eitaa logo
تکلیف بزرگ
595 دنبال‌کننده
620 عکس
642 ویدیو
179 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
ق او ندارند و گروهي صلابت و استواري او را الگو قرار مي دهند و به رحمت و مهرباني اش توجه نمي کنند، گروهي اصلا نمي دانند پيامبر براي شادي و غم آن‌ها و شيوه رسيدن به آن و براي خواب وبيداري ، چشم و گوش و دست و زبان آن‌ها حرف‌هايي دارد. اين آدم ها از گسترش سيره رسوله يا اطلاع ندارند و يا قبوا ندارند. اينها نمي‌دانند پيامبره براي تک تک سلولها، گام‌ها، موضع گيري‌ها و براي فرد و اجتماع ما پيامي و برنامه‌اي دارد. 1 ـ کساني که با سير ه رسوله ناقص است و عظيم و فراگير نيست، هو من يطع الله و رسوله فقد فاز فوزاً عظيماًه؛ [132] «هر کس خدا و پيغمبرش را فرمان برد قطعاً به رستگاري بزرگي نايل آمده است». مولوي داستاني آورده است مي‌گويد: مرد زاهدي بود که انواع فريضيه‌ها و کارهاي خوب را انجام داده بود و فقط جهاد مانده بود، به عده‌اي سرباز گفت اگر جنگ با کفار در گرفت مرا هم خبر کنيد به او خبر دادند که فرد آماده حرکت باش در چادر نشته بودند که خبر دادند دشمن حمله کرده است. همه به سرعت آماده شدند و رفتند، اما آقاي زاهد تا وقتي زره و شمشير را پيدا کرد و ورد و ذکرش را خواند، جنگ تمام شد، سرباز ها برگشتند، پرسيد چه شد؟ گفتند: رفتيم، کشتيم، کشته داديم و برگشتيم. ناراحت شد که جا مانده بود. کسي دلش به حال زاهد سوخت، اسيري چاق و چله در اختيارش گذاشت و گفت: تو او را ببر و گردن بزن. مرد زاهد اسير را برد تا گردن بزند، مدتي گذشت اما ديدند بر نگشت. بدنبالش رفتند ديدند مرد اسير روي او افتاده و دارد بيخ گلوي او را مي جود. اسير را کشتند و مرد زاهد را به خيمه آوردند. زاهد به هوش آمد قضيه را از او پرسيدند گفت: تا وقتي از اينجا رفتيم يک دفعه به صورتم نگاه کرد و يک پخ کرد و من ديگر چيزي نفهميدم. کسي که نماز و دعا را از ولي خدا ياد گرفته، اما دستگيري از مردم را رها کرده، به بخشي از دين چنگ انداخته و برخي را رها کرده، او نفهميد چرا امام حسن مجتبي‌ هاعتکافش را رها مي‌کند و بدنبال رفع نياز انساني حرکت مي‌نمايد. ب) هم‌آهنگي دسته‌اي از آدم‌ها به اين معرفت رسيده اند که پيامبر اکرمه و اهل بيته و براي آن‌ها الگو هستند. اينها سعي مي کنند به جاي اين‌که گامي يا گام‌هايي به سوي معصوم بردارند و با اين گزينشي برخورد کنند، با معصوم همراه شوند «و اللازم لکم لاحق»، آنکه با شما حرکت کند به شما مي پيوندد» اين‌ها معرفت و شناخت خدا را از رسوله و اهل بيته مي‌گيرند و در اين بعد با او هماهنگ مي شوند. پذيرش ولايت و الگو بردن رسوله به اين است که در تمامي حالات و حرکات از او و اوصيائش بهره بگيريم. آن‌ها خير و جود را براي ما انتخاب مي کنند و آدم رشد يافته و مئمن به انتخاب آنها مثبت نمي کنند، که خدا در قرآن مي فرمايد: «براي هيچ مرد و زن مؤمني سزاور نيست که چون خدا و پيغمبرش به کاري فرماني دهند، اختياري در برابر فرمان خدا داشته باشد.» تعداد در هر سه مرحله شناخت، احساس و عمل با رسول خداه همراه و هم‌پيمان شده است، او براي اين‌که به خود ظلم نکند و استعداد‌ها را از کف ندهد و انگشت حسرت بر دهان نگيرد، با رسول همراه مي شود و راهش را برمي‌گزيند. او همواره با زبان دل: اين آيه را تلاوت مي‌کند که هيوم يَعَضُّ الظالم علي يديْهِ يقول ياليتني اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسولِِ سبيلاً، يا ويلتي ليتني لم أتَّخِذ فلاناً خليلاًه [133]؛ «روزي است که ستمکار دست خود را از شدت حسرت به دندان مي گزد و مي گويد: اي کاش همراه رسول راهي برگزيده بودم اي واي بر من کاش فلاني را دوست خود نگرفته بودم». مقداد از جواني به رسول ه روي آورد، با پيام پيامبره او آشنا شد، آداب و احکام زندگي را از زبان چيد. او خدا را حقوق اعضايش را و وظايفش نسبت به خدا، خود و ديگران را از رسوله شنيد مقداد فهميد احساس و عاطفه اش را بايد خرج چه کسي کند، و غضب را کجا بايد به کار گيرد. اگر چه محب عليه بود امام اين عاطفه را در زمينة اطاعت معنا مي کرد. روزي که ريسمان در گردن حضرت علي هانداخته بودند و به طرف مسجد مي‌کشاندند، همراه با سکوت علي ه او هم به سکوت جام زهر مي نوشيد. در اين صحنه تاريخ، چشم در چشم عليه داشت و دست بر قبضة شمير و انتظار مي‌کشيد که زماني عليه دستوري بدهد تا او را اجرا نمايد. او همة دين را از نماز، روزه و شب بيداري گرفته تا جهاد و مبارزه با ظلم و خدمت به خلق و ... را از نبي اکرمه و جانشينش آموخت و در همة اين دستورات به آن‌ها اقتدا کرد هو ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهواه؛ [134] آن‌چه را رسول براي شما آورده بگيريد و اجرا کنيد و از آن‌چه منع کرده خودداري نماييد «اقتدار کننده به رسوله از معرفت و شناخت توشه دارد، از عشق و ايمان سهميه مي گيرد و به عمل و اقدام گره مي خورد. او در همة امور تسليم است. کسي از صاحب آل محمد مي پرسد چگونه است که اينقدر شما از سلمان فارسي ياد مي کنيد؟ حضرت فرمود: « سلمان فارسي نگوييد، بگويي
د سلمان محمدي و ادامه داد: سلمان خواست اميرالمؤمنينه را بر خواست خود ترجيح مي داد.» اين سه بعد وجود آدمي از هم جدا نيستند بر يک ديگر اثر مي گذارند. خلاصه اين‌که : ما نبايد همراهي با اهل بيته را در اشک ريختن براي آن‌ها، به خصوص سيد الشهدا محدود کنيم و نبايد انتظارمان را از آن‌ها در حد دنيا خلاصه کنيم، بلکه بايد با آن‌ها همراه و هماهنگ شويم و معرفت، احساس و اقداممان را با آن‌ها هماهنگ کنيم و حتي اشکمان نيز (چنان‌چه بر سيدالشّهدا مي‌گرييم و فقدان مهدي مي‌ناليم‌) همراه با معرفت باشد و از آن حرکت و تلاش بر خيزد. در پايان انواع و انگيزه هاي گريه بر سيد الشهدا را ترسيم مي کنيم که برخي عاطفة محض است و برخي از معرفت‌ها سرچشمه مي‌گيرد: ما گاهي گرفتار مکر شيطان مي شويم که مصيبت امام حسينه گريه ندارد، چرا که امام حسينه چيزي از دست نداده، مگر نشيده‌ايد هرچه او و ياران به شهادت نزديک‌تر مي شدند شاد و متبهّج مي‌گشتند. گاهي گريه مي‌کنيم ولي با گريه عقدة دل باز مي کنيم و نه بر رنج‌هاي سيد الشهدا که بر رنج‌هاي مشابه و غير مشابه خودمان اشک مي‌ريزيم. ما از دردهاي خودمان و سنگيني ظلمي كه تحمّل كرده‌ايم، بر امام حسينه اشک مي‌ريزيم ناله سر مي‌دهيم. ولي گاهي با معرفت و درک از ظلم و ستمي که در قتل حسينيه و غيبت مهدي(عج) رفته، مي‌سوزيم. ادب مصيبت‌داري را بايد آموخت و با معرفت از اشک بهره برد و با اشک رفعت گرفت. حرکتي که از عقده، غضب و عاطفه الهام بگيرد، با اشک پاک مي شود، ولي حرکتي که از معرفت و محبت الهام بگيرد، در زلال اشک و در صافي حق حق خالص‌تر مي‌گردد. [129] . معجم احاديث امام مهدي، ج 5 ،ص 125، ح 97 [130] . مضمون آيه 99 نحل. [131] . فرهنگ جامع سخنان امام حسين ص 339 . [132] . احزاب، آيه 71. [133] فرقان، آية27.28. [134] . حشر، آيه 7.
جلسة نهم شرايط و زمينه هاي ياري گري امام در قيام حسيني و انقلاب مهدوي مقدمه چنان‌چه در بحث گذشته وعده داديم ، بنا بود برخي از شرايط و زمينه‌هاي ياري‌گري امام در قيام سيد الشهدا و انقلاب حضرت مهدي(عج) توضيح دهيم در بحث گذشته به طور اجمالي همراهي و هماهنگي با امامه به عنوان شرط ياري‌گري امام‌ه دانستيم.در اين بحث نسبتا مفصل تر برخي از مهم ترين شرايط و زمينه‌ها را بر مي شماريم. توضيح و بيان تسليم و اطاعت يکي از زمينه‌هايي که انسان بايد در خود ايجاد کند تا توفيق نصرت و ياري گري امام را بدست آورد، تسليم همه جانبه در برابر ولي خداست همة ياران امامانه که اين توفيق را به دست آوردند، به نحو همه جانبه تسليم و مطيع ايشان بودند که اوج آن را در اصحاب سيد الشهدا و ياران حضرت مهدي(عج) مشاهده مي‌کنيم. در واقع مي‌توان گفت تسليم در برابر ولي خدا همان اعانت و مثبت اوست. کسي که در معرفت، ايمان و عمل به ولي خدا گره بخورد و با تقوا، تلاش، پاکدامني و .... به اعانت ولي خدا بپردازد، و در بزنگاه‌هاي اجتماعي آنجا که بايد در رکاب سيد الشهدا و مهدي قيام کند و جان بر کف بگذارد، کم نمي آورد و آن‌جا هم ولايت را پذيراست. اميرالمؤمنينه در جمله اي اعانت خويش را همان تسليم در برابر فرمان حق معرفي مي‌کند. «أعينوني بورع و اجتهادٍ و عفة و سداد»؛ [135] « مرا با ورع، پرهيزگاري، سعي و تلاش، عفت، مصونيت از شهوات، رفع نقص ها و پر کردن کسري هاي خويش ياري نماييد.» 1ـ اعانت ولي در ايجاد زمينه در خويش و برداشتن موانع و رزايل و عمل به مناسک است و اينهاست نصرت ولي در جهاد بر ضد کفر را نصيب آدمي مي‌کند. در مورد ياران حضرت مهدي(عج) اين‌گونه آمده است که «هم اطوع له مِنَ الأَمَةِ لِسيدها»؛ [136] «ياران مهدي(عج) در طاعت از ايشان ، از تبعيت کنيز از صاحبش پيشي گرفته‌اند». 2- «کدّادون مجِدّون في طاعته»؛ [137] «ياران مهدي(عج) در فرمانبرداري از حضرتش بسيار کوشا و مصمم هستند. » مفهوم تسليم در برابر ولي خدا عبارت است از: عدم تقدم و تأخر از ايشان در هيچ امري و همراهي با ايشان در همة امور. «اللهمَّ لا تَجعَلنا مِنَ الَّذينَ تقدموا فمرقوا و لامن الذين تأخِروا فَمُحِقُوا و اجعلنا مِنَ النُمْرِقَةِ الاوسط»؛ «خدايا ما را از کساني قرار مده که بر اماممان مقدم شديم که از دين خارجيم و از کساني هم که از ايشان عقب افتادند قرار مده تا نابود و هلاک شويم ، خدايا ما را از گروه وسط قرار بده.» [138] از منظر ديگر تسليم در برابر امام ه را مي توان به تولي نسبت به آن‌ها در تمام امور و تبري از دشمنان ايشان دانست. ما مراحل تولي و تبري را در زيارت جامعه مي توانيم اين‌گونه ترسيم نمائيم: 1ـ‌ مقام نظر و اعتقاد: مومن بکم و بما آمنتم به کافر بعدوکم و بما کفرتم به 2ـ مقام تصميم‌گيري و عمل: موال لکم و لأوليائکم ، مبغض لاعدائکم و معادلهم 3ـ جديت در دو مرحلة اعتقاد و تصميم، مبارزه در راه اين‌ دو همراه ولي: محقق لما حققتم ، مبطل لما أبطلتم، سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. 4ـ اعلام غايت مقاومت و پايداري در اعلام تبري و تولي : با اشاره به مراحل سه گانة پيش ؛ يعني تسليم قلبي و اعتقادي «قلبي لکم مسلم» تبعيت در مقام اراده و تصميم «و رأيي لکم تبع» آمادگي در صحنة کارزار و ياري رساني «و نصرتي لکم معّدة» نتيجه اين مراحل زنده شدن دين به واسطة ائمة اطهاره: «حتي يحيي الله دينه بکم». تمام اين مراحل تولي و تبري که نتيجه اش تسليم همه جانبه است، در شهداي کربلا ظهور و بروز داشت. اگر کساني چون زهير ابن غين قسمتي از عمر خويش را در مرحله اول (نظر به اعتقاد) لغزيدن ، بازگشتند و به مقام مثبت امام نائل شد. ما نيز مي‌گوييم‌: «يا سيدي و مولاي ان کان لم يجبک بدني عند استغاثتک ولساني عند استنصارك فقد آجا بک قلبي و سمعي و بصري و رأيي و هواي علي التسليم لخلف النبي المرسل» [139] در روايت مهدوي نيز به تولي و تبري به عنوان خصوصيت منتظرين پرداخته شده است. پيامبر اسلامه: «طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و و هو مقتدٍ قبل قيامه و يتولي وليّه»؛ [140] و در حالي‌که در غيبت ايشان و قبل از قيام به او اقتدا مي کند و پيروان و دوستداران را دوست دارد و با دشمنان ايشان دشمنند، اين‌ها رفيقان و صاحبان دوستي منند. بنابراين روشن مي شود که انتظار نه احتراز و گوشه نشيني است و نه به تنهايي اعتراض و شوريدن بر ضد ظلم، بلکه انتظار، خودسازي و تلاش براي ساختن ديگران است. در واقع انتظار همراهي با معصومه در همة مراحل است ، انتظار تنها يک حالت نيست بلکه عمل و حرکت ، عبادت و قيام و... هست. انتظارآمادگي در ذهنيت و روحيه ، طرح و تدبير ، تربيت و سازندگي و... است، انتظار يعني تسليم بر عهدي که با وليّ بسته‌ايم؛ يعني کارهايي که به عهدة امام است، عهده‌دار باشيم. مالک، علي را نمي گفت که بايست تا اندامت را ببينم، م
ي‌رفت تا رنج علي‌ه را کم کند و باري از دوش او بردارد. حتي اگر فرسنگ‌ها از هم دور شوند و سال‌ها همديگر را نبينند که آنها در جدايشان باهمند و جمعند. مؤمنان معدود ليک ايمان يکي جسمشان محدود ليکن جان يکي جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جان‌هاي شيران خداست مراتب تسليم در برابر ولي خدا: 1- تسليم روحي و قلبي امام صادق ه مي‌فرمايد: «إذا رأيت القائم أعطي رجلاً مأْة ألف و أعطي آخر درهما فلا يَکْبُر في صدرک فانّ الأمر مُفَوّض إليه»؛ آن‌گاه که با قائم مواجه شدي، در حالي‌که به کسي صد هزار درهم و به ديگري يک درهم داد، در قلبت سنگين نيايد، چرا که امور به او واگذار شده است» [141]. 2- تسليم عملي (اطاعت در عمل) پيامبره: «القائمُ مِن ولدي... مَن أطاعَهُ فَقَد أطاعني». [142] در اين‌جا وجوه تسليم عملي در برابر ولي خدا را فهرست‌وار بيان مي‌کنيم: 1ـ تسليم در برابر ولي خدا به اطاعت، تمسک ،اقتداو اهتمام. «يأتي علي الناس زمان يغيب عنهم إمامهم ، فقلتُ له ، مايصنع الناس في ذالک الزمان؟ قال: يتمسکون بالامر الذي هم عليه حتي يتبين لهم»، زراره مي‌گويد ، امام صادقه فرمود: بر مردم زماني خواهد آمد که امامشان غايب است، پس از ايشان سؤال کردم: مردم در اين زمان چه وظيفه‌اي دارند؟ امام فرمود: در اين موقع بايد به آنچه از دين مي‌شناسند تمسک جويند. [143] 2ـ تسليم در برخورد با سخنان ولي خدا و نقل آن‌ها 3ـ تسليم در برابر أمر و نهي صريح ولي خدا 4ـ تسليم در برابر افعال ولي خدا 5 ـ تسليم در برابرابتلا و بلاي ولي خدا 6 ـ صله، بخشش و هم‌چنين زيارت نسبت به ولي خدا از وجوه تسليم در برابر او 7ـ نصرت و اعانة ولي خدا از وجوه تسليم در برابر او 8 ـ ذکر اهل بيت و فضائل آن‌ها از وجوه تسليم استقامت و ثبات قدم در زيارات مربوط به اعمال ماه محرم مي‌خوانيم‌: «اللّهم اني اسئلک الثبات في الامر و العزيمة علي الرشد»؛ «خدايا من از تو درخواست مي کنم ثبات در امر ولايت و مصمم بودن بر رشد را بر من عنايت کني». [144] يکي از خصوصيات ياران سيدالشهداه و حضرت مهدي(عج) ثبات قدم آن‌ها در راه هدف مي باشد و اين باعث مي شود تا پايان با ولي خدا بمانند. کساني که سال‌ها در مسير حق ثبات قدم داشتند، در بزنگاه ها و هنگام جهاد نخواهند لغزيد. ثبات قدم در مسير حق احتياج به يک مقدمه‌اي دارد و آن ثبات قلبي و ايماني در مسير حق مي باشد. کساني که ايمانشان عاريه اي است و دين و ايمان در وجودشان رسوخ نکرده و داخل نشده است، ثبات قدم نخواهند داشت. اين‌ها هم‌چون طرح بن عدي، عبدالله‌مشرقي، عبيدالله بن حرجعفي و... به بهاي ناچيزي امام خويش را مي‌فروشند و او را تنها مي گذارند. اما امثال عبدالله‌بن‌عميرکلبي و خانواده‌اش ثمرة سال‌ها ثبات وحي و قلبي در مسير حق را در کربلا مي‌چينند چون دين در انها داخل شده، نه آنها در دين. [145] امام صادق‌ه در مورد ثبات و قوت قلبي مؤمن در دين مي‌فرمايد: «اِنَّ المُؤمِنَ أشَدَّ مِن زبر الحَديد انَّ زبر الحديد إذا ادخَلَ النّار تغيّر و اِنَّ المؤمِنَ لوقُتِل ثم نُشر ثم قُتِلَ لم يَتغيّر قلبه»؛ «همانا مؤمن سخت‌تر از پاره‌هاي آهن است، چرا كه پاره هاي آهن آن‌گاه كه داخل آتش شود تغيير مي‌كند، ولي مؤمن اگر كشته شود آنگاه زنده شود و دوباره كشته شود، قلبش تغييري نمي‌كند». [146] گويا اين روايت در شأن اصحاب سيدالشّهدا صادر شده است. آن شب كه ولي خدا به آن‌ها اذن ترك معركة عاشورا را داد، ولي آنها يكي پس از ديگري برخاستند و گفتند اگر ما را بكشند، بسوزانند، خاكسترمان را به باد دهند و دوباره زنده كنند و هفتاد بار چنين كنند ما دست از تو برنمي‌داريم. در مورد ياران حضرت مهدي(عج) نيز داريم كه: «رهبانَُ بالليل ليوثٌ بالنّهارِ كانَّ قُلوبِهِم زبر الحَديد»؛ «عابدان شب و شيران روزند، قلب هايشان هم‌چون پاره‌هاي آهن است.» [147] در برخي از روايات، ثبات بر دين در دوران غيبت و حيرت مورد تأكيد قرار گرفته است، دوراني كه مانند دوران سيدالشهدا تشخيص حق مشكل است. برخي مسلّح به ايمان و مؤيّد به تأثيرات الهي هستند. اميرالمؤمنين بعد از آن‌كه بر حتمي بودن ظهور و حجت خدا تأكيد مي كند، مي فرمايد : «...... و لكِن بعدُ غيبَة و حِيرة فَلا يَثبت فيها علي دينه الاّ المُخلّصينَ المُباشِرونَ لِروحَ اليَقين الذينَ أخذَ اللهِ ميثاقِهِم بِوِلايتنا و كُتِبَ في قُلوبِهِم الايمان و أيديهُم بِروحٍ منه.» [148] منتظر واقعي در مسير ولايت به اهل بيت ثابت قدم است و پاي مي فشارد و اگر چه زمان ظهور را درك نكند ولي تا دم مرگ ثابت قدم است. چنين منتظري افضل از كسي است كه درك حكومت حضرت را كند. چنين منتظري جوّگير نيست، بلكه حق‌محور است و حق را در اكثريت جستجو نمي كند. او همانند ياران سيدالشهدا توجهي ندارد كه چند نفر جزء جبهة حق‌اند، بلكه آن‌چه برايشان مهم است مردن و ماندن در كنار ولي خدا و در
ركاب اوست. كسان زيادي بودند كه از ترس محدود بودن جبهة حق، به كوفيان پيوستند، با اين‌كه حق را مي شناختند و با حسين آشنا بودند. امام صادقه «مَن ماتَ مِنكُم علي أمرِنا هذا فهُوَ بِمَنزِلَة مَن ضَرَب فُسطاطه الي رواق القائم بل بِمنزلة مَن يًضربُ مَعَه بسيفه، بل بمَنزلة مَن استُشهد معه، بل بِمَنزلةُ مَن استشهد معَ رسول اللهِ». [149] اين حديث مي‌گويد كه انتظار در پرتو استقامت و پافشاري بر ولايت اهـل بيـت مـعـنـا دارد (علي أمرنا). نتيجة اين ثبات قدم و استقامت در راه هدف، يكي صبر است ، چنان‌چه بسياري از ياران سيد الشّهدا چون حبيب و.... زمان اميرالمؤمنين و امام حسنه دندان بر جگر گذاشتند و در برابر سكوت و صلح امام تسليم بودند و در ده سال امامت امام حسينه در زمان معاويه چنين كردند. ديگري جهاد و مجاهده است، چنان‌چه همين افراد وقتي زمان قيام شد، به ياري و مجاهده در ركابش پرداختند. اميرالمؤمنينه مي‌فرمايد: «... أما اِنّ الصابر في غيبَته علي الأذي و التكذيب بِمَنزلة المُجاهِد بالسيف بيَن يَدي رسول الله»؛ «آگاه باشيد كه صبر كننده در غيبت حضرت مهدي(عج) بر مشكلات و اذيت و تكذيب همانند جهاد كننده در پيشاپيش پيامبر است.» [150] از اين روايت روشن مي شود كه آنان‌كه در زمان اميرالمؤمنين و امام حسن در مقابل سكوت و صلح ايشان تسليم بودند و در زمان غيبت امام از جامعه صبر پيشه كردند، اگر چه زمان قيام سيدالشهدا را درك نكردند، ولي حكم مجاهد در ركاب ايشان را دارند. بصيرت اجتماعي كساني كه مي خواهند در جامعه حركتي بكنند و در انزوا نمانند، احتياج به بصيرت اجتماعي دارند. اين‌ها بايد بتوانند حق را از باطل بشناسند و در مقابل شبهات كمر خم نكنند. اين‌ها بايد بدانندكه هميشه، باطل خود را خالص و بدون نقاب عرضه نمي‌كند، بلكه باطل هميشه نقاب حق بر چهره مي‌زند و به گونه‌اي با حق مخلوط مي‌شود كه مشتبه شود و تودة مردم را به اشتباه و حيرت بيندازد. بصيرت در حركت و موضع گيري اجتماعي آن‌گاه بيش‌تر لازم است كه غفلت و حيرت جامعه را فرا گرفته و ارزش‌ها وارونه شده‌اند و اين فضاي غبار آلود و خواب‌كننده چشم هاي خواص و عوام، در زمان سيد الشهدا و حضرت مهدي(عج) وجود دارد. در مورد زمان قيام مهدي(عج) از اميرالمؤمنين هنقل شده است كه: «... يخرج علي حين غفلة مِنَ النّاس»؛ «حضرت مهدي(عج) وقتي قيام مي‌كند كه غفلت مردم را فرا گرفته.» [151] مهم‌ترين شكل بصيرت اجتماعي، بيداري در برابر شبهات است. آن‌جا كه خواص جامعه هم‌چون طلحه و زبير، سعد ابي وقاص، عبدالرّحمن بن عوف، شريح و..... با آن همه سوابق و فضايل در جبهة باطل يزيد خيمه زدند، بصيرت باعث مي شود عده اي اندك در جبهه حسينه قرار بگيرند. آنها به وضعيت گذشته و سوابق آدم‌ها نگاه كنند، به موضع گيري و وضعيت آن‌ها در زمان حال مي‌نگرند. امام صادقه مي‌فرمايد: «العالَم بِزمانه لا تهجَم عليه اللوابس»؛ «آن‌كه به زمان خويش آگاه است، شبهات به او هجوم نخواهند كرد». [152] عاقل كسي نيست كه به دنبال منفعت خويش مي‌رود، بلكه عاقل آن است كه با شناخت زمان، ولي خدا را با ولي شيطان اشتباه نمي‌كند و به قصد تقرّب به خدا به سينة ولي خدا زخم نمي زند. امام عليه: «علي العاقل أن يَكونُ عارفاً بِزَمانه» [153]. تذكر و تمسّك به دين و ولايت و دور كردن شهوات از نفس، بهترين وسيلة بصيرت در درون انسان است كه همة ياران سيدالشّهدا اين‌گونه بودند و سخن رسول خداه در مورد حسين‌ه و شهادت او مرتب در گوششان طنين انداز بود. «اِنَّ الَّذينَ اتقوا اِذا مَسَّهم طائِف مِن الشّيطان تذكروا فاذاهُم مُبصرون»؛ [154] «آنان‌كه تقوا پيشه كردند، هنگامي كه با گروهي از شياطين مواجه مي‌شوند، متذكر مي‌شوند، در اين هنگام به بصيرت مي‌رسند». در اين آيه تقوا و تذكر زمينه ساز بصيرت دانسته شده است. كساني كه بصيرت اجتماعي دارند، در تشخيص وظيفه عجله نمي كنند و كندي به خرج نمي دهند، آن‌ها اهل تلاش اجتماعي (سعي) و سرعت هستند. [155] نمي‌گذارند بزنگاه كربلا بگذرد و امام حسين‌ه به مسلخ برود و آن پرچم قوابين را به دوش كشند و از قافلة امام حسين‌ه عقب بمانند و امام حسنه را متهم نمي‌كنند كه چرا قيام نمي كني. بعد از تأمّل با سرعت حركت مي كنند. پيامبره به اميرالمومنين همي‌فرمايند: «يا علي ثلاثة تحت ظلّ العرش يوم القيامه...رجلٌ بَلَغَه أمرٌ فلم يتقدّم فيه و لم يتأخّر حتي يعلمَ أنّ ذلك الامرلله رضيً أو سَخَط»؛ «اي علي، سه كس روز قيامت زير سايه عرش هستند ... مردي كه با امر و وضعيتي برخورد كرده ولي تا نداند آن امر مورد رضايت يا غضب خدا است گامي جلو و عقب نمي گذارد». [156] در فتنه‌ها و حيرت زمان غيبت نيز بايد با تأمل حركت كرد و آب به آسياب دشمن نريخت و بين دوست و دشمن اشتباه نكرد و كفر جهاني را با امت هاي مستضعف اشتباه نگرفت و امّت مسلمان را با سردمداران به ظاهر اسلامي كه سر در آ
خور غرب دارند، اشتباه نكرد. تمام توصيفاتي كه از زمان غيبت براي ما شده است، براي ايجاد بصيرت است. اگر ما بخواهيم رسالتي كه ايرانيان در زمان ظهور ترسيم نموده‌اند، انجام دهيم بايد حركت نماييم و اين حركت عمومي احتياج به بصيرت عمومي نسبت به دشمن ، شيوه هاي او در جنگ رواني و آشوب نسبت به دوست دارد. اميرالمؤمنين در حديثي مي‌فرمايد: «فانما البصير مَن سمع فتفكر و نَظَر فأبصر و انتفع بالعبرثم سلك جُدداً واضحاًيتجنّب فيه الصُرْعة في المعاوي»؛ «بصير آن است كه مي‌شنود آن‌گاه تفكر و بررسي مي‌كند پس بصيرت به خرج دهد و از عبرت هاي گذشته بهره مي‌برد و بعد از همة اين‌ها جاده‌هاي روشن را طي مي‌كند و از حركت در مهلكه‌ها اجتناب مي‌نمايد». [157] مرگ آگاهي يكي از زمينه‌هاي ياري گري امامه مرگ آگاهي و اشتياق به مرگ و ملاقات خداست. كسي حاضر است جان خويش را در ركاب سيدالشّهدا فدا كند كه دنيا برايش تنگ شده باشد و مرگ را ادامه زندگي ببيند نه از بين برنده آن‌ها با مرگ رشد مي‌كنند. 99 كسي كه آمال و آرزوهايش را در اين دنيا مي بيند و نهايت هدف او رسيدن به دنيا ست، منتظر مجاهد نيست اميرالمؤمنين تعبيري دارند راجع به متقين در خطبة همام كه خيلي تعبير عجيبي است كه اين ها اگر سرپوش اجل رويشان نبود، يك آن قرار نمي‌گرفتند «لولا الاجل الذي كتب الله عليهم لم تستقرّ أرواحهم في اجسادهم». [158] آدمي به اندازه‌اي كه توسعه پيدا مي‌كند، دنيا برايش تنگ مي‌شود، دنيا زندان مي‌شود و اين به خاطر عنصر ايماني است كه در او شكل گرفته، يعني بزرگ‌تر از دنيا شده، دنيا برايش تنگ است دنيا براي كافر گشاد او چيزي نمي‌خواهد، آن‌چه را كه مي‌خواهد حيّ و حاضر دارد، مي‌بيند تازه برايش زياد هم هست. پيامبر اكرمه مي‌فرمايد: «تحفه المؤمن الموت، تحفة مؤمن مرگ است». [159] در فرهنگ سيدالشّهدا و ياران ايشان، هم‌چنين منتظرين حضرت مهدي(عج) سعادت، مرگ در راه خداست نه زندگي با پذيرش ظلم و كفر. امام حسين در سخني مي‌فرمايد: «انّي لا أري الموت الاّ السعادة ولا الحياه مع الظالمين الاّ برماً»؛ «من مرگ در راه خدا را سعادت مي دانم و زندگي با ظلم را نكبت و هلاكت مي‌دانم». [160] در رجز‌هاي اصحاب سيدالشّهدا سخن از استقبال نيزه‌ها و شمشيرهاست. در روايتي از پيامبره ايشان بعد از ترسيم هجوم دشمنان به امت خويش در زمان غيبت و مغلوب شدن امت، علت را اين‌گونه بيان مي‌كند: «... يُنتَزعُ المهابة مِن قلوب عدوّكم و يجعل في قلوبكم الوهن، قلنا وما الوهن؟ قال: حُبِّ الحياة و كراهية الموت»؛ «ترس از قلوب دشمنان شما مي رود و سستي در قلوب شما قرار مي گيرد، از حضرت سؤال شد، سستي چيست ؟ فرمودند : حبّ زندگي و فرار از مرگ». [161] تمنّاي مرگ براي كساني است كه ولايت خدا و اولياي خدا را بدست آورند و مرگ براي زندگي آن‌ها دريچه‌اي و ادامه‌اي است، نه از بين برنده كه لذّت ها را بسوزاند و كاخ آرزوها را خراب كند. خداوند خطاب به يهود مي‌گويد: هإن زعمتم أنكم اولياءالله مِن دون الناس فتمنّوا الموت إن كنتم صادقينه. [162] حياتي كه با حيات ‌محمد و آل محمد پيوند بخورد، مرگ آن را نمي‌سوزاند و بن‌بست ندارد، چرا كه مرگ استمرار زندگي، انقلاب زندگي و حياتي وسيع‌تر است و اصحاب سيدالشهدا همه با مرگشان ماندگار شدند. كساني كه مرگ پيش چشمشان اين‌گونه است از بلا استقبال مي‌كنند و با بلاء سلوك مي يابند و بلا و ابتلاي اجتماعي است كه نهفتة آدم ها را رو مي كند و آدم ها را از يكديگر جدا مي سازد و بين حبيب ابن مظاهر و سليمان ابن صرد خزاعي فاصله مي اندازد. با عبادت، عمل، حرف آدم‌ها ارزش‌گذاري نمي‌شوند، چگونگي برخورد با بلا و ابتلا، خالص و ناخالصي را برملا مي‌كند. [135] . نهج البلاغه، نامه 45. [136] . بحارالانوار، ج 52، ص 308. [137] . همان، ص 311. [138]. بحارالانوار، ج25، ص 320. [139] . كامل الزيارات، ص 230. [140] . بحارالانوار، ج 52، ص 130. [141]. معجم الاحاديث الامام المهدي، ج 5، ص 76، ح 936. [142]. همان ، ج1 ، ص267،ح80 [143]. همان ،ج5،ص64،ح924 [144] اقبال الأعمال ، اعمال ماه محرم،ص24 [145] اشاره به ايه «يدخلون في دين الله أفواجا» [146]. سفينه البحار، ج1 ، ص 147. [147]. بحارالانوار، ج52 ، ص 386. [148]. معجم الاحاديث الامام المهدي، ج4، ص 92. ح 619. [149]. همان، ج5، ص 105، ح 961. [150]. همان، ج4، ص 27، ح 711. [151]. همان، ص 51. [152]. الحياْة، ج1، ص 104. [153]. معجم الاحاديث الامام المهدي [154]. سوره اعراف، آيه 201. [155]. ساع سريع نجي (نهج البلاغه، خطبه 16). [156]. شرح ابن ابي‌الحديد، ج9،ص158 [157]. همان، ج9،ص158 [158]. نهج البلاغه، خطبه 193. [159]. نهج الفصاحة، ص75،ح340. [160]. لهوف، ص69. [161].معجم احاديث الامام المهدي، ج1،ص337،ح112 [162] سوره جمعه، آيه6.
بسم الله الرحمن الرحیم ❇️خصوصیات حادثه عاشورا: 1-بزرگی : ◾️مصیبت عاشورا ابعاد گوناگونی دارد؛ برخلاف آن چه اهل می گویند این حادثه، حادثه ای و محدود است که در یک نقطه مشخصی اتفاق افتاده و از نظر هم به حسب ظاهر عمر کوتاهی داشته و در کمتر از یک روز، جنگ به پایان رسیده است؛ 👈این حادثه از عظمت خاصی در عالم برخوردار است. 👇👇 1-یکی از خصوصیات این حادثه، و بزرگی آن است 2-خصوصیت دوم آن این حادثه است. 👈حادثه، حادثه ای و با جلالت است؛ به طوری که کل عالم با این حادثه درگیر است. در زیارت عاشورا مکرر خوانده ایم: «یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ [بِکُمْ ] عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ». 👌مصیبت به واسطه تو بر ما عظمت و جلالت یافته، نه اینکه مصیبت تو فقط بر ما عظمت دارد، بلکه این مصیبت برای همۀ ها بزرگ است. 👌بنابراین، این حادثه به حسب حادثه ای محدود است، ولی همۀ ، ملکوت عالم، آسمان و زمین با این حادثه درگیر هستند. در جای دیگریی از این زیارت می خوانیم: «مُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ [الْأَرَضِینَ ]» 👌 مصیبتی است که برای اسلام بسیار سنگینی بود. این مصیبت بر همۀ آسمان ها و زمین سنگینی می کند. 2-گریستن همه عالم: 👈 در روایات ما هست که همۀ بر وجود مقدس سید الشهدا(علیه السلام) گریسته اند. از عالم ملک، از گیاهان و و حیوانات تا جمادات، هم چنین عالم ملائکه و انسان و ، همه و همه بر حادثه عاشورا گریسته اند. 👈این احادیث سخن کسانی است که ملک و عالم را می دیدند. 👌حرف بی حساب و کتابی نیست. آن چه در عالم واقعیت داشته، بیان می کردند. 👈 چشمی می خواهد که بتواند حجاب ملک را بزند و ببیند تمام عالم، ملک و ملکوت در این حادثه مبتلا و گرفتار هستند. 👈روایات ما بیان می کند، های دریا، پرندگان و جمادات گریسته اند. 👈در روز عاشورا هر را که برمی داشتی، از زیر سنگ خون می جوشیده. 👌شاید این حادثه ، حادثه ای نیست که همه بتوانند با چشم سر ببینند. 👈آن هایی هم که اهل ، این حادثه را مشاهده می کردند که چطور در مصیبت سید الشهدا(علیه السلام) می گرید. 👌این نکته هم قابل توجه است که بعضی این گونه دلالت می کند که حیوانات، و جمادات گریه کرده اند و این ها را حمل بر می کنند. 👈 می گویند گریه حقیقی نبوده، در حالی که این ماجرا واقعیت داشته است. همۀ موجودات عالم اند؛ ولو اینکه ما آن ها را درک نکنیم. ◾️ارتباط عالم با ﷼ولی خدا 🌹خداوند می فرماید: 👌«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ».[3] 🌹همۀ مخلوقات تسبیح گوی خدا هستند، ولو اینکه ما گوش شنیدن این تسبیح را نداشته باشیم. آن هایی که به این مقام رسیده و این برای آن ها برداشته شده، ملائکه و جمادات و نباتات را می شنیدند. 👈وقتی زبان به ذکر باز می کردند، در و دیوار با آن ها می شد. این واقعیتی است که همۀ عالم زنده است و تسبیح خدا را می گوید. 👈همۀ عالم ارتباط با ولی خدا دارد. لذا در مصیبت خدا همۀ عالم درگیرند. 👈همۀ عالم مبتلا هستند و همه در فقدان سید الشهدا(علیه السلام) گریسته اند، گرچه این گریه ها است. 👈شما عنایت دارید ما الان می کنیم، چه اتفاقی میفتد؟ 👈 حادثه ای پیش می آید؟ 👈عواطف ما تحریک می شود و به دنبال عاطفه ها، آثاری در ظاهر ما، در ما پیدا می شود. اشک از چشم ما جاری می شود. حالت جسم ما تغییر می کند. ما به این، بکا و گریه می گوییم. 👌حالا موجودی که از بیرون نگاه می کند و با عواطف انسانی همراه ، می فهمد که ما گریه می کنیم؟ 👌گیاهان و نباتات هم همین طورند. ما چون راهی به آن ها نداریم، این ها را حمل بر مجاز می کنیم. درحالی که این سخن خداست، سخن اولیای خداست. === ◾️ماجرای درخت: 👈ماجرای درختی را که در زرآباد است شنیدید. الان شاید این درختِ سرِ پا و به کیفیت قبلی نباشد، اما تقریباً از است که در روز عاشورا از این درخت خون جاری می شد. 👈 این نقل یک نفر و دو نفر نیست. بسیاری دیده و نقل کرده اند. این حادثه ای است که گاهی در نباتات آشکار می شود؛ وگرنه همۀ نباتات این طورند.
👈مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی می گویند: 👌خونِ مثل خون این درخت، است. آن خونی که گفته شده نجس است، خون است، نه این خون ها، مثل خون نباتات. 👈بنابراین همه گریسته اند . مُلک عالم، ملکوت عالم، به خصوص آن هایی که بیشتر اهل بوده اند، مثل عالم ملائکه، آن ها بیشتر با مصیبت سید الشهدا(علیه السلام) درگیرند. 👌در روایت هست، سید ابن طاووس نقل می کند: وقتی حادثه عاشورا پیش آمد، ای در ملکوت عالم به پا شد که خدایا یک بنده مثل سیدالشهدا(علیه السلام) داری و این هم این گونه مورد تجاوز و ستم دشمنان قرار گرفته. 👈 خدای متعال سیمای مقدس امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را به نشان داد و فرمود: 🌹«فَقالَ اللَّه عَزَّوَجَلَّ: بِذلِکَ الْقائِمِ انْتَقِمُ مِنْهُمْ». 🌹به واسطه این وجود مقدس و نورانی، انتقام این حادثه را می گیرم. آن گاه ملکوت عالم# آرام شد. ====== ◾️ملائکه در روز عاشورا: 👈در روایات متعددی در کامل الزیارات و غیر کامل الزیارات است که روز عاشورا ملائکه فوج می آمدند که از سیدالشهدا(علیه السلام) برای حضرت اجازه بگیرند. 👈حضرت نمی پذیرفت. چهار هزار ملک از ناحیه خدای متعال اذن گرفتند و برای نصرت حضرت آمدند، منتها دیر رسیدند. وقتی رسیدند که کار تمام شده بود. 👈 زمانی رسیدند که سید الشهدا(علیه السلام) به شهادت رسیده بود. 👈نقل است که این چهار هزار ملک در کربلا و تا ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) آن جا هستند تا در کنار حضرت باشند. 👈عجیب این است که این چهار هزار ملک، صبح و شب مشغول هستند. این یعنی چه؟ این حادثه هزار و چند صد سال قبل اتفاق افتاده و این ها هنوز گریه می کنند. 👈در روایتی در کامل الزیارات نقل شده که آن قدر این ها بر امام حسین(علیه السلام) گریه می کنند که وقتی ملائکۀ روز و شب پستشان عوض می شود و جایشان را تغییر می دهند، می خواهند با این ها بیایند و صحبت کنند؛ این ها طوری مشغول عزاداری هستند که وگو با این ملائکه نیست. ◾️گریه انبیا ء برای عاشورا 👌تقریباً همۀ انبیای اولوالعزم به نحوی با ماجرای امام حسین(علیه السلام) آشنا بودند و بر این گریستند و از این گریه متنعّم و بهره مند بودند. 👈. بی دلیل پیغمبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) گریه نمی کند. خدای متعال برای انبیایش روضه سید الشهدا(علیه السلام) را خوانده است. 👌نقل است خدای متعال با اشاره، یک روضه برای (علیه السلام) خوانده است. 👌سه روز جناب زکریا(علیه السلام) در را به روی خودش بست و مشغول عزاداری شد و با احدی صحبت نکرد. 👈بعد هم از خدای متعال تقاضا کرد که خدایا یک فرزند به من عطا کن که فوق العاده باشد. 👈محبت او را در دل من قرار بده و به من توفیق بده این فرزند در راه تو به شهادت برسد و من در مصیبت نبی خاتم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر وجود مقدس سید الشهدا(علیه السلام) شریک بشوم. 👈خدای متعال چند حرف برای او نقل کرده. جبرئیل(علیه السلام) فرمود: «کهیعص». همین پنج حرف. کربلا و یزید و عطش، سید الشهدا(علیه السلام) و صبر سید الشهدا(علیه السلام) و شهادت سیدالشهدا(علیه السلام). ذکریا(علیه السلام) سه روز غذا نخورد و در را به روی خودش بست و مشغول عزاداری شد. ◾️شعر محتشم: این شعری که روی کتیبه ها می نویسند و در مُحرم بر در و دیوارها می زنند، اشعار محتشم است. اشعار ارزشمندی است. محتشم شاعری است که در اواخر قرن نهم می زیست. مهم ترین شعری که دارد، همین ترجیع بند است که برای امام حسین(علیه السلام) دارد؛ گرچه دیوان مفصلی دارد. آن گونه که نقل است این اشعار را به اشارت نبی خاتم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) گفته است. حضرت در خواب به او گلایه کرده اند، تو که شعر می گویی، چرا برای فرزند من مرثیه نمی گویی. گفت: آقا! نمی توانم. حضرت فرمودند: این طور بگو باز این چه شورش است که در خلق عالم است. نقل است که محتشم بیدار شد و این اشعار را گفته: باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است. یکی یکی مصیبت ها را گفته و بیان کرده. ماجرای گریۀ ماهی ها و پرنده ها که در روایات آمده، بسیار زیبا به نظم آورده است. در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است واقعاً این طور است. همه گریسته اند. حتی یک بیتی است که من آن را در دیوان وی ندیدم، ولی در کتابی درباره تشرّفات محضر امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) نقل شده، محتشم اشعارش را گفت تا به این جا رسید. (اعتقاد امامیه این است که صفاتِ مخلوق در خدا نیست. روایات فراوانی داریم که مواظب باشید خدا را به مخلوقاتش تشبیه نکنید. در روایات فراوان آمده که مواظب باشید بین تعطیل و تشبیه حرکت کنید. نه معرفت خدا ر ا تعطیل و نه خدا را تشبیه کنید.) مضمون آن این بود که خدای متعال غصه دار است. پیداست که می خواست
◾️قلب هستی عزادار حسین علیه السلام: 👈در روایات متعددی هست که عرش هستی که همۀ هستی قائم به اوست، قلب مقدس و نورانی نبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که محور همۀ عوالم است. 🌹«وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ».[5] 🌹آن هایی که تحمل ولایت حضرت را دارند، چهار ملک و انسان هستند. 👌داستانی از عالمانی که به کمال رسیدند: 🔺از مرحوم علامه طباطبایی نقل شده که فرمودند بین علمای شیعه، سه نفر به رسیدند که عبارتند از: 1-سیدبن طاووس، 2-مرحوم بحرالعلوم 3-و ابن فهد حلی. 👌مرحرم بحرالعلوم شخصیت فوق العاده ای بود. این عالم جلیل القدر تشرّفات فراوانی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) داشته. 👈نقل شده مرحوم عراقی در دارالسلامشان نقل کردند که بحرالعلوم کنار حضرت نشسته بود. 👈مرحوم زین العابدین از مرحوم بحرالعلوم سؤال کرد: 👈 آقا! می شود خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) برسید؟ شما خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) شرفیاب شدید؟ 👈ایشان فرمود: اگر من چنین ادعایی کردم، تو مرا تکذیب کن. 👈بعد رو به این شاگرد خصوصی اش کرد و فرمود: چطور بگویم نمی شود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را ببینید، در حالی که حضرت مرا در گرفته. ماجرای ایشان معروف است. 👌 می گوید می آمدم نجف، گذرم به مسجد افتاد. حضرت را زیارت کردم. مرا صدا کردند و فرمودند: سید مهدی! بیا جلو. من ترسیدم. حضرت فرمودند: بیا. رفتم و مرا در آغوش گرفتند. اشعار بسیار خوبی هم در مراثی اهل بیت دارند. مضمون اشعار محتشم را به زبان عربی سرودند. بیت آخر بحرالعلوم نیز مضمون شعر محتشم را دارد. 👈ماجرای عاشورا، ملکوت عالم را پر کرده و این مصیبتی بزرگ است. 👈 وجود مقدس امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ».[6] هفت اقلیم را بدهند و بگویند یک پوست جو از دهان یک مورچه به ناحق بگیر، نمی گیرم. ◾️گریه معصومین برای حسین علیهم السلام: 👈ابن عباس نقل می کند حضرت در ماجرای گذرشان به کربلا افتاد. در این سرزمین خوابشان برد. وقتی بیدار شدند، به شدت گریه کردند. گفتند: چه خبر است؟ 👈حضرت فرمود: خواب دیدم اینجا دریای خون است و حسین(علیه السلام) من در این خون دست و پا می زند. 👈به امام سجاد(علیه السلام) عرض کردند: آقا! شما چقدر می کنید؟ حضرت 35 سال بعد از عاشورا زنده بودند. 👈 در این سال ها همواره گریه می کردند. آب می دیدند، کودک می دیدند، بزرگ می دیدند، پیر می دیدند، گریه می کردند. به حضرت عرض کردند: 👈 آقا! چقدر گریه می کنی؟ یک حادثه ای اتفاق افتاده و دیگر تمام شده است. حضرت یعقوب(علیه السلام) پیغمبر خدا بود، پیغمبر خدا کارهایش معصوم است. کاری که حتی ترک اولی باشد، از انبیا سر نمی زند. از چهارده معصوم که هیچ. از انبیاء هم مشکل سر نمی زند، حتی ترک اولی. 👈فرمودند: چه می گویی؟ یک فرزندش از جلوی چشمش پنهان شد، سال ها گریه کرد تا آنکه چشم هایش سفید شد. البته دیگران را نمی فهمیدند و مرتب یعقوب را سرزنش می کردند؛ 👈 «تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکینَ».[7] 👈یعقوب هم دست برنمی داشت. آن ها او را مسخره و سرزنش می کردند، ولی یعقوب دست برنمی داشت. می فرمود: «قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنی إِلَى اللَّه».[8] 👈با خدا در میان می گذارم. شما چه می فهمید من برای چه گریه می کنم؟ شما خیال می کنید 👈من برای یک کودک گریه می کنم؟ این طور نیست. مسئله، مسئله محبت ولیِّ خداست. مسئله، مسئله بلای ولی خداست، نه مسئله یک کودک. نمی شود بگوییم خدا با انسان چه می کند. چه بر سر انسان می آورد. اگر کسی به محبت خدا رسید، معلوم می شود این محبت با انسان چه می کند. 👈روایت اول: در روایت نورانی هست که فرمود: «إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ وَ کَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْیَا کَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ یَشْتَغِلُوا بِغَیْرِهِ».[9] 🌹وقتی مؤمن از دنیا برود، رفعت پیدا می کند. شیرینی محبت خدا را می چشد. وقتی شیرینی محبت خدا را چشید و با خدا قاطی شد، رفتارش غیر می شود. رفتارش نزد اهل دنیا قابل قبول نیست. یک طور دیگری رفتار می کند. وقتی اهل دنیا به او نگاه می کنند، می گویند قاطی دارد. نمی توانند تحمل کنند. شیرینی محبت خدا در کام این ها زنده شده. به غیر خدا نیستند. اهل دنیا که نگاه می کنند، می گویند این ها مجنون اند.
2⃣روایت دوم: 👈در روایت است موسی کلیم(علیه السلام)، چهل شبانه روز طور رفته، چون به او وعده دیدار داده بودند. 👈چهل شبانه روز در انتظار این وعده و چیزی نخورد و نیاشامید؛ یک وعده دیدار به او داده بودند. 👈می گویند یک کسی ادعای محبت می کرد؛ داشت. 👈بعد از مدت ها محبوبش به او وعده ملاقات داد. فلان جا می آیی، فلان ساعت، سر شب؛ سر شب آمد، این هم از دور او را می پایید. نشست، نشست، نشست. دم صبح برد. آمد یک مشت ریخت در دامنش و رفت. تو برو گردو بازی کن، تو از محبت چه می فهمی؟ 👌 محب که خوابش نمی برد. آدم محب سر موعد خوابش می برد؟ حالا کمی دیر شد. به تو وعده داده اند، باید غافل شوی؟ باید خوابت ببرد؟ 3⃣روایت سوم: 🌹در روایات هست که خدای متعال می فرماید: می گوید کسی که بگوید من خدا را دوست دارم و شب . مگر محبوب از گفت وگو با محبوبش سیر می شود؟ 👈بدش می آید که شب می خوابد. محبت ولی خدا، دیگری از محبت است. 👈 اصلاً از این نوع محبت ها نیست. انسان را زیر و رو می کند. 👈 اکسیر است. اگر آن محبت آمد، این محبت طریق مصیبت است. 👈یکی از ریشه های ، محبت است. محبت، مصیبت را در دل انسان ایجاد، منتقل می کند. 👈به میزان محبتی که انسان پیدا می کند مصیبت می شنود. وقتی کسی به می آید، آدم می شود؛ وقتی کسی از دنیا می رود، غصه می خورد. این صفت است. گفته اند زاهد باشید. محبت ولیِّ خدا خوب است و آدم را می کند. 👈 اصلاً هم به محبت دنیا ربطی ندارد. لذا کسی که محبت امام حسین(علیه السلام) در دلش آمد و اهل این شد، به میزان درجه اش، هزار سال دیگر هم که بگذرد، گریه می کند. 👈عاشورا تمام شدنی نیست. مگر عاشورا برمی گردد؟ قیامت هم که بیاید، مگر عاشورا برمی گردد؟ بالاخره این جنایات واقع شده. لذا 👌در روایت هست، آن هایی که برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کنند، یک عده شان در دور امام حسین(علیه السلام) حلقه می زنند. 4⃣روایت چهارم: 🌹در کامل الزیارات هست، مردم در محشر حساب و کتاب پس می دهند. این ها دور امام حسین(علیه السلام) هستند. آن چنان غرق در کرامت خدا هستند که هرچه پیغام از بهشت برایشان می آید که بلند شوید، می گویند نه نمی شود. 🌹به یعقوب(علیه السلام) می گویند: یک بچه ای نه بود و چهل سال قبل او را در چاه انداختند و تو هنوز گریه می کنی؟! فرمود: 👌«یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ».[10] 👌این خاصیت محبت است. یوسف(علیه السلام) پیراهن را داد و گفت کنعان ببرید و به چشم پدر بمالید تا بینا شود. همین که پیراهن را در مصر از صندوق بیرون آوردند و به دست برادرها دادند، یعقوب(علیه السلام) در کنعان می گوید: «قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ».[11] اگر مرا متهم نکنید، اگر نگویید است، دارم بوی یوسف(علیه السلام) را می شنوم. محب این گونه است. 👈جابر در اربعین به کربلا آمد. یک نقل این است که می گوید دیدم نزدیک قبور که رسید، نشست روی زمین و هی ها را برمی دارد و می بوید. به یک نقطه ای که رسید، خاک را برداشت و بویید و خودش را روی خاک ها انداخت. 👈 آن قدر گریست تا غش کرد. متوجه شد مرقد مطهر سید الشهدا(علیه السلام) است. 👈 اگر محبت امام حسین(علیه السلام) بیاید، آدم می فهمد، گریه برای امام حسین(علیه السلام) بس است یا بس نیست. 👈میان عاشق و معشوق رمزی است چه داند آنکه اشتر می چراند؟ 👈به امام سجاد(علیه السلام) می گویی گریه نکن؟ تو چه می فهمی امام سجاد(علیه السلام) چه می کشد. فرمود: یک فرزندش از جلو چشمش دور شده بود، ولی مگر یک فرزند بود؟ ولیِّ خدا بود، محبتِ ولی خداست. این محبتِ دیگری است.
5⃣روایت پنجم: 👈در روایت هست جناب (علیه السلام) آنقدر گریه کرد که کور شد. خدا نور چشمش را به او برگرداند. دوباره گریه کرد و کور شد. خدا باز نور چشمش را به او برگرداند. دوباره نابینا شد. برای بار سوم که نابینا شد، طبق نقل دارد که خدا به او وعده داد و گفت اگر از جهنم می ترسی، امنیت می دهم. اگر بهشت می خواهی، تضمین کرد کنم. کسی که امام حسین(علیه السلام) را می شناسد، فقط چشم را می خواهد که برای امام حسین(علیه السلام) گریه کند. به امام سجاد(علیه السلام) می گویند: بس است. آیا بس است؟ اگر تا قیامت هم برای امام حسین(علیه السلام) گریه کنیم، هیچی گریه نکرده ایم. اگر بر اثر مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریه کنیم تا جان بدهیم، کار مهمی نکرده ایم. به خیمه های امام حسین(علیه السلام) هجوم بردند، بعد از اینکه کار را یک سره کردند و پیروز شدند. خوب پیروز شدید دیگر، دست بردارید. نمی شود بگویی شیطان در عاشورا چه کرده. همۀ شهوات را در عاشورا آورده. امام حسین(علیه السلام) با تمام توان، عبادت و شیطان با همۀ توان، شهوات را یک جا جمع کردند. او غضب ها را پدید آورده و امام حسین(علیه السلام) صبر کرده است. طرف مقابل: در زیارت جامعه می خوانیم: «یَشْفِی أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِکُمْ».[12] این ناپاکان و ناپاک زادگان، سوزش فسق خودشان را از ورع شما تشفّی دادند. هرچه شما اهل وَرَع بودید، آن ها اهل فسق بودند. این ها شعله های فسقشان را با انتقام گیری از ورع شما تشفی می دادند. هرچه امام حسین(علیه السلام) پاک بود، این ها ناپاک بودند. حالا می شود آدم گریه نکند؟ می شود بگوییم بس است؟ اگر کسی نفهمد که هیچ؛ ولی اگر کسی بفهمد، باید در مقابل این مصیبت ها گریه کند. حالا می شود بفهمیم چرا حضرت زینب(سلام الله علیها) پیر و استخوان هایش آب شده بود؟ چرا قدش خمیده بود؟ هیچ بعید نیست این نقل درست باشد. وقتی حضرت به مدینه برگشت؛ نقل شده که عبدالله ابن جعفر، حضرت زینب(سلام الله علیها) را نشناخت. سراغ حضرت زینب(سلام الله علیها) را می گرفت. به خاطر اینکه مصیبت هایی که حضرت زینب(سلام الله علیها) دیده، مصیبت های سنگینی بوده است. آن مصیبت با محبت معنا می شود. انسان به میزان محبت، مصیبتِ ولی خدا را می چشد. اگر چشید، چیز نابی است. اگر مصیبت آمد، خودِ مصیبت در وجود انسان غوغا و انسان را نورانی می کند. محبتی که حضرت زینب(سلام الله علیها) به امام حسین(علیه السلام) داشت، محبتی است که اصحاب و اهل بیت به امام حسین(علیه السلام) داشتند. آن ها مصیبت امام حسین(علیه السلام) را می فهمیدند. ==== ذکر مصیبت نقل هست روزی که وارد کربلا شدند، بنا شد خیمه ها را بزنند. درخواست حضرت زینب(سلام الله علیها) این بود که خیمه مرا بالای بلندی بزنید. حضرت خیمه ها را بر خلاف رسم خیمه ها را در گودی زدند، ولی خیمه حضرت زینب(سلام الله علیها) را روی بلندی زدند. روز عاشورا دائم میدان را می دید. لذا شنیدید وقتی امام حسین(علیه السلام) بر بالین حضرت علی اکبر(علیه السلام) آمد، وقتی آن صحنه سنگین پیش آمد، یک دفعه دیدند یک بانوی بلند بالایی از خیمه ها بیرون آمد و هی فریاد می زند: «یا اخیا، و ابن اخیا». وقتی حضرت سید الشهدا(علیه السلام) به میدان رفت. هی می آمد بیرون را نگاه می کرد و دوباره برمی گشت به خیمه. یک لحظه دیگر صدای امام حسین(علیه السلام) را نشنید؛ آمد بالای بلندی نگاه کرد و دید واویلاست. حضرت در گودی قتلگاه روی زمین افتاده و مجروح شده است. حضرت در محاصره تیرها بود. === نقل است با هر نفسی که می کشید، خون از زره حضرت بیرون می زد. دشمن حضرت را محاصره کرده بود. دید همه دارند به امام حسین(علیه السلام) حمله می کنند. آن هایی که اسلحه ندارند، دامن ها را پر از سنگ کردند و امام حسین(علیه السلام) را سنگ باران می کنند. این مصیبت های عظیم با حضرت زینب(سلام الله علیها) چه می کند؟ در گودی قتلگاه آمد و موانع را کنار زد و نمی دانم چه دید که با تعجب صدا زد: «انت اخی؟ أ أنت ابن والدتی»؟ دید بدن سر ندارد. یک عضو سالم در بدن نمانده است. نقل است سی صد جراحت بر این اندام وارد شده بود. غیر از اینکه این بدن زیر سم اسب ها رفته بود؛ حتی لباس کهنه را غارت کردند. سپس حضرت زینب(سلام الله علیها) روضه خواند. ابتدا برای اینکه گلایه از خدا نشده باشد، کفران و ناسپاسی نباشد، دست ها را زیر بدن برد. این بدن پاره پاره را روی دست گرفت و عرض کرد: خدایا این قلیل قربانی را از آل رسول بپذیر؛ سپس یک گفت وگو با رسول خدا دارد: «یا محمداه! صلى علیک ملائکة السماء هذا الحسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبایا».[13] این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست این کشتی شکسته به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! این همان حسینی است که جایش روی دوش شما بود؛ این همان حسینی است که او را در آغوش می گرفتی؛ این همان عزیزی است که جایش روی سینه تو بود. او را غرق در بوسه می کردی. حالا ببین یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! یک عضو سالم برایش باقی نگذاشتند. بدنش غرق در خون است. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ببین لباس هایش را غارت کردند. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله سلّم) ببین دارند دختران تو را به اسارت می برند. سپس یک روضه برای امام حسین(علیه السلام) خواند. یک طوری روضه خواند که حتی حیوانات هم گریه کردند. اشک از چشم شترها جاری شد. «بأبی من لاغائب فیرتجى ، ولاجریح فیداوى ! بأبی من نفسی له الفداء! بأبی المهموم حتّى قضى ! بأبی العطشان حتّى مضى ».[14] ای به فدای آن آقایی که جراحت هایش، زخم هایی که بر بدنش وارد شده، التیام پذیر نیست؛ به فدای آن آقایی که سفرش برگشت ندارد؛ به فدای آن عزیزی که وقت رفتن تا دم آخر لبانش تشنه بود؛ به فدای عزیزی که تا آخرین لحظات غصه ها روی دلش سنگینی می کرد. آن قدر گریه کرد، آن قدر در گودی قتلگاه برای امام حسین(علیه السلام) روضه خواند که دیدند حضرت سکینه(سلام الله علیها) صدا می زند: «بابا پاشو ببین دارند عمه ام را می زنند». چون چاره نیست، می روم و می گذارمت ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد ای نسیم سحری بندگی من برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم ======== پی نوشتها: [1]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 458، أول زیارت عاشوراء معروفه است ...، ص458. [2]. همان. [3]. الإسراء : 44. [4]. مقالات، جمعی ازنویسندگان، ص534، عاشورا، عقبه انتظار...، ص 533. [5]. الحاقة : 17. [6]. نهج البلاغه، ص346. [7]. یوسف : 85. [8]. یوسف : 86 . [
هدایت شده از منبرک فاطمی
حبیب با رسیدن به کربلا همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد: «در این نزدیکی، قبیله‌ای از «بنی اسد» هستند، اگر اجازه دهید پیش آن‌ها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند.» بعد از اینکه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد. اما عمرسعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد.
هدایت شده از منبرک فاطمی
(عج) 🔰 بسم الله الرحمن الرحیم- 👌امام صادق(ع) در روایتی ویژگی‌های کلی و برنامه‌های کسانی را که می‌خواهند از یاران امام زمان(عج) باشند، چنین بیان کرده‌اند: 🔹« مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»؛ 🔸هر کس خوشحال می‌شود و دوست دارد که در شمارِ یاران حضرت مهدی(عج) باشد، باید داشته باشد: 1- منتظر بودن: انتظار فرج ویژگی نخست یاران امام مهدی(عج) است. البته انتظار به معنای حقیقی آن. 2- با ورع بودن: دومین ویژگی یاران امام زمان(عج) تهذیب نفس و خودسازی است. دوری از ، تقوا و دوری از مکروهات و شبهات. 3- داشتن اخلاق نیکو: اخلاق نیکو و کریمانه از دیگر ویژگی‌های یاران و سربازان امام زمان است. 🔹 این صفاتی که فطرت، به خوبی آنها شهادت می‌دهد و امامان معصوم(ع) از آنها مدح و تمجید کرده‌‌اند، باید در سربازان امام عصر(عج) وجود داشته باشد. 🔸در روایتی دیگرمی‌فرمایند: مـردانـی کـه خـدا را بـه حقّ شناخته‌اند، آنها یاوران حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان هستند: «... رِجـالٌ عـَرَفـُوا اللّهَ حـَقَّ مـَعـْرِفـَتـِهِ، وَ هـُمْ اَنْصارُ المَهْدِیِّ فی آخِرِ الزَّمانِ» ✍خداوند ما را جزء یاران حقیقی امام زمان(عج)قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
یکی از رزمندگان تعریف می کند: قرار شد با آقا مهدی باکری بریم شناسایی برای پاک سازی منطقه. بعد از خوندن نماز ظهر راه افتادیم بریم سمت هلیکوپترها. توی مسیر دیدم آقا مهدی یک دور تسبیح مرگ بر آمریکا گفت… می گفت: آقای مشکینی فرمودند که ثواب گفتن مرگ بر آمریکا کمتر از نماز نیست.[۱۹] ما باید قبل از نماز مرگ بر آمریکا و درود بر رزمندگان اسلام بگوییم. چون خدا بیان می کند. خداوند در رابطه با یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ»[۲۰] محمّد (صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. یعنی اول تولّی و تبرّی دارند و بعد اهل رکوع و سجود هستند و نماز می خوانند. نماز بی ولای او عبادتی است بی وضو. یعنی نمازی که در آن تولّی و تبرّی نباشد شبیه نماز خوارج و داعش است.
🛑 *چرا علی دنبال عمار می گشت؟* 🔸چون عمار کسی بود که با بصیرت بود! 🔹دشمن شناس بود! 🔸امام شناس بود! 🔹جبهه شناس بود! *🔸هر جا که حس میکرد باید روشنگری بکند همانجا آتش به اختیار عمل میکرد!* *🔹هر جا که میدید شبهه ای ایجاد شده سریعا اقدام میکرد!* *یک آتش به اختیار اول از همه باید جبهه را بشناسد*🤔 دوم افراد خودی را از دشمن تشخیص بدهد! 👈در جبهه جنگ یک تک تیرانداز ماهر هر چقدر هم قهار و وارد باشد اگر جبهه را نشناسد و جهت را اشتباه بگیرد تیرش را به هدف خواهد زد اما به سینه افراد خودی😐 👈چون جبهه را بلد نیست! چون جهت را نمیشناسد فقط و فقط در تیراندازی مهارت دارد! *به فرموده حضرت آقا آتش به اختیار یعنی یک کار تر و تمیز ارائه دادن* دقت کنید هر چقدر مالک اشتر شما ماهر باشد در جنگاوری ، 👈 وقتی که عمار ولی را زدند مالک مجبور به عقب نشینی شد! 👈یعنی اگر عمار نباشد مالک باید برگردد! 👈در صفین دشمن تا عمار را زد، بازار شایعه و شبهات گرم شد! با چند شبهه دشمن ، خودی های جاهل تبدیل به یاران دشمن شدند❌ امام علی(ع) تا این را دید به مالک دستور عقب نشینی داد❗ 👈در واقع امام علی ع ضربه بی بصیرتی یارانش را خورد 👈 چون عماری نبود که روشنگری کند ، تا تن به مذاکره ندهد🤔 *به زمان حال بر میگردیم* *در بحبوحه فتنه ۸۸ که مردم بصیرت کافی نداشتند ندای (این عمار) رهبری بلند شد🧐* 👈این یعنی اینکه این جبهه نیاز به روشنگری دارد و عماری نیست تا اینکار را بکند!😐 👈آنجا بود که حضرت آقا به افسران جنگ نرم دستور جهاد دادند! *جهاد در جبهه نرم* 👈با به دوش کشیدن بار مسئولیت بصیرت افزایی مردم توسط حضرت آقا و البته زحمات افسران جنگ نرم فتنه ۸۸ فروکش کرد! *برای روشن شدن مردم ، حضرت اقا مجبور به دادن امتیازاتی شدند!* 👈از جمله نرمش قهرمانانه و مذاکره با شیطان بزرگ🤔 👈وقتی انتخاب مردم اشتباه شد ، هزینه های تحمیلی به مردم هم زیاد شد❌😑 با انتخاب نادرست مملکت به دست نااهلان و لیبرالها افتاد❌ 👈یک عده که رفع تمام مشکلات را در غرب میبینند😑 👈هر چه حضرت اقا فرمودند که چشمتان به داخل باشد 👈 باز کار خود را کردند و چشم به دست بیگانه دارند🤨 👈هر چه فرمودند که اینها بد عهدند ولی اینها باز اعتماد کردند! *حاصل تمام زحمات و خونهای دانشمدان هسته ای به باد رفت!* 👈نگاه به اوضاع منطقه بکنید! مالک اشترهای علی به ده قدمی خیمه رسیدند! 👈بوی خاک پوتینهای یاران حاج قاسم سلیمانی به مشام اسرائیلیها رسیده چون دقیقا این پوتینها بر روی گردنشان گذاشته شده😏 👈خمینی کبیر (ره) فرمود راه قدس از کربلا میگذرد! یک زمان این حرف خنده دار بود! 👈چون صدامی بر مسند قدرت بود که با ما جنگ داشت ولیکن همین الان بر سر درب کاخ صدام عکس بزرگی از امام خمینی و حضرت آقا به چشم میخورد😏 چه کسی فکرش را میکرد؟ 👈ولی الان میبینید که از کربلا گذشته ایم و ۷ کیلومتری مرزهای قنیطره و رژیم کودک کش و غاصب و حرامزاده و منحوس اسرائیل رسیده ایم😏 👈الان وقت شلوغ کردن نفوذی هاست❌ 👈مراقب باشید که عمارها را نزنند! 👈مراقب باشید که اولویت اول شما حمایت از عمار ها و اینکه خود هم عمار شوید است! 👈اگر عمار ها حفظ شوند روشنگری خواهند کرد! مالک اشترها نیاز به عمار ها دارند تا بتوانند خیمه را فتح کنند❗ مواظب باشید که میخواهند قرآن به سر نیزه کنند🧐 👈بازار شبهات از این پس گرمتر خواهد شد شبهات سیاسی شبهات اقتصادی شبهات اعتقادی *و البته نوک پیکان این شبهات به سمت رهبری معظم خواهد بود!* *مواظب باشید که وقتی قرآن به سر نیزه کردند و حکم به ارتداد علی دادند ، پشت علی را خالی نکنید!* *در همه حال پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد!* -خوئینی    👈 *همه چیز را شفاف ببینید*
🔴 تکرار تاریخ‼️ ‼️ این‌بار مذهبی‌ها در خطر هستند... 🔻سه فتنهٔ زمان حضرت علی(ع)، که در زمان ما نیز به وقوع پیوست: 1️⃣- فتنه رنگیِ جمل؛ سهم‌خواهی- حبس خانگی - انحراف توسط فرزندان (ناکثیـن) 2️⃣- فتنه مذاکره؛ مذاکره با شیطان بزرگ زمانه و فریب خوردن ابوموسی اشعری (قاسطين) 3️⃣- فتنهٔ القای ناکارآمدی؛ القای عدم عدالت، توسط برخی مذهبی‌های بی‌بصیرت (مارقین یا خوارج) 👈 در فتنه اول: یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند، وقتی دیدند نمی‌توانند در حکومت علی(ع) به پست و مقام برسند با همراهی همسر پیامبر (عایشه) علیه امامِ جامعه شورش کردند و خیلی‌ها در این وسط کشته شدند! زبیر از اولین یاران پیامبر و حضرت علی(ع) بود، ولی پسرش او را منحرف کرد. این فتنه رنگی بود و به جمل شهرت یافت. در آخر با اینکه عایشه موجب فتنه و قتل خیلی‌ها شده بود، اما حضرت علی(ع) عایشه را به "حبسِ خانگی" محکوم کرد تا فتنه دیگری نشود و مردم بیشتری در این میان کشته نشوند. 👈 در فتنه دوم: سپاه حضرت علی(ع) با سپاه شیطان بزرگ زمان (معاویه) در جنگ بود و چون معاویه در حال شکست بود و نمی‌توانست دیگر کاری بکند، طی ترفندی پیشنهاد مذاکره داد. برخی یاران حضرت علی فریب خوردند و پیشنهاد مذاکره را باور کردند! حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید ولی مردم با سرگردگی بعضی منافقین داخلی (اشعث و همراهانش) حضرت علی(ع) را مجبور کردند. حضرت به ناچار پذیرفت ولی شخص دیگری را برای مذاکره فرستاد (مالک اشتر) مردم گفتند مالک را نمی‌خواهیم او جنگ‌طلب است. ما فرد باسواد و صلح‌طلب را میفرستیم (ابوموسی اشعری)! چند مدت مذاکره طول کشید تا اینکه ابوموسی اشعری فریب و در نهایت شکست خورد! بعداز اینکه مردم دیدند مذاکرات شکست خورده به جای اینکه پشیمان شوند، گفتند ما اشتباه کردیم چرا علی قبول کرد، پس علی هم اشتباه کرده باید توبه کند (گفتند رهبری هم مقصر است)!! 👈 اما فتنه سوم: برخی از یاران حضرت علی-ع (یعنی مذهبی‌های بی‌بصیرت) به این نتیجه رسیده بودند که حکومت حضرت ناکارآمد و ناعادلانه است. آنها در نتیجهٔ جنگ‌های متعدد و تخلف‌ برخی مدیران به این نتیجه رسیده بودند. آنها به حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را وادار به توبه کنند. آنها خود را از علی(ع) عادل‌تر و دین شناس‌تر می‌دانستند. شروع به اعتراض کردند. سه خصوصیت عجیب خوارج این بود که آنها همه را فاسد می‌دانستند و برای ولی مسلمین تعیین تکلیف میکردند. خود را عدالت طلب و دیندار واقعی می‌دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند و در آخر باقیماندهٔ این خوارج، حضرت علی(ع) را به شهادت رساندند! ‼️مواظب باشیم... فتنه‌ای که در راه است قصد القای ناکارآمدی و بی‌عدالتیِ حاکمیت را دارد و همچنین ناامید کردن قشر مذهبی توسط افراد ظاهراً مذهبی با رمز فسادِ همه‌گیر!! 🔸ولی رهبر عزیز در سخنرانی‌ها امید می‌دهد و تاکید میکند خیلی از مسئولین فاسد نیستند و نسبت به قبل از انقلاب و در مقایسه با دیگر کشورها، در خیلی از زمینه‌ها بهتر عمل کردیم و پیشرفت داشتیم و باید واقع بینانه نگاه کرد. https://eitaa.com/fatemi5/1842
🔰 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹پیامبر(ص) در مورد زمینه سازی ظهور می فرمایند: 👌 «يخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيوَطِّئونَ لِلمَهدي سُلطانَه ؛ مردمي از شرق قيام ميكنند و زمينه را براي حركت جهاني مهدي فراهم ميسازند.» 🔹همانطوری که ائمه(ع) برای غیبت امام زمان مردم را آماده می کردند و امامین عسکریین (ع) زمینه ساز ظهور بودند و ابتدا شد و درانتها غیبت کبری صورت گرفت، ظهور نیز نیاز به مقدمه و زمینه دارد واین تصور که ظهور نیاز به زمینه سازی ندارد،غلط است،زیرا هر انقلاب و نهضتی برای رسیدن به اهداف خود، به مقدمات و آمادگی‌هایی نیاز دارد. 😍امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی ایران را مقدمه ظهور حضرت مهدی علیه‌ السلام می دانند ومی فرمایند: 👌 «انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچم‌داری حضرت حجت علیه‌ السلام است که خداوند، به همه مسلمانان و جهانیان منّت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد(صحیفه نور،ج 21، ص327 ) 👈 در روایات شیعه و سنی، کسانی که زمینه ساز ظهور هستند مردم مشرق زمین هستند که با عناوینی مثل خراسانی، مردم قم و... نقل شده است. مثلا: امام صادق (علیه‌السّلام)فرمود: خداوند سبحان قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام قائم مقام حضرت ولی عصر می‌گرداند و دانش از این شهر به شرق و غرب عالم منتشر می‌گردد و آن گاه قائم ظهور می‌کند. ✍خداوند ما را جزء یاران حقیقی امام زمان قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
🔰 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹خداوند در قرآن می فرماید: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُون: 🔸در «زبور» بعد از ذکر(تورات)نوشتیم:«بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد(آیه 105 انبیاء) 🔹برای ظهور امام زمان(عج) شرایطی نیاز است که باید فراهم شود.شرایط به امورى گفته مى شود كه وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند، ظهورى در كار نخواهد بود. 👌چهار برای ظهور لازم است که 2 عدد از این شرایط است و باید 2 شرط دیگر را ما . ✍. دو شرطی که فراهم است،یکی: وجود و توانمند است که خود وجود مقدس امام عصر(عج) هستند و دومین شرط، داشتن اى براى مبارزه با مشكلات و تغییر وضع موجود است که حضرت این برنامه را از جانب خدا دارا هستند. 👌اما دو شرطی که مردم باید فراهم کنند: 🌸 اول: وجود فداكار است كه با آشنایى نسبت به برنامه ها و اهداف و اعتقاد به آنها تا آخرین لحظه، از رهبر و انقلاب دست بر ندارند و آماده هر گونه فداكارى باشند. 🌸دوم: پذیرش است که اگر مردم آن را نخواهند، و شرایط فكرى و روانى فراهم نباشد، آن قیام به سرانجام نمى رسد؛ چنان كه امام حسین«ع» به جهت عدم همراهى مردم به شهادت رسید. ✍خداوند ما را جزء یاران واقعی امام زمان(عج) قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
با سلام 🔰مطالبی در جهت 🔰شناخت امام زمان مهمترین وظیفه هست 🔰شبهات را دقیق بشناسیم و پاسخ دهیم 1-آبادی دنیا در ظهور https://eitaa.com/fatemi5/2562 2-درلشکر امام زمان مخای چه کاره بشی👇 https://eitaa.com/fatemi5/2563 3-امام زمان امام تحول خواه👇 https://eitaa.com/fatemi5/2564 4-ایران قبل از ظهور👇 https://eitaa.com/fatemi5/2567 5-وجود علمای دلسوز👇 https://eitaa.com/fatemi5/2574 6-شاهد بودن ائمه👇 https://eitaa.com/fatemi5/2576 7-فواید دعا👇 https://eitaa.com/fatemi5/2577 8-حکومت قبل ظهور👇 https://eitaa.com/fatemi5/2578 9-انقلاب اسلامی قبل از ظهور👇 https://eitaa.com/fatemi5/2579 10-معنای انتظار فرج👇 https://eitaa.com/fatemi5/2580 11-ماموریت ولی‌فقیه در غیاب امام زمان👇 https://eitaa.com/fatemi5/2581 12-چهار ویژگی یاران امام زمان👇 https://eitaa.com/fatemi5/2582 13-معرفت و جهالت👇 https://eitaa.com/fatemi5/2583 14-شبهات یمانی👇 https://eitaa.com/fatemi5/2584 15-گناه برای ظهور 👇 https://eitaa.com/fatemi5/2585 16-چهار شرط اصلی ظهور👇 https://eitaa.com/fatemi5/2586 17-علل غیبت امام زمان 👇 https://eitaa.com/fatemi5/2587 18-ویژگی یاران امام زمان👇 https://eitaa.com/fatemi5/2588 19-فواید امام غایب👇 https://eitaa.com/fatemi5/562 🔰تنظیم : فاطمی 🔰لطفا باشیم https://eitaa.com/fatemi5/2613
🔰انتخاب و امام صادق علیه السلام ✅ امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ما و آل‌ابی‌سفیان دو خاندان بودیم درباره خدا نزاع کردیم ما خدا را تصدیق کردیم آن ها تکذیب کردند ابوسفیان با رسول‌الله جنگید و معاویه با علی بن ابی‌طالب جنگید و یزید با حسین بن علی جنگید و سفیانی با قائم میجنگد. ⚔ نزاع، نزاعِ دو است. ⚔ نزاع امام کاظم(ع) با هارون الرشید، نزاع دو اسلام بود: 👈 اسلامِ در قول و عمل مدافع پابرهنگان، 👈 در مقابلِ اسلامِ مرفهین بی درد ! ❗️عروسی میلیاردی هارون و زبیده و آن تجملات، کنارش موقوفات هم داشت ! زبیده ، خیّر هم بود ! آن کاخ ها و شب نشینی ها، ۱۰۰ندیمه ی حافظ قرآن هم همیشه کنار زبیده داشت ! در حرم تا بیت الله پیاده رفتن را هم داشت!!! 🥇اسلام قارونی هارون‌الرشید پیشرفت هم داشت، قطعاً رتبه اول علم و فن آوری در دنیا هم بود ! 👌 اوج پیشرفت علمی و فناوری و شهرسازی و معماری بود. ❗️اما منهای !❗️ 🕰 یک ساعت دیواری بزرگ اعجاب انگیزی را به شارلمانی پادشاه فرنگ(فرانسه امروز) هدیه داد که همه دست به دهن شدند.😳 شهر رویایی بغداد سربرآورد و اختراعات نوآورانه از شیشه تا عدسی و چشم پزشکی !! ↩️ اما ابوالعتاهیه شاعر که رسانه آنروز بود در شعرش از گرانی و خانه های خالی از طعام یتیمان و از پا افتادگان می گوید. ☝️امام کاظم(ع) عایله و نان خور خود را ۵۰۰نفر شمرد یعنی به تنهایی همه آن نادارها را تامین می‌کرد . ⚠️❗️عجیب تر قدرت بازتولید آن اسلام مستکبر و مرفه در یاران امامِ مبارز است!😔 برخی وکلا و نمایندگان آن امام انقلابی که دائم در زندان و تبعید بود، در اموال و وجوهات طمع کردند و توقف در امامت (یعنی توقف در اسلام راستین و مبارزه با ستمگران) را پایه گذاری کردند!❗️⚠️ حیّان سراج ۳۰هزار دینار وجوهات مردم به امام را بالا کشید و برای خودش خانه آنچنان و باغ و زراعت خرید! عثمان بن عیسی هم ۶کنیز و وجوهات را حرمسرای خود کرد!!!😔 👣 هارون و همسرش در اوج اشرافیت، با پای پیاده حج هم می رفتند! پس فکر نکنید کسی که اشرافی شد دیگر پیاده‌روی نمی‌رود! 📸 وقتی فقیر هست اسلام موسوی عکس خودش را با فقیر می‌اندازد نه با لاکچری ها!!! ↩️ همانها که مقابل بودند به خیانت کردند و آلوده شدند! ⬅️ اسلام موسوی، مقابل این اسلام لاکچری و قارونیِ هارون بود! ⚠️⚠️ خطر بازتولید اسلام مرفهین بی درد و توقف در مقاصد ولایت را باید جدی گرفت.⚠️ @fatemi5