونی نالهٔ فرداست باور کن
سلیمان باهمه حشمت به زیر خاک خوابیده
که بعد چند صباحی قرعه نام ماست باور کن
بترس زان ساعتی پرسند زخیر وشرّ اعمالت
دل قبر آن زمان هنگامه ای بر پاست باور کن
خوشا آنکس محب مرتضا باشد در دنیا
در آن هنگامه ، دیدار علی ز یباست باور کن
☑️مقدمه : بررسی واژه دنیا
دنیا را اگراز«دنیء و دنائت» بگیریم بمعنی، پَست تر است چون نسبت به آخرت پست ترو ناچیزتراست واگر از«دُنوّ» بحساب آوریم بمعنی نزدیکتراست،از آن جهت که نسبت به آخرت به ما نزدیک تراست.
کلمه دنیا پیوسته وَصف است واحتیاج به موصوف دارد، مثل: حیات دنیا، مواهب دنیا، عذاب دنیا، سعادت دنیا
با مراجعه به آیات و اخبار و روایات اهل بیت: روشن میگردد كه ریشه و منشاء همه مفاسد و گناهان محبت و دلبستگی به دنیا و مظاهر آن است. در قرآن مجید زندگی دنیا به عنوان متاع غرور و وسیله فریب و نیرنگ دانسته شده است. زیرا كالاهای دنیا در چشم مردم آن چنان جلوه كرده كه در تحصیل آن سر از پا نمیشناسند. اگر انسان دنیا را هدف و كمال مطلوب بداند دنیا هلاك كننده است. اساس تمام انحرافات و بدبختیها و خطاها چه در گذشته و چه حال رذیله دنیاپرستی است.
🔶آیات مربوط به دنیا گرایی
❶أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ؛ آیا به جای آخرت، به زندگی دنیا راضی شدهاید؟ پس بدانید بهره زندگی دنیا در(برابر) آخرت، جز اندکی نیست. این آیه، هشدار به کفار است. به آنها هشدار میدهد که به زرق و برق دنیا، سرگرم و مست نشوید و مؤمنان را مسخره نکنید؛ زیرا قیامتی هست که صحنهها عوض میشود و مؤمنان که در دنیا مورد ظلم کافران بودند، در بهشت به آقایی و برتری میرسند بنابراین آیه سبب تسلای خاطر مؤمنان هم میباشد که با تمسخر کافران، سست نشوند و به آینده امیدوار باشند که هم در دنیا، خداوند رزق بی حساب و هم در قیامت، جایگاه والا میدهد. [ توبه/۳۸]
❷ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
بدانید که زندگانی پست دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی و زینت طلبی و فخر فروشی در میان خود و افزون طلبی بر همدیگر در اموال و فرزندان نیست؛ همانند بارانی که گیاه آن کشاورزان را به شگفتی وا دارد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس کاه شود و در آخرت، عذابی شدید(برای گنهکاران) و مغفرت و رضوانی (برای اطاعت کنندگان) از جانب خداوند است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست.[ حدید/۲۰]
👈نکته جالب : شیخ بهایی نکته جالب تفسیری در مورد این آیه بیان کرده اند که این آیه به دوران مختلف زندگی انسان (کودکی و نوجوانی، جوانی و بزرگسالی) اشاره داشته و بیان میکند که در هر دورهای از عمر، یکی از جلوههای دنیا، انسان را مشغول میکند؛ دوران کودکی و نوجوانی، مشغول لهو و لعب است؛ دوره جوانی، در فکر زینت و زیبایی و دوره میانسالی و پیری، گرفتار تفاخر و تکاثر است.(۱)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
🔷 دنیا گرایی در احادیث
امام علی(ع)فرمودند:«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَة». دوستی دنیا منشآ هر گناهی است
و باز فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا مادة الذُنُوب». دوستی دنیا اصل وریشه گناهان است.
و میفرماید:« وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِی اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْیاكُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِی وَ لِنَعِیمٍ یفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى». به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آن چه در زیر آسمان هاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم،چنین نخواهم كرد.علی را با نعمت های فنا پذیر ولذت ناپایدار چه كار؟(2)
حضرت علی(ع)بعد از جنگ صفین در ذی قار كفشهایش را اصلاح میكرد. ابن عبّاس آمد و گفت عدّهای از حجاج از مكه برگشتهاند و آمدهاند از احكام شرع بپرسند شما هم اینجا نشسته كفش میدوزید. حضرت فرمودند: یا ابنعبّاس این كفش چقدر میارزد؟ ابنعبّاس عرض كرد این كفش را به چیزی نمیخرند. حضرت فرمودند: «وَ اللَّهِ لَهِی أَحَبُّ إِلَی مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلا». ای ابن عباس سوگند به خدا این كفش نزد من از حكومت بر شما محبوبتر است مگر این كه حقی را برپا دارم وباطنی را دفع كنم.(3)
از سخنان معروف عبرت آمیز سالار شهیدان (ع)درباره دنیاگرایی است که میفرماید:« النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» این مردم برده های دنیا هستند ودین بازیچه زبانشان می باشد،حمایت وپشتیبانی از دین تا آن جااست كه زندگی شان در رفاه باشد،اما زمانی كه امتحان شوند دین داران كم خواهند بود.
امام حسین(ع) در کلامی دیگر فرمایند:« إِنَّ جَمِیعَ مَا طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَحْرِهَا وَ بَرِّهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عِنْدَ وَلِی مِنْ أَوْلِیاءِ اللَّهِ وَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللَّهِ كَفَیءِ الظِّلَال». یعنی همانا همه آن چه خورشید بر آن طلوع میكند در مشرق و مغرب زمین، در دریا و خشكی و دشت و كوه در دیدگان اولیاء الهی و اهل معرفت به عظمت خداوندی هم چون سایهای است. (۴)
امام حسین در کلامی دیگر معیار آزادگی انسان را اینگونه بیان میفرماید:« أَ وَ لَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا یعْنِی الدُّنْیا». آیا آزادهای نیست كه این متاع پست (دنیا ) را به اهلش واگذارد؟ (۵)
هر چه كه در رابطه با مبدأ و معاد نباشد و انسان آن را به عنوان هدف و كمال مطلوب بخواهد دنیاست. اما اگر همان چیز به عنوان وسیله برای رسیدن به هدف اصلی و كمالات معنوی بخواهد نه تنها مذموم نیست بلكه عین آخرت است
امام صادق (ع) فرمود: مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ اَلدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلْ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ مَا قَسَمَ اَللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ اَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اَللَّهُ اَلْغِنَى فِي قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ .
هركس روز را به شب رساند و بزرگترين هدفش دنيا باشد خداوند فقر و پريشانى را جلو چشمش گذارد و كارش را پريشان سازد و از دنيا به چيزى نرسد جز به آنچه كه خداوند قسمت او كرده است و هركس روز و شب را به سر برد و مهمترين هدفش آخرت باشد خداوند در دلش توانگرى و بىنيازى قرار دهد و كارش را مرتب بسازد(زيرا انسان هر چه از دنيا به دست آورد بر حرصش بيفزايد و نيازش زيادتر گردد.(۶)
🔻 ادامه دارد 👇👇
@fatemi222
🔹علت اصلی دنیاگرایی
عارف بزرگ در شرح یک حدیث می نویسد: «بدان که انسان چون ولیده همین عالم طبیعت است و مادر او همین دنیاست و اولاد این آب و خاک است، حب این دنیا در قلبش از اول نشو و نما مغروس است، و هر چه بزرگتر شود، این محبت در دل او نمو می کند. و به واسطه این قوای شهویه و آلات التذاذیه که خداوند به او مرحمت فرموده برای حفظ شخص و نوع، محبت او روز افزون شود و دلبستگی او رو به ازدیاد گذارد. و چون این عالم را محل التذاذات و تعیشات خود می پندارد و مردن را اسباب انقطاع از آنها می داند، و اگر به حسب برهان حکما یا اخبار انبیا، صلوات الله علیهم، عقیده مند به عالم آخرت شده باشد و به کیفیات و حیات و کمالات آن، قلبش باز از آن بیخبر است و قبول ننموده، چه رسد به آنکه به مقام اطمینان رسیده باشد، لهذا حبش به این عالم خیلی زیاد می شود.
و نیز چون فطرتا انسان حب بقاء دارد و از فنا و زوال متنفر و گریزان است، و مردن را فنا گمان می کند، گر چه عقلش هم تصدیق کند که این عالم دار فنا و گذرگاه است و آن عالم باقی و سرمدی است، ولی عمده ورود در قلب است، بلکه مرتبه کمال آن اطمینان است، چنانچه حضرت إبراهیم خلیل الرحمن، علیه السلام، از حق تعالی مرتبه اطمینان را طلب کرد و به او مرحمت گردید».(۷)
🔷آسیب اصلی دنیا گرایی
در آموزه های انبیا و اولیا یکی از خطرات دنیا گرایی حجاب شدن آن است یعنی مانع درک حقایق عالم بالا و مانع لذت بردن از معنویات است؛
چنانچه حضرت عیسی (ع) میفرمود:«بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُمْ كَمَا نَظَرَ الْمَرِیضُ إِلَى الطَّعَامِ فَلَا یتَلَذَّذُ بِهِ مِنْ شِدَّةِ الْوَجَعِ كَذَلِكَ صَاحِبُ الدُّنْیا لَا یتَلَذَّذُ بِالْعِبَادَةِ وَ لَا یجِدُ حَلَاوَتَهَا مَعَ مَا یجِدُهُ مِنْ حَلَاوَةِ الدُّنْیا بِحَق». حق میگوییم به شما چنانچه مریض به طعام نگاه میكند از شدّت مرض میل ندارد و لذّت نمیبرد هكذا كسیكه بدنیا شیفته است از عبادت لذّت نمیبرد و شیرینی و حلاوت عبادت را نمییابد در مقابل شیرینی دنیا.(۸)
و در یک کتاب عرفانی می خوانیم : وقوع در عالم طبیعت خود حظ طبیعی است، و التذاذ قهری که در ملک حاصل می شد، حتی برای پیامبران و لو به مقدار خیلی کم هم باشد اسباب حجاب بوده . چنانچه از حضرت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، منقول است که می فرمود: «إنّهُ لَيُغانُ عَلى قَلبِي ، و إنّي لَأستَغفِرُ اللّه َ في كُلِّ يَومٍ سَبعينَ مَرّةً » گاه قلبم را غبارى مى گيرد .و من روزى هفتاد مرتبه از درگاه خدا آمرزش مى طلبم.
و شاید خطیئه حضرت آدم، ابو البشر، همین توجه قهری به تدبیر ملک و احتیاج قهری به گندم و سایر امور طبیعیه بوده، و این از برای اولیاء خدا و مجذوبین خطیئه است. و اگر به آن جذبه الهیه حضرت آدم می ماند و وارد در ملک نمی شد، این همه بساط رحمت در دنیا و آخرت بسط پیدا نمی کرد. (۹)
🔴نشانه های اهل دنیا
در حدیث معراج نقل شده است که پیامبر(ص) از خداوند سؤال کرد: خداوندا! اهل دنیا کداماند و اهل آخرت کدام؟ خداوند فرمود: اهل دنیا کسی است که زیاد بخندد، زیاد بخوابد، زیاد خشمناک بشود، کمتر راضی باشد، به هر کس بدی کند، از او معذرت نخواهد و هر کس از او معذرت بخواهد، آن را قبول نکند. هنگام اطاعت خداوند کسل است؛ ولی موقع ارتکاب گناه شجاع و جری است. آرزوهای دور و دراز دارد، در صورتی که مرگش به وی نزدیک تر است. از نفس خود حساب نمیکشد، زیاد حرف میزند؛ ولی نفعش به مردم کم است. از خدا نمیترسد؛ ولی هنگام مشاهده غذا شاد و خندان میشود. بدان که اهل دنیا هنگام رفاه و وسعت رزق، خداوند را شکر نمیکنند، مردم را به چیزهایی دعوت میکنند که خودشان ندارند و بدیهای دیگران را به رخشان میکشند. پیامبر اعظم، عرض کردند: خداوندا! غیر از این عیبها، آیا در اهل دنیا خوبی هم هست؟ خداوند فرمود: ای محمد! عیوب اهل دنیا زیاد است. در وجود آنها جهالت و حماقت هست و در مقابل کسی که به آنها تعلیم میدهد، تواضع نمیکنند و در نفس، خود خود را عالم میدانند؛ ولی آنها در نزد عرفا جاهلاند. (۱۰)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
👌تمثیلی جالب از علامه نراقی
مرحوم ملا احمد نراقی در اشعاری پر محتوا با بیان تمثیلی، حال غافلان را بیان می کند که مضمون اشعار به این صورت است:
ای غافل بی خبر! داستان بی خبری و غفلت داستان آن مردی را می ماند که در بیابانی هولناک شیر درنده مستی به او حمله برد.
آری، کسی که از خدا و حق دور بماند در بیابان زندگی با صد خطر روبرو می شود.
آن مرد برای نجات از حمله شیر به چاهی پناه برد که طنابی در آن آویخته بود، طناب را گرفت و وارد چاه شد و شیر هم سر چاه متوقف گشت تا با بیرون آمدن او به او حمله کند.
در وسط چاه چشمش به اژدهایی افتاد که در عمق چاه برای طعمه دهان گشوده است.
در حالی که غرق ترس و وحشت شده بود، صدایی توجه او را جلب کرد. دید دو موش مشغول جویدن طناب اند. آن مرد خود را از بالا و پایین چاه و در کنار کار آن دو موش در خطر حتمی دید، ناگهان چشمش به انبوهی زنبور افتاد که در کمر گاه چاه عسل اندوخته اند، با دیدن عسل شیرین خاک آلود که در حقیقت زهر تلخ دنیای هلاک کننده بود به سوی عسل دست برد تا از آن عسل تناول کند و در حال خوردن عسل از شیر و اژدها و دو موش که رشته عمرش را قطع می کردند، غافل و بی خبر ماند؛ با خوردن عسل از نیش زنبورها هم در امان نبود.
💠داستان
روزى جابر بن عبدالله انصارى خدمت امام على (ع) بود و آه عمیقى کشید. امام (ع) فرمودند: گویا براى دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانى کشیدی؟
جابر عرض کرد: آرى به یاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه کشیدم. امام فرمودند: اى جابر! تمام لذتها و عیشها و خوشیهای دنیا در هفت چیز است: «خوردنیها» و «آشامیدنیها» و «شنیدنیها» «بوئیدنیها» و «آمیزش جنسى» و «سوارى» و «لباس»
اما لذیذترین خوردنى عسل است که آب دهان حشرهاى به نام زنبور است؛
گواراترین نوشیدنیها آب است که در همهجا فراوان است؛
بهترین شنیدنیها غناء و ترنم است که آنهم گناه است؛
لذیذترین بوئیدنیها بوى مشک است که آن خون خشک و خورده شده از ناف یک حیوان (آهو) تولید میشود؛
عالیترین آمیزش، با همسران است و آنهم نزدیک شدن دو عضو پست است؛
بهترین مرکب سوارى اسب است که آنهم (گاهى ) کشنده است؛
بهترین لباس ابریشم است که از کرم ابریشم به دست میآید.
دنیایی که لذیذترین متاعش اینطور باشد، انسان خردمند براى آن آه عمیق نمىکشد!
جابر گوید: «فَوَ اللَّهِ مَا خَطَرَتِ الدُّنْیَا بَعْدَهَا عَلَى قَلْبِی؛ سوگند به خدا بعد از این موعظه، دنیا در قلبم راه نیافت.»(۱۱)
💠 داستان
بهلول در وسط پلی نشسته بود. از قضا هارون الرشید از آنجا میگذشت. بهلول با بیاعتنایی، سرش را پایین انداخت! آنگاه که هارون الرشید نزدیک وی رسید، گفت: ای بهلول دیوانه! چرا وسط پل نشستهای و راه را بستهای؟ از اینجا برخیز!
بهلول در جواب او گفت: ای هارون! این حرفها را به خودت بگو که اینچنین روی پل قرار گرفتهای و مسکن گزیدهای، دنیایی که خودت را به آن وابسته کردهای و نسبت به آن عشق میورزی، گذرگاه است. تو خود بر روی آن ماندهای آنچنان به دنیا مشغول شدهای که آن طرف را فراموش کردهای. ای هارون! بدان که این پل چندان دوام نخواهد داشت و همه آمال و آرزوهایت در کامت تلخ خواهد شد(۱۲)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
💠داستان
اسکندر ذوالقرنین وارد شهری شد و چیزهای عجیب دید. او دید مغازهها و خانهها درب ندارند. شبها مغازهدارها مغازهها را رها کره و به خانه میروند.
چند روزی در آن شهر ماند و جز مهر و محبت و مهربانی چیزی ندید. از امور عجیب دیگر آن شهر این بود که قبرها را در جلوی خانهها قرار داده بودند. دیگر اینکه روی قبرها سنین ١٥ تا ٣٠ سالگی نوشته شده بود.
یکی از پیرمردان شهر را دید و جریان این عجایب را از او پرسید. پیرمرد گفت: اولاً در و دربان برای دزد است و اینجا کسی دزدی نمیکند و هر کس به آنچه دارد، قانع است. ثانیاً دلیل دیگر اینکه قبرها در جلوی خانهها است و هر کس مردگان خود را در جلوی خانه خود دفن میکند. علتش هم آن است که هر روز صبح که از خانه بیرون میآییم، چشمانمان به قبر گذشتگان و دوستانمان بیفتد به یاد مرگ بیفتیم و به دنیا دل نبندیم؛ اما علت اینکه روی قبرها سنین ١٥ تا ٣٠ سالگی نوشته شده، به خاطر این است که نصف عمر خود را در خواب میگذرانیم و ما آنها را جزء عمر بهحساب نمیآوریم.(۱۳)
💠داستان
امام باقر علیهالسّلام فرمودند: در زمان رسول خدا،، یکی از مؤمنین اهل صفه(آنها که کنار مسجد سکونت داشتند) به نام سعد، بسیار در فقر و ناداری به سر میبرد و همیشه در نماز جماعت، ملازم رسول خدا بود و هرگز نمازش ترک نمیشد. رسول خدا وقتی او را میدید، دلش به حال او میسوخت و غریبی و تهیدستی او رسول خدا را سخت ناراحت میکرد. روزی به سعد فرمود: اگر چیزی به دستم برسد، تو را بی نیاز میکنم.
مدتی از این جریان گذشت. رسول خدا از اینکه چیزی نرسید تا به سعد کمک کند، سخت غمگین شد. خداوند وقتی که رسولش را این گونه غمگین یافت، جبرئیل را به سوی او فرستاد. جبرئیل که دو درهم همراهش بود، به حضور رسول خدا آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! خداوند اندوه تو را برای سعد دریافت، آیا دوست داری که سعد بی نیاز گردد؟ پیامبر فرمود: آری. جبرئیل گفت: این دو درهم را به سعد بده و به او بگو با آن تجارت کند. پیامبر اعظم آن دو درهم را گرفته و سپس برای نماز از منزل خارج شدند. هنگام ملاقات با سعد، به او فرمودند:
ای سعد! آیا تجارت و خرید و فروش میدانی؟ سعد گفت: سوگند به خدا! چیزی ندارم که با آن تجارت کنم. پیامبر دو درهم را به او داد و به او فرمود: با این دو درهم تجارت کن. او آن دو درهم را گرفت و همراه رسول خدا به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را خواند. بعد از نماز، پیامبر به او فرمود: برخیز به دنبال کسب رزق برو که من از وضع تو غمگین هستم. سعد برخاست و کمر همت بست و به تجارت مشغول شد. به قدری آن دو درهم برکت داشت که هر کالایی با آن میخرید، سود فراوان میکرد. دنیا به او رو آورد و اموال و ثروتش زیاد گردید و تجارتش رونق بسیار گرفت. در کنار مسجد ، محلی را برای کسب و کار خود انتخاب کرد و به خرید و فروش مشغول گردید. کم کم رسول خدا دید که بلال حبشی وقت نماز را اعلام کرده؛ ولی سعد هنوز سرگرم خرید و فروش است. پیامبر وقتی او را به این وضع دید، به او فرمود: ای سعد! دنیا تو را از نماز باز داشت. او در پاسخ چنین توجیه کرده و گفت: چکار کنم؟ ثروتم را تلف کنم؟ به این مرد متاعی فروختهام، میخواهم پولش را بستانم و از این مرد متاعی خریدهام، میخواهم قیمتش را بپردازم.
رسول خدا در مورد سعد آن چنان ناراحت و غمگین شد که این بار اندوه رسول خدا شدیدتر از آن هنگام بود که سعد در فقر و تهی دستی به سر میبرد. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و عرض کرد: خداوند اندوه تو را در مورد سعد دریافت. کدام یک از این دو حالت را در مورد سعد دوست داری؟ آیا حالت فقر و تهی دستی او و توجه او به نماز و عبادت را دوست داری؟ یا حالت دوم او را که بی نیاز است؛ ولی توجه به عبادت ندارد؟ پیامبر فرمودند: حالت اولی او را دوست دارم؛ زیرا حالت دوم او باعث شد که دنیایش، دینش را ربود. جبرئیل گفت: دلبستگی به دنیا و ثروت، سبب آزمایش و بازدارنده آخرت است. آن گاه جبرئیل گفت: آن دو درهم را که به او قرض داده بودی، از او بگیر که در این صورت وضع او به حالت اول برمی گردد. رسول خدا به سعد فرمود: آیا نمیخواهی دو درهم مرا بدهی؟ سعد گفت: به جای آن دویست درهم میدهم. پیامبر فرمود:
همان دو درهم مرا بده. سعد دو درهم آن حضرت را داد. از آن پس دنیا به سعد پشت کرد و تمام اموالش کم کم از دستش رفت و زندگیش به حالت اول بازگشت.(۱۴)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅@fatemi222
🔘گریز به روضه
همین طور از حضرت زینب کبری نقل شده است که آن حضرت شب عاشورا در حالی که شمشیر خود را تیز می کرد شعری در مذمت دنیا گرایی را زمزمه می کرد ؛
یا مَن بدنیا اِشتَغل / قَد غَرَّه ُ طولُ الامل
الموتُ یَاتی بَغتةً / والقبرُ صُندوق العمل
ای کسی که دنیا تورا مشغول خود ساخته وارزوهای دراز مغرورت کرده (بدان) مرگ ناگهان میرسد وقبر صندوق اعمال است.
عمرسعد بعد از پیشنهاد فرماندهی لشکر از طرف ابن زیاد به وی، در قبول این منصب با افرادی مشورت کرد؛ از جمله با یکی از دوستان قدیمی پدرش به نام کامل. کامل در پاسخ او گفت: وای بر تو! میخواهی حسین علیهالسّلام را بکشی؟
اگر تمام دنیا را بـه من بدهند تا یکی از امت پیامبر را بکشم، چنین نخواهم کرد؛ چه برسد به کشتن فرزند پیامبر. عمرسعد گفت: اگر حسین را بکشم، بر هفتاد هزار سرباز سواره امیر خواهم بود و بر ری امیر خواهم شد. کامل وقتی دید عمر، به قتل امام حسین علیهالسّلام مصمم است، از گذشته خبری را به این صورت برای او نقل کرد: با پدرت سعد و عدهای برای مسافرت به شام میرفتیم. من به دلیل اینکه آهسته راه میرفتم، از آنان عقب افتادم و تشنه کام، به دیر راهبی رسیدم، از اسب پیاده شده و تقاضای آب نمودم. راهب پرسید: آیا تو از این امتی هستی که بعضی، بعض دیگر را میکشند؟ گفتم: من از امت مرحومه هستم. راهـب گـفـت: وای بر شما در روز قیامت از اینکه فرزند پیامبرتان را بکشید و زنها و بچه هایش را اسیر کنید. گفتم: آیا ما مرتکب این عمل میشویم؟ گـفـت: آری، و در آن وقـت، زمین و آسمان ضجه میکند و قاتلش چندان در دنیا نمیماند تا شخصی خروج میکند و انتقام او را میگیرد. آن گاه راهب گفت: تو را با قاتل او آشنا میبینم. گفتم: پناه بر خدا که من قاتل او باشم.
گفت: اگر تو هم نباشی، یکی از نزدیکان تو خواهد بود. عذاب قاتل حسین علیهالسّلام ، از فرعون و هامان بیشتر است. آن گاه درب را بست. کامل میگوید: سوار بر اسب شدم و به رفقا ملحق گردیدم. وقتی جریان را برای پدرت نقل کردم، گفت: راهب راست میگوید. آن گاه پدرت گفت: او هم قبلا راهب را دیده و جریان را از او شنیده که پسرش قاتل فرزند پیامبر است. کاملایـن جریان را برای عمرسعد نقل کرد. وقتی خبر این داستان به ابن زیاد رسید، دستور داد کامل را احضار کردند، زبانش را قطع نمودند و بعد یک روز از دنیا رفت.(۱۵)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.کشکول شیخ بهایی
۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴
۳. مجموعه ورام،ج۲،ص۹
۴. بحار الأنوار ، ج۱ ،ص۱۰۶.
۵. همان،ص۱۴۵
۶.الکافي،ج۲ ،ص۳۱۹
۷.موسوی خمینی، سید روح الله ؛شرح چهل حدیث ،ص۱۲۱
۸.تحف العقول،ص۵۰۷
۹.موسوی خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، حدیث ششم
۱۰عاملی، کلیات حدیث قدسی، ص۳۹۴.
۱۱بحارالانوار، ج ٧٥، ص ١١.
۱۲. حکایتهای شهر عشق، ص ٢٢
۱۳.داستان ها و حکایت ها،ص۱۵۸
۱۴. محسن قرائتی، گناه شناسی، ص۱۸۳.
۱۵. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۰۶.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
@fatemi222
السلام علیک یا امام رئوف:
📑 روایت کوتاه
استاد طائب؛ نشست ملی آرمان عزیز
✳️مسجد؛ مرکز جهاد تبیین
شهید سلیمانی در پاسخ به کسی که از او می خواست به سوریه برود، فرمود: ایستادگی و دفاع از حق بسیار سختتر از گلوله خوردن و شهید شدن است.
مسجد مرکز جهاد تبیین است؛ اگر نماز جماعت به درستی در مساجد اجرا شود، لوازم دیگر را نیز با خود خواهد داشت و صرفاً به خواندن دو وعده نماز اکتفا نمیشود.
مساجد، مردم را پای کار امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی آوردند؛ امام زمان(عج) نیز برای قیام، منتظر مسجدیهاست.
فتنه یکی از سنت های الهی است برای شناخته شدن حق از باطل؛ بنابراین در همه عصرها فتنه و فتنهگر وجود خواهد داشت.
خدا در هیچ دوره ای فتنه را قطع نمیکند تا جامعه اسلامی آنقدر آمادگی پیدا کند که دیگر هیچ فتنه ای نتواند آنها را فریب بدهد.
جهاد تبیین و دفاع از حق نیاز به سعه صدر، از خودگذشتگی، ایثار و دلسوزی دارد.
تهذیب نفس
منبر ده دقیقه ای🕙
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِین
🔶شعر مناسب
نا امید از خودمم چشم امیدم به خداست
نفس من عین جفا و کرمت عین وفاست
هرچه خواهی بدهی بر من بیچاره بده
هرچه از سوی تو ای دوست رسد خوب و بجاست
سر به زیر آمده ام باز سر افرازم کن
ای کسی که همه جا پرچم لطفت بالاست
اشتراک من و تو باعث شرمم شده است
گنه من به خفا و کرم تو به خفاست
پشت کردند همه عالم و آدم بر من
گرچه سخت است غمی نیست که رویم به خداست
بد زمین خورده دلم گر که چنین می گریم
که نشان به زمین خوردن آیینه صداست
حاجتی را که روا نیست فزون شکر کنم
گاه بینایی من کوری چشم گره هاست
گرچه زشت است گناه از من مخلوق ولی
بخشش از سوی تو ای خالق زیبا زیباست
گر پی مستحقی تا که بر او لطف کنی
نیست بیچاره تر از من که نیازم به سخاست
هم بلایم بده هم کرب و بلا حرفی نیست
درد با عشق حسین بن علی عین دواست
🔹مقدمه :مراد از تهذیب چیست؟
وقتی می گوییم تهذیب تزکیه یا خودسازی مراد این است که با شناخت معارف، ایجاد ملکات و انجام افعال کمال بالقوه انسانی را به فعلیت برسانیم و از کمالات بازنمانیم. به این توضیح که انسان سه ساحت وجودی دارد. هویت طبیعی و حیوانی، هویت عقلانی و انسانی و هویت الهی و عرفانی. انسان ابتدا یک موجود طبیعی است و حیوانیت بالفعل دارد و باید برای رسیدن به کمال خودسازی کند؛ یعنی از نفسانیت به سوی احیای عقل و انسانیت و سپس تقویت بعد عرفانی و هویت الهی خویش مهاجرت نماید
🔘توجه قرآن به تهذیب
❶ تزکیه در کنار تعلیم
در سه آیه از قرآن مجید تعلیم و تزکیه در کنار هم به عنوان رسالت انبیاء بیان شده است اما در دو آیه از این سه آیه تزکیه بر تعلیم مقدم داشته شده است.
در سوره جمعه میفرماید:« هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ ».
یعنی اول تهذیب نفس وتربیت بعد تعلیم و تعلّم. برای این كه اگر علم، بدون تهذیب نفس وتربیت باشد همان علم برای صاحبش و جامعه باعث بدبختی و وزر وبال خواهد بود.
🔘توجه قرآن به تهذیب نفس
❷یازده قسم ویک مَقسَم لَه
قرآن كریم برای بیان مطلب شیوههای مختلفی دارد كه یكی از آنها قسم یاد كردن است. گاهی یك قسم گاهی دو قسم و گاهی بیشتر. در مسأله خودسازی و تزكیه از آلودگیها خداوند متعال به یازده چیز قسم یاد میكند و اهمیت مطلب را یادآوری مینماید.
در سوره شمس خداوند متعال به یازده قسم یاد میكند. البته سوگندهای قرآن مجید عموماً دو مقصد را تعقیب میكند. نخست اهمیت مطلبی كه سوگند به خاطر آن یاد شده یعنی مقسم له و دیگر اهمیت خود این امور كه مورد سوگند است یعنی مقسم به. برای این كه سوگند همیشه به موضوعات مهم یاد میشود.
به همین دلیل این سوگندها فكر واندیشه انسانها را به كار میاندازد تا دوباره در این موضوعات مهم عالم خلقت بیندیشند و از آنها راهی به سوی خدا بگشایند.
مثلاً خورشید نقش سازنده و مهمّی در زندگی انسان و تمام موجودات زندة زمینی دارد. خورشید منبع نور و حرارت است و نور و حرارت از عوامل اصلی زندگی انسان به شمار میرود و منابع دیگر حیاتی نیز از آن مایه میگیرند.
اندیشه در این قسمها انسان را به خداوند نزدیك میکند. هدف از این قسمها بیان این حقیقت از سوی خداوند متعال است كه من تمام وسایل مادی و معنوی را برای سعادت و خوشبختی شما انسانها فراهم ساختهام. از یكسو با نور آفتاب و ماه صحنه زندگی شما را روشن و پر بار نموده و نظام روز و شب و حركت و سكون شما را تنظیم نموده و زمین را برای زندگی شما از هر جهت آماده ساختهام. از سوی دیگر روح شما را با تمام استعدادهای لازم آفریدهام وجدان بیدار به شما داده و حسن و قبح امور را به شما الهام كردهام. بنابراین هیچ كمبودی برای پیمودن راه سعادت ندارید. با این حال چگونه نفس خویش را تزكیه نمیكنید و تسلیم وسوسههای شیطان میشوید.
شاید راز قسم های مکرر برای بیان اهمیت تزکیه در این باشد ؛
خداوند وقتی از عبادتهای سخت و دشواری مثل روزه سخن میگوید وعده قطعی سعادت و فلاح نمیدهد بلکه تنها ازاحتمال و امید فلاح و رستگاری سخن میگوید «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ،«لَعَلَّكُمْ تَتَّقونَ» مىگوید. . تنها در یک مورد وعده قطعی سعادت و رستگاری را بیان میفرماید «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/ 9) «قَد» یعنى حتماً. حتما رستگار شد هر کس که تزکیه نفس کرد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
@fatemi222
🔷تاکید علما بر تهذیب نفس
علمای اخلاق اقرار دارند به این كه واجبتر از همه واجبات تهذیب نفس است. نمیتوانید در اسلام واجبی پیدا كنید كه از تهذیب نفس واجبتر باشد. شهید علیه الرحمة در منیة المرید به این اقرار میكند و مرحوم نراقی در جامعالسّعادات ادعای ضرورت میكند.
امام خمینی مكرر میفرمایند در اسلام واجبتر از نماز و روزه و حج و از جهاد و بالاخره از همه واجبات واجبتر تهذیب نفس است.
در كتاب بهشت اخلاق، صفحه پنجاه، نقل میكند: مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی از مرحوم شیخ عبدالغنی نوری كه از مجتهدین با عظمت بود نقل میكند كه میفرمودند وقتی كه جوان و طلبه بودم و در تهران درس میخواندم خیلی دوست داشتم كه علم كیمیا را یاد بگیرم. با زحمت فراوان كسی را پیدا كردم. بنا بود به من علم كیمیا یاد بدهد. در این میان عدهای از نور آمده بودند به تهران و عازم زیارت امام هشتم بودند. من هم چون با آنان همشهری بودم با آنها عازم زیارت امام رضا(ع)شدیم و به سوی مشهد مقدس حركت كردیم. تا رسیدیم به سبزوار. آنجا چند روزی ماندیم.
یك روز هم به دیدار حاج ملاهادی سبزواری رفتیم. بعد از آن كه همه بلند شدند بیرون بروند من هم برخاستم. آقا به من اشاره فرمودند كه تو باش. صبر كردم وقتی همه خارج شدند آقا به من فرمودند آقاجان علم كیمیا به درد نمی خورد تو نفست را تزكیه كن به تهذیب نفس فكر نما.
☑️مراحل سه گانه تهذیب
درباره مراحل خودسازی، عارفان مسلمان منازلی را شناسایی و معرفی کردهاند. مراحل گوناگون خودسازی را عارفان «مراحل سلوک» مینامند و در آثار مختلف عرفانی از حدود سی تا صد مرحله را ذکر کردهاند و برخی از آنان این مراحل پرشمار را در چهار مرحله کلی تقسیم کردهاند:
▪️مرحله نخست: (تخلیه)
پیراستن باطن از عقاید انحرافی و رذایل نفسانی و خارج شدن از اطاعت شهوت و غضب؛ این مرحله را تخلیه خواندهاند. چون باطن و عقیده زیربنا میباشد. اگر خدا نكرده عقیده فاسد شد انسان هیچ خیری نخواهد داشت.
به این دلیل است که دشمنان اسلام برای این كه انسانها را فاسد العقیده كنند شب و روز با فرقه های انحرافی و عرفانهای كاذب و شیطانپرستی و ماهواره و اینترنت و تبلیغات دروغین، عقاید مسلمین و جوانان را هدف قرار گرفتهاند. میخواهند به این طریق به اسلام و مسلمین و مخصوصاً مسلمانهای بیدار ضربه بزنند و از درون با جنگ نرم پوچ و نابود كنند.
▪️مرحله دوم (تجلیه)
مطابق ساختن اعمال و ظواهر خود با آداب شرعی، یعنی انجام دادن واجبات و ترک محرمات و عمل به مستحبات و ترک مکروهات؛ این مرحله را تجلیه (جلا دادن) نامیدهاند.
▪️سوم: (تحلیه)
آراستن باطن به فضایل و کمالات معنوی و تخلق به اخلاق و صفات الهی؛ این مرحله را تحلیه (آراستن) میگویند.
▪️چهارم: (فانی شدن )
در آخرین مرحله سلوک ، روح به فانی شدن از خودی در شهود حق ناسل می شود ؛ این مرحله را فنا مینامند و آخرین منزل سلوک است.
هر یک از این منازل چهارگانه، در درون خود مراحل و منازلی دارد که شرح آنها نیازمند مقدماتی درباره معانی مصطلحات عرفانی است و از حدود این نوشته خارج است.
🔻 ادامه دارد 👇👇
@fatemi222
⚫️راههای تهذیب نفس
❶پیشگری در دوره جوانی
هنگامی كه نفس هنوز با ارتكاب گناه آلوده نشده از صفا و نورانیت فطری برخوردار است و برای انجام كارهای خوب و تخلّق به اخلاق نیك آمادگی دارد و هنوز دل انسان تاریك نشده و شیطان راه نیافته و به بدیها عادت نكرده است. به همین جهت برایترك گناه آمادهتر است و پیشگیری ازگناه ازترك گناه آسانتر است.
بنابراین دوران نوجوانی و جوانی بلكه كودكی بهترین دوران تهذیب نفس است. علی(ع) میفرمایند:«تَرْكُ الْخَطِیئَةِ أَیسَرُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَ كَمْ مِنْ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِیلًا» . یعنیترك گناه آسانتر از طلب توبه است و چه بسا یك ساعت شهوترانی باعثاندوه طولانی میشود.(۱)
پس گام نخست
عبارت است از اینکه در همان سنین جوانی، انسان تصمیم جدی بگیرد دروجود خویش یك انقلاب درونی بر پا كند. انسان میتواند یك مرتبه به سوی خداوند متعال توبه و انابه كند ودل خود را از گناهان و آلودگیها بشوید و پاك و پاكیزه سازد و با یك تصمیم قاطع شیاطین را از قلب
❷تلاوت قرآن
تلاوت کلام خداوند به عنوان یکی از مهمترین وسیله های تزکیه نفس بیان شده است چنانچه همواره قبل از تزکیه تلاوت قرآن مطرح شده است یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ . از این روست که همواره تاکید شده است که مومن در برنامه روزانه اش تلاوت قرآن و انس با کلام الهی داشته باشد.
همچنین برنامه های عبادی نظیر نماز شب و شب زنده داری و تداوم ذکر خداوند نیز از وسیله های تزکیه مطرح شده است .
برنامه های دینی نظیر ازدواج و تشکیل خانواده نیز از نقش به سزایی در تهذیب نفس و رشد و کمال انسان برخوردار است چنانچه حضرت محمد(ص) میفرمایند:« مَنْ تَزَوَّجَ فقد أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ» هر كس ازدواج كند نیمى از دینش را حفظ كرده است.(۲)
❸ عشق بهترین وسیله تهذیب نفس
شهید مطهری محبت و عشق به خداوند و دوستان خدا را به عنوان بهترین وسیله برای تهذیب نفس مطرح میکند .ایشان در کتاب جاذبه و دافعه امام علی(ع) مینویسد:« عشق اطاعتآور است و پیرو ساز؛ و این عشق است كه عاشق را مشاكل با معشوق قرار مىدهد و وى مىكوشد تا جلوهاى از معشوق باشد و كپیهاى از روشهاى او، همچنانكه خواجه نصیرالدین طوسى در شرح اشارات بوعلى مىگوید:«وَ النَّفْسانِىُّ هُوَ الَّذى یكونُ مَبْدَؤُهُ مُشاكَلَةَ نَفْسِ الْعاشِقِ لِنَفْسِ الْمَعْشوقِ فِى الْجَوْهَرِ، وَ یكونُ أَكْثَرُ اعْجابِهِ بِشَمائِلِ الْمَعْشوقِ لِانَّها آثارٌ صادِرَةٌ عَنْ نَفْسِهِ ... وَ هُوَ یجْعَلُ النَّفْسَ لَینَةً شَیقَةً ذاتَ وُجْدٍ وَ رِقَّةٍ مُنْقَطِعَةً عَنِ الشَّواغِلِ الدُّنْیوِیةِ» عشق نفسانى آن است كه مبدأش همرنگى ذاتى عاشق و معشوق است؛ بیشتر اهتمام عاشق به روشهاى معشوق و آثارى است كه از نفس وى صادر مىگردد. این عشق است كه نفس را نرم و پرشوق و وجد قرار مىدهد، رقّتى ایجاد مىكند كه عاشق را از آلودگیهاى دنیایى بیزار مىگرداند.
محبت به سوى مشابهت و مشاكلت مىراند و قدرت آن سبب مىشود كه مُحب به شكل محبوب درآید. محبت مانند سیم برقى است كه از وجود محبوب به محب وصل گردد و صفات محبوب را به وى منتقل سازد، و اینجاست كه انتخاب محبوب اهمیت اساسى دارد. (۳)
از اینجا راز تاکید فراوان به محبت اهل بیت آشکار میشود چنانچه در حدیثی محبت سیدالشهدا(ع) عامل سعادت و نیک عاقبتی بیان شده است؛
حضرت صادق(ع)میفرمایند:مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَینِ وَ حُبَّ زِیارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَینِ وَ بُغْضَ زِیارَتِه كسى كه خداوند خیر را براى او اراده كرده باشد در قلبش محبّت امام حسین(ع)را قرار داده و در دلش محبت زیارت آن جناب را مىاندازد و كسى كه خداوند سوء و بدى را برایش بخواهد در قلبش بغض امام حسین(ع) قرار داده و در دلش بغض زیارت آن حضرت را مىاندازد. (۴)
🔻 ادامه دارد 👇👇
@fatemi222
❹داشتن برنامه روزانه
برای ی پیمودن هر یک از مراحل خودسازی، پیش از هر چیز آگاهی و زایل شدن غفلت لازم است و برای این منظور داشتان برنامه روزانه سلوکی لازم است که در سه مرحله صورت می گیرد؛
نخست مشارطه: باید با خود شرط کند اعمال نادرست گذشته را ترک کند و اعمال خود را با فرمان خداوند مطابق ساخته و بکوشد نیت خود را خالص نماید.
دوم؛ مراقبت و تذکر ؛ او باید این شرط را در یاد خود نگاه دارد و با هر عملی که در طی روز انجام میدهد، این شرط را در درون خود متذکر گردد و مراقب باشد از شرط خود تجاوز نکند. برای حفظ این یاد، او باید نعمتهای خدا را به یاد آورد و با خود زمزمه کند: «اَ لَمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللَّهَ یَری»، و «اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً». .
سوم : محاسبه؛ در پایان هر روز به محاسبه بپردازد و عمل خود را با شرطهایش مقایسه کند. محاسبه موجب شناخت کاستیهای گذشته میشود و چون با یادآوریِ محاسبه دقیق خداوند همراه شود، منشا تحکیم عزم و قرار دادن شروط تازه خواهد شد.به هنگام محاسبه، باید بر هر توفیقی شکرگزاری کرد و به خاطر هر خطایی استغفار نمود و برای آنکه نتیجه محاسبه، دستاویز شیطان برای فریفتن انسان نگردد، باید از یاس و ناامیدی پرهیز کرد و با محاسبه هر چه دقیقتر راه را بر عجب و غرور بست. محاسبه دقیق وقتی ممکن میشود که به یاد محاسبه دقیق قیامت باشیم و این آیات الهی را در خاطر آوریم که:«یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا احْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛.
💠داستان
ابوبصیر میگوید یكی از اعوان و عمّال سلاطین جور در همسایگی من زندگی میكرد. اموالی را از راه حرام به دست آورده بود و منزلش مركز فساد و عیش و نوش و لهو و لعب و رقص و غنا بود و من در مجاورت او در عذاب بودم ولی چاره ای نداشتم. بارها او را نصیحت كردم ولی فایده نداشت.
بالاخره روزی در این باره زیاد اصرار كردم به من گفت فلانی من اسیر و گرفتار شیطان شدهام و به عیش و گناه عادت كردهام و نمیتوانمترك كنم بیمارم ولی نمیتوانم خود را معالجه كنم تو برای من همسایه خوبی هستی ولی من برای تو همسایه بدی هستم. چه كنم اسیر هوای نفس شدهام راه نجاتی نمییابم.
وقتی به محضر امام صادق(ع)رسیدی احوال مرا به آن حضرت برسان شاید برای من راه نجاتی ارائه دهد. ابوبصیر میگوید از سخن آن مرد متأثر شدم صبر كردم تا چندی بعد از كوفه به قصد زیارت امام صادق(ع)به مدینه مشرّف شدم.
وقتی شرفیاب خدمت امام شدم احوال آن همسایه و سخنانش را برای آن حضرت عرض نمودم حضرت فرمودند آنگاه كه به كوفه برگشتی آن مرد به دیدن تو میآید پس به او بگو جعفر بن محمد میگوید از گناهانت دست بردار تا من برای تو بهشت را ضامن شوم.
ابوبصیر میگوید بعد از این كه به كوفه برگشتم مردم به دیدنم میآمدند و مرد همسایه هم به دیدنم آمد بعد از احوالپرسی خواست بیرون رود اشاره كردم بمانید با تو كار دارم وقتی منزل خلوت شد به او گفتم من احوال تو را به حضرت صادق (ع)عرض كردم. فرمودند وقتی به كوفه برگشتی سلام مرا به او برسان و بگو از گناهانت دست بردار من هم بهشت را برای تو ضمانت میكنم. پیام كوتاه امام آن چنان بر قلب آن مرد نشست كه شروع كرد به گریه نمودن بعد از آن به من گفت فلانی تو را به خدا سوگند جعفر بن محمد چنین فرمودند؟ من قسم خوردم که پیام مذكور عین فرمایش امام است. گفت همین سخن مرا كافی است و از منزل بیرون رفت. تا چند روز از او خبر نداشتم.
یك روز برایم پیام فرستاد كه به نزد من بیا با تو كار دارم رفتم به منزل او از پشت در مرا صدا زد ای ابابصیر تمام اموال حرامی را كه به دست آوره بودم به صاحبانش ردّ كردم حتی لباسهایم را نیز دادهام و الان برهنه هستم ابوبصیر میگوید از توبه همسایهام خوشحال شدم و به منزل برگشتم. مقداری لباس و غذا تهیه كردم و برایش بردم و چندی بعد مریض شد. مدّتی مریض بود. من مرتباً به عیادت او میرفتم تا مرض او سخت شد و به حالت احتضار افتاد. بر بالینش نشسته بودم.
در حال جان دادن بود ناگهان به هوش آمد و گفت ای ابابصیر امام صادق(ع)به وعدهاش وفا كرد. این را گفت و دنیا را وداع نمود.
ابوبصیر میگوید بعد از مدتی خدمت امام صادق(ع)رسیدم امام فرمودند ای ابابصیر ما وعده خودمان را نسبت به همسایه تو وفا نمودیم .
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.اصول کافی ج ۴ ،ص ۱۸۸.
۲.كافي، ج ۵، ص ۳۲۸.
۳.مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج۱۶،ص ۲۶۴
۴.كامل الزيارات ،ص ۱۴۲
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
@fatemi222
#فرزندپروری | پدر یا مادر عزیز یادت باشه با بچه:
🔸 عروسکبازی کنی!
🔸 ماشینبازی کنی!
🔸 کتاب رو سر و ته بگیری و بخونی!
🔸 لباس پشت و رو بپوشی!
🔸 صدای گاو رو تقلید کنی!
🔸 با چهرهات اداهای خندهدار دربیاری!
🔹 کودک یاد میگیره که برای شاد بودن،
نباید منتظر کسی یا چیزی بمونه!
🔸 شاد بودن اساس موفقیته. شاد بودن زیربنای روان سالمه. شاد بودن پایه شخصیت متعادله.
🔸 کسانی که شاد بودنشون وابسته به اتفاقی در بیرون از خودشونه، درکی از شادی حقیقی ندارند.
🔸 شاد بودن، نیازی به ابزار نداره. شاد بودن، یک مهارت درونیه.
#خانه و #خانواده
🆔 @balagh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 پادکست صوتی
💠 تقویت مهارت زناشویی خانواده
🔸 «زیبایی زن فقط برای شوهر»
#خانه و #خانواده
🆔 @balagh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐قَالَ علی (علیه السلام): أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ؛ فَأَصْدِقَاؤُكَ: صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ؛ وَ أَعْدَاؤُكَ: عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّك؛
💐 دوستان تو سه گروهند و دشمنانت نيز سه گروه؛ دوستانت عبارتند از: دوست تو و دوست دوست تو و دشمن دشمن تو. دشمنانت عبارتند از: دشمن تو و دشمن دوست تو و دوست دشمن تو
📚نهج البلاغه #حکمت_295
🎙بقول شهید همت:
هر موقع در مناطق جنگی راه رو گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را میکوبد همان جبهه خودی است.
🌷
✍ #پرسش_و_پاسخ
🔻چرا مردم مدینه فاطمه(س) را یاری نکردند؟
➖ یکی از زشتترین انواع ترسها در جامعه «ترس از تحقیر و سرزنش» است که یک ترس روانی است. این بدتر از ترسِ از مرگ یا فقر است که سلطهگران بهکار میگیرند.
➖ مردم کوفه از سرِ چه ترسی امامحسین(ع) را یاری نکردند؟ ترسیدند که مبادا لشکر یزید بیاید و آنها را تکهتکه کند. اما در فاطمیه، مردم از چه چیزی ترسیدند و نالۀ فاطمه(س) را جواب ندادند؟ آیا کسی تهدید کرده بود که آنها را تکهتکه میکند؟
➖ وقتی امامحسین(ع) صدا زد «هَل مِن ناصرٍ ینصُرنی» هرکسی به ایشان کمک میکرد، کشته میشد، اما وقتی فاطمۀ زهرا(س) بین در و دیوار ضجه زد، اگر کسی به ایشان کمک میکرد، کشته نمیشد. کمااینکه زبیر با شمشیر آمد که مثلاً کمک کند، اما شمشیرش را گرفتند و خودش را نکشتند.
➖ در مدینه نه ترس از فقر بود، نه ترس از کشتار بود، بلکه یک ترس روانی وجود داشت؛ مردم مدینه در رودربایستیِ همدیگر ماندند و فاطمه را کمک نکردند، آنها سکوت زشتی کردند و این خیلی خیانتکارانه بود.
➖ یک جوّ روانی سنگین علیهِ علی(ع) ایجاد شده بود که هیچکسی به ایشان کمک نمیکرد. حتی نقل شده است تعداد زیادی در یک شب به علی(ع) وعدۀ یاری دادند اما روز که شد، در رودربایستی ماندند و نیامدند!
✍ حجت الاسلام پناهیان
@fatemi222
✳️ اعتماد به خبر دروغ «آیت الله» را هم زمین میزند/ نگذاریم دشمن نیمه خالی لیوان را نشان دهد
〽️یأس و ناامیدی را محور کار شیطان و دشمنان است.
کوتاهیهای ما در تقویت ایمان و امید مردم باعث شد تا دشمن از فرصت استفاده کرده و با تبلیغات باطل مردم را ناامید کنید؛ با جبران کوتاهیها و امیدافزایی میتوانیم به نتیجه برسیم.
🔻 اغتشاشات اخیر به اتفاقات دردناک پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله شباهت دارد.
هر چند در مقیاس کوچکتر این جنایات در کشور ما رخ داد اما کار به جایی رسید که مأمور امنیت و خدمت به مردم بودند، زیر ظلم و شکنجه به شهادت رسیدند و تعدادی نیز به تماشا ایستادند و برخی نیز گفتند که حقشان بود؛ چراکه از جمهوری اسلامی دفاع کردند.
روحیه شهادت طلبی مهم ترین سد در برابر خوی استکباری دشمنان است
🔹نداشتن قدرت تعرض کردن به جمهوری ایران اسلامی در نتیجه وجود روحیه شهادت طلبی بین ملت ایران بوده که همچنان ماندگار مانده است.
🔹دشمنان قسم خورده ابران با وجود داشتن تجهیزات نظامی پیشرفته اما جرات تعرض به ایران را ندارند چراکه ملت شهیدپرور ایران را باور کرده اند.
🔹دشمنان بخوبی می دانند که مردم با خدا معامله کرده و آرزوی آنها شهادت برای خداست و آماده استقبال از شهادت هستند.
🔹دشمن قصد گرفتن فرهنگ جهاد و شهادت و روحیه تبعیت پذیری از ولایت فقیه را از مردم دارداز طرفی برخی مزدوران حقوق بگیر داخلی نیز با آنها همدستی می کنند ولی راه به جایی نخواهند برد.
🔹وظیفه همه ما حفاظت از خون شهداست چراکه قهرمان ایران شهیدان هستند و باید تا ابد نام و یاد آنها زنده بماند چراکه برنده مسابقه زندگی دنیایی شدند.
تکریم شهدا تکریم فرهنگ شهادت است شهدا با نثار جان خود علاوه بر ایجاد امنیت پایدار در جامعه عزت و استقلال ایران اسلامی را حفظ کردند.
🔹برگزاری یادواره های شهدا، زیارت قبور ، انجام تحقیق، قرائت وصیت نامه شهدا و سیره آنها را از جمله راهکارهای توسعه و احیا فرهنگ شهادت هست
شهید در عزت مندی جامعه نقش والایی ایفا می کند، از این رو خداوند او را عزیز داشته و مقام و جایگاه والا به او می بخشد، شهادت راه میان بری است که به سرعت انسان را به مقصد می رساند.
🔹 شهادت برترین آزمایشی است که شهید با سربلندی از این آزمایش قدم در حوزه رستگاران می گذارد در مواقعی که همه مورد سؤال قرار می گیرند او (شهید) بدون سؤال از آن گذرگاه عبور می کند.
🔹یافته ها و دستاوردهای تاریخی از صدر اسلام تاکنون بیانگر این واقعیت شگرف است که فرهنگ شهادت طلبی به عنوان کارآمدترین و مؤثرترین عنصر در پیشرفت اهداف و حفظ ارزش ها در مقابله با دشمنان اسلام مطرح بوده است.
🔹حیات پرنشاط، بالندگی، حماسه سازی، عزت، امید و تعهد در همه حوزه ها در پرتو فرهنگ شهادت طلبی و ایثار به دست می آید و نیز خمودی، بی تحرکی، ذلت و سقوط در اثر فقدان فرهنگ شهادت پدید می آید.
🔹امنیت و آرامشی که اکنون در این دنیای نابسامان و پر تلاطم در ایران اسلامی حاکم گردیده و باعث احترام و عزت ایرانیان شده، به برکت ایثار و فداکاری های مخلصانه این شهیدان مکرّم است.
🔹این گرامی داشت ها و فراموش نکردن راه آنها که مسیر سعادت و کمال را برای ملت ایران روشن نمودند، امری بسیار مغتنم و ضروری است و شرکت در این مناسبت ها موجب رضایت اولیاء دین و تقویت نظام و شادی ارواح مطهر شهیدان گشته و برکات بسیاری خواهد داشت.
⭕️وَ كَاين مِن نَبي قاتل مَعَه رَبيُونَ كثيرَ فَما وهنوا لما اصابهم في سبيل الله وما ضعفوا وما استكانوا والله يحب الصابرين (آل عمران ـ 146)
🔰چه بسيار پيامبراني كه مردان الهي فراواني به همراه آنان جنگ كردند. آنها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان ميرسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند) و خداوند استقامت كنندگان را دوست دارد.
↩️چشمه ساري مقدس و شريعهاي گوارا به دست تواناي ساقي ازلي از ابتداي آفرينش در بيابان لم يزرع دارِ فنا جاري و ساري گشته است. هابيليان تاريخ از آدم تا خاتم و از خاتم تا انتهاي تاريخ از زلال اين حقيقت سيراب خواهند شد. كوثر اين چشمه و اوج فواره آن در عاشورا جلوهگر شد و عاشورائيان را در پهنه گيتي مجذوب و شيفته خود ساخت..
⬅️و اينك ما بازماندگان ،چگونه بايد خود را به آن چشمه ناب برسانيم و از تشنگي و دل مردگي، خود را برهانيم. آيا آن چشمه خشكيد؟ يا ساقي همه را فراموش كرد؟ و يا مقتدايي از نسل عاشورا در ميان نيست؟ نه، هرگز اين چشمه خشكيدني نيست؟ ساقي همچنان باقي است و مقتدا پابرجا
⬅️⬅️روحیه شهادت طلبی، یعنی مجموعه نظام ارزشی و اعتقادی كه كمال را برای آدمی محقق می سازد. يعني باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ بر درستي و بر حق بودن راه اسلام ناب محمدي(ص)،ايستادگي در مقابل دشمن، ايثار و فداكاري جهت حفظ ارزشهاي الهی،خستگيناپذيري و اعتقاد به احديالحسنيين (پيروزي يا شهادت در راه خدا). بر این اساس است که اگر ما با نظام تربیتی و تعلیمی بتوانیم به تعداد انسان های «متكامل» و«موحد»بیفزاییم،روحیه شهادت طلبی راتقویت كرده ایم.
✅روحیه شهادت طلبی که ریشه در فطرت جاودانگی طلبی انسان دارد، به عنوان رمز موفقیت جبهه حق، همواره مورد توجه مجاهدان راه خدا بوده است وخیل عظیمی را به ساحل آرام توحید ویکتاپرستی رهنمون می سازد.
✳️این ویژگی منحصر به فرد مکتب خونین تشیع دشمنان را به چاره جویی وا داشته است .
🟧فوکایامانظریه پرداز فرهنگ غرب، در کنفرانسی که در اورشلیم برگزار شد به ترسیم اندیشه سیاسی شیعه پرداخت.
او در این کنفرانس که بازشناسی هویت شیعه نام داشت می گوید:
« شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ ». این مطالب را وی در اوج پیروزی های ما در سال 1365 می گوید و ادامه می دهد: «بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل داد خواهد کرد».
🔻 او می گوید: «بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است
او راه برخورد با این جریان را تضعیف ولایت فقیه دانسته و می گوید: در صورت تضعیف ولایت فقیه، رفاه طلبی جای شهادت طلبی را می گیرد و پس از آن اندیشه عدالتخواهی و انتظار نیز از جامعه رخت بر می بندد.
🔻فرآیند «فروپاشی ایدئولوژیک» در پروژه «ناتوی فرهنگی» یک اصل بنیادین دارد که در هر دوره تاریخی به شکلی ظهور می کند. او کلید این فروپاشی را «نابودی روحیه مقاومت» در میان ایرانیان دانست و گفت که «برای پیروزی بر یک ملت باید میل و ذائقه مردم را تغییر داد» و کافی است «شهادت طلبی این ها را به رفاه طلبی تبدیل کنید»
🟦در دو دهه اخیر و با گسترش مبارزه مردم مسلمان درجهان به ویژه لبنان و فلسطین و ورود آن ها به عرصه جدیدی از مقاومت، همچنین ظهور «القاعده» و تهاجم آمریکا به عراق و سوریه ، موضوع جهاد از سوی افکار و رسانههای غربی مورد توجه قرار گرفته است؛ چه آن که به خاطر عدم شناخت دقیق مبانی دینی مسلمانان، مسأله جهاد، ترور و حملات انتحاری در یک ردیف با باری کاملا منفی گنجانده شده است .
🔹 در شرایطی که انسانها اغلب برای زنده ماندن بیشتر تلاش میکنند، کسانی هم هستند که درک متعالیتری از فلسفه حیات و کسب مقام والایی که شهیدان راه خدا دارند، حاضرند جان خود را فدا کنند و از شهادت در راه مکتب و دین خود استقبال کنند، این موضوع اندیشمندان را به مطالعه وتحقیق وداشته است .
🔹این چنین روحیهای که همراه با رهایی از تعلقات دنیوی است، یعنی«شهادت طلبی» و مرگ در راه خدا، معاملهای پر سود با آفریدگار ،جان فدا کردن و به بهشت جاوید رسیدن درجهان بحرانی امروز پدیده ای شگفت انگیز و برای بسیاری باورنکردنی است.
🔹 اما باید اذعان کرد این روحیه فطری وعقلانی چندان هم عجیب نیست ،زیرا که استقبال از مرگ در راه عقیده و آرمان، نزد ملتهای دیگر هم ارزشمند و ستودنی است و مردم آزاده چنین مرگی را تقدیس و تمجید میکنند و آن را برتر از زندگی مذلتبار و زیر بار ستم و همراه با ننگ و پستی میشمارند. مرگ سرخ، نوع کمال يافتهتری از حیات است و شهدا زندگان جاویدند.
🔹🔻پیشینه خواندنيهاي جذاب و زيباي تاريخ بشر، بيشتر مربوط به صحنههايي است كه يك فرد يا يك ملت توانسته است در اوج نابرابري عِدّه و عُدّه با روحیه حماسی و ایثارگری بر حريف خود چيره گردد.
👈فرد يا ملتي مقدس و قهرمان به شمار ميآيند كه در مقابل امواج دشمنيها و موانع قد خم نكرده و با فعاليت و نشاط، تمامي استعدادهاي بالقوه خود را به فعليت درآورده و ابتكار را از دشمن گرفته باشند.
❌ نمونههايي از اين صحنهها را ميتوان چنين بيان نمود:
🔹قداست معبد خدايان ژرمن، والها (Walhalla) كه جايگاه قهرماناني است كه در جنگها، كشته شدهاند.
🔹خدايان جنگجو در اساطير يوناني همچون زئوس (Zeus) تيتان (Titans) و خدايان ديگر مانند پالاس (Pallas) و مارس (Mars) كه همواره زره پوش و مسلح به زوبين و سپراند.
🔹قداست جنگجويان ژاپني و مأموريتهاي انتحاري كاميكازههاي ژاپني (Kamikaze) كه براي پيروزي ملت خود با هواپيما در دودكش كشتيهاي جنگي دشمن وارد ميشدند و بدين وسيله با مرگ خود، موجب انفجار و نابودي كشتي جنگي و خدمه آن ميگرديدند، همگي بيانگر اين واقعيت است.
👈عمليات استشهادي افراد حزب الله لبنان كه همراه با استماع صداي دلنشين و صوت آسماني قرآن با اتومبيل حاوي مواد منفجره در سال 1362 مقر آمريكاييها و فرانسويها را در بيروت درهم كوبيدند و با شهادت خود توانستند صدها نفر از نيروهاي دشمن را نابود سازند. عملياتهاي استشهادي پيدرپي در جنوب لبنان و امروزه در فلسطين اشغالي صحنههاي زيبا؛ تحسين برانگيز و اعجاب آوري است كه همگي از نوع دفاع نامتقارن به شمار ميآيند. در نهايت همه اين صحنهها، قطرهاي است از حماسههاي هشت سال دفاع مقدس بسيجيان، همچون نبرد العميّه، فاو، بيت المقدس و دهها عمليات بزرگ ديگر. و عملياتهاي با شكوه سالهاي دفاع مقدس نمي است از يم عاشوراي حسيني(ع).
🔰روحیه شهادت طلبی دردفاع مقدس از نگاه ديگران
حماسههايي كه بسيجيان در سرتاسر جنگ تحميلي و پس از آن آفريدهاند آنقدر عظيم و فراموش ناشدني است كه در بسياري موارد حتي سرسختترين دشمنان اين انقلاب نيز نتوانستهاند آن ها را انكار كنند.
👌قسمتهايي از اعترافات دشمنان، از زبان سخنگويان آنها كه از طريق بلندگوهاي تبليغاتي بيان شده است عبارت است از:
1️⃣👈-عبور از موانع مين گذاري شده:
روزنامه آمريكايي «كريستچين ساينس مانيتور» در تاريخ 15/7/61 مينويسد:
«بسيجيان نوجواناني هستند كه تحت تأثير باور و اعتقادات عميق مذهبيشان داوطلب رفتن به جبهه ميشوند، پس از دوره آموزش بسيار كوتاه مدت به جبهه اعزام ميشوند كه از مناطق مين گذاري شده رد شوند و جاده را صاف كنند يا به موانع دفاعي عراقيها با سلاحهاي سبك حمله كنند.»
بعد از اتمام عمليات فتح المبين راديو بي بي سي در تاريخ 20/2/61 در برنامه جام جهان نماي خود در ارتباط با عواملي كه در پيروزي بزرگ ايران نقش داشتند گفت:
«موفقيت اخير ايران با تركيبي از مهارت نظامي و نيروي انساني به دست آمده است. اكثر نيروهاي ايران كه در مراحل آغاز عمليات از رود كارون عبور كردند، سربازان داوطلب از سازمان بسيج مستضعفان بودند كه عليرغم فقدان تعليمات نظامي كافي شور و حميت تعصب گونهاي براي هجوم به مواضع مقدم نيروهاي عراقي دارند به طوري كه حتي پياده از اراضي مين گذاري شده عبور ميكنند.»
2️⃣👈فداكاري و جانبازي:
ريچارد اوپنهايمر، يكي از مفسران بيبيسي پيرامون عمليات «رمضان» درباره جانبازيهاي توصيف ناپذير برادران بسيج و سپاه نوشت:
«واحدهاي ويژهاي از سپاه پاسداران و سازمان بسيج، تحت عنوان خط شكن تشكيل شده است كه وظيفه آنان، عبور از خط دفاعي دشمن خواهد بود، اين واحدها با فداكاري و جانبازي از مناطق مين گذاري شده سيمهاي خاردار، خندقهاي عميق و ساير سنگرهاي عراق عبور خواهند كرد تا راه را براي پيش روي ستونهاي تانك و توپخانه ايران هموار كنند.»
پس از آزادي خرمشهر، يكي از مفسران آلماني به نام «ريتا تايشمن» درباره نقش نيروهاي بسيجي در جنگ نوشت:
«ايران اين پيروزي را مديون نيروهاي داوطلب اكثراً جوان كشور است كه عراق و واحدهاي ياور عراق از كشورهاي عربي، در مقابل شهامت و جانبازي آنان تاب و توان ايستادگي نداشتند.»
در ايام جنگ مجله آمريكايي «نيوزويك» طي مقالهاي در خصوص جنگ تحميلي به نقش بسيجيان در اين جنگ پرداخته و مينويسد:
«حضور آنها در جبههها مايه كابوسهاي رژيم عراق است كه اين طور به نظر ميرسد كه تعداد آنها تمامي نداشته و حضورشان در جبههها هيچ گاه توقف نمييابد.»
واحدهاي بسيج متشكل از نوجوانان و پيرمردان از قويترين تهديدها عليه صدام بشمار ميروند آنان اكنون بويژه پس از عمليات والفجر9 ثابت كردهاند كه نيروهايي هستند كه ميتوانند در سختترين شرايط وارد ميدان نبرد شوند.
نشريه مذكور ميافزايد: يك بسيجي مجروح سلاح شيميايي از ميان لبهاي ترك برداشته خود ميگويد: «به جهان بگوييد كه نميترسيم چون براي خدا ميجنگيم.[5]»
3️⃣👈مقايسه با نيروهاي دشمن:
در تاريخ 3/3/61 مجله آلماني اشپيگل ضمن برشمردن گوشههايي از حماسه آفرينيهاي سپاه اسلام نوشت: «در حالي كه هنر جنگ آوري عراقيها به همين اكتفا ميكرد كه مواضع واقعي يا احتمالي ايران (مناطق مسكوني) را به شدت هر چه تمامتر بكوبند، در عمل ثابت شد كه يك حريف پرتعصب و مصمم به فدا كردن خود، حتي در يك جنگ مدرن نيز شانس موفقيت و پيروزي دارد. مثلاً در آبادان پاسداران انقلاب كه اغلب تنها اسلحه آنان تفنگ، كوكتل مولوتف و حتي چاقو بود، ماهها در برابر رگبار آتش عراقيها مقاومت كردند تا كمك به آنها رسيد و در ساير مواقع نيز وضع كم و بيش به همين منوال بود.»
يك افسر عراقي با لحن تسليم و شكست ميگويد:
«بعد از ساعتها رگبار شليك افراد ما، وقتي خزانهي مسلسها خالي شد، يك نفر از اينها يعني ايرانيها بلند ميشود و از ميان نعشها به ما حمله ميكند.»
4️⃣👈تضمین کافی:
مجله فوق (اشپيگل) در مورد روحيه انگيزه سربازان عراقي و نقطه مقابل آن نيروهاي بسيج ميافزايد:
«سربازان عراقي فاقد انگيزه و روحيه لازم براي جنگيدن هستند و علت آن هم اين است كه پريزيدنت صدام حسين اين روزها محبوبيتي در كشور خود ندارد. تعداد كشته شدگان ارتش عراق هفتاد هزار نفر برآورد ميشود و خانوارهاي آنان از دولت عراق يكصد مارك پول و يك اتومبيل نو دريافت ميكنند ولي آيت الله خميني به بازماندگان كشته شدگان جنگ، پولي نميپردازد و به آنها با اين تضمين تسكين ميدهد كه كشته جنگ شهيد است و ظاهراً همين تضمين كافي است كه اين قدر افراد داوطلب و حتي زنان و كودكان را به جبههي جنگ بكشاند كه براي همه آنها امكان شركت در جنگ وجود نداشته و بايد مدتي در نوبت انتظار بكشند.»
5️⃣👈سه ميليون داوطلب با تجربهي جنگي:
خبرگزاري رويتر نيز با انتشار مطلبي از ضعف و ناتواني ارتش عراق در جنگ تحميلي و برتري ارتش ايران چنين گزارش ميدهد:
اكنون جوانان 18 ساله تا مردان 48 ساله عراقي به خدمت اجباري فراخوانده شدهاند، بعضي از اين افراد حتي طول خدمتشان به ده سال هم ميرسد و هر كسي كه توانايي جسمي دارد بايد به نوعي اجبارا خدمت كند.
رويتر ميافزايد: ارتش عراق با سيستمهاي دفاعي پيچيده و تلويزيونهاي مستقر در سنگرها با قواي ايران كه پراكنده عمل ميكنند و در پي حملات غافلگير كننده هستند، تفاوت دارد. قواي ايران متكي به داوطلبان و شبه نظاميان انقلابي است كه مدت مأموريت در جبههشان سه ماه است اما برخي هرگز جبهه را ترك نميكنند. رويتر در پايان گزارش خود ضمن اذعان به حضور گسترده بسيجيان در دفاع از انقلاب اسلامي مينويسد: در حدود سه ميليون داوطلب بسيجي در ايران وجود دارد كه آموزش ديدهاند و تجربه جنگي دارند، برخي از آنها قبلاً مجروح شدهاند و حتي در مورد حمله سلاح شيميايي قرار گرفتهاند. بسيج محدوديت سني ندارد و رسما جوانان پانزده سال به پايين را نميپذيرد، اما ديده شده است كه برخي شناسنامههاي خود را دست كاري كرده و بدين ترتيب موفق به رفته به جبهه شدهاند.[6]
6️⃣👈پيروزيهاي باورنكردني:
پس از عمليات كربلاي 5 خبرنگار تلويزيون سوئد مشاهدات خود را اينگونه منعكس كرد:
ما شاهد پيشروي نيروهاي ايراني در منطقه شلمچه و تصرف خطوط دفاعي عراق توسط ايران بوديم. فتح اين استحكامات براي من باور نكردني بود.
رابرت فيسك خبرنگار روزنامه تايمز لندن نيز درگزارش خود اينگونه نوشت:
پاسداران و بسيجيان رفتاري بيباكانه داشتند و با آنكه گلولههاي توپ از هر سو پرتاب ميشد، آنها حتي گاهي كلاههاي خود را نيز بر سر نميگذاشتند و از صداي انفجارها ميخنديدند. اين جوانان بيش از آنكه بيباك باشند بيخيالند و اين آنها را بيمانند ميكند....
آرگون بالچي نويسنده جنگي روزنامه حريت تركيه نيز نوشت:
نيروهاي پياده ايران با بهره گيري از روحيه بالايي كه دارند از رويارويي با نيروهاي ارتيش عراق ترسي ندارند و با كمين بر سر راه تانكهاي عراق آنها را منهدم ميسازند.
و بالاخره روزنامه انگليسي گاردين در ترايخ 3/5/61 در توصيف ارتش بيست ميليوني (از روي خشم و كينه) چنين نوشت:
«جوانان ايراني در حالي كه اسلحه بدست داشتند، بدون آنكه بدانند چگونه بايد از سلاحةاي خود استفاده كنند چشم بسته به ميان آتش توپخانه و مسلسل نيروهاي عراقي ميدويدند.»
آري:
گر مرد رهي ميان خون بايد رفت
توپاي در ره نه و هيچ مپرس
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
خود، راه گويدت كه چون بايد رفت
در اينجا ذكر اين نكته لازم است كه بعضي از مفسران و تحليل گران غربي كه قدرت درك و فهم نيروي ايمان و فلسفه شهادت را ندارند. گهگاه در نوشتهها و يا گفتههاي خود جان فشانيهاي سپاه اسلام را به نوعي خودكشي كه پس از مغزشوييهاي مستمر به وقوع ميپيوندد تعبير كردهاند امّا بايد به آنها گفته شود:
«گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش»
7️⃣👈كنترل آشوبهاي داخلي:
حضور قدرتمندانه، نيروهاي مردمی در عرصه مقابله با آشوب گران كه منجر به كنترل بحران و تثبيت اقتدار و عزت نظام اسلامي گرديد، تحيّر بيگانگان را نيز برانگيخت و آنان را به چاره جويي براي مهار و كنترل اين بازوي توانمند انقلاب اسلامي واداشت.
توصيههاي راديو آمريكا به فعالان جنبش دانشجويي كشور براي در نظر گرفتن نقش بسيج در تحركات خود قابل توجه است. راديو آمريكا د رمورخه 2/6/78 با اين ادعا كه با نزديكي مهرماه و گشايش دانشگاهها و مدارس، نهضت دانشجويي در ايران ادامه خواهد داشت از قول يكي از كارشناسان خود ميگويد:
«از جمله نقاط ضعف نهضت دانشجويي ايران، دست كم گرفتن و قرار دادن نيروهاي بسيج كه استقلال ايران واقعاً به مقدار بسيار زيادي منوط به توان و از جان گذشتگي آنها بود در خارج از اردوي خود بود كه بايد هر چه زودتر جبران شود.»
اين راديو همچنان ميافزايد:
«بسيجيان نبايد احساس كنند كه اگر ايران دموكرات و آزاد شود و جامعه مدني به جاي پورلتاريسم بنشيند آنها محلي از اعراب نخواهند داشت بلكه برعكس بايد نشان داد كه اتفاقاً براي عزيزاني كه استقلال ايران به علت فداكاري آنهاست در جامعه آزاد، نقش بيشتري خواهند داشت.
در پاسخ چنين ادعاهايي بايد به اين آيه استناد جست:
«ان شر الدواب عندالله الصّم البكم الذين لايعقلون» (انفال22) به راستي بدترين جنبندگان نزد خداوند ناشنوايان گنگي هستند كه تعقل نميكنند.
✅موضوعات فیش منبرک
خطرات دنیاگرایی
https://eitaa.com/fatemi5/2014
عربی_خواندن_نماز
https://eitaa.com/fatemi5/2011
نقش مسجددر معنویت انسان
https://eitaa.com/fatemi5/2007
دستگیری حضرت زهرا(س)
https://eitaa.com/fatemi5/1972
مکافات؛آثار و تبعات گناهان
https://eitaa.com/fatemi5/1961
عوامل تقویت و گسترش این فرهنگ شهادت
https://eitaa.com/fatemi5/2043
روحیه شهادت طلبی
https://eitaa.com/fatemi5/2030
دشمن شناسی
https://eitaa.com/fatemi5/1563
تهذیب نفس
https://eitaa.com/fatemi5/2021
قناعت
https://eitaa.com/fatemi5/2119
محاسبه
https://eitaa.com/fatemi5/2403
May 11
ایجاد کردن و سپس توسعه یک فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمانبر است. البته بعضی از حوادث تاریخ در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع کنندهای دارند.
مثلاً در خصوص توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگی نظیر حماسه عاشورا ، نهضتها و قیامهایی که بعد از آن در طول تاریخ تشیع به وقوع پیوسته و در زمان معاصر، پدیده انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ۸ ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان جوامع از جمله لبنان و فلسطین نقش داشتهاند.
امّا برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی چه باید کرد در این نوشتار، ابتدا شهادت و فرهنگ شهادت طلبی، تعریف و سپس عوامل تقویت و تضعیف این فرهنگ بررسی شده است.
تعریف شهادت
شهادت، مرگی از نوع کشته شدن است که شخص مؤمن ، آگاهانه و با اختیار و به خاطر اهدافی که از منظر دین ، مقدس شمرده شده است، آن را بر میگزیند که قرآن کریم از آن به معنای «قتل فی سبیل الله» یاد کرده است.
عوامل تقویت و گسترش این فرهنگ
1- تعلیم معارف حقه قرآنی
تلاش برای اشاعه و تعلیم معارف حقه قرآنی به منظور تقویت ایمان ، اعتقاد و یقین مردم نسبت به مبدأ و معاد .
در قرآن کریم، خداوند داستان ساحرانی را نقل میکند که از سوی فرعون مأموریت داشتند از طریق سحر با موسی مبارزه کنند بعد از اینکه، موسی علیهالسّلام با معجزه الهی (انداختن عصای خود) سحر آنها را باطل کرد، آنها به سجده افتاده و گفتند:ما به پروردگار موسی و هارون علیهما السّلام ایمان آوردیم. و ایمان آنان ایمانی محکم و استوار شد.
بطوری که وقتی فرعون، آنها را به قطع دست و پا و به صلیب کشیدن بر درختان نخل، تهدید کرد، آنها قاطعانه در جواب گفتند:« سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده مقدم نخواهیم کرد».
و هر حکمی که میخواهی بِکُن و... در نهایت در مقابل تهدیدات هولناکِ فرعون، عاشقانه مرگ ۸۹با شهادت را آن هم با فجیعترین وضع پذیرا شدند. و این چیزی جز تأثیر مستقیم ایمان و یقین قلبی به خداوند سبحان و وعدههای او نیست.
بنابراین بر مسئولان فرهنگی جامعه است که از روشهای متنوع در ترویج و تعلیم ایمان و معنویت مردم کوشا باشند.
2-تقویت روحیه صبر و استقامت
عامل دومی که در تقویت و گسترش فرهنگ شهادت میتواند تأثیر داشته باشد؛ تلاش برای تقویت روحیه صبر و استقامت در مؤمنین است.
چرا که مجاهدت و شهادت در راه خدا، مستلزم تحمل مشقات و مصائب فراوان است. قرآن کریم، در مورد تأثیر این عامل بر روحیه و فرهنگ شهادت طلبی در مؤمنین، یکی از ویژگیهای مردان الهی را که همراه پیامبران در جنگها شرکت میکردند، ویژگی صبر دانسته و میفرماید:«آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها میرسید، سست و ناتوان نشدند و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد».
مرحوم شیخ صدوق در معانی الاخبار مطلبی را در مورد استقامت امام حسین علیهالسّلام از امام سجاد علیهالسّلام نقل میکنند که:«در روز عاشورا بعد از اینکه جنگ شدیدی در گرفت و عدهای از یاران و خاندان آن حضرت به شهادت رسیدند و بدنهایشان قطعه قطعه شد، تعدادی از اصحاب نگران شدند، امّا چهره حسین بن علی علیهالسّلام لحظه به لحظه آرامتر و درخشانتر میشد، آنان به یکدیگر میگفتند، به حسین بن علی علیهما السّلام نگاه کنید از مرگ هیچ هراسی ندارد.
امام حسین علیهالسّلام با شنیدن این جمله فرمود: « ای بزرگ زادگان صبور باشید و بدانید مرگ همانند پلی است که شما را از رنج و سختی عبور داده، به بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان آن منتقل میکند».
🔰 تقویت روح غیرت
سومین عاملی که میتواند در ترویج فرهنگ شهادت طلبی مؤثر باشد، تقویت روحِ غیرت در جامعه اسلامی است. چرا که غیرت، نیرویی است که هر انسانی را به دفاع از ارزشها و مقدسات وا میدارد.
حضرت فرمودند:«ان الله غیور و یحب الغیور» خداوند غیور و غیرتمند است و انسان غیرتمند را دوست دارد. وقتی که تعهد و غیرت از جامعهای رخت بربندد و افراد جامعه نسبت به ارزشهای فرهنگی، ملی و مذهبی خود بیتفاوت شوند، قهراً در مقابل تهاجم دشمن هیچ عکس العملی از خود نشان نخواهند داد یا اگر هم نشان بدهند، عکس العملی ضعیف و حقیرانه خواهد بود.
امّا اگر روحیه غیرت دینی و احساس مسئولیت و تعهد در جامعهای حکمفرما شد، دیگر هیچ مهاجمی نمیتواند به آن جامعه چشم طمع داشته باشد.
در این رابطه، اشاعه و ترویج فرهنگ عاشورا (که حاکی از احساس تعهد شدید و غیرت آقا اباعبدالله الحسین علیهالسّلام در مقابل بیبند و باری حاکمان وقت و اشاعه آن به سایر جامعه اسلامی بود) میتواند به عنوان بهترین راهکار مورد استفاده قرار گیرد.
در این رابطه، مبارزه مستمر با عوامل رواج بیغیرتی در جامعه و عدم مداهنه و مسامحه در برخورد با مروجین آن، ضروری است.