eitaa logo
تکلیف بزرگ
595 دنبال‌کننده
620 عکس
642 ویدیو
179 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻ما بت‌پرستیم🔻 حقیقت بت‌پرستی چیه⁉️🤔 چه موقع میگیم یه نفر بت‌پرست شده⁉️ پاسخ اینه که👈 بت‌پرستی به معنای پرستیدنِ چیزی «غیرِ حق» است. یعنی اینکه شخص، به چیزی «غیرِ حق»، شیفتگی داشته باشه. ☝️ خیلی از ماها، در کنارِ خدایِ یکتا، یک یا چند خدای دیگه هم داریم، که بعضی وقتها یا همیشه، از دستوراتشون پیروی می‌کنیم.😨😱 بعضی‌ها آنچنان به این معبودهای «غیرِ حق»، تعلّقِ خاطر و شیفتگی پیدا کردند، که حاضرند برای به دست آوردنشون دست به هر کاری بزنند. حالا این «غیرِ حق» ممکنه هر چیزی باشه: 👈 ثروت، مقام، شهرت، میز، محبوبیت، حیثیت اجتماعی، ریاست، علم، و... 👈 حتّی ممکنه «هوایِ نفسِ» باشه. 🕋 أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ (فرقان/۴۳) 💢 آیا دیدی کسی را که هوایِ نفسش را بعنوانِ معبودِ خود برگزیده است؟! اگر کسی بتِ چوبی، یا بتِ فلزی رو بپرسته، بهش میگن بت‌پرست. حالا اگر کسی هوای نفسِ خودش رو بپرسته، چی⁉️🤔 👈 پرستشِ «هوایِ نفسِ» هم بت‌پرستی است. ☝️ اون خدایِ دوّم، یا بُتِ نتراشیده‌ای که بینِ اکثرِ ماها رواج داره، و اتفاقاً پیروانِ زیادی هم داره، بُت‌ِ نفسِ ماست، یا همون هوای‌ نفس. ✅ هر جایی که بین خواسته‌ی خدا و خواسته‌ی ما تضادّ پیش اومد، همونجا میشه فهمید که: ما خداپرستیم یا نفس‌پرست؟! ما مطیع خدائیم یا مطیعِ این بُتِ نفس؟! ❌ نشون به اون نشون که: می‌گیم:👈 «چون دلم میخواد» ولی نمیگیم:👈 «چون خدا میخواد». ✅ با این حساب، اگر من شیفته‌ی و افکار و باورهایِ خودم باشم، و اونها رو بپرستم، این هم نوعی بت‌پرستی است. 🤔 اگر کسی یکسری عقاید و باورها داره، و چنان شیفته‌ی این عقاید و باورها است که اجازه نمیده هیچکس به اونها نزدیک بشه، و حتّی راجع به اونها حرف بزنه، چنین شخصی هم به نوعی بت‌پرستی مبتلا شده. ❌ مومن عقیده‌پرست و هوی‌پرست نیست. فرق مؤمن با معتقد در اینه که: 👈 مؤمن شیفته‌ی حق است، ولی معتقد شیفته‌ی عقیده‌ی خودش. 👈 مومن خودش رو «طالبِ حقیقت» میدونه، نه «مالکِ حقیقت». از این جهت همیشه پویا است. همیشه دنبالِ بهتر شدن هست. یکجا ساکن نمی‌مونه. مدام دنبالِ اصلاحِ عقاید و باورهای خودش هست. عقیده👈 از کلمه‌ی عَقد گرفته شده، به معنای گره خوردن. مثلاً وقتی میگیم زن و مردی عَقد کردند، به همین معناست. ❌ مومن، به عقاید خودش نمی‌چسبه، به عقاید خودش گره نمیخوره. بلکه مُدام دنبالِ اصلاحِ افکار و عقایدِ خودش هست. ☝️ اگر به این نتیجه رسید که اعتقادات و افکاری که تا حالا داشته اشتباه بوده، یا نیاز به اصلاح داره، به راحتی از اون افکار و اعتقادات دست میکشه.😌 ❌ امّا معتقد اینطوری نیست. ، افکار و اعتقاداتش به جونش بسته است. اگر بخوای اعتقاداتش رو ازش جدا کنی، انگار میخوای پوستش رو بکنی.😨😰 📣 خدا در قرآن بشارت داده به بنده‌هایی که همیشه دنبالِ بهترین هستند، و گوششون رو باز گذاشتند. بندگانی که حرفهای مختلف را می‌شنوند، و از بهترینِ اونها تبعیت می‌کنند:👇 🕋 فَبَشِّرْ عِبَادِ (زمر/۱۷) الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ، فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللهُ، وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (زمر/۱۸) 💢 به بندگانِ من بشارت بده. 💢 همان کسانی که سخنانِ مختلف را می‌شنوند، و از نیکوترینِ آنها پیروی می‌کنند. 💢 آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندان هستند. 📣 خیلی از ماها بت‌پرستیم، به فکر باشیم. 🤔 با خودمون فکر کنیم.. راستی بتِ ما چیه⁉️ ما چه چیزی رو می‌پرستیم؟؟⁉️ @fatemi5
۴٫ مخالفت با هوای نفس 🔹سخت ترین وادی، در مسیر کسب فضائل اخلاقی مخالفت و مبارزه با نفس است، 👌در همین راستا و برای بیشتر آن، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله، مبارزه با هواهای نفسانی را «جهاد اکبر» نامیده است . 🔹اهمیت این بدان حد بوده که آن حضرت به همین مقدار کفایت نکرده و برای بیشتر آن فرموده اند: 🔹«أَعْدَی عَدُوَّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»؛ دشمن ترین ، نفس تو است که در بین دو پهلوی تو قرار دارد. 🔹از این رو، یکی دیگر از که امام جواد علیه السلام در اخلاقی خویش بیان نمودند این کلام نورانی است که: 👈«خَالِفِ الْهَوَى»؛ با هوای نفس مخالفت کن. 🔹رسول الله صلی الله علیه وآله در کلام نورانی دیگری، از مبارزه با نفس به برترین یاد می کنند و می فرمایند: 👌«اَفْضَلُ الْجِهَادِ أَنْ تُجَاهِدَ نَفْسَکَ وَ هَوَاکَ فِی ذَاتِ اللهِ تَعَالَی»؛ 👌برترین جهاد این است که به خاطر خدای تعالی با نفس و هوای مبارزه کنی. به تعبیر دیگر، باید اولین کار و آخرین کار مؤمن، جهاد با نفس باشد. 🔹امیرالمؤمنین علیه السلام در این رابطه می فرماید: 👌«اَوَّل مَا تَنْکِرُونَ مِنَ الْجِهَادِ، جِهَادُ أَنْفُسِکُمْ آخِرَ مَا تَفْقِدُونَ مُجَاهَدَهُ أَهْوَائِکُمْ وَ طَاعَهُ اُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ»؛) 👌نخستین جهادی که آن را ناخوش می دارید، جهاد با ، و آخرین چیزی که گُم می کنید، مبارزه با خواهشهایتان و اطاعت از اولی الأمرتان است. 👌پس مخالفت با و صد البته رها نمودن شهوات، راه را برای وصال و لقای الهی هموار می سازد. https://eitaa.com/fatemi222/3607
✅ حضرت علیه السلام، خواسته و هوای نفسش را خالصانه در اطاعت محض و بی چون و چرای از خداوند، قربانی کرده بود. ✅ حضرت اسماعیل علیه‌السلام نیز تسلیم محض خداوند بود تا آنجا که بدون تأمل و تردید ، تن به قربانگاه الهی سپرد. ✅ خداوند هم پاداش دنیوی آنها را با «جهانی و ابدی» کردن نام و یاد و راهشان، نیکو پرداخت. ⬅ و ما هم این عید بزرگ را جشن می گیریم 🎉🎊🎉 ‼فقط همین‼😔 ↩ براستی کدامیک از دو خصلت « تسلیم» دربرابر خدا، و «اطاعت محض» این دو بزرگوار در ما هم هست؟ ⁉🤔 ✔ اصلأ بگذارید کمی درباره تضاد هوای نفس با خواسته الهی بگویم. 1⃣ آنچه من دوست دارم انجام بدهم ولی خدا دستور داده از انجامش بپرهیزم ❌ 2⃣ آنچه من دوست ندارم انجام بدهم ولی خدا دستور داده آن را انجام دهم ❗️ ↩ هرجا جمله ی « دلم میخواهد »! بیاید وسط، آنجا کمینگاه شیطان است👿⚠ ↩ ولی هرجا بگویم خدایا بخاطر امر تو چنین میکنم و سختی انجامش را تحمل می کنم، ⬅️ یا فلان کار را باوجودیکه نفس من به انجام آن بسیار علاقمند است، بخاطر نهی تو ترک می کنم،👌 آنجا عید بندگی من است.👑😇 ✅ و البته که هرجا بنده ای حتی در مقیاس بسیار کوچک، عملش شبیه عمل حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام و اطاعت محض از دستور الهی باشد، خداوند نیز پاداش شایسته ای نصیب او خواهد کرد.🌹 از این عیدهای بندگی خدا برایتان آرزومندم. 💐 عیدتان مبارک 💐 @fatemi222
🌸🍃﷽🌸🍃 🌹حضرت علی علیه السلام میفرمایند : *راس تقوا، مخالفت کردن با هوای نفس است* ✨{راس التُقی مُخالفه الهوی}✨ 🔸عیون الحکم/حدیث ۲۶۳ 🌺 و در جای دیگه ای امیرالمومنین می فرمایند : *کسی که با هوای نفس خودش مبارزه کند، تقوایش کامل می شود.* ✨{مَن جاهد نَفسَه اَکملَ التّقی}✨ 🔸غررالحکم/حدیث ۴۹۴۰ ✅ اگه کسی میخواد به تقوای کامل برسه باید با هوای نفسش مبارزه کنه👌 💢 گاهی دیده میشه که بعضی افراد ظاهراً خیلی مذهبی هستن ، امّا وقتی به زندگیشون نگاه میکنی "میبینی متاسفانه ذرّه ای اهلِ مبارزه با نفس نیستن"⚠️ 🚫 در واقع همیشه "اون کارای خوبی رو انجام میدن که دلشون میخواد!" 😒 👆اینجوری دین داری کردن و خوب بودن، انسان رو به هیچ جایی نمیرسونه...... 🌷حضرت در کلام دیگری میفرمایند : * هیچ چیزی تقوا را فاسد و خراب نمیکند، مگر غلبه شهوات * ✨{ لا یُفسِدُ التَّقوی اِلّا غَلَبَهُ الشَهوَه }✨ 🔸 غررالحکم/ حدیث ۶۰۰۳ 📌 "شهوت" صرفاً مسایلِ جنسی نیست؛ 👈 بلکه به "هر نوع تمایلِ نفسانی انسان" شهوت گفته میشه . 🚸و وقتی شهوات بر انسان ها غلبه کنه و آدم هر کاری که "دلش میخواد" انجام بده دیگه، تقوایی نخواهد داشت.... 🔞 "آدمی هم که تقوا نداشته باشه، پیش خدا ارزشی نخواهد داشت..... 💢 @fatemi222 ╰┅─────────┅╯
12.آیا این هدایت الهی که در ولی از خطا واشتباه متجلی می گردد در روایات ما هم آمده است؟ روایات بسیاری در خصوص حفظ وصیانت حاکم عادل از ولغزش توسط خدای متعال وجود دارد مثل روایت شریف امام رضا (علیه السلام)که فرموده اند: 👌« انّ العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک واودع قلبه ینابیع الحکمة واطلق علی لسانه فلم یعی بعده بجواب ولم تجد فیه غیر صواب فهو موفق مسدد مؤیّد قد امن من الخطا والزلل خصه بذلک لیکون ذلک حجة علی خلقه شاهدا علی عباده وذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله ذو الفضل العظیم»: ➕به راستی چون خدا بنده ای را برای اداره امور بندگان خود انتخاب کند به او شرح عطا کند ودر دلش چشمه های بجوشاند ودانش خود را از راه الهام به او آموزد که در پاسخ هیچ سؤال وپرسشی در نماند واز حق وحقیقت سرگردان نشود. 🔸زیرا از طرف خداوند مشمول کمک وتأیید او است از خطا ولغزش وبرخورد ناصواب در است خدا او را بدین صفات اختصاص داده تا حجت بالغه برهر کدام از خلقش باشد که او را درک کند این فضل الهی است که به هر که خواهد عطا کند وخدا صاحب فضل بزرگ است.(1) پی نوشت: 1.الکافی،ج1،ص201؛تحف العقول،ص429؛الاحتجاج،ج2،ص436؛الامالی الصدوق،ص680؛عیون اخبار الرضا،ج1،ص220. https://eitaa.com/fatemi5/794
📝 ﷽▬ 🌸🍃🌸🍃 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ 🌸«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَهَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَهِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین» 🌸«خدایا در این روز طاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما، به حق امان بخشی خود ای ایمنی دل‌های ترسان.» ✋1️⃣👈 در فراز اوّل از دعای روز پانزدهم می خوانیم: خدایا! امروز طاعت بندگان خاشع را نصیبم کن. 🔻خداوند متعال نمازگزارانی را اهل رستگاری می داند که در نمازشان باشند. «خشوع» در طاعت و عبادت، جایگاه مهمی دارد. آن عبادتی ارزشمند است که با حضور قلب و خشوع باشد و این حالتی است که از قلب بر می خیزد و احساسی است که انسان را به محضر حق می برد، جهت و مسیر را یکی می کند و دل را از هواهای دیگر می شوید و پاک می کند. 🔺«نماز» بی خشوع مانند جسد بی جان است. ای است که از او حرکتی بر نمی خیزد و کاری از او ساخته نیست. 👈شخصی خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و عرض کرد: «عبادت من از روی خضوع و خشوع است.» حضرت فرمود: «چگونه خضوعی؟!» عرض کرد: «در نماز به خدا فکر می کنم و از غیر او می شوم!» حضرت فرمود: «اکنون با همین حالتی که گفتی دو رکعت نماز بخوان تا من به عنوان جایزه به تو عطا کنم.» آن شخص به نماز ایستاد و پس از اتمام نماز تقاضای جایزه کرد! 🙃حضرت فرمود: «چگونه نماز خواندی؟» عرض کرد: «همان گونه که گفته بودم و به هیچ چیز جز خدا نمی اندیشیدم!» حضرت فرمود: «باز هم کن ببین در نماز چه فکری در سر داشتی؟» عرض کرد: «تنها چیزی که گاهی فکر مرا به خود مشغول می ساخت، این بود که شتری که شما به من عطا می کنید موی است یا زرد موی؟!» 😊آری، این گونه نماز از خانه بالاتر نمی رود و سبب معراج مؤمن و هیچ تقربی نمی شود. چشم ها روی نقش و نگار فرش و پُشتی و دست ها بر روی و صورت مشغول است. حواس به شش جهت گریخته اند و هرکدام کاری انجام می دهند. غصه ها و غم ها، قسط های ماهانه و گم کرده ها در نماز به سراغ انسان می آیند. نقشه ی کارهای روزانه و کسب و کار و اقتصاد و اداره و خانه و موارد دیگر، خضوع و خشوع را از انسان می گیرند و نماز بی روح تحویل انسان می دهند. 😇کسی که در نماز، یاد خدا را در دل داشته باشد و متوجّه او گردد، بی گمان با چشمی هراسان و قلبی خائف خدا را عبادت می کند. سجاده ای که با اشک و ناله به درگاه خدا پهن می شود و سرانجام با خون رنگین می شود، سجاده ی خاشعین و سجاده ی امیرالمؤمنین علیه السلام است. قرآن کریم در توصیف مؤمنان چنین می فرماید: 👌مؤمنان در خاشعند ➖امام صادق علیه السلام فرمود که خدای متعال به علیه السلام فرمود: در شب و روز، مرا یاد کن و هنگام ذکر من، باش و به هنگام بلایم، شکیبا باش. ➖هم چنین امام صادق علیه السلام در ضمن ، از خداوند چنین درخواست می کند: خدایا! به تو پناه می برم از تنی که سیر نشود و از قلبی که خاشع نگردد و از دعایی که به اجابت نرسد و از نمازی که سود ندهد 2️⃣ @fatemi5
✅امام زين العابدين، تجسم عقل است که از آن نمادهايي همچون تدين و اخلاق نيک ظهور مي يابد. ازاين رو در سيره و سنت آن امام(علیه السلام) همه مکارم اخلاق را مي توان يافت و ايشان تجسم کامل اخلاق نيکي است که خداوند پيامبرش را به عنوان «انک علي خلق عظيم» بدان ستوده است. داستان هاي بسياري از عفو و گذشت ايشان نسبت به کساني که اذيت و آزار مي رساندند، بيان شده است که همه اينها بيانگر عظمت روحي و شرح صدر و وسعت وجودي ايشان است. از جمله کمک به پسر که ايشان را مي آزرد و بدزباني مي کرد. 👈صاحب کشف الغمه نقل کرده: روزي آن حضرت از مسجد بيرون آمده بود. مردي او را ملاقات کرد و به آن جناب و ناسزا گفت. غلامان آن حضرت خواستند به او صدمه زنند. فرمود: او را به حال خود واگذاريد! پس به آن مرد رو کرد و فرمود: آنچه از کارهاي ما بر تو پوشيده است، بيشتر است از آنچه تو بداني و بگويي. بعداز آن فرمودند: آيا داري تا تو را کمک کنيم؟ آن مرد شرمسارشد. سپس حضرت عباي خود را نزد او افکندند و امر فرمودند تا هزار درهم به او بدهند. پس از آن هر وقت آن مرد حضرت را مي ديد، مي گفت: گواهي مي دهم که تو از اولاد رسول خدايي. همچنين آمده است که زماني ظرف آب به دست، آب روي دستان امام(علیه السلام) مي ريخت. ناگهان ظرف از دست او افتاد و بر صورت امام خورد و آن را زخمي کرد. امام نگاهي به او فرمودند. 👈کنيز گفت: «والکاظمين الغيظ» (يعني: متقين کساني هستند که خشم خود را فرو مي برند). امام فرمود: خشمم را فرونشاندم. کنيز ادامه داد: «والعافين عن الناس» (يعني: و از مردم مي گذرند و عفو دارند)، امام فرمود: از توگذشتم. کنيز باز ادامه داد: «والله يحب المحسنين» (يعني: خداوند نيکوکاران را دوست دارد) امام فرمودند: تو را به خاطر خدا آزاد کردم 🔹@fatemi24 🔸@fatemi5 🔹@a_fatemi24
▬📝 ﷽▬ 🌸🍃🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم- ✋ چهار نکته شرح صدر ✍️کسی که شرح صدر دارد، طبیعتاً در رفتار و روحیات اخلاقی وی نمایان می‌شود، به گونه‌ای که از این راه می‌توان فهمید شرح صدر دارد، یا از ظرفیت پایین برخوردار است. دسته‌ای از این فواید را می‌توان از قرآن برداشت کرد: ← 1️⃣👈هدایت الهی 🌱از مهم‌ترین فواید شرح صدر مؤمن، هدایت الهی است.«فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ...»؛ «پس خدا هر که را بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای پذیرش اسلام گشاده می‌گرداند». 🍂بنابراین شخص هدایت‌یافته همواره برخوردار از شرح صدر است، به‌گونه‌ای که در پذیرش حق و واقعیت هیچ‌گونه لجاجت وعنادی ندارد. 🍃امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «ان الله اذا اراد بعبد خیرا شرح صدره للاسلام»؛ «خداوند اگر خیر و نفع بنده‌ای را بخواهد، به وی شرح صدر عطا می‌کند تا اسلام را بپذیرد». 🔵بنابراین هدایت شدن به اسلام از فواید شرح صدر است. 2️⃣👈آراستگی به نور الهی 🍃کسی که برخوردار از شرح صدر است، همواره از نور الهی بهره می‌گیرد. انسانی که از طریق شرح صدر تسلیم محض الهی می‌شود و حقیقت را از روی بصیرت و فهم قبول می‌کند، مانند این است که سوار بر مرکبی از نور، گسترة وسیعی از حق را می‌بیند و آن را از باطل باز می‌شناسد. چنین شخصی در ایمان خود دچار تزلزل و اضطراب نمی‌شود. 🌿«أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَی قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» ؛ «آیا کسی که خدا سینه‏اش را برای اسلام گشاده کرده، و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلانی است که نور هدایت به قلب‌شان راه نیافته) وای بر آنان که سخت در برابر ذکر خدا دارند، آنان در گم‌راهی آشکارند». این نور الهی می‌تواند عقل، علم و عرفان باشد که مسلمان با آنها حق را از باطل تشخیص می‌دهد. 🔷نشانه‌اش این است که در برابر یاد خدا دل‌هایشان لرزان است. 👌برخلاف کسانی که دل‌هایی سخت دارند که به یاد خدا هیچ اهمیتی نمی‌دهد و مانند سنگ سخت است؛ بلکه سخت‌تر از سنگ چرا که برخی از سنگ‌ها می‌شکافد و از آن نهرها جاری می‌گردد و برخی دیگر تکه می‌شود و آب تراوش می‌کند. اما شخص سنگ‌دل حتی این‌گونه نیست. 🌴پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «اذا دخل النور القلب انفتح القلب و استوسع»؛ «هرگاه نور الهی در دل مؤمن تابید، دلش باز می‌شود و وسعت می‌گیرد». همچنین می‌تواند مراد از نور ادلّة موکد باشد، «بدان سان که شبهات برایش حل شده باشد و گمان‌ها و افکار را دور ریزد. فَهُوَ عَلی‏ نُورٍ (پس بر او نوری است) یعنی دلالت و هدایتی مِنْ رَبِّهِ (از پروردگارش)، خداوند ادله را به نور تشبیه کرده چون با وساطت آنها حق شناخته می‏شود. آن چنان که به واسطه نور و روشنی مکان‌ها در دنیا شناخته می‌شود». 3️⃣👈عفو و گذشت 💐شرح صدری که در دل انسان به وجود آمده، در رفتار وکردار وی بروز پیدا می‌کند. و گذشت یکی از پی‌آمدهای آن است. زیرا هر که ظرفیت بالایی دارد، در عقاب کردن نمی‌شتابد و تا جایی که بتواند می‌بخشد. «فَبِمَا رَحْمَة مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ...»؛ «به برکت رحمت الهی در برابر آنها (مردم) نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگ‌دل بودی، از گرد تو پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش...». این آیه پس از جنگ احد هنگامی‌که برخی از مجاهدین فراری از جنگ، نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و اظهار ندامت و پشیمانی می‌کردند، نازل گشت. پیامبر صلی الله علیه وآله هم آنان را عفو کرد. در این آیه به یکی از ویژگی‌های پیامبر صلی الله علیه وآله در سعه صدر داشتن و نرم‌دلی نسبت به خطاکاران اشاره می‌کند و از پیامبرصلی الله علیه وآله می‌خواهد که عفو و گذشت را سرلوحة اعمال خویش قرار دهند؛ زیرا نبود گذشت و بخشش در برخی موارد موجب پراکندگی مردم و تشتت و اختلاف می‌گردد. بنابراین بر ر هبری جامعه لازم است با سعة صدر از خطاهایی که پس از آن ندامت دارند، درگذرد. همچنان که امام علی علیه السلام می‌فرماید: «آلی الریاسة سعة الصدر»؛ «گشوده‌جانی سینه از ابزار مدیریت است». 4️⃣👈 دل کندن از دنیا آخرین فایدة شرح صدر، دل بریدن از دنیا است. دل‌بستگی به دنیا ناشی از این است که صدر، برای پذیرش کفر آماده بوده است نه اسلام. زیرا مسلمانی که شرح صدر دارد، دارالغرور را بر دارالخلود برتری نمی‌دهد:«ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَیَای الْدُّنْیَا عَلَی الآخِرَی...» ؛ «این به علّت آن است که زندگی دنیای پست را بر آخرت ترجیح داده‌اند و خداوند افراد بی‌ایمان را هدایت نمی‌کند». @fatemi5
👈در فراز دوّم از دعای این روز مبارک، چنین می خوانیم: 👌خدایا! سینه ام را به توبه ی فروتنان، فراخ ساز 👌«شرح صدر»، و سینه ی گشاده، حالتی از ایمان است که از توکل مطلق، نیازی از مردم، تحمل فراوان و اراده ی استوار سرچشمه می گیرد. 👈در این حالت معنوی انسان می تواند به جنگ و مصائب برود. دریا دل می شود، ترس و واهمه از بین می رود. از شکست ها و ملول نمی شود. از کمی یاران دلتنگ نمی گردد و از انبوه دشمن نیز نمی ترسد. مسایل جزئی دنیا و دنیاپرستان او را از هدف باز نمی دارد و قدرت روحی او، کوه مصایب را آب می کند. 🍀در قرآن کریم، «سعه ی صدر» یکی از بزرگ و «ضیق صدر» یکی از کیفرهای الهی شمرده شده است. خداوند به عنوان یک موهبت عظیم به خود می فرماید: 🔴الَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَک 🔵آیا سینه ی تو را وسیع و گشاده نساختیم. 🔺آری، برخی افراد روحشان آن چنان باز و گشاده است که برای پذیرش هر واقعیتی هرچند بزرگ آمادگی دارند؛ امّا برعکس روح بعضی چنان تنگ و محدود است که گویا برای نفوذ هیچ حقیقتی در آن راهی و جایی نیست. 🔻در فراز دوّم از دعای این روز، از گشادگی سینه و تنگی آن سخن به میان آمد. افق دید افراد بی بهره از «شرح صدر»، به زندگی روزانه محدود خواهد بود. اگر نعمتی به آنان برسد، گویا به چیز دست پیدا کرده اند، و اگر کم ترین تغییری در آن پیدا شود، همه چیز را پایان یافته می یابند. @fatemi5
آثار و لوازم شرح صدر 1️⃣👈 بیرون آمدن از حالت تردید 🔹«ضیق صدر کفار و معاندین نتیجة گناه و آنان به حقایق است. گرفتگی سینه، ضعف اراده و تحیر را دامن می‌زند و از نوعی انفعال و تأثّر روحی سرچشمه می‌گیرد که برگرفته از آثار و کشش تخیلات و جاذبه‌های آن است. 🔹همین که انسان بتواند خود را از معرض جاذبه‌های مخالف و تأثیرات آن برهاند و در یک جهت مصمم شود، سینه‌اش باز و سیرش آسان گردد. بنابراین مهم‌ترین اثر شرح صدر بیرون آمدن از حالت تردید و تصمیم بر کار و تحمل دشواری‌ها و ا طمینان نفس است». 2️⃣👈 گشاده‌رویی قلب انسان منشأ تأثرات فکری و نفسانی است و در هنگام بسط و در نمایان می‌شود. 3️⃣👈عطوفت و لطف 🔹انسانی که بسط وجودی پیدا می‌کند، لطفی فراگیر دارد. هرچه توانایی یک فرد بیش‌تر شود، عطوفت و لطف او نیز افزون می‌گردد که صدر این مشخصه را در خود دارد. 4️⃣👈عیب‌ پوشی 🔹انسانی که شرح صدر دارد، رفتار مردم را حمل بر صحت می‌کند. قرآن کریم در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَة لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ». ؛🔹 «از آنان گروهی پیامبر صلی الله علیه وآله را آزار می‌‏دهند و می‌‏گویند: او آدم خوش‏باوری است! بگو: خوش باور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد و (تنها) مؤمنان را می‌‏کند و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آورده‏اند! و آنها که رسول خدا را آزار می‏دهند، عذاب دردناکی دارند!» 🔹گروهی از منافقان که سخنان ناروا در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله می‌گفتند و در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر صلی الله علیه وآله را که وجود آن در یک کاملاً لازم است، به عنوان نقطة ضعف نشان می‏دادند، از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، تا حد توان عذرهای مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده‏دری نکند (مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود). 5️⃣👈آرامش و وقار انسانی که دلش نور حق و ایمان را بپذیرد، شرح صدر و آرامش می‌یابد و از اضطراب و بی‌ثباتی آزاد می‌گردد. او بر آنچه از دست می‌دهد، نمی‌شود و به آنچه دارد دل نمی‌بندد، پس چنین کسی در اداره امور دچار نخواهد شد. سکینه و آرامش درونی موجب می‌شود آدمی در برابر به‌ویژه در میدان‌های نبرد از پا نیفتد، همچنان ‌که در تاریخ می‌بینیم خداوند با اعطای سکینه و آرامش مسلمانان را در جنگ پیروز می‌گرداند. 6️⃣👈بردباری و فروبردن خشم 🔹انسانی که نور علم و حکمت، جانش را فرا می‌گیرد و توفیق معرفت خداوند را می‌یابد، رحمتش بر غضب پیشی دارد، خشمش را در اختیار می‌گیرد و همواره پیشه می‌سازد؛ صبر کردن در برابر ، شکیبایی در انجام واجبات و ترک محرمات، بردباری در رویارویی با مشکلات و آزار فرد مقابل که ناشی از جهل وی است و صفات دیگری از این دست، همگی در پی شرح صدر می‌آید. 🔹در مقابل آثار شرح صدر، اوصاف زشتی مانند قلب، کینه، نفاق، حسادت، جهل، ظرفیت پایین و کم‌حوصلگی از ضیق صدر منشعب می‌شود که اگر برخی از اینها ـ به جز دو مورد اخیر ـ در عمل بروز نماید، موجب بدبختی و خسران فرد خواهد شد. 🔹تا اینجا دانستیم صفات حلم، صبر، آرامش، عطوفت و اطمینان نفس در شرح صدر ریشه دارد و قساوت قلب، کینه، نفاق و تردید در عمل منشعب از ضیق صدر می‌باشد. @fatemi5
🔰شرح صدر اولین شرط در سیر الی الله ☺️صدر مرتبه اولیه و ظاهریه قلب است و قابلیّت پذیرش اسلام و کفر را دارد و در این آیه به بنده نسبت داده شده، چرا که خداوند هیچ‌گاه قلب بندة خود را با کفر انشراح نمی‌دهد. هرکس از حق دل‌تنگ شود، دلش با باطل وسعت گیرد و هرکس از باطل دل‌تنگ شود، دلش برای حق وسعت یابد. تنگ‌دلی انبیا که ناشی از تکذیب قوم‌شان است، از نوع دوم می‌باشد و ضیق صدر کفار را از دستة اول می دانیم. 🔰نتیجه اینکه شرح صدر تحقّق استعداد برای طلب کمال، اوّلین شرط در سیر الی الله و باب ورود به هدایت است. 🔰ضیق صدر مقابل شرح صدر از آیه «فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ». 👌 برداشت می‌شود که در مقابل شرح صدر ضیق صدر است و همان‌طور که انشراح صدر مقدّمة هدایت است، ضیق صدر هم مقدمة ضلالت و گمراهی می‌شود. 👌 بنابراین در جبهة مقابل شرح صدر، ضیق و قساوت قلب قرار دارد. «أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَی قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ...». 👈ضیق صدر به معنای دل‌تنگی و سخت شدن دل و کنایه از کم‌حوصلگی و تحمّل پایین می‌باشد؛ به صورتی که در مواجهه با حق و حتّی باطل عکس‌العمل سریع و تندی در رد یا اثبات آن صورت گیرد. 👌امام علی علیه السلام می‌فرماید: «من ضاق صدره لم یصبر علی أداء حق»؛ «هر کس ضیق صدر داشته باشد، ادای حق را برنمی‌تابد». 👈آیة دیگری که می‌توان از آن تقابل شرح و ضیق را فهمید، آیة دوم سوره اعراف است: «کِتَابٌ أُنزِلَ إِلَیْکَ فَلاَ یَکُن فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِکْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ». 👈این آیه، بیان می دارد که در تبلیغ قرآن، پیامبر صلی الله علیه وآله هیچ‌گونه دل‌تنگی به خود راه ندهد و همواره شرح صدر داشته باشد. به بیانی دیگر «شرط رسالت و تبلیغ سعه صدر است». 👌بنا‌برآنچه گذشت، دانستیم که ضیق صدر از صفات روحانی است که به سراغ هر انسانی می‌آید و آنچه ضرورت دارد این است که انسان باید تمام تلاش خود را به کار گیرد تا این ضیق صدر به شرح صدر تبدیل گردد. @fatemi5
📌عباسقلی خان و ستارالعیوب لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدیها (ى دیگران) را اظهار کند سوره نساء آیه ۱۴۸ 👈داستان: عباسقلی خان در مشهد بازار معروفی دارد. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارلایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. واقف بر خیر، و واقف در خیر. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای که با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد !!! ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است. عباسقلی خان یکسره به حجره ی من آمد و بقیه دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت :لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی. – دلم در سینه بدجوری می زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد… – ببخشید، نام این کتاب چیست؟ – بحارالانوار. عجب…! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب…! این یکی چیست؟ حلیه المتقین و این یکی؟! … لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: – این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود. برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم… خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟ – بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟ – چرا آقا ; الان می گم. داشتم آب می شدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه برزبان راندم: یا ستار العیوب، و گفتم:نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش. شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستار العیوب (!) را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است. .. *** … اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز ، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است» ستار العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خانم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد. منبع :«اخلاق پیامبر
▬📝 ﷽▬ 🌸🍃🌸🍃 ✋ سه نکته 🔺در مورد اینکه چرا امام حسن(ع) با معاویه صلح کردند، عللی وجود دارد که به برخی اشاره می کنیم: 1-روی گردانی مردم ازجنگ،وعدم حمایت از امام علیه السلام . 🔻سستی مردم در حمایت از امام، از مهم ترین دلایل اقدام آن حضرت برای اتخاذ موضع جدید بود. هیچ کس نمی تواند مدعی شود که امام به جنگ با معاویه اعتقاد نداشته است. 🔺امام حسن(ع) فرمودند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او (معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند(بحار،ج44،ص147). 2- حفظ جان شیعیان: حفظ شیعه یکی از ضروریاتی بود که امام را وادار به پذیرش اقدامی کرد که انجام آن، رشادت خاص خود را می طلبید امام حسن(ع) فرمودند :من برای حفظ جان شیعیانمان، مصالحه کرد(اخبار الطوال دینوری، ص 220) 3- حفظ دین: امام حسن علیه السلام یکی از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان کردند و فرمودند: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند؛ از این رو با مصالحه‌ای که انجام گرفت، خواستم دین خدا حفظ شود ( حیاة الحسن شریف قرشی، ص۳۵) 🔺زیرا جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که ممکن بود جنگ با معاویه، اصل دین را از بین ببرد. جنگ با معاویه نه به نفع کوفیان بود و نه به نفع شامیان، بلکه زمینه حمله نظامی رومیان را به جهان اسلام فراهم می‌کرد. @fatemi5
▬📝 ﷽▬ 🌸🍃🌸🍃 ✋ نکاتی در (ع) 🔺گاهی سؤال می‌شود که چرا امام حسن ( علیه السلام ) صلح کرد و امام حسین ( علیه السلام ) قیام کرد؟ 👌اولاً اسلام در شرایطی، جنگ را تجویز می‌کند و در شرایطی، صلح را. خود نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز هم جنگ داشتند و هم صلح؛ مانند صلح حدیبیه با مشرکان مکه. و جنگ خیبر. 👌ثانیاً شرایط امام حسن( علیه السلام ) با امام حسین ( علیه السلام ) متفاوت بود و همین تفاوتها، عملکرد متفاوتی را می‌طلبید: 👈تفاوت یاران: اکثر سپاه امام حسن( علیه السلام )، نیروهای مخلصی نبودند و خیلی زود فریب معاویه را خوردند، حتی برخی از آنها به خیمه امام حمله کردند. خود امام مجتبی( علیه السلام ) در جایی علت صلح را نداشتن یاران واقعی، معرفی کرده و فرمودند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او (معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند(بحار،ج44،ص147). در مقابل، لشکر امام حسین( علیه السلام )، یارانی بودند که حضرت در وصفشان فرمود: «من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود نمی‌شناسم».( الارشاد، ج۲، ص۹۱-۹۴) 👈تفاوت دشمنان: معاویه با یزید فرق می‌کرد؛ معاویه برخلاف یزید، شخصی مکار و باهوش بود که توانسته بود با ظاهرسازی، چهره‌ای موجه و قابل دفاع به خود بگیرد. او از هر روش مشروع و نامشروعی استفاده می‌کرد تا مخالفان خود را سرکوب کند. بنابراین، لازم بود زمان بگذرد تا چهره واقعی او آشکار شود. مردم پس از بیست سال مشاهده ظلم و همچنین نقض مکرر پیمان صلح توسط معاویه، خودشان تقاضای قیام علیه او را داشتند. به طوری‌که هجده هزار کوفی به امام حسین( علیه السلام ) نامه نوشتند. خود امام مجتبی( علیه السلام ) نیز فرموده بودند: «قیام، پس از معاویه صورت می‌پذیرد». بنابراین، اگر ایشان نیز در شرایط اباعبدالله(ع) بودند قیام می‌کردند همچنانکه امام حسین( علیه السلام ) در شرایط امام مجتبی( علیه السلام ) صلح کرده بودند. @fatemi5