eitaa logo
تکلیف بزرگ
573 دنبال‌کننده
666 عکس
703 ویدیو
187 فایل
🔸ارتباط @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
پی نوشت ها : 1ـ دیوان حافظ 2ـ دایرة المعارف تشیّع، ج9،ص591. 3ـ موسوی اصفهانی، سید محمّد تقی ،ابواب الجنّات ،ص570. 4ـ سید بن طاووس ،اقبال الاعمال ،ترجمه محمّد روحی ،ج2،صص861ـ 862. 5ـ ابوریحان بیرونی ،التّفهیم ،ص252. 6ـ رامپوری ،غیاث الدین غیاث اللغات ،به اهتمام منصور ثروت ،صص503ـ 504. 7ـ خرمشاهی ،بهاءالدین ،حافظ نامه ،ج1،ص672. 8ـ غیاث اللغات، ص504. 9ـ مولوی جلال الدّین ،دیوان شمس ،به تصحیح عزیز الله کاسب ،ص252. 10ـ همان، ص498. 11ـ دیوان سنایی. 12ـ کلیّات سعدی ،بخش قصاید ،محمد علی فروغی ،ص30. 13ـ عبرت نائینی ،محمّد علی ،تذکرة انجمن قدس ،ج1،ص1053. 14ـ همان ،ص29. 15ـ همان، ص275. 16ـ همان، ص460. 17ـ همان، صص 491ـ 492. 18ـ همان ،ج2ص1432. 19ـ امالی ،محمّد باقر ،مثنوی حقیقت نامه ،ص169. 20ـ تفسیر ابوالفتوح رازی ،ج2ص133،به نقل از حافظ نامه ،ج1،ص672 21ـ تفسیر کبیر فخر رازی ،ج32،ص29به نقل از حافظ نامه ،ج1،ص672. 22ـ میبدی ،کشف الاسرار ،به تصحیح علی اصغر حکمت ،ج9ص94. 23ـ تفسیر شورآبادی ،ج4،ص2283،به تصحیح سعیدی سیرجانی . 24ـ کشف الاسرار ،ج3،ص381. 25ـ غزّالی کیمیای سعادت ،ج2،ص626،به تصحیح حسین خدیوجم. 26ـ کشف الاسرار ،ج9ص101. 27ـ همان، ص102. 28ـ سیّد بن طاووس ،اقبال الاعمال ،ترجمه محمّد روحی ،ج2،ص895ـ 896. 29ـ غزّالی ،احیاء علوم الدّین ،ترجمه مؤید الدّین محمّد خوارزمی ،ربع یکم ،ص438. 30ـ موحّد ،محمّد علی ،سفرنامه ابن بطوطه، ج1ص208. 31ـ اتابکی ،پرویز،سفرنامه ابن جبیر ،صص184ـ185. 32ـ سفرنامه ابن بطوطه ،ج1،ص73. 33ـ دمشقی ،شمس الدّین محمّد نخبة الدهر ،ص304. 34ـ اقبال الاعمال ،ج2ص877. 35ـ همان ،صص893ـ894. 36ـ همان ،صص89ـ897. 37ـ تبریزی ،میرزا جواد ملکی ،مراقبات ،ص172. منبع:نشریه موعود شماره 102
ادامه 👇 💠 شب نیمه شعبان نیمه شعبان در فرهنگ نامه ها و متون کهن، «شب برات» نامیده شده و این بدان خاطر است که بنا به روایات، خداوند در این شب «برات آزادی »از دوزخ را به بندگان خود می بخشد. و این شب برات در ادب فارسی و متون کهن ـ نظم ونثرـ بازتاب هایی داشته که به چند مورد آن اشاره می رود: ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم »در این باره چنین آورده: «و شب پانزدهم از ماه شعبان، بزرگوار است و او را «شب برات» خوانند و همی پندارم، این از قبیل آن است که هر که اندرو عبادت کند و نیکی به جای آورد، بیزاری یابد از دوزخ».(7) رامپوری نیز در« غیاث اللغات» شب نیمه شعبان را« شب برات» دانسته می نویسد: «شب برات شب پانزدهم شعبان است که در آن شب ملائکه به حکم الهی حساب عمر و تقسیم رزق می کنند».(8) حافظ، شب برات راشب قدر دانسته و در غزل معروف خود ،شب قدر و« شب برات» را هنرمندانه با هم آورده می سراید: چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن «شب قدر» که این تازه « براتم» دادند برات: اما اینکه« برات »به چه معناست و بن و ریشه این واژه چیست؟ در« حافظ نامه»این توضیحات آورده شده است:« برات» از «برائت »عربی است و آن: «نوشته ای است که بدان، دولت بر خزانه یا حکام ،حواله وجهی دهد».( فرهنگ معین) علامه قزوینی در حواشی خود بر «چهار مقاله» با استناد به «ذیل قوامیس عرب» به نقل از« دُزی» می نویسد:«[ برات] را به «بروات» جمع بندند و این کلمه عربی است و در اصل «برائت» بوده و به معنای «بری ءالذمّه گردیدن از دَین» است و صواب آن در جمع «براءات» یا براوات است. گویندگان فارسی به اعتبار حواله مکتوب هر حواله یا وارد معنوی را نیز« برات» اصطلاح کرده اند».(9) لیله الصک: شب برات را «لیلة الصک» نیز گفته اند. صکّ، معرب چک فارسی و مترادف با برات است، آن روز چهاردهم و در واقع شب پانزدهم شعبان است. رامپوری در فرهنگ «غیاث اللغات »به نقل از« بهار عجم» و« سراج اللغات» آورده که :«شب چک به معنی شب برات است که در آن چراغانی و آتش بازی(= جشن و شادمانی )کنند».(10) ادامه 👇
مقام معظّم رهبری، به زیبایی تمام دوران جوانی را به تصویر می کشند: جوانی، یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هر انسانی است. جوان در دوره جوانی، بخصوص در آغاز جوانی، تمایلات و انگیزه هایی دارد: اولا، چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود; که غالباً این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمی شناسند. ثانیاً، جوان احساسات و انگیزه هایی دارد; رشد جسمانی و روحی دارد; به دنیای تازه ای قدم گذاشته است که غالباً دور و بری ها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند، یا به آن بی اعتنایی می کنند; لذا جوان احساس تنهایی و غربت می کند. ثالثاً، جوان در دوره جوانی، چه اوایل بلوغ و چه بعدها، با مجهولات زیادی روبه رو می شود; مسائل جدیدی برای او مطرح می شود که سؤال انگیز است; در ذهن او شبهه ها و استفهام هایی به وجود می آید که مایل است به این شبهه ها و سؤال ها و استفهام ها پاسخ داده بشود. رابعاً، جوان احساس می کند در وجود او انرژی های متراکمی وجود دارد; توانایی هایی را در خود احساس می کند; هم از لحاظ جسمانی، هم از لحاظ فکری و ذهنی. خامساً، جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دوره جوانی مواجه می شود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمی داند; بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمی داند; احساس می کند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد. از بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با جوانان، اول اردیبهشت 1379 🌸🍃 @fatemi222
ادامه👇 💠 شب برات در تفاسیر ابوالتفوح رازی ـ مفسّر شیعی ـ ضمن تقل روایتی از ابن عبّاس می نویسد که :«خدای تعالی حکم ها در نیمه شعبان ،فصل کند و در شب قدر به فرشتگان سپرد».(22) فخر رازی نیز در تفسیر کبیر خود آورده است: «طبق روایتی که عکرمه نقل کرده است ، شب قدر همان «لیلة البرات »است.(23) همچنین میبدی در «کشف الاسرار»به نقل از عکرمه آورده :«اللیلة المبارکه :لیلة النّصف من شعبان ؛خداوند جبرئیل را در آن شب به آسمان دنیا فرو فرستاد تا اینکه قرآن را بر کاتبان املا کند و آن را مبارکه نامیده ،زیرا که آن پرخیر و برکت است به خاطر آنچه که در آن از رحمت فرو فرستاده شده،دعا در آن به اجابت می رسد».(24) شور آبادی نیز در ذیل آیات اوّلیه سوره دخان آورده است : «امّا بگفتیم این قرآن را و بفرستادیم جبرئیل را بدین قرآن در شب برکت و آن شب قدر است و گفته اند:«شب چک»(=نیمه شعبان )و بیشتر مفسّران بر آن اند که آن شب قدر است . شور آبادی همچنین درباره «الکتاب المبین »می نویسد:سوگند به نامه هویدا و آن قرآن است و گفته اند :«لوح محفوظ »و گفته اند آن نسختی است که شب قدر کنند و گفته اند :این نسخت به شب برات کنند و آن چهار گونه نسخت بُوَد :یکی نسخت احوال بود به دست جبرئیل و دیگر نسخت ارزاق بود به دست میکائیل ،دیگر نسخت آجل بود به دست عزرائیل ،چهارم نسخت اعمال بود به دست اسرافیل»(25) با این همه،بیشترین تعبیرات و توصیفات درباره لیلة البرات و شب قدر بودن نیمه شعبان در «کشف الاسرار»میبدی آمده است . او می نویسد:«در آثار آمده که شب نیمه شعبان ،صحیفه عمر به دست عزرائیل دهند،هر که را در آن سال قبض روح بایدکرد ،نامش در آن صحیفه آورده ،یکی به عمارت مشغول گشته،یکی دل بر عروسی نهاده ،یکی با دیگری خصومت در گرفته ،هر کسی کاری و بازاری ساخته ،[در حالی که] نام ایشان در آن صحیفه ، اثبات (=ثبت)کرده».(26) غزّالی نیز در «کیمیای سعادت »این مضمون را اینگونه آورده است : «و در اثر است که شب نیمه شعبان ؛صحیفه عمر به دست ملک الموت دهند. هر که را در این سال جان باید گرفت،نام وی در آن صحیفه نوشته بود...».(27) میبدی در نوبت ثالثه تفسیر خود ،که تأویل عرفانی آیات است ،در ذیل آیات نخستین سوره دخان می نویسد :«حم و الکتاب المبین ،انا أنزلناه فی لیلة المبارکة »(28)این شب مبارک ،به قول بیشتر مفسّران ،شب «نیمه شعبان »است و آن را «مبارک »خوانند از بهر آنکه پرخیر و برکت است همه شب ،داعیان را اجابت است ،سائلان را عطیّت است، عاصیان را اقالت (=گذشت)است ،محبّان را کرامت است .همه ی شب ،درهای آسمان گشاده ،جنّات عدن وفرادیس اعلی (=بهشت های برین )درها باز نهاده ،ساکنان جنّات الخلد بر کنگره ها نشسته ،ارواح انبیا و اولیا فراطرب آمده و از دوست خطاب آید :«هل من سائل فأعطیته ؟هل من مستغفر فأغفر له ؛آیا خواهنده ای هست تا به او ببخشم ؟آیا استفغار کنند ه ای است او را بیامرزم»؟!(29) نام های شب نیمه شعبان میبدی در «کشف الاسرار »نام های ذیل را که هر کدام به جنبه ای از عظمت این شب اشارت دارد ،بر می شمارد: «شب نیمه شعبان را نام هاست :شب برات گویند و شب نسخت ،شب فرق و شب عرض ؛هر که در این شب تا دیگر سال از دنیا رفتنی است نسخت آن از لوح محفوظ بردارند و به عزرائیل دهند. گویند:«این شغل تو است تادیگر سال ». هر چه خسف(=کمبوو نقصان )و مسخ (=برگردانیدن صورت کسی یا چیزی ) بُوَد و سیاست و بلیّات و انواع عذاب ،نسخت کنند و به جبرئیل دهند و گویند :«این کار تو است تا دیگر سال هر چه نعمت و راحت و روزی بندگان بود ،نسخت کنند و به میکائیل دهند و هر چه عز و مرتبت و اقبال و دولت بود، نسخت کنند و به اسرافیل دهند.(30) ادامه 👇
ادامه 👇 💠 «صلوة الخیر» در شب نیمه شعبان یکی از اعمال و آدابی که پیشینیان ،از همه فرقه ها ،در شب نیمه شعبان بدان اهتمام داشته اند . «صلوة الخیر»یا «نماز هزار قل هو الله »است. و این نشان دهنده این مطلب می باشد که همه فرق مذهبی از شیعه و سنّی این شب را عظیم و شریف دانسته و بر اساس روایات رسیده از پیامبر و خاندان او ،آن را همتای شب قدر می دانسته و آن را تا به صبح ،به احیا وشب زنده داری و نذر و نیاز و اطعام می پرداخته اند. عالم بزرگوار سیّد بن طاووس (ره)در کتاب شریف «اقبال »یکی از اعمال و آداب این شب را اقامه نماز صد رکتعی نوشته و درکیفیت آن می نویسد: در روایتی درباره فضیلت صد رکعت نماز ـ در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه و سوره توحید ده مرتبه ـ آمده است ک از رسول خدا (ص)نقل شده :«هر کس این نماز را در این شب بخواند ،خداوند هفتاد بار به او نظر رحمت می کند و در هر نظر ،هفتاد حاجت او ا بر آورده می کند که کمترین آنها ،آمرزش اوست...».(31) غزّالی در «احیاء علوم الدّین »پس از ذکر کیفیت این نماز می آورد: «سلف(=پیشینیان)این نماز را اقامت نمودندی و «صلوة الخیر»خواندندی و بر آن جمع شدندی و بسی بودی که به جماعت گزاردندی و حسن [بصری]گفت: «از سی کس از اصحاب پیغامبر شنیدم که هر که در این شب نماز کند، حق تعالی در وی هفتاد نظر رحمت فرماید که به هرنظری ،هفتاد حاجت وی را روا کند و کمتر آن آمرزش است».(30) «ابن بطوطه»ـ جهانگرد مسلمان ـ از اهتمام مکّیان به این نماز در شب نیمه شعبان و احیای این شب شریف این گونه گزارش می دهد : «شب نیمه شعبان و از لیالی متبرکّه است . مردم مکّه این شب را به طواف و نماز و عمره می گذراندند. هر دسته پشت سر پیش نماز در مسجد الحرام گرد آمده ،چراغ ها و مشعله ها می فروزند. از اعمال این شب ،صد رکعت نماز است... ».(31)«ابن جبیر»ـ دیگر جهانگرد مسلمان ـ نیز از عنایت مکّیان به این شب و آداب و آیین آن این گونه می نویسد:«این شب مبارک ،نزد اهل مکّه ، به سبب روایتی شریف که درباره آن رسیده ،بسیار بزرگ است . آنان در این شب به اعمال خیر و عبادات از عمره و طواف نماز فرادا و جماعت می پردازند و به چند گونه این اعمال را به جا می آورند . ما ،شب شنبه که همان نیمه شعبان بود به راستی مراسمی بزرگ و اجتماعی ستُرگ در حرم مقدّس ، پس از نماز مغرب دیدیم . مردم ،گروه گروه به خواندن نماز های نافله می پرداختند....هر گروهی را پیش نماز ی بود. حصیرها گسترده و شمع ها افروخته و دل ها از شوق سوخته ....مردم در آن خجسته شب به چند دسته تقسیم شده بودند ،بیشتر آنان «مالکی مذهب»بودند. آن شب از شب های نامداری بود که امید می رود از زبده شب های تقرّب باشد».(32) «ابن بطوطه» یکی از آیین و آداب مصریان را در این شب ،حضور در زیارت گاه ها می داند و از مشاهدات خود می نویسد که :«مردم مصر شب نیمه شعبان را در گورستان ها [و زیارت گاه ها ]به سر می برند».(33)شمس الدّین دمشقی نیز از آیین بزرگداشت این شب در دمشق این گونه روایت می کند:«دمشق شهری است از روزگار قوم عاد و بس کهن ...در این شهر مسجد جامعی است که غرق در زیبایی ،نکویی ،کمال و جمال است و از شگفتی های گیتی است. شب نیمه شعبان در این مسجد دوازده هزار قندیل با پنجاه قنطار دمشقی ،روغن چراغ زیتون در آن شعله ور می شود،البته این مقدار جز قندیل هایی است که در مسجد های دیگر ،گورستان ها ،خانقا ه ها ،کاروانسراها و بیمارستان های این شهر برافروخته می گردد.»(34)البته شمس الدّین دمشقی ذکر نمی کند که چرا دمشقیان در این شب خاص ،این همه قندیل در اماکن مذهبی بر می افروخته اند ؟! ناگفته پیداست که آنان نیز مانند دیگر مسلمانان ،برای این شب شریف،شکوه و شرافتی ویژه و ارج و مرتبتی والا قائل بوده اند و آن را به احیا،عبادت و شب زنده داری می گذرانده اند. مقصود از آوردن این شواهد از متون کهن ،آن هم از برادران اهل سنّت و جماعت بدین خاطر بود که بدانیم آنان نیز بر اساس روایات رسیده از پیامبر خاتم (ص)مانند دیگر برادران مسلمان خود ،برای این شب ،عظمتی خاصّ قائل بوده و آن را شب قدر یا همتا و هم ردیف با آن می دانسته اند ،به همین جهت در تعظیم و تکریم آن می کوشیده اند. ادامه 👇
ادامه 👇 💠 شب قدر عالم عامل ربّانی و مؤیّد به تأییدات سبحانی ،مرحوم سیّد بن طاووس (ره)در کتاب «اقبال »در والایی این شب ،این گونه آورده است :«جدّم ابوجعفر طوسی (شیخ طوسی)به نقل از ابویحیی آورده که ،امام صادق (ع)فرمودند :از پدرم امام باقر (ع)درباره فضیلت شب نیمه شعبان پرسیده شد ،فرمودند :«این شب برترین شب بعد از شب قدر است . خداونددر این شب ،نعمت های افزون خود را به بندگانش ارزانی می دارد و به منّت خود می آمرزد ،در این شب در تقرّب به درگاه خداوند متعال بکوشید،زیرا این شبی است که خداوند عزّ و جل برخود سوگند یاد کرده که هیچ خواهنده و سائلی را ،تا زمانی که معصیتی را نطلبد،ردّ نکند . [همچنین]این شبی است که خداوند آن را در برابر شب قدر ، که برای پیامبر اکرم (ص)قرار داده ، برای ما [اهل بیت]قرار داده است . پس در دعا و ثنا به درگاه خدای متعال بکوشید».(36) روایت سید: سیّد ،همچنین در فضل و فضیلت این شب شریف ،روایتی معروف را که در آن سرآمد عمر آدمیان و تقسیم روزی همگان و رویدادهای سال آینده ،تقدیر می گردد، آورده و آن را با روایت مشهوری که همه رخدادهای بالا در شب قدر رمضان هر سال اتّفاق می افتد ،سنجیده ،آن را به خوبی تأویل و توجیه می نماید که به خاطر اهمیّت آن ،سخنان سیّد را به طور کامل می آوریم :«در برخی از کتاب های دعا آمده است که ،رسول خدا (ص)فرمودند :در شب نیمه شعبان خوابیده بودم که جبرئیل آمد و گفت :ای محمّد !آیا در این شب می خوابی ؟گفتم :مگر امشب چه شبی است ؟گفت :نیمه شعبان !برخیز!پس مرا این سان بیدار کرد و با خود به بقیع برد و گفت :سرت را بلند کن که امشب ،درهای آسمان گشوده می گردد و در نتیجه درهای رحمت،خشنودی ،آمرزش ،تفضّل ،توبه ،نعمت ،بخشش و نیکی در آن گشاده می گردد وخداوند در آن به شماره مو و پشم چارپایان ،بندگان را آتش جهنّم آزاد می کند و سر آمد عمر انسان ها را در آن استوار می سازد و روزی های همگان را تا سال آینده تعمیم می کند و همه رخدادهای سال آینده در این شب نازل می گردد...».(35) سیّد می نویسد :اگر گفته شود ،تأویل و توجیه روایت بالا با این معنا که در احادیث فراوانی آمده که سرآمد عمر آدمیان و تقسیم روزی ها در شب قدری که در ماه رمضان واقع است ،چیست؟در پاسخ می گویم: 1ـ شاید مراد این باشد که تعیین سرآمد عمر آدمیان و روزی همگان که در شب نیمه شعبان صورت می گیرد ،امکان «محو و اثبات»در آن وجود دارد امّا آنچه در شب قدر ،رمضان مشخّص می گردد،حتمی است. 2ـ شاید مقصود این باشد که آن تقسیم و تقدیر در علم الهی ،در شب نیمه شعبان در لوح محفوظ مشخّص و تقسیم می شود. 3ـ احتمال دیگر آنکه در شب نیمه شعبان در لوح محفوظ مشخّص می شود و در شب قدر میان بندگان تقسیم می گردد. 4ـ احتمال دیگر این است که در شب نیمه شعبان ،وعده تعیین عمر آدمیان و تقسیم روزی همگان در شب قدر داده شود . در نتیجه در شب نیمه شعبان وعده تعیین و تقسیم داده می شود یا اینکه در شب نیمه شعبان تقدیرمی گردد و سرانجام در شب قدر ،تقسیم می گردد؛چنان که پادشاهی در شب نیمه شعبان وعده بدهد که در شب قدر اموالی را به کسی خواهد بخشید. بدین ترتیب روشن شد که درست است اگر در مورد هر دو شب گفته شود در آنها ،سرآمد عمر انسان ها تعیین و روزی همگان تقسیم و تقدیر می گردد .»(36)مرحوم آیت الله میرزاجواد آقا ملکی تبریزی (ره)این اشکال را در مراقبات این گونه پاسخ می دهد که :«تقدیر،مراتب و مراحل گوناگونی دارد».(37) در باب 35فتوحات مکیه روایاتی را که در اختلاف لیلة القدر مروی است که در نیمه شعبان است، یا درشهر رمضان بدین وجه جمع کرده است که :«نیمه شعبان ،لیلة القدرفرقانی است ولیلةالقدر رمضان ،لیلة القدر قرآنی است» و این کلامی سخت استوار است. 🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺 🌸🍃 @fatemi222
🔵❗️پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند : إنّه لَيَأتِيَ العَبدُ يَومَ القِيامَةِ و قد سَرَّتهُ حَسَناتُهُ، فَيَجِيءُ الرجُلُ فيقولُ ; يا ربِّ ظَلَمَني هَذا، فَيُؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَيُجعَلُ في حَسَناتِ الذي سَألَهُ، فما يَزالُ كذلكَ حتّى ما يَبقى لَهُ حَسَنةٌ، فإذا جاءَ مَن يَسألُهُ نَظَرَ إلى سَيِّئاتِهِ فَجُعِلَت مَع سيّئاتِ الرَّجُلِ، فلا يَزالُ يُستَوفى مِنهُ حتّى يَدخُلَ النارَ . 🌕❗️ روز قيامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر مى شود . مردى مى آيد و مى گويد ; پروردگارا ! اين مرد به من ظلم كرده است . پس، از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد داد خواه گذاشته مى شود . به همين ترتيب افرادى كه در حق آنها ستم كرده است مى آيند تا جايى كه حتى يك حسنه براى او باقى نمى ماند . از آن پس اگر كسى بيايد و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى شود . بدين سان همچنان داد مردم از او گرفته مى شود ، تا آن كه به آتش درآيد . 📖روضة الواعظين،ص۵۱۲ 🌸🍃 @fatemi222
📚 داستان کوتاه مسافر تاکسى آهسته روى شونه‌ى راننده زد. چون ميخواست ازش يه سوال بپرسه. راننده داد زد، کنترل ماشين رو از دست داد، نزديک بود که بزنه به يه اتوبوس، از جدول کنار خيابون رفت بالا، نزديک بود که چپ کنه، اما کنار يه مغازه توى پياده رو، متوقف شد. براى چندين ثانيه، هيچ حرفى بين راننده و مسافر رد و بدل نشد. تا اين که راننده رو به مسافر کرد و گفت: هى مرد! ديگه هيچ وقت، اين کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندى! مسافر عذرخواهى کرد و گفت: من نميدونستم که يه ضربه‌ى کوچولو، آنقدر تو رو ميترسونه. راننده جواب داد: واقعآ تقصير تو نيست، امروز اولين روزيه که به عنوان يه راننده‌ى تاکسى، دارم کار ميكنم‌، آخه من 25 سال، راننده‌ ماشين نعش کش بودم… گاه آنچنان به تکرارهاى زندگى عادت ميکنيم که فراموش ميکنيم جور ديگر هم ميتوان بود سوال. چه مواردی از این دست در زندگی ما وجود دارد؟ چه راهکاری برایش می شناسید؟ 📎 📎 🌸🍃 @fatemi222
🛑عوامل گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه 🔰 عدم شناخت صحیح فرهنگ غرب برخی چنین می پندارند که در پس نظم موجود در غرب ارزشی نهفته است، حال آنکه با دقت در زندگی غربی می بینیم که چنین نیست. نظام اسلامی حقوق بسیاری برای مردم قایل است. اسلام سفارش های بسیاری دارد مبنی بر اینکه نباید حق دیگران از بین برود. ارزش های بسیاری در پس رعایت همین قوانین راهنمایی و رانندگی ما قرار دارد; از جمله حق الناس. اما در غرب چنین ارزش هایی مطرح نیست; نظم موجود متأثر از پولی است که هم از مردم می گیرند و هم صرف این کار می شود; برخی قوانین وضع می شود، فناوری به کار گرفته می شود و به تبع آن، رعایت قوانین. ولی نکته حایز اهیمت این است که برخی تصور می کنند واقعاً جامعه غربی یک جامعه ارزشمند است; یعنی یک سلسله ارزش های اخلاقی، معنوی و دینی باعث می شود که مردم قوانین را مراعات کنند، اما چنین نیست. مردم غرب تافته جدابافته نیستند و اصالتاً با ما تفاوت ندارند; مثلا این گونه نیست که آنها اهل صداقت باشند و ما نباشیم و یا در آنها صافی باشد و در ما آلودگی. همین ها هم که به عنوان نمونه ذکر می کنند مربوط به عوامل نظارتی است که به اینجا منجر شده. برای مثال، در فروشگاه ها به ظاهر کسی ناظر اعمال مراجعه کنندگان نیست، ولی دوربین های مخفی و عوامل غیرمحسوس وجود دارند که اگر کسی مرتکب خلافی شود، برخوردهای شدیدی با او می کنند; افراد مطمئن هستند که تحت مراقبتند و کسانی ناظر آنهایند. یا مثلا، برخورد خوب همراه با روی باز و تبسّم صاحبان مغازه ها با خریداران به این خاطر است که در آنجا پیدا کردن کار بسیار سخت است; اگر کسی کار پیدا کند، شغلی به دست آورد، آن را از موفقیت های بزرگ خودش می داند; چون در آنجا رقابت شدیدی برای به دست آوردن کار وجود دارد. 🌸🍃 @fatemi222
🛑عوامل گریزی نسل نوجوان ،جوان 🔆الف. غفلت، جهل و عدم تفکر جوانان درباره دین جوان از نظر شناختی، دارای تفکر انتزاعی است و از نظر ذهنی به حداکثر کارآیی هوش می رسد. در این دوره، گرایش جوانان به «فلسفه زندگی»، آنان را به سوی مسائل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق می دهد. جوانان تلاش می کنند هویت مذهبی خود را شکل دهند، اما به دلایل گوناگون ممکن است در فرایند هویت یابی مذهبی با بحران مذهبی مواجه شوند و نتوانند این هویت را خوب تشخیص دهند; در نتیجه، دچار سردرگمی و در نهایت، حالت بی رغبتی و گریز از دین شوند. یکی از علل این بحران، ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه می شود. جوان به دلیل توانمندی های ذهنی خود، دین صرفاً تقلیدی را برنمی تابد. او باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی به او القا شده، کنار می زند و می خواهد دینی را بپذیرد که با سطح تفکر او متناسب باشد. اما بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود برایش قانع کننده نیست. از سوی دیگر، جوان می خواهد همه آموزه های دینی را با عقل خود بسنجد. او فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالب های فکری او بگنجد صحیح است، وگرنه درست نیست و باید کنار گذاشته شود. این عوامل موجب می شود هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و دچار بحران شناختی نسبت به این آموزه ها شود و راه نجات از این بحران را گریز از دین بداند! قرآن نیز یکی از علل عمده گرایش به کفر و بی ایمانی را جهل و ضعف معرفتی انسان ها می داند. حضرت نوح(علیه السلام)به قوم خود می فرماید:(وَلَـکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ)(هود: 29); شما را مردمانی ناآگاه می بینم. امیر مؤمنان(علیه السلام) نیز درباره علت کفر می فرماید: «لو ان العباد حین جهلوا وقفوا، لم یکفروا و لم یضلوا»;اگر مردم در موارد ناآگاهی درنگ و تأمّل می کردند، هرگز به کفر و گم راهی نمی گراییدند. بنابراین، یکی از علل روان شناختی دین گریزی در همه انسان ها، به ویژه جوانان، ضعف معرفتی و عدم تفکر درباره دین است. علت دیگر این بی رغبتی و گریز از دین برداشت های غلط و نادرست از معارف دینی می باشد. بسیاری از اوقات، دین مساوی با معنویتْ لحاظ شده و در حد یک نیاز معنوی صرف بدان نگریسته می شود. سپس چنین نتیجه گیری می گردد که نیاز به معنویت، فقط ویژه مواقع سختی و بحران های شدید است و دین نقش اساسی در زندگی روزمرّه انسان ندارد. این دیدگاه ساده انگارانه و کاهش گرایانه نسبت به معارف دینی، به تدریج باعث حذف دین از زندگی انسان می شود. جوانی که در جستوجوی فلسفه زندگی است، اگر احساس کند دین در معنادهی و جهت بخشی به زندگی او تأثیر مثبتی ندارد به تدریج آن را کنار می گذارد و چه بسا آن را امری زاید و دست و پاگیر انگاشته، از آن گریزان می شود. 🔆ب. تهاجم سازمان یافته فرهنگی دشمن دشمن برای دور ساختن جوانان از دین، از انواع راه ها و شیوه ها استفاده می کند و به هر ترفندی دست می زند. در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود: 💢 تضعیف باورها و اعتقادات دینی: جوانان آینده سازان کشورند و اگر خوب تربیت شوند و باورهای دینی را در قلب پاک خویش بپرورانند، هادیان جامعه خواهند بود. شور و نشاط جوانان وقتی با فرهنگ پاک و پویای اسلام عجین شد، آن گاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهره مند خواهند گردید. دشمنان اسلام این نکته را خوب می دانند، از این رو، «باورهای اسلامی» را مورد هجمه قرار می دهند و می کوشند از هر طریق اعتقادات مذهبی را در وجود جوانان سست و کم رنگ کنند; زیرا با وجود فرهنگ اسلامی ـ که با فطرت بی آلایش جوانان سازگار است ـ جای هیچ نفوذی برای فرهنگ بیگانه نیست. مقام معظّم رهبری از این توطئه شوم چنین نقاب برمی گیرند: یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بود که سعی کنند جوانان مؤمن را از پای بندی های متعصبانه به ایمان ـ که همان چیزی است که یک تمدن را نگه می دارد ـ دشمنان می خواهند جوانان از دین اسلام منصرف کنند. 🌸🍃 @fatemi222
🌸🍃🌸🍃 ‏در كتابی كه فیلسوف بزرگ، عارف عامل، علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان مقدمه‌ای بر آن نگاشته بود خواندم: عباس صفوی در شهر اصفهان از همسر خود سخت عصبانی شده و خشمگین می‌شود، در پی غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب برنمی‌گردد، خبر بازنگشتن دختر که به شاه می‌رسد... بر ناموس خود كه از زیبائی خیره كننده‌ای بهره داشت سخت به وحشت می‌افتد، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولی او را نمى‌یابند. دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب می‌شود و از اتفاق به در حجره محمدباقر استرآبادی كه طلبه‌ای جوان و فاضل بود می‌رود، در حجره را می‌زند... محمدباقر در را باز می‌كند، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او می‌گوید از بزرگ زادگان شهرم و خانواده‌ام صاحب قدرت، اگر در برابر بودنم مقاومت كنی ترا به سیاست سختی دچار می‌كنم. طلبه جوان از ترس او را جا می‌دهد، دختر غذا می‌طلبد، طلبه می‌گوید جز نان خشك و ماست چیزی ندارم... می‌گوید بیاور. غذا می‌خورد و می‌خوابد. وسوسه به طلبه جوان حمله می‌كند، ولی او با پناه بردن به حق دفع وسوسه می‌كند، آتش غریزه شعله می‌كشد، او آتش غریزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش می‌كند، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه می‌افتد، احتمال بودن دختر را در آنجا نمی‌دادند، ولى دختر از حجره بیرون آمد، چون او را یافتند با صاحب حجره به عالی قاپو منتقل كردند. عباس صفوی از محمدباقر سئوال می‌كند دیشب، در برخورد با این چهره زیبا چه كردی؟ وی انگشتان سوخته را نشان می‌دهد، از طرفى خبر سلامت دختر را از اهل حرم می‌گیرد، چون از سلامت فرزندش مطلع می‌شود، بسیارخوشحال می‌شود، به دختر پیشنهاد ازدواج باآن طلبه را می‌دهد، دخترنیز که از شدت پاكی آن جوانمرد بهت زده بود،قبول می‌كند بزرگان را می‌خوانند وعقد دختر رابراى طلبه فقیر مازندرانی می‌بندند و از آن به بعد است كه او مشهور به میرداماد می‌شود و چیزی نمی‌گذرد كه اعلم علمای عصر گشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملا صدرای شیرازی صاحب اسفار و كتب علمی دیگر تربیت می‌كند . عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، جلد ۸ @fatemi222
🌸🍃🌸🍃 اميرالمؤمنين عليه السلام درباره كرامت و حسن خلق و آقايى و عفو و گذشت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: زمانى كه اسيران طائفه طى را به مدينه آوردند، در بين آنان دخترى بود كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه داشت: يا محمّد! چه شود كه مرا آزاد نماييد تا من از شماتت و سرزنش قبايل عرب در امان بمانم؛ زيرا من دختر رئيس قبيله هستم و پدرم اشخاص بى پناه را پناه مى‌داد، اسير را آزاد مى‌كرد، به واردين غذا مى‌داد، افشاى سلام مى‌كرد و هيچ وقت حاجتمندى را بدون روا شدن حاجتش رد نمى‌كرد، من دختر حاتم طايى هستم. پيامبرفرمود: اى دختر! آنچه بيان كردى اوصاف مردم مؤمن است، اگر پدرت اهل اسلام بود براى وى از خداوند طلب رحمت مى‌كردم. سپس فرمود: دختر را آزاد كنيد؛ زيرا پدرش اخلاق نيك را دوست مى‌داشت و خدا اخلاق نيك را دوست دارد. ابو بردة بن دينار در آزادى دختر حاتم از جاى برخاست و عرضه داشت: اى رسول خدا! پروردگار اخلاق نيك را دوست دارد؟ حضرت فرمود: سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست، وارد بهشت نمى‌شود مگر صاحب اخلاق پسنديده. @fatemi222