eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
2.7هزار دنبال‌کننده
31 عکس
28 ویدیو
31 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
ای داغدار اصلیِ این روضه ها بیا صاحب عزای ماتم كرب و بلا بیا تنها امید خلق جهان! یابن فاطمه ای منتهای آرزوی اولیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرد مستجابِ قنوت دعا بیا فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ایم دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا از هیچ كس به جز تو نداریم انتظار بر دست های توست فقط چشم ما بیا هفته به هفته می گذرد با خیال تو پس لا اقل به حرمت خونِ خدا بیا  بیش از هزار سال تو خون گریه كرده ای ای خون جگر ز غربت زینب بیا بیا عرضِ ارادتِ كمِ ما را قبول كن امسال هم محرم ما را قبول كن
چهارده نکته https://eitaa.com/fatemi8/166 گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر میرسد https://eitaa.com/fatemi8/172 نحوه شهادت https://eitaa.com/fatemi8/168 کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم https://eitaa.com/fatemi8/500 توصیه میرزای بزرگ: https://eitaa.com/fatemi8/548 اى اهل کوفه رحمى این طفل جان ندارد https://eitaa.com/fatemi8/549 گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر میرسد https://eitaa.com/fatemi8/550 نحوه شهادت طفل شیرخوار https://eitaa.com/fatemi8/551 ای که گرفتی به دوش، بار غم و بار عشق https://eitaa.com/fatemi8/553
۱۴۰۱ علی اصغر گل نشکفته ی باغ حسین است دل هر عاشقی با روضه اش در شور و شین است بنازم دست این شش ماهه را مشکل گشا شد هر آن کس آمده بر در گهش حاجت روا شد امان از لحظه ای که پیش بابا دست و پا زد گلویش پاره گشت و آتشی بر کربلا زد بمیرم حرمله با حنجر نازش چه ها کرد سه شعبه بر گلوی کوچک اصغر رها کرد شده آغوش بابایش خدایا بستر او حسین دیگر چه گوید در جواب مادر او چه شمعی بوده اصغر حرمله آبش نموده به آغوش پدر با تیر سیرابش نموده خدا بر مادر بی تاب او صبری عطا کن دل ما را به آه سینه ی او کربلا کن سایر اشعار علی اصغر https://eitaa.com/fatemi8/498
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) حضرت علی اصغر(ع) کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم لایی لایی اصغرم (۴) داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم لایی لایی اصغرم با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا لایی لایی اصغرم سایر اشعار علی اصغر https://eitaa.com/fatemi8/498
با تیر حرمله خدا سرِ شش ماهه شد جدا علی اصغرِ حسین با لب تشنه شد فدا حنجر نازک علی شد هدف تیر بلا بر سر شونه ی بابا پر کشیده سوی خدا باب الحوائج ، علیِ اصغر حسین ای گل رباب ، ای گل پرپر حسین ای علیِ اصغر علی گل پرپر (۴) تا که سه شعبه ی عدو به حنجر علی نشست قد حسین خمیده وُ یکباره قلب او شکست طفل رضیع کربلا با تیر کینه کشته شد بِایِ ذَنب قُتِلَت با خون او نوشته شد از داغ علی ، قلب حسین شده کباب رحمی کن خدا ، بر دل بی تاب رُباب ای علیِ اصغر علی گل پرپر (۴) ای طفل شیرخواره ی من تنها تو را دارم علی دیگه ندارم یاوری ای آخرین یارم علی رفتی و دست و پا زدی علی تو آغوش بابا چیزی نمونده از حسین بگیر تو جونمو خدا روی دست من ، سوی خدا کردی سفر به قلب بابا ، داغ تو می زنه شرر ای علیِ اصغر علی گل پرپر (۴) سایر اشعار علی اصغر https://eitaa.com/fatemi8/498
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اصغر (ع) هفتم محرم(2) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة.. ♦️ای فدای غنچه لبهایت علی ♦️انبیا محوِ تماشایت علی ♦️بهتر از تو عاشقی مردانه نیست ♦️خنده ات لبیک بهر اِرجعی است ♦️یا علی اصغر، فدای خنده ات ♦️من شدم بابا دگر شرمنده ات ♦️اصغرم شیرین زبانی می کنی ♦️با تلظّی جان ستانی می کنی ♦️محسن کرب و بلایی اصغرم ♦️هدیة ما بر خدایی اصغرم ♦️مادرت چشمش به راه است ای علی ♦️منتظر در خیمه گاه است ای علی ♦️خود ببین گهواره از غم سوخته ♦️خواهرت چشمش به دستم دوخته ♦️کس ندیده روی دست باغبان ♦️یک بهاری غنچه ای گردد خزان ♦️زینبم بیرون نیایید از حرم ♦️رفته است در خواب شیرین اصغرم ♦️دست من تابوت اصغر گشته است ♦️اصغر من از سفر برگشته است ♦️من که خود تشییع اصغر می کنم ♦️با غم جانسوز او سر می کنم ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب باید حواس ها خیلی جمع باشه، آمدیم در خونه شیر خواره اباعبدالله، باب الحوائج، گرفتارها، مریض دارها، قرض دارها، شب هفتم محرم کجای مجلس نشسته اید، اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی،یه نفر دعات می كنه؛ یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته، یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه ای مادری خدا بهت بچه نداده امشب آقا روبه جان علی اصغرش قسم بده انشاالله حاجت روا میشید عزیزان عزادار ، ابی عبدالله آمد دم در خیمه، علی اصغر طلب کرد، علی اصغر را بغل کرد اومد در مقابل دشمن ، صدا زد: ای لشکر، اگر به گمان شما من گنهکارم، اما این بچه شیرخواره گناهی نکرده؛ ببینید از شدّت تشنگی دو لبش را به هم می زند؛ بیایید خودتان علی را سیراب کنید؛ دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یك جا،همه جا هلهله می كردم،كف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست كجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها،با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند. پدر با كودكی پرپر نشسته به روی خاك ها مادر نشسته رباب این را فقط تكرار می كرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده،می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم كسی با نیزه دنبال تو می گشت لالایی اصغرم،لایی لالایی امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند،ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن،بابا ها بیرون نگه دارن،آخه شب ربابه امشب با رباب هم ناله شید ،هی میومد كنار گهواره ی خالی،گفت. 🔸 چگونه خاك بریزم به روی زیبایت 🔸 كه تو بخندی و من كنم تماشایت 🔸 مزار كوچك تو پر شده از خونت 🔸به خواب ماهی من در میان دریایت 🔸 مرا ببخش عزیزم كه جای قطره ی آب 🔸 به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت 🔸چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم 🔸 به وقت غارتمان می كنند پیدایت 🔸 كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است 🔸كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت 🔸 بیا رباب كه این شاید آخرین باری است 🔸 كه خواب می رود او با نوای لالایت 🔸 اگر نشد كه شود سایه سرت امروز 🔸 به روی نیزه شود سایه سار فردایت حسین .. حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سایر اشعار علی اصغر https://eitaa.com/fatemi8/498
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام هنوز کلام سیدالشهداء علیه‌السلام تمام نشده بود که دید گوش تا گوش شش‌ماهه‌اش را بریدند … در نقل‌ها آمده است: 📋 فَبَيْنَما هو يُخاطِبُهُم، إذ أتاهُ سَهْمٌ لَهُ ثَلاثَةُ شُعَبٍ مَسمُومٌ مِنْ ظالِمٍ غَشومٍ و هو حَرمَلَةُ بنُ كاهِلِ الْأسَدِيِّ فَذُبِحَ الطِّفْلُ مِنَ الْاُذُنِ إلىٰ الْاُذُنِ و مِنَ الْوَریدِ اِلیٰ الْوَریدِ. ▪️هنوز کلام إمام علیه‌السلام تمام نشده بود که حرمله ستمکار، تیر سه شعبه مسمومی را به سمت آن طفل پرتاب کرد که گوش تا گوش و رگ تا رگ آن طفل را برید. 📋 فَجَعَلَ الْحُسينُ عَلَيهِ السَّلامُ يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يَرمِي بِه إلىٰ السَّماءِ و يَقولُ: ▪️پس امام حسین علیه السلام با کف دستش خون ها را از زیر گلوی طفل گرفت و به آسمان پرتاب کرد و فرمود: 📋 اللَّهمّ إنِّي أُشْهِدُكَ عَلىٰ هٰؤلاءِ الْقَومِ، فَإنَّهُم نَذَرُوا أنْ لا يَترُكوا أحَداً مِنْ ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ ▪️خدايا شاهد باش که این لشگر، نذر کرده‌اند که احدی از ذریّه رسولت را باقی نگذارند. 📚مقتل ابو مخنف ص٨۴ 📚معالي السّبطين ج١ص۴٢۴ 📚وسیلة آلدرین ص٢٨۴ حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام ای برادرم! این طفل شش‌ماهه، سه روز است که آب نخورده است … در نقل‌ها آمده است: حضرت‌ ام کلثوم سلام‌الله‌علیها (و یا در برخی از نقل‌ها حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها)، قنداقه علی‌اصغر علیه‌السلام را برداشت و به نزد سید الشهدا آورد و عرض کرد: 📋 یا اَخی! اَدْرِکْ اِبنَکَ الصَّغیرَ قَد مَاتَ مِنَ الْعَطَشِ ▪️ای برادر من! این طفل کوچکت را دریاب! که از تشنگی نزدیک است جان بدهد! 📋 یا اَخِی! مُنْذُ ثَلاثَةِ اَیَّامٍ هُوَ فی عَطَشٍ و مَا شَرِبَ الْمَاءَ ▪️ای برادر! سه روز است این طفل تشنه است و قطره آبی هم نچشیده است. 📚بحرالمصائب ج۴ص٣۴١ 📚ینابیع الموده ج۳ ص۷۸ (با اندکی تفاوت) 🩸 سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه بعد از شهادت علی‌اصغر علیه‌السلام هم فرمود: «خاک بر سر دنیا بعد از تو ای علی‌جان» در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که سیدالشهداء علیه‌السلام دید تیر سه‌شعبه حرمله، گوش تا گوش علی اصغر علیه‌السلام را بریده است، زار زار گریست و سپس و فرمود: 📋 قَتَلَ اللهُ قَوْمَاً قَتَلُوكَ يَا بُنَيَّ! ▪️ای فرزند من! خدا بکشد قومی را که تو را کشتند. 📋 ما أجرَأهُم عَلَی انتهاکِ حُرمَة الرّسول! ▪️چه بسیار جرأت کردند بر هتک حرمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله! 🥀 بعد فرمود: 📋 عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءِ ▪️خاک بر سر این دنیا بعد از تو ای پسرم! 📚المنتخب، ص ۳۸ ✍ هُرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم قصه‌ی آب برای تو بخوانم پ حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام چرا از بین تمام شهدای کربلا، سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه، فقط بدن مبارک علی‌اصغر علیه‌السلام را به خاک سپرد؟! عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض ‌القدس» می‌نویسد: 📝 اینکه سیدالشهداء علیه‌السلام طفل رضیع را دفن کرد و سایر شهدا را دفن ننمود، چند جهت می‌تواند داشته باشد: 🥀 اول: به جهت آنکه به تنهایی امکان داشت آن طفل را به خاک بسپارد (اما پیکر دیگر شهدا را تنها نمی‌توانست) 🥀 دوم: آن که مبادا سر آن طفل را مثل سایر سرها بِبُرند. 🥀 سوم: دفن کرد تا بدن وی مثل سایر ابدان سه شبانه روز برهنه نماند. 🥀 چهارم: دفن کرد که مبادا بدن نازک او زیر سم اسبها نابود شود. 🥀 پنجم: دفن کرد تا مبادا دفعه دیگر چشم خود آن حضرت و دیگر مخدّرات به قنداقه پر خون او بیفتد و داغ دلشان تازه شود. 📚ریاض القدس ج۴ ص۱۹۵ حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام «عطش» و «گرما» چه به روز شش‌ماهه علی‌اصغر علیه‌السلام آورده بود؟! گزارشاتی در رابطه با این مصیبت عظیم به ما رسیده است که چند نمونه را ذکر می‌کنیم: 📋 هو يَتَلَظَّىٰ عَطَشَاً ▪️ از عطش مانند ماهی دست و پا می‌زد.(۱) 📋 عَينَيه غائرتَين في رأِسه مِن شدّة العطش، ▪️از شدت تشنگی چشمانش در سرش فرو رفته بود.(۲) 📋 بَطنُه لازِقةٌ بِظَهرِه مِن شدّة الجوع ، ▪️از شدت گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده بود.(۳) 📋 يُغشىٰ عليه ساعةً بعدَ ساعةٍ مِن الحَرّ والظَمَأ ▪️از شدت گرما و عطش ساعتی از هوش می‌رفت و ساعتی به هوش می‌آمد‌.(۴) 📋 قَدِ احتَضَرَ مِن شِدَّةِ العَطَشِ ▪️از اوج تشنگی در حال جان دادن بود!(۵) 📚(۱)مقتل ابو مخنف ص٨۴؛ و معالي السّبطين ج١ص۴٢۴ 📚(۲)(۳)(۴) امواج البکاء ص۱۲۲ 📚(۵)خصائص الطفل الرضیع،ص ۱۹ سایر اشعار علی اصغر https://eitaa.com/fatemi8/498
پدری خَم شده تا دردِ کمر را بِکِشَد مادری مانده که تا نازِ پسر را بکشد چشمِ او خورد به لب‌های تَرک خورده و گفت: کاش می‌شُد به لبش دیده‌ی‌تر را بکشد بُردنِ این تَنِ بی وزن برایش سخت است نیست عباس که این قُرصِ قمر را بِکِشَد؟ از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد خواست از سمتِ سه‌شعبه بکشد سر چرخید بهتر این دید که او قسمتِ پَر را بِکِشَد تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید نَکُند با سرِ این تیر جگر را بِکِشَد هرچه می‌خواست بیاید به حرم باز نشد یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد باید او قبر کَنَد خاک کُنَد شرح دهد آه این سینه غَمِ چند نفر را بِکِشَد زیرِ لب گفت: فقط آه رباب آه رباب سایر اشعار علی اصغر https://eitaa.com/fatemi8/498
پست موقت تبلیغاتی🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 کمک فوری برای جراحی قلب نوزاد دو ماهه ▪️سید علی اصغر متولد اردیبهشت امسال است خانواده اش دهم اردیبهشت ماه امسال با تب بالا او را به بیمارستان می‌برند و دکتر تشخیص مشکل قلبی می‌دهد. مشکل او نبود شاهرگ اصلی قلب و وجود یک سوراخ در قلبش است. دکتر گفته اگر جراحی‌ نشود، جانش را از دست می‌دهد. پدرش کارگر و مادرش خانه‌دار است و این خانواده توان تامین مالی برای درمان و عمل قلب فرزندشان را ندارند.
6037997750012677
(به نام خیریه و گروه جهادی حضرت علی ابن ابیطالب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با فلسطین نیستی هیئت نـرو امشب، بخـواب دم مَزَن از طـفل شش ماهه، نـگـو جانم ربـاب
🌷صبح زیبای تو، پر بار از امید 🌸روزگار و بخت تو ، بادا سپید 🌷لحظه‌هایَت باد، سرشاراز یاد خدا 🌸مژده‌ٔ رحمت، تو را بادا نوید 🌷سلام دوستان خوبم 🌸صبح شنبه تون بخیر و شادی 🌷زندگی تون سرشار از 🌸عشق و سلامتی و نیکبختی
. 👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇       ✴️ شنبه 👈23 تیر/ سرطان 1403 👈7 محرم 1446👈13 ژوئیه 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🔘 ملاقات امام حسین علیه السلام با عمر سعد ملعون در کربلا. 😭منع آب از حرم امام حسین علیه السلام در کربلا. 🔘 اولین روز مکالمه موسی علیه السلام با خداوند. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر: ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅غرس اشجار. ✅مسافرت. ✅شروع به کسب و کار. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅شکار و دام گذاری. ✅و آغاز نوشتن کتاب و مقاله خوب است. 🚘مسافرت: مسافرت خوب است و به سلامت می روید و بر می گردید. 👶 مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و خوش قدم خواهد شد. 💑مباشرت امشب: شب یکشنبه مباشرت منعی ندارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️آغاز به درمان و معالجات. ✳️کودک به گهواره نهادن. ✳️فروش طلا و جواهرات. ✳️و مباشرت نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، باعث مرگ ناگهانی است. 😴😴 تعبیر خواب : خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 8 سوره مبارکه "انفال" است. لیحق الحق و یبطل الباطل... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده است. و از این قبیل امور قیاس شود. کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۶ 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
. السلام علیک یا علی بن الحسین یا علی اصغر مدد شش ماهه ای که هستی عالم فدای او کاری نموده که شده دل مبتلای او شش ماهه ای که جمع بزرگان نشسته اند در مکتب عنایت و لطف و ولای او دردانه ای که ساقی جام محبت است چشم هزار یوسف دل در قفای او نامش علیِ اصغر و شأنش چه اکبر است گویا که عالمی شده خلقت برای او ما را چه ارزشی که فداییِ او شویم باشد تمام جان دو گیتی فدای او با یک اشاره اش همه ی عالم وجود ریزد تمام هستی خود را به پای او قنداقه اش به دست حسین و رباب بود گل بوسه های سرخ عمو رونمای او دار و ندار عالمیان در پناه اوست ذکر فرشتگان سخن دلربای او مستانه جان دهند ملائک ز دیدنش صد نینواست مست نی و محو نای او با یک نگاه دلکش چشمان نافذش پر می زند کبوتر دل در هوای او آید اگر ز جانب دادار ، اختیار جان می دهند جمله ی مستان به جای او امضای نهضتِ گل زهرا وجود اوست باشد خدا به روز جزا خون بهای او جانانه ای که پیر خرابات نینواست باشد هزار ناله ی نی از نوای او باشد بهشت عشق خدا قبر اطهرش چون سینه ی پدر شده صحن و سرای او ✍ . .
حال عُشاق اکثراً با گریه بهتر می شود خوش به حال هرکسی که چشم او تر می شود عمر من دارد به پایان می‌رسد اما خوشم روزگارم با همین گریه به تو سر می شود زنده باشیم و خدا روزی کند در روضه ها گریه ی ما تا قیامت خرج معجر می شود کاسه ای خالی به دستانم گرفتم در گذر زینب کبری نگاهی گر کند زر می شود کوه صبر است و خدا صبری به او داده مگو… صبر او گر سر بیاید صبحِ محشر می شود دختر شیر خدا هم می شود شیر خدا کافی است اخمی کند صد فتح خیبر می شود این دم آخر تداعی می شود گودال سرخ زینب کبری که دارد بی برادر می شود التماسش کردم و گفتم مرو ، گفتم بمان هر قدم که میروی جانم ز تن در می شود گفتم آن پیراهنت را در بیاور از تنت گفتم آخر بر سر آن پیروهن شر می شود می روم از حال و گودال تو را میبینم و پیش چشمم زیر و رو تا اینکه پیکر می شود آن تن عریان لگد مال همه لشکر شده زیر سُمِ مرکبان افتاده پر پر می شود پیکرش در ظل خورشید است و دارد می رود خواهری راهی دیدار برادر می شود
روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج محمود کریمی (1).mp3
1.34M
یازهرا🖤 🖤روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج محمود کریمی🎙 ▪️▪️▪️▪️ روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...." یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...." خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '" این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب مادر حسین ...... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
608.8K
▪️نوحه شب هفتم محرم پاره پاره شد حنجر اصغر داغ او بنشست بر دل مادر این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... هم تلظی کرد هم تکلم کرد تا نگریم من او تبسم کرد این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... طفل عطشانم از نفس افتاد آخرین یارم تشنه لب جان داد این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... با چه حالی در خیمه برگردم از دل زینب با خبر گردم این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... شد ز خون گلگون ماه روی او تا که تیر آمد بر گلوی او این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... من دلم دارد آه عالمگیر او جدا از تن شد سرش با تیر این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... در حرم طفلان بی قرار او می کشد مادر انتظار او این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی آخرین یار باوفای من گشته قربانی در منای من این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... با چه دل راه خیمه را پویم چه جوابی بر مادرش گویم این گل باغ خدایی روی دستم شد فدایی ای علی جان ای علی جان... ✍محمد نعیمی مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
      به به چه ابوالفضلی        جبریل ثنا گویش                                           ای جان همه عالمیان      قربان دو بازویش ************** بسم الله الرحمن الرحیم بر بسته چو بر بازو                  ورد دهنش یاهو  شد هل من مبارز گو شد بانگ هیاهو به فلك از هر طرف و هرسو             یارب ز كجا باشد  این شخص مسلسل مو یـا شیر ژیـان باشد یا پـی بیـان باشد                             یـا آنـكه امـیر بهر و بر كف ذالفقار آمد                                                      *************** چون شیر شكار آمد رو به كارو زار آمد                            فرزند امیر المومنین با جاه و جلال آمد بر آن خال هندویش بر سنبل گیسویش                    گویند و كه از گوش فرش قربان دو بازویش سردار سپه دار حرم آن فخر عرب میر عجم     آن صاحب شمشیردو دم رو به سوی آن قوم ظلم با طنطنه مصطفوی با دبدبه مرتضوی                      چون برق جهنده ز غضب سوزنده شرارآمد **** فرزند علی با نور جلی دامن به كمرز دلم یزلی          رو به سوی آن طایفۀ  بی غیرت و عار آمد ازدوری آن شاهنشه دین بسی عقده در دل شد         رو به سوی آن طایفۀ  اوباش واراذل شد  چون ماه شب چهاردهم بنشسته به روی زین                آن حبل المتین دین آن ترجمۀ یاسین روکرده به سوی حرم و شاهنشه ملك دین                     آن ضیغم شیر افكن آن زادۀ خیبر كن                                        یك نعره كشیدی ز جگر چون ابر بهار آمد  
اى آب فرات! تشنه‌ام گر چه من خون جگر، اى آب فرات!  کودکانند ز من تشنه‌تر، اى آب فرات!   کودکان را نبُوَد تاب عطش، رحمى کن  که فتاده است به دل‌ها شرر، اى آب فرات!   آتش تشنگى اندر حرم افتاده، مگر  نیستت از دل آنان خبر؟ اى آب فرات!   من گذشتم ز تو عطشان، تو هم از من بگذر  آبرویم بر زهرا نبر، اى آب فرات!   خوردن آب چو از سرعت من می‌کاهد  من تأمّل نکنم این قدر، اى آب فرات!   زودتر تا برسى بر لب عطشان حسین  کن دعا تا بروم زودتر، اى آب فرات!   باغبان تشنه‌تر از باغ خزان دیده بُوَد  لاله‌هایش همه خونین‌جگر، اى آب فرات!   برده بىشیرى و بى‌آبى از اصغر، تب و تاب  گر توانى به لبش کن گذر، اى آب فرات!   آب دادن به کس و خویش نخوردن هنر است  در کسى نیست چون من این هنر، اى آب فرات!   بر لب آب، «مؤیّد» ز لب تشنه‌ی ما یاد می‌کرد به اشک بصر، اى آب فرات!  
آب فرات... تا به ابد خاک بر سرت - حسین زحمتکش لعنت به تو فرات! به موجت به بسترت! لعنت به قطره قطره ی آب محقر ات!   این ننگ تا قیام قیامت وبال توست... پیش ات حسین تشنه و نوشیده کافرت   خود را منافقانه گوارا مخوان! که خوب در کربلا عیان شده آن روی دیگرت   خاک از شراره های عطش کاست جای تو! ای آب! تف به غیرت از خاک کمترت   تیری که از زیارت شش ماهه می رسید گفت از گلوی خشک و نشد حیف باورت   *   باید از اینکه هست گلآلوده تر شوی... آب فرات! تا به ابد خــــــــــــــاک بر سرت!                                    
4_5848423904304958854.mp3
24.02M
چه رویی چه ماهی، چه نوری چه راهی چه شیری دلیری، چه امیرِ سپاهی ای ساقیِ لشکر حسین ای ثانیِ حیدر حسین ای تکیه گاه حرمِ نور آرامشِ خواهر حسین ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو چه غوقا شمیمی، چه ماه کریمی أخا یا ابالفضل، چه خطاب عظیمی ای جان به کف آمده به کف معیار آقایی و شرف سر حلقه‌ی حلقه‌ی وصال سرلشکر لشکر نجف ای شرافت مبتلای دست تو ای شفاعت خون بهای دست تو گره کور دلم را وا نکرد به خدا دستی سوای دست تو «ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو» چه دست شفیعی، چه خوان وسیعی چه لطف مدامی، چه امیرِ مطیعی ای منبع نور و نفحات شه زاده‌ی شاه عرسات ای رهنما در سفر عرش از عرشه‌ی کشتی نجات ای دو دنیا در ازای دست تو دل ما دولت سرای دست تو دست زهرا کرده از باقی سوا سینه‌زن‌ها را برای دست تو ای ساقیِ لشکر حسین ای ثانیِ حیدر حسین ای تکیه گاه حرمِ نور آرامشِ خواهر حسین ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو چه خشم مهیبی، چه مهر نجیبی چه خصم عدویی، چه حبیب حبیبی، (یا حبیبی) چه چشمی چه سحری، چه خشمی چه قهری چه بحر عمیقی، که رسیده به نهر نهر فرات و تبِ حرم سقایی صاحب علم ماهم همه تشنه‌ی توئیم به مادرت فاطمه قسم شده نازل آیه آیه دست تو روی سحرا ردّ پای دست تو فاطمه دیده در آن سحراحسین بوسه میزدبرکجای دست تو ای همه عالم فدای دستِ تو ای همه دنیا گدای دست تو کربلا اینقدر زیبایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[170].mp3
21.75M
رفتی برادرت تنهاتر شد رفتی مُجیب عالم مضطر شد .در دل نخلستان تا که علم افتاد خواهرمان زینب بین حرم افتاد زجرِ شنیدن هلهله ها را آتش خنده ی حرمله ها را خواهرمان دیده به که گویم من دردم بی تو باید برگردم علمدار علمدار علمدار💔 ای نخل خشک خونین دستت کو ای ماه ام البنین دستت کو بی تو تک و تنها در دل این دشتم در پی دست تو روی زمین گشتم لحظه ی دیدن مشک دریده فرق شکسته و دست بریده قامت من خم شد . کمرم را خم کردی به لبم جان آوردی علمدار علمدار علمدار💔 مشک را آوردی تا پای جانت با دست و با کتف و با دندانت این چه بلایی بود بر سرمان آمد بهر تسلّایش مادرمان آمد . رفتی و تشنه تر از همه بودی تشنه دیدن فاطمه بودی فاطمه هم آمد آمد اما خیلی دیر دیده ات را بسته تیر علمدار علمدار علمدار💔