بانو شکسته بال و پرت میکشد مرا
زخم نشسته بر جگرت میکشد مرا
وقتی میان بستر خود آه می کشی
سوز صدای مختصرت میکشد مرا
زهرا به من بگو الف قامتت چه شد؟
دال خمیده ی کمرت میکشد مرا
از بسترت که شکر خدا پاشدی ولی
خونابه های دور و برت میکشد مر ا
قدری قدم بزن که ببیند حسن تو را
این اشک و ناله ی پسرت میکشد مرا
زهرا ببین که طاقت حیدر سر آمده
پهلوی مانده بین درت میکشد مرا
حرف از جدایی و غم دوری نزن بمان
رفتن بدون همسفرت میکشد مرا
https://eitaa.com/fatemi8/1714
بیمار چندین روزۀ این خانه دارد - در پیش چشمان ترم جان می سپارد
هر شب کنار بستر او یک فرشته - می آید و زخم تنش را می شمارد
پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر - امکان ندارد لالۀ سرخی نکارد
پرواز مجروح صدایش بی سبب نیست - یک فاصله در استخوانِ سینه دارد
می گیرد از دستم لباس زخمی اش را - پیراهنی کهنه به جایش می گذارد
خاکسر پروانه ها بر دامن او
شام غریبان را برایم می نگارد
شعر از علی اکبر لطیفیان
https://eitaa.com/fatemi8/1714
دوباره شب شد و سر درد دارد
بمیرم باز مادر درد دارد
پس از فصل پر از غم یک سخن گفت
عزیزم زخم بستر درد دارد
نباید دست زد بر عضوهایش
که آیه آیه کوثر درد دارد
شبی آهی کشید و زیر لب گفت
خدایا مرگ کمتر درد دارد
من از گودی چشمانش گرفتم
که زخم دیده ی تر درد دارد
حسن تب دارد و در خواب گوید
نزن سیلی ستمگر درد دارد
پریشان باش ای گیسو چو بختم
که دیگر دست مادر درد دارد
(محسن عرب خالقی)
https://eitaa.com/fatemi8/1714
مدینه در سکوتی مبهم و حُزنآور است، امشب
گمانم در وصیّت فاطمه با حیدر است، امشب
چنین میگفت با مولا، به صد اندوه و غم، زهرا
که یابن عمّ مرا با تو، وداع آخر است، امشب
دل شب شو مهیّا، غسل و کفن و دفن زهرا را
که جانم خسته زآن دو کافر بداختر است، امشب
الا ای جان و جانانم! تو و جان یتیمانم
که بر طفلان بیمادر، دلم در آذر است، امشب
به یکسو مجتبی در اشک و در یکسو حسین او
نوای زینبینش، بانگ مادر مادر است، امشب
ز داغ بانوی محشر، تو ای "خادم"! مگو دیگر
که در جنّت پریشان زین عزا، پیغمبر است امشب
https://eitaa.com/fatemi8/1714
گل، بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به خسته جانی من گریه میکند
از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه میکند
گلهای من هنوز شکوفا نگشتهاند
شبنم به باغبانی من گریه میکند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه میکند
گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه میکند
این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه
بر چهرهی خزانی من گریه میکند
فردا مدینه نشنود آوای گریهام
بر مرگ ناگهانی من گریه میکند
https://eitaa.com/fatemi8/1714
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
با تو برای من غم عالم نماندنیست
با من بمان که با من و تو غم نماندنیست
این غم کجا برم که برایم میان شهر
یک یار مانده است که آن هم نماندنیست
گفتم طبیب آمد و تا دید وضعِ در
برگشت و رفت و گفت مریضم نماندنیست
پهلو و سینه، صورت و بازو، عزیز من،
با این همه جراحت مبهم نماندنیست
مرهم گذاشت زینب و دادت بلند شد
با گریه گفت این تن درهم نماندنیست
مثل خیال گشتهای و گفت بسترت
بیهوده است افاقهی مرهم... نماندنیست
تا فرصت است بوسه بگیر از حسین که،
بر روی نیزه ماه محرم نماندنیست
بوسه بگیر از بدنش که همین بدن
زیر هزار ضربهی محکم نماندنیست
✍ #حسن_لطفی
*ميسوزم از غمی كه ميان هزار خصم
يک يار مانده بهر تو ، آن هم نماندیاست
(استاد حاج علی انسانی)
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
اُمید خاک و خورشید تا ابر و باد، زهراست
حاجاتِ هیچْ ما و، لطفِ زیادْ زهراست
تنها نه دست ما را پُر کرده است امروز
چشم امید ما در روزِ معاد زهراست
ما همچو برگ ریزان، چون ابرها گریزان
آورد آنکه ما را در اتحاد، زهراست
ارث از مکارمِ او برده است هر امامی
آری کریمْ زهرا، آری جوادْ زهراست
آنکس که وقت فتنه، بازیِ خصم روکرد
آنکس که فرصتی بر دشمن نداد، زهراست
وقت مصافْ مولا میرفت با دل قرص
میدید آنکه پشتش میایستاد زهراست
ای شهرِ سرد و سنگی! بی مهری و دو رنگی
آنکه تو را درآورد از انجماد، زهراست
::
ما را یتیم کرده آن کس که زد به رویش
یک عمرْ گریه زهرا، یک عمر دادْ زهراست
هیزم به روی هیزم تا دید گفت مقداد
اینکه به پشت در هست ای قومِ عاد! زهراست
"گردیده بود قنفذ همدست با مغیره"
آنکه میان این دو، در خون فتاد زهراست
✍ #حسن_لطفی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
تو در بیت ولایت بعد مادر مادری زینب
تو از طفلی امیرالمؤمنین را یاوری زینب
به دست کوچک خود پاک کن اشک از رخ بابا
عزیزم هرچه باشد تو علی را دختری زینب
مبادا تشنه بر بالش گذارد سر، حسین من
تو از امشب بر او هم مادری، هم خواهری زینب
ببخش این روزها گر در بغل نگرفتمت مادر
تو بهتر از همه واقف ز حال مادری زینب
من ار تنها شدم بودی تو تنها یاورم اما
تو بعد از مادرت از مادرت تنهاتری زینب
مدینه سنگر فریاد من گردید و میبینم
تو در دروازهی کوفه مرا همسنگری زینب
حسینم روز عاشورا شود تنها و میدانم
تو تنها در دل دشمن بر او یک لشکری زینب
اگر من خطبه خواندم چون رسولالله میبینم
تو در روز خطابه ذوالفقار حیدری زینب
مرا دخت نبوتپرور ار گفتند در عالم
تو در کرب و بلا دخت ولایتپروری زینب
اگر با سوز نظمش راه پیدا کرده در دلها
تو "میثم" را به هنگام سرودن رهبری زینب
✍ #غلامرضا_سازگار
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
ادامه
https://eitaa.com/fatemi222/735
دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود
وقتی به نامه عملم خیره می شوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود
کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار
در دام چشم های تو تسخیر می شود؟
این کشتی شکسته ی طوفان معصیت
با ذوق دست توست که تعمیر می شود
حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه
با حلقه های زلف تو درگیر می شود
در قطره های اشک قنوت شب شما
عکس ضریح #گمشده تکثیر می شود
#امام_زمان
#جمعه
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
قرار من! چه کسی بعد تو قرار علیست؟!
پس از تو بانوی خانه! که خانهدار علیست؟!
تو جسم و جان منی، بین قبر خوابیدی
و این مزار، مزار تو نه، مزار علیست
دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط
کمی هم از عرق رویِ شرمسار علیست
تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند
عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست...
پس از تو آنچه سپید است، گیسوی حسن است
پس از تو آنچه سیاه است، روزگار علیست
غذای دیشبمان دستپخت زینب بود
چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست
دری که سوخته، دارد هنوز میسوزد
چرا که مستمع روضههای یار علیست
✍ #محمدعلي_بياباني
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
تقدیم به حضرت ام البنین علیه السلام
روضه ی کربلاست تقدیرش
https://eitaa.com/fatemi8/278
می گویَم از رودی کَز او یَم می شود تامین
https://eitaa.com/fatemi8/280
ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری
https://eitaa.com/fatemi8/281
بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
https://eitaa.com/fatemi8/282
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته
https://eitaa.com/fatemi8/272
عباس جان! کنار حسینم بمان و بس
https://eitaa.com/fatemi8/273
اي دلت بند امير المومنين
https://eitaa.com/fatemi8/274
قربان بانویی که ذات اقدسی دارد
https://eitaa.com/fatemi8/275
اول به زینبش دَمِ دَر احترام کرد
https://eitaa.com/fatemi8/1006
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
منم که سایه نشین وجود مولایم
کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی
منم که همدم محنت ولی هستم
منم که شاهد زخم شکسته ابرویم
انیس گریه به یاس شکسته پهلویم
منم که در همه جا در تب حسن بودم
منم که شاهد خون لب حسن بودم
منم که جلوه حق را به عین می دیدم
خدای را به جمال حسین می دیددم
منم که بوده دلم صبح و شام با زینب
منم میان همه ؛ هم کلام با زینب
منم که سوگ گلستان و باغبان دارم
به سینه زخم غم کربلائیان دارم
منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد
چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد
https://eitaa.com/fatemi8/1730
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
خوب است بانوان جهان اینچنین شوند
چون خاک پای فاطمه بالانشین شوند
چون فاطمهست حجت کبرای اهل بیت
خوب است خاک مقدم امّالبنین شوند
یعنی ادب کنند به زهرا و مرتضی
یعنی که در مصیبت آنان حزین شوند
آه از حرم نداشتنش، از غریبیاش
باید که خلق در غم او شرمگین شوند
میخواستم دخیل ببندم برای او
دیدم که او ضریح ندارد، فدای او
آئینهی مزارش اگر چه مکدر است
از آسمان پریدن بالش فراتر است
دنیا کنیز آنکه به کرّات گفته بود
عمرم تمام وقف کنیزی حیدر است
خواندش به نام فاطمه او گفت: یا علی
امّالبنین بگو به من اینگونه بهتر است
در وصف او بس است بگوییم با غرور
او شیر بانوییست که عباسپرور است
روزی که پا گذاشته در خانهی علی
جز غم ندیده در دل ویرانهی علی
گاهی به دور حیدر کرّار گشته است
گاهی به دور یک در و دیوار گشته است
هی پشت در به سینه زده گریه کرده است
با چشم خیس خیره به مسمار گشته است
هر روز صبح گردش دستاس شاهد است
دستش به یاد فاطمه هر بار گشته است
زهرا نبود، زینب او حال خوش نداشت
امّالبنین همیشه پرستار گشته است
این زن که بیقرار علی بود و دخترش
با این سخن فدای غم یار گشته است:
مولا! فدای دست به ناچار بستهات
زینب! فدای مادر پهلو شکستهات
✍ #مجید_تال
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#غزل_مثنوی
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی
عطر بهشت در نفست موج میزند
حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی
زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود
تو آمدی و این همه شورآفرین شدی
بیشک برای مادری زینب و حسین
شایستهای که فاطمهٔ دومین شدی...
با خود دوباره خاطرهها را مرور کن
از روزهای خوب مدینه عبور کن
این روزها که خاطرهها همدمت شدند
تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند
چندیست پارههای دلت رفتهاند آه
تو ماندهای و نمنم این اشک گاهگاه
با قلب تو حکایت هجران چهها نکرد
یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد
تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت
مانند چشم ابری تو آسمان گرفت
پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر
پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر
مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید:
مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید
یک شهر چشم منتظر و اشک بیامان
برگشته است از سفر عشق کاروان
برگشته با تلاطم اشک و خروش آه
دارد هزار خاطره از دشت و خیمهگاه
تو میرسی و روضه هم آغاز میشود
بغض از گلوی خاطرهها باز میشود
هرکس نشسته گوشهای و روضهخوان شده
اما سکینه با دل تو همزبان شده
همناله با دو چشم ترت، حرف میزند
از جای خالی پسرت حرف میزند:
یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو
یادش بخیر زمزمههای عمو عمو
یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا
شبها صدای پای علمدار کربلا
یادش بخیر مشک و علم در دو دست او
آرامش تمام حرم در دو دست او
سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو
نامآور تمام عرب بود ماه تو
داغ تو تازهتر شده با حرفهای او
وقتش شده تو روضه بخوانی برای او
رو میکنی به او که فدایت سکینه جان
جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان
شاید نگاه توست به قدّ خمیدهام
یا اینکه شرم میکنی از اشک دیدهام
دیگر شکسته قامت امالبنین، بخوان
از روضههای ماه من ای نازنین، بخوان
نامآوران به شوکت او بُردهاند رشک
در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟
از چشم خون گرفته برایم سخن بگو
از ماجرای تیر سه شعبه به من بگو
آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه
دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه
شرمندهام ز روی تو و مادرت رباب
شرمندهام اگر نرسیده به خیمه آب
قلب مرا بیا تو رها از ملال کن
آرام جان من! پسرم را حلال کن
✍ #یوسف_رحیمی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
🌹السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع
چه بانویى که کوه صبر را در آستین دارد
به پاى مکتب حیدر، ظهورى اینچنین دارد
چه بانویى که در صدر تمام افتخاراتش
همین بس در کنار خود، امیرالمونین دارد
ادب آموز این مکتب، خودش عین الیقین باشد
که عباسش نشان از حضرت حق الیقین دارد
سرش بر صخره مىکوبد، ببین آهسته آهسته
شبیه علقمه انگار زخمى بر جبین دارد
به یاد آورده مقتل را، میان خون چه مىبیند؟
عَلم افتاد و ماهى ارباً اربا بر زمین دارد
غم ماه خود از یکسو، غم خورشید از سویى
چه داغ خانمان سوزى مگر ام البنین دارد!؟
فرات اشک جارى شد میان موج چشمانش
ولى از داغ آن گودال، آهى آتشین دارد
نماز صبر مىخواند شکسته با دلى خسته
حُسیناً وا حُسینا در قنوت آخرین دارد
پس از کوچ پرستوها، زیارتنامه مىخواند
بقیع غربتش برجاست، آوایى حزین دارد
#محمد_مهدى_عبدالهى
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
$حضرت زهرا س ی(16).mp3
221.4K
سرود
شهر مکه امشب از لطف خدا زیبا شده
زینت بیت رسولِ دو سرا زهرا شده
درب رحمت وا شده
مصطفی بابا شده
فاطمه یا فاطمه ²
امشب از لطف خدا بیت نبی گلشن شده
چشم مادر از نگاه دخترش روشن شده
نخل دین داده ثمر
بر نبی داده قمر
فاطمه یا فاطمه ²
شامل عالم شده لطف خدای سرمدی
شد هویدا غنچه ای از بوستان احمدی
مکه شد وادی طور
مادرش غرق سرور
فاطمه یا فاطمه ²
در سپهر دین حق امشب ز الطاف اله
سر زده از خانه ی خورشید دین یک قرص ماه
عاشقان وقت سحر
نور حق شد جلوهگر
فاطمه یا فاطمه ²
آمده زهرای اطهر کودک دلخواه او
می زند لبخند شادی بر روی چون ماه او
ماه رخشنده رسید
دست بخشنده رسید
فاطمه یا فاطمه ²
از کرامات خدا ما جمله مهمان توایم
در کنار سفره ات ریزه خور خوان توایم
عالمی بر تو پناه
جمع ما را کن نگاه
فاطمه یا فاطمه ²
در شب میلاد تو آمد به سوی تو فقیر
امشب ای دخت پیمبر از کرم دستم بگیر
ای مرا یار و حبیب
درد من را تو طبیب
فاطمه یا فاطمه ²
ای صفابخش قلوب شیعیان یا فاطمه
لطف و جود و رحمت تو بیکران یا فاطمه
دخت ختم المرسلین
شیعه را حبل المتین
فاطمه یا فاطمه ²
شکرلله من ز طفلی سائل این خانهام
ریزه خوار تو کنار سفره ی شاهانه ام
گرچه من ناقابلم
لطف تو شد شاملم
فاطمه یا فاطمه ²
سبک شد سرود رولبامون
#سرود_حضرت_زهرا (س)
#میلاد_حضرت_زهرا (س)
#حضرت_زهرا (س)
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
🌺 شب یلدا
🌹شب یلدایم اگر باتو سپر شد یلداست
یا اگر این شب من باتو سحر شد یلداست
🌹ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر
بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست
🌹ما که خود چلّه نشین تو شدیم آقاجان
این شب چلّه اگر از تو خبر شد یلداست
🌹شب نشینی و کنار دِگران خوب اما
با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست
🌹ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج)
از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست
🌹همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند
آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست
🌹چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان
سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست
🌹حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک
امشبی بَهرِ غَمِ جَدّ تو تَر شد یلداست
(اللهم عجل لوليک الفرج)
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
#امام_زمان_عج
#شب_یلدا
شبی که باتو شود طی شبی ست یلدائی
نه این دقایق بی معنی اهورائی
وان یکاد بخوانیم و در فراز کنیم
به مقدم سحر جمعه ای تماشائی
*حضور مجلس انس است و دوستان جمعند*
خداکند که در این بزم عشق بازآئی
ترنج وتیغ به کف؛منتظر سر راهت
نشسته یوسف صدیق ،بسکه زیبائی
کدام دیده زهجرت گریست این شب را
امیر بادیه گرد، ای خدای تنهائی
چگونه بی تو سپر می شود دقایق ما
بیا که درب دلم تا مدینه بگشائی
*به رغم مدعیانی که منع عشق کنند*
جمال چهره تو حجتی ست زهرائی
محسن پالیزدار
هر کس هر آنچه دیده اگر هر کجا تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
در تو خدا تجلی هر روزه میکند
«آیینه تمام نمای خدا» تویی
میلاد تو تولد توحید و روشنی است
ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی
چیزی ندیدهام که تو در آن نبودهای
تا چشم کار میکند ای آشنا! تویی
نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمه فقاهت آل عبا تویی
غیر از علی نبود کسی همطراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
تو با علی و با تو علی روح واحدید
نقش علی است در دل آیینه، یا تویی؟
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود
مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
نه همین مکه منور شده از طلعت او ز سما تا به سمک یره رخشان آمد
شده از مکه همان نور نمایان که به طور سالها در طلبش موسی عمران آمد
بهر این نور که در صلب خلیل اللَّه بود نار نمرود به یک باره گلستان آمد
گر نبردی به زبان نوح نبی نامش را کی نجات از یم و گرداب و ز طوفان آمد
یوسف مصر گر این نام نبردی به زبان کی نجاتش ز چَه و گوشه ی زندان آمد
چون نباشد ز ازل تا به ابد همتایش همسرش شیر خدا سرور مردان آمد
زین دو دریای فضیلت که بهم شد واصل یازده گوهر رخشنده بدامان آمد
به همین ام ابیها نبی اش خواند ز حق ام فضل ام الکتاب ام امامان آمد
شب مولود مهین دخت محمد باشد عرش پر نور شد و فرش چراغان آمد
تا که تبریک بگوید به جهان شیعه او (کربلائی) ز شعف شاد و غزلخوان آمد
نادعلی کربلایی
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
خدا را تجلاّی دیگر مبارک
نشاط و سرور پیمبر مبارک
تبّسم به لب های حیدر مبارک
به افلاک توحید، محور مبارک
به سادات میلاد مادر مبارک
به قرآن بگویید کوثر مبارک
گل باغ عصمت فداها خوش آمد
جمال خدا روح طاها خوش آمد
پیمبر بود محو خورشید رویش
خدیجه شده مات حسن نکویش
درود خدا باد بر خُلق و خویش
نیاز آورد صد چو رضوان بسویش
ملک راست ذکر و دعا گفتگویش
محمّد ، محمّد، ببوسش ببویش
که آیات نور است نقش جمالش
کمال است مبهوت فضل و کمالش
گل است و رباید دل از باغبانش
مه است و شرف داده بر آسمانش
سلام خدا باد بر جسم و جانش
محمّد بود زائر آستانش
خداوند را وحی ثانی بیانش
زمین غرق نور آمد از دودمانش
وجودش سراپا بهشت محمّد
بهشت محمّد سرشت محمّد
به گردون بگویید این محور تو ست
به حوّا بگویید این سرور تو ست
به آدم بگویید این مادر تو ست
به حیدر بگویید این همسر تو ست
به احمد بگویید این دختر تو ست
به قرآن بگویید این کوثر تو ست
به فردوس گویید افتد به پایش
به جبریل گویید گوید ثنایش
امامت گل سرخی از دامن او
ولایت بهاریست از گلشن او
نبوّت در آیینه ی روشن او
شفاعت شمیمی ز پیراهن او
علی دوستی همچو جان در تن او
بهشت سماواتیان مدفن او
گرفته حیات از دمش تا قیامت
نبوّت، رسالت، ولایت، امامت
فلک گشته بر گرد بیت گلینش
ملک سجده برده به خاک زمینش
گرفته ز دم روح روح الامینش
خداوند را دست در آستینش
نبی عاشق طلعت نازنینش
علی زنده از خندۀ دلنشینش
خدا مدح فرموده در هل اتایش
پدر بارها گفته جانم فدایش
خدا برد معراج، پیغمبرش را
به او داد نیکوترین گوهرش را
نه نیکوترین گوهرش کوثرش را
نه کوثر که صدّیقه ی اطهرش را
نه صدّیقه ی اطهرش مظهرش را
نه مظهر که آیینه ی منظرش را
سلام خدا بر جمال و جلالش
که مولا علی گشته محو کمالش
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
من کيم جان جهان ممدوحه جان آفرينم
مادر توحيد و بانوي سماوات و زمينم
شمع جمع پنج تن همسنگر حبل المتينم
وجه ربّ العالمين جان ولايت رکن دينم
کوثر و تطهير و قدر و هل اتي و يا و سينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
--
کشتي توحيد را سکان منم لنگر منم من
خاجه لولاک را دختر منم مادر منم من
چارده معصوم را گردون منم محور منم من
مومنون من قدر من طاها منم کوثر منم من
گوهر عين الحياتم اختر برج يقينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
--
نخل سر سبز ولايت اعتدال از من گرفته
صبر و ايثار و فداکاري کمال از من گرفته
مريم عذرا بدان پاکي مدال از من گرفته
خانه شير خدا مجد و جلال از من گرفته
خشت خشت آن شده محو دعاي دلنشينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
--
من کيم ام الولا ام النبي ام الکتابم
من کيم صومم صلوتم عصمتم نورم حجابم
من کيم بيت اميرالمومنين را آفتابم
اولين شخصيت عالم کند مادر خطابم
برترين مولاي خلقت خوانده يار و همنشينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
--
مادري دارم که ذات حق فرستاده سلامش
شوهري دارم که پيغمبر بود محو جمالش
دختري دارم که نور وحي خيزد از کلامش
فضه اي دارم که گيرد مام عيسي احترامش
شيعه اي دارم که خود يارش به روز واپسينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
--
دامني دارم که ثارالله را مي پروراند
مصحفي دارم که مانند کتاب الله ماند
حجره اي دارم که حتي کعبه آن را کعبه خواند
منطقي دارم که فرياد علي را مي رساند
اين من و اين مسجد و اين خطبه هاي آتشينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
--
هر دو بخشيديم با اخلاص و صدق و پاکي دل
من گلو بند و علي انگشتر خود را به سائل
انّما و هل اتي در شأن ما گرديد نازل
من ، اميرالمومنين هر دو اوالامريم ، کامل
آري آري اوست زهرا من امير المومنينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
--
من به روي خلق در از نور داور باز کردم
من به خنده عقده از قلب پيمبر باز کردم
من طناب خصم را از دست حيدر باز کردم
من به امر رهبرم بر قاتلم در باز کردم
من تن تنها طرفدار امام المتقينم
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم
https://eitaa.com/fatemi8/1741
خدا را تجلاّی دیگر مبارک
https://eitaa.com/fatemi8/1740
نه همین مکه منور شده از طلعت او
https://eitaa.com/fatemi8/1739
هر کس هر آنچه دیده اگر هر کجا تویی
https://eitaa.com/fatemi8/1738
شهر مکه امشب از لطف خدا زیبا شده
https://eitaa.com/fatemi8/1735
🌹شعری زیبا درباره فتنه سال 1388 و حماسه 9 دی
بود چندین قرن در ایران نظام سلطنت
هر زمان شاهی بدستش بُد لِگام سلطنت
ظلمها شد از سوی شاهان به مردم آن زمان
بود استعمار، پشتیبان این نا بِخْردان
تا که با لطف خدا و همت روح خدا
ریشه کن شد سلطنت از کشور ایران ما
انقلاب نور ، مُستولی بر استبداد شد
تا که جمهوریّ اسلامیّ ما ایجاد شد
بر سر راه نظام تازه تاسیس و جدید
فتنه ها از سوی دشمن بارها آمد پدید
هرزمان با یک بهانه ، جنگ ، تحریم و عناد
مشکلاتی در مسیر راه این ملت فِتاد
خصم جانی از برون و عاملانش از درون
پای این نوپا ، نهال حاکمیت ، ریخت خون
از ترور ، تخریب چهره ، هَدْم ِ آثار وطن
سرقت میراث ملی ، ناجوانمردی ، فِتَن
بهره گیری کرد تا اینکه زمینگیرش کند
بلکه بِتْواند وَرا ، تسلیم و تسخیرش کند
لیک هشیاریّ رهبر، با حضور مردمی
نقشه هاشان بر ملا می کرد ، آقا هر دمی
لطف یزدان ، نور ایمان ، همدلی ، فرمانبری
با حضور مردم و هشدارهای رهبری
کرده بیمه کشورم را از هجوم فتنه ها
نقشه های دشمنان پایان ندارد هیچگاه
هوشیاری باید و بر خالق بی چون ، پناه
فتنه ی هشتاد و هشت دشمنان ، ضدّ نظام
امتداد نقشه هاشان بود بر ما ، والسلام
حرمت شاه شهیدان را شکستند آن زمان
تا به درد آرند قلب حضرت صاحب زمان
کربلای دیگری ترسیم شد در این زمان
تسلیت گوئیم بر مولا ، امام انس و جان
عده ای معلوم حال و بیخود و بی بند و بار
در خیابانها به راه افتاده ، با وضعِِ نَزار
با شعار ضد دین و انقلاب و ، سوت و کف
بودشان ایجاد آشوب و بر اندازی ، هدف
لیک با هشیاری مردم ، نظام و رهبری
با بصیرت ، اتحاد و همدلی ، فرمانبری
مُضمَحِل گردیده و سر دسته هاشان دلغمین
نقشه هاشان ، نقشِ بر آب و ، شده خانه نشین
در چنین وضعی نُهِ دی با حضور و انسجام
خلقْ شد از سوی مردم ، در حمایت از نظام
خارْ در چشم معاند ها شد و عزّت فَزا
از برای ملت هشیار و هم بیدار ما
بارالها انقلاب و رهبر و هم کشورم
از تمام فتنه ها محفوظ دار ، ای ذوالکرم
من (( قریبم )) دوست دار انقلاب و کشورم
ذکر کردم ذرّه ای از اقتدار رهبرم
رضا کریمی ( قریب )
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جاندادگان زندهی این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّاروار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِنَ القَتْل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکهی آخریم ما
✍ #محمدمهدی_سیار
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100