#مدح_روضه_واحدحضرت_زهرا_س
#السلام_ای_دختربدرالدجا
🌹🌹🌹
السلام ای دختر بدرالدجا
همسروالا مقام مرتضے
حضرت انسیه الحورا تویی
راضیه، مرضیه وعذراتویی
برتوآید نام پاڪ مادری
فاطمه هستی ویا پیغمبری
مادرمظلومه ای بر زینبین
امِّ نیکوی حسن امُّ الحسین
چون تو نَبْوَددرسماوات وزمین
لایق مولا امیرالمؤمنین
آستان بوست تمام خاڪیان
مِدحَتَت وردلب افلاڪیان
علت شأنِ نزول ڪوثری
کعبه و قبلہ نمای حیدری
سینه پاکت بهشت مصطفی (ص)
دست تومشکل گشای مرتضی (ع)
هردوعالم وام گیرِ خانه ات
صدچوعیسی خادم ڪاشانه ات
پس چرا برخانه ات آتش زدند
بردرگُل خانه ات آتش زدند
ای بهشت مصطفی خوردی نظر
سینه ات شد اشنا بامیخ در
ازچه روبر عارضت سیلی زدند
ضربه بر آن هاله ی نیلی زدند
ازچه بین شعله ها ماندی و دود
ازچه پهلویت چنین گشته ڪبود
💠💠💠1⃣2⃣1⃣💠💠💠
#شاعر_سبڪسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
↩️اشعار فاطمیه
گر نگاهی به ما كند زهرا
https://eitaa.com/fatemi222/6757
با رفتنت خالی مکن دور و برم را
https://eitaa.com/fatemi222/736
بابا چه بی وفا شده دنیای بعد تو
https://eitaa.com/fatemi222/724
خدا مادرم را کجا می برند؟!
https://eitaa.com/fatemi222/730
بعد از رسول حرمت آل عبا شکست
https://eitaa.com/fatemi222/720
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه
https://eitaa.com/fatemi222/718
آهسته اسباب سفر را جمع کردی
https://eitaa.com/fatemi222/717
آقا سلام روضه مادر شروع شد
https://eitaa.com/fatemi222/716
دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
https://eitaa.com/fatemi222/4151
مقتل-آخرین کلام ها با پیامبر(ص)
https://eitaa.com/fatemi222/2206
فقط نه اینکه تو از انبیاء سری زهرا
https://eitaa.com/fatemi222/6992
دعوت فاطمه
https://eitaa.com/fatemi222/7110
برخیز و روشن کن چراغ آسمان را
بیدار کن با مهربانی باغبان را
آهسته گلهای وجودت را صدا کن
از خواب نازک لالههایت را جدا کن
آنگاه مهر مادریات را نشان ده
گهواره گلپونه خود را تکان ده
حالا ولی ای مادر گلهای پرپر
از گوشه خانه کمی گندم بیاور
دل را به صاحبخانه دلدار بسپار
از چاه دلتنگی کمی هم آب بردار
یکبار دیگر همتی کن از دل و جان
دستاس را با پارههای دل بچرخان
وقتی تنور عاشقی دارد زبانه
نانی مهیا کن برای اهل خانه
عالم به قربان تو و کاشانه تو
پایان ندارد کارهای خانه تو
همراه کن با خود یکی از یارها را
تقسیم کن با «فضه» حجم کارها را
بانوی صبر و سادگی و استقامت
پل بستهای بین نبوت تا امامت!
هرگز نکردی شکوه ای از درد بازو
هرگز نگفتی با علی از زخم پهلو
در سینه خود شوق بیمانند داری
از در که می آید علی(ع) لبخند داری
ای مخزن الاسرار! ای آیینه راز
کمکم بیا آن سفره دل را بیانداز
بر سفره مهرت برای شام حیدر
نان و نمک را با کمی خرما بیاور
اینک صدای در می آید؛ از دل و جان
تقسیم کن افطار خود را با گدایان
ای آنکه اشکت چون اناری دانه دانه
شرح دعایت از کران تا بیکرانه
هر چند خسته، نیمههای شب بپا خیز
در جان هستی شورشی دیگر برانگیز
پروردگار آسمانها را صدا کن
آهسته آهسته به زیر لب دعا کن
گلهای خودرو، تشنه و بی ادعایند
همسایهها محتاج دستان دعایند
غرق تلاطم مثل امواجند مردم
قدری دعا کن سخت محتاجند مردم
https://eitaa.com/fatemi8/1712
دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
https://eitaa.com/fatemi8/502
آتش زدن به خانه مولا بهانه بود
https://eitaa.com/fatemi8/503
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
https://eitaa.com/fatemi8/922
چه روضهایست که هرکس روایتش میکرد
https://eitaa.com/fatemi8/921
_____
با رفتنت خالی مکن دور و برم را
https://eitaa.com/fatemi222/736
بابا چه بی وفا شده دنیای بعد تو
https://eitaa.com/fatemi222/724
خدا مادرم را کجا می برند؟!
https://eitaa.com/fatemi222/730
بعد از رسول حرمت آل عبا شکست
https://eitaa.com/fatemi222/720
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
https://eitaa.com/fatemi222/718
آهسته اسباب سفر را جمع کردی
https://eitaa.com/fatemi222/717
آقا سلام روضه مادر شروع شد
https://eitaa.com/fatemi222/716
دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
https://eitaa.com/fatemi222/4151
مقتل-آخرین کلام های پیامبر(ص) با فاطمه(س)
https://eitaa.com/fatemi222/2206
فقط نه اینکه تو از انبیاء سری زهرا
https://eitaa.com/fatemi222/6992
گر نگاهی به ما كند زهرا
https://eitaa.com/fatemi222/6757
دعوت فاطمه
https://eitaa.com/fatemi222/7110
ای که خیال رفتن ازاین خانه داری
بعد تو زینب می نماید خانه داری
نه سال با تو زندگی چیز کمی نیست
بعد تو من می مانم و دل بی قراری
بعد تو من میمانم و یک شهر دشمن
اصلا تو جای من خودت طاقت می آری
از گریه های هر شبت خرده گرفتند
حتی درون خانه ات بی اختیاری
چشم تماشای تو را حتی ندارند
با اینکه تو با هیچکس کاری نداری
پهلوی مجروحت شده باعث که شبها
تا صبح بین بسترت لاله بکاری
دیگر خبر دارند حتی بچه هایت
با پلک های خسته ات شب زنده داری
پا می شوی با زحمت بسیار اما
دیدم که دستت را به پهلو میگذاری
شد کار من زانو بغل کردن ولی تو
کاری نداری جز همین لحظه شماری
بعد تو زینب می نماید خانه داری
ای آنکه میل رفتن از این خانه داری
https://eitaa.com/fatemi8/1714
بانو شکسته بال و پرت میکشد مرا
زخم نشسته بر جگرت میکشد مرا
وقتی میان بستر خود آه می کشی
سوز صدای مختصرت میکشد مرا
زهرا به من بگو الف قامتت چه شد؟
دال خمیده ی کمرت میکشد مرا
از بسترت که شکر خدا پاشدی ولی
خونابه های دور و برت میکشد مر ا
قدری قدم بزن که ببیند حسن تو را
این اشک و ناله ی پسرت میکشد مرا
زهرا ببین که طاقت حیدر سر آمده
پهلوی مانده بین درت میکشد مرا
حرف از جدایی و غم دوری نزن بمان
رفتن بدون همسفرت میکشد مرا
https://eitaa.com/fatemi8/1714
بیمار چندین روزۀ این خانه دارد - در پیش چشمان ترم جان می سپارد
هر شب کنار بستر او یک فرشته - می آید و زخم تنش را می شمارد
پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر - امکان ندارد لالۀ سرخی نکارد
پرواز مجروح صدایش بی سبب نیست - یک فاصله در استخوانِ سینه دارد
می گیرد از دستم لباس زخمی اش را - پیراهنی کهنه به جایش می گذارد
خاکسر پروانه ها بر دامن او
شام غریبان را برایم می نگارد
شعر از علی اکبر لطیفیان
https://eitaa.com/fatemi8/1714
دوباره شب شد و سر درد دارد
بمیرم باز مادر درد دارد
پس از فصل پر از غم یک سخن گفت
عزیزم زخم بستر درد دارد
نباید دست زد بر عضوهایش
که آیه آیه کوثر درد دارد
شبی آهی کشید و زیر لب گفت
خدایا مرگ کمتر درد دارد
من از گودی چشمانش گرفتم
که زخم دیده ی تر درد دارد
حسن تب دارد و در خواب گوید
نزن سیلی ستمگر درد دارد
پریشان باش ای گیسو چو بختم
که دیگر دست مادر درد دارد
(محسن عرب خالقی)
https://eitaa.com/fatemi8/1714
مدینه در سکوتی مبهم و حُزنآور است، امشب
گمانم در وصیّت فاطمه با حیدر است، امشب
چنین میگفت با مولا، به صد اندوه و غم، زهرا
که یابن عمّ مرا با تو، وداع آخر است، امشب
دل شب شو مهیّا، غسل و کفن و دفن زهرا را
که جانم خسته زآن دو کافر بداختر است، امشب
الا ای جان و جانانم! تو و جان یتیمانم
که بر طفلان بیمادر، دلم در آذر است، امشب
به یکسو مجتبی در اشک و در یکسو حسین او
نوای زینبینش، بانگ مادر مادر است، امشب
ز داغ بانوی محشر، تو ای "خادم"! مگو دیگر
که در جنّت پریشان زین عزا، پیغمبر است امشب
https://eitaa.com/fatemi8/1714
گل، بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به خسته جانی من گریه میکند
از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه میکند
گلهای من هنوز شکوفا نگشتهاند
شبنم به باغبانی من گریه میکند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه میکند
گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه میکند
این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهرهی خزانی من گریه میکند
فردا مدینه نشنود آوای گریهام
بر مرگ ناگهانی من گریه میکند
https://eitaa.com/fatemi8/1714