eitaa logo
کانال ثامن
191 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
9.6هزار ویدیو
117 فایل
'بسم‌رب‌الامیرالمومنین' فردا دیر است! رهبر انقلاب: نیازهای مربوط به آینده نیازهایی است که اگر شما امروز به فکر نیفتید و برایش کاری انجام ندهید، فردا درخواهید ماند؛ یعنی فردا گیر میکنید . . .🌱 -مقام‌معظم‌رهبری ۱۴۰۰/۱۱/۳🖇 ارتباط با مدیر کانال @Yarogh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهتره طرفداران داستان جنجالی کاردینال رو بیشتر از این منتظر نگذاریم بریم قسمت بعدی رو بخونیم قراره اتفاقهای عجیبی بیفته
📚 📖 خاله زری با لبخند خانم مقدم رو توی آغوشش گرفت و فشارش داد و بوسیدش. بعد رو به من کرد و گفت : - آخ که نمیدونی چقدر خوشحالم که‌می بینمت پسر ... تو کوه خیر بودی وقتی وارد این خونه شدی! باورم نمیشه بعد از این همه سال خواهرم و بچه هاش به خونه م اومدن. لبخند تلخی زدم و سلام علیک کردم. آقای مقدم با عمو عماد دست داد. خاله زری با لبخند گفت : - خوبه خوبه شما هم! مثلاً بعد این همه سال آشتی کردین ... یه کم با هم صمیمی باشین دیگه! عمو عماد مثلاً از روی اجبار و ناچاراً آقای مقدم رو بغل کرد و روبوسی کردن. توی دلم به شیطون لعنت فرستادم و با خودم فکر کردم : - از دست تو شهریار که اگه اون سرور لعنتی رو باز نمیکردی الان با خیال راحت نشسته بودم و با خودم فکر میکردم که سبب آشتی این دو خانواده منم و چه بسا بادی به غبغب مینداختم و خوشحال بودم! نه مثه الان که با دیدن اداهای آقای مقدم و عمو عماد حس میکنم دارن تا خِرتناق سر همه مون رو شیره میمالن! با صدای خاله زری که چایی رو جلوم گذاشت به خودم اومدم که گفت : - دوماد جان چاییت رو بخور یخ کرد! آروم چایی رو به لبم نزدیک کردن و تشکر زیر لبی گفتم. خونه ی عمو عماد گرچه در حد و اندازه ی باغ اشرافی آقای مقدم نبود، اما در تجمل چیزی از اون کم نداشت. عمو عماد که با لباس خونگی و بدون لباس نظامی شکم گنده ش رو به نمایش گذاشته بود به شدت احساس آرامش و راحتی میکرد. رو به هادی که با اون کت و شلوار اداری خیلی جدی به نظر می اومد نگاهی کرد و گفت : - نمیدونم برای چی بابات تو رو وارد این خِفَت و خاری کرد؟ اصلاً برای چی این بچه رو فرستادی اطلاعاتی بشه؟! کم تو زندگی مون سَرَک میکشیدن این جماعت بیکار؟ حالا باید از این جوجه فکلی بترسیم. آقای مقدم با نیشخند گفت : - مگه چی تو زندگیت هست که میترسی؟ من که هر چی دارم رو و اعیانه! هیچ ترسی هم از کسی ندارم ... از خدامه که دوماد و دخترمم اطلاعاتی باشن. البته برای امیرجان برنامه های دیگه ای دارم. این پسر نخبه ست حیفه که بفرستیم کار اداری انجام بده ... اینا رو باید فرستاد که دانشمند هسته ای بشن. یادته که؟ امیر فیزیک هسته ای میخونه! عمو عماد پاهاش چاقش رو روی هم انداخت و گفت : - دانشمند هسته ای بشه که به کشتنش بدی و دخترت رو بیوه کنی؟ این همه دانشمند تحویل این کشور بی صاحاب دادیم بسه ...! بزارین همین چند تا جوون رو هم‌ برای ما بزارن. آقای مقدم چایی خوشرنگش رو برداشت و گفت : - آخرای خدمتته دیگه داری افسار پاره میکنی ها ... لازمه بگیم آقا هادی یه کم به سمت گونی رهنمودت کنه! ... هر دو به شدت خندیدن. عمو عماد رو به هادی گفت : - حالا جدی جدی این قضیه ی گونی راسته یا نه؟ یه عمره ما همه ش ملت رو ترسوندیم که دست از پا خطا کنید میگیم بچه های بالا بیان تو گونی شما رو ببرن! شما که الان جزو بچه های بالایی جواب بده. هادی تک سرفه ای زد و با خنده گفت : - والا ما هنوز به مراحل بالا نرسیدیم اگر گونی هم در کار باشه برای بچه های مخفیه که ما سعادت دیدارشون رو نداشتیم تا حالا! عمو عماد رو به آقای مقدم گفت : - پس چیه همه ش گوشه کنار میگن این مقدم وزیر بعدی میشه؟ جدیداً هم این وزیر ننه مرده رو استیضاح کردین دیگه! راستش رو بگو میخواستی خودت جاش بشینی مگه نه؟! باز هم هر سه خندیدن و من که به دور از جماعت نسوان، وسط این سه نفر افتاده بودم و نمیدونستم چه واکنشی نشون بدم. آقای مقدم جواب داد : - من که کاره ای نبودم اخوی! این وزیر جدید کله ش پر از باد بود ... فکر کرده بود چهارتا شعار پرطمطراق بده همه چی حلللله ...! بابا از دست رئیس جمهور مملکت هم کاری بر نمیاد. ندیدی جلوی دوربین گفت ماشین ها گرون نمیشن‌. فردا خودرو سازها ماشین هاشون رو چند برابر به فروش قطره چکانی گذاشتن. فهمیدی چی شد؟ یعنی آقای رئیس جمهور ... حرفت زررررشک! مهم اینه که ما هر چی بگیم‌ همونه ...! هادی وسط حرف پدرش پرید و گفت : - فعلاً هیچکس نمیتونه جلوی مافیای خودرو وایسه. خود رئیس جمهور هم متوجه شد که لج و لجبازی چاره نیست و داره زیرساخت ها رو اصلاح میکنه! اگه قوانین درست بشن نمیتونن انقدر بتازونن. عمو عماد دستش رو به سمت آقای مقدم دراز کرد و گفت : - این قوانین رو بابای خودت نوشتن پسرجون! آقای مقدم جواب داد : - ای بابا من یه کمیسیون دیگه هستم، اینا به من ربطی نداره! ضمناً هر اتفاق مثبتی هم اگه بخواد بیفته چند تا از آقا زاده ها رو توی ارگان های نیمه دولتی استخدام میکنن تا زبون پدراشون توی مجلس بسته بمونه! تا بوده همین بوده و هست. کل دنیا هم همینه ... منتها اونا یه چیزی به اسم شفافیت دارن که برای ما قفله! برای همین تا چیزی شفاف نباشه همگی میتازونن و رشوه میگیرن و رشوه میخورن و هیچ کاری هم نمیکنن. https://eitaa.com/fatemieh_1401
عمو عماد با نیشخند گفت : - پَ چرا تصویب نمیکنید این شفافیت کوفتی رو؟ خلق الله خودشون رو کشتن از بس که نشستن و توییت زدن و هشتگ رو بالا آوردن! بابا لامصب ها شما مگه قبل انتخابات قول ندادین؟ آقای مقدم چایی دومش رو با شیرینی ناپلئونی بالا داد و گفت : - اونایی نمیخوان تصویب بشه که میخوان زیرآبی برن، حالا یا دنبال پول و پله و ملک و خونه و ماشینن ... یا برای بچه هاشون اقامت میخوان و بالاخره باید زیر بلیط چند نفر برن تا جاده شون صاف و صوف بشه دیگه ...؟ خداروشکر که ما نه پول و پله شون رو میخوایم نه اقامت و گرین کارت شون رو! عمو عماد دستش رو بالا برد و به حالت استهزا گفت : - مجری با شرافت ... حمایت حمایت! مقدم جان من که میدونم تو تشنه ی خدمتی! اما بیا و اینبار هادی رو جای خودت بفرست! بزار یه کم بچه خدمت کنه! آقای مقدم نگاه خریداری به هادی انداخت و گفت : - همینطوری الکی نمیشه که! زیرساخت لازم داره! اولاً که باید سری تو سرا در بیاره که اینم‌ مستلزم شغل خوبه که به حمدخدا جور شد. بعدش باید به همسر خوب و خانواده دار براش پیدا کنیم. یه چندسالی خودش رو نشون بده قضیه حلّللله ... اتفاقاً خودمم بدم نمیاد دیگه کنار بکشم. راستش دیگه توان سابق رو ندارم. یه کم کار عقب افتاده دارم که باید به سرانجام برسونم. راستی نگفتی پسرات کجان؟‌ عمو عماد نگاهی به میز در حال چیدن انداخت و گفت : - آرمین و نامزدش که مسافرتن و بعد از تعطیلات برمیگردن تا ان شاالله یه مراسم براشون بگیریم و برن سر خونه زندگی شون.‌ آرتین هم‌ این روزا خیلی سرش شلوغه و مشغول ساخت یه فیلم کوتاهه. گفت اگر بتونه خودش رو میرسونه! ولی کار و بار این هنرمندا رو که میدونید هیچ معلوم نیست! بفرمایید شام از دهن میفته ... حیفه که این همه غذای خوشمزه و گرم رو چشم انتظار بزاریم. به سمت میز رفتیم خاله زری به سرعت دست خانم مقدم رو گرفت و کنار من نشوند. تلاشم رو کردم که رسم ادب رو به جا بیارم و مثل مواقعی که بابا کنار مامان سر سفره می نشست، اولاً برای خانم غذا بکشم‌ و هواش رو داشته باشم. مشغول خوردن بودیم که صدای در اومد. خاله زری با عجله سمت آشپزخونه رفت و گفت : - ای وای آرتین هم اومد. زود چایی رو براش گرم کنم. هنوز صحبت هاش تموم‌نشده بود که در ورودی باز شد. پسر جوونی که ظاهر امروزی و تیپ هنری داشت وارد شد‌. به سمت ما اومد و سلام علیک کرد. آقای مقدم با لبخند باهاش دست داد و گفت : - ستاره ی سهیل شدی ... بیا که معلومه مادر زنت خیلی دوستت داره و به موقع اومدی. آرتین کت بلندش رو روی صندلی گذاشت و با یه حرکت نمایشی که شبیه رفتار آلپاچینو بود نشست و گفت : - آره مطمئنم که مادر زنم خیییلی دوستم داره!‌ صدای جمعیت حاضر به هوا رفت و گفتن : - به به پس بگو که آقا عاشق شده که آفتابی نمیشه. مهری خانم با لبخند گفت : - کیه اون عروس خوشبخت که میخواد زن همچین هنرمندی بشه ... ؟ آرتین غذاش رو پس زد و از روی صندلی نیم خیز شد و گفت : - اتفاقاً الان بهترین موقع هست که بگم من میخوام ازدواج کنم. و عروس هم کسیه که همه تون میشناسید و دوسش دارین! وقتشه که این روزای مخفی کاری برای همیشه تموم بشه ... همه قاشق چنگال هاشون رو زمین گذاشتن و به آرتین زل زدن‌. آرتین از روی صندلی پاشد و به سمت خروجی رفت و در رو باز کرد! و رو به ما گفت : - من میخوام با حوراء ازدواج کنم. سکوت مرگ باری سالن رو گرفت. صدای افتادن و شکستن لیوان سکوت رو به هم زد. مهری خانم به صورتش کوبید و با ناله گفت : - خدا مرگم بده ...!‌ در ورودی باز شد و دختر بی حجابی که موهای بلوندی داشت با خجالت وارد شد. خاله زری از جاش پاشد و گفت : - حوراء دیگه کیه؟! خانم مقدم یهو از جاش پاشد و با ناباوری و گریه داد زد : - حامد؟ حامد ... خودتی؟! https://eitaa.com/fatemieh_1401 ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کدام کشورها با رأی ندادن، امنیت‌شان از بین رفت؟ ♨️ اگر نمی‌خواهید رأی بدهید حتما این ۲دقیقه را ببینید👆 🔰 برشی از سخنرانی در همایش 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
📙 خوانش کتاب دکل خب بچه‌ها برای این که رشته‌ی بحث از دستمان نرود، سؤال قبلی را بازگو میکنم؛ منِ دانش آموز در یک مدرسه‌ی دور افتاده چه نقشی میتوانم در پیشرفت و قوی شدن کشورم داشته باشم؟ بخشی از جواب را بیان کردیم و آن هم این بود که ابتدا باید هدف را تعیین کنیم و ببینیم هدف انقلاب و نظام ما چیست تا پس از آن، جنس کمک و نوع نقش ما شناخته شود. - الان جا دارد که ما به آرمان و هدف اصلی انقلاب بپردازیم، یعنی آن قله‌ای که انقلاب ما هدف گرفته چیست؟ - بچه‌ها به نقطه‌ی حسّاس و راهبردی رسیدیم حواستان را جمع کنید که اگر این قسمت از بحثمان جا بیفتد، بخش مهم و گسترده ای از نقاط مبهم که نسبت به انقلاب در ذهن ما نقش بسته روشن خواهد شد. نظرم این است در این بخش کمی بحث را ریشه‌ای تر مطرح کنیم؛ توصیه میکنم قبل از این که به هدف انقلاب بپردازیم چند قدم برویم عقبتر و نگاهی کلانتر و وسیع تر نسبت به بحث داشته باشیم؛ بیاییم ببینیم اصلاً طبق آموزه های دینی هدف از خلقت ما چیست، سپس بیاییم و نگاه کنیم سازوکار اهداف و آرمانهای انقلاب با در نظر گرفتن اصلی ترین هدف عالم هستی که همان هدف آفرینش است چگونه است. - بچه ها! اگر دقت کنید کم کم متوجه میشوید که بحث ها و موضوعات سیاسی، ریشه در اعتقادات و باورهای دینی ما دارد و این نکته خیلی مهم است که کسی سیاست را از دیانت و دینداری جدا فرض نکند. البته منظور ما از سیاست سیاسی بازی و حرفهای جناحی، حزبی و خاله زنکی نیست مراد ما از سیاست همان مجموعه‌ی تدابیر، مصلحت اندیشی‌ها و دوراندیشی هایی است که یک نظام یا حکومت برای اداره ی مردم و جامعه در پیش میگیرد و مصالح و منافع جامعه را به وسیله ی این تدابیر و مصلحت اندیشی ها تأمین میکند. - خب برگردیم به بحث. ببینید بچه‌ها اینکه چرا خدا ما را خلق کرد و هدفش از آفرینش ما چه بوده از بحثهای بسیار جذاب و شیرین و البته مفصل است اما در این جا همین اندازه به شما دوستان خودم عرض میکنم؛ هدف نهایی و اصلی خدا از خلقت ما تعالی و تکامل انسان و نزدیک شدن به خداست؛ یعنی همان قُرب الهی که البته خیلی جای بحث دارد. همین قدر بدانیم که این قُرب و نزدیک شدن به خدا در بهشت، شیرین ترین و با لذت ترین چیزی است که مؤمن و بنده ی خوب خدا در بهشت می‌چشد؛ یعنی نعمتهای بهشت در برابر این لذت، قطعاً از درجه‌ی خیلی پایین‌تری برخوردارند. با یک مثال از این قسمت عبور میکنم؛ ببینید بچه‌ها شما فرض کنید مدیر مدرسه چهار یا پنج نفر از کلاس شما را انتخاب میکند و میگوید به مدت یک هفته با شخصی که خیلی خیلی او را دوست دارید و یکی از آرزوهای شما دیدن ،اوست قرار است سفر خصوصی داشته باشید. فرض کنید مثلاً با مقام معظم رهبری یا شهید حاج قاسم سلیمانی یا یک الگوی سینمایی یا ورزشی که واقعاً آرزوی دیدارش را دارید، همسفر می‌شوید آن هم در یک جمع اندک و خصوصی ،خب، من از شما سؤال میکنم که در چنین شرایطی که به خاطر ملاقات با آن فرد، ذوق مرگ شده ایم و از خوشحالی سر از پا نمیشناسیم آیا کسی حاضر است بپرسد و بگوید در این چند روزی که با حاج قاسم سلیمانی همسفر هستیم، برنامه‌ی غذایی چیست؟ کباب میدهید یا قیمه؟ دوغی که میدهید، عالیس است یا دوغ میهن؟ اصلاً دسر و میوه و چای در برنامه‌های شما دیده شده یا نه؟ مطمئناً این دست از سؤالات برای شما مسخره است. آیا به نظر شما کسی ذهنش را مشغول چنین چیزهایی که در شرایط عادی زندگی است میکند یا اینکه اینها را مسائل جزئی و فرعی و پیش پا افتاده تلقی میکند؟ خب علّت بی‌اهمیت شمردن این امور در این سفر چیست؟ چرا قیدِ بسیاری از این چیزها را در این سفر میزنید؟ حتماً شما می‌گوید: چون من عاشق دیدن حاج قاسمم و آرزویم این است چند روزی با او همسفر باشم یقیناً اصل دیدار و بودن در کنار حاج قاسم برای آدم این قدر مزه دارد که سختی سفر، به هیچ وجه به چشمش نمی‌آید و بعد از سفر فقط از شیرینی حضور در کنار حاج قاسم تعریف میکند. - بچه ها من فقط یک مثال ساده زدم تا اصل قرب الهی و شیرینی آن را برای شما ملموس کنم و البته تجلّی قُرب الهی و نزدیکی به خدا در بهشت، در همنشینی و دمخور بودن با اهل بیت الله است چرا که اهل بیت علیهم السلام نزدیک ترین افراد به خدا هستند و همنشینی با آنها در دنیا و آخرت، همان قرب الهی و بزرگترین لذت عالم است. حالا کمی دنده عقب بگیریم و برگردیم به موضوع اصلی کجا بودیم بچه ها؟ اینجا بودیم که میخواستیم هدف انقلاب را مشخص کنیم تا بدانیم چه فعالیتهایی از طرف ما میتواند در پیشرفت و قوی شدن کشور کمک کند. - ابتدا هدف خلقت را گفتیم بگذارید این توافق حاصل شده را نیز بنویسیم تا سیر بحث، حفظ شود. روی تخته و نوشتم: مطلب پنجم: قبل از بررسی هدف انقلاب به هدف خلقت پرداختیم؛ هدف از آفرینش، نزدیک شدن ما به خدا و قرب الهی است. ادامه دارد ...🍃 https://eitaa.com/fatemieh_1401
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؛﷽ 🔵ضد انقلاب اورجینال😁 +اینو باید هرکی میگه مردم علیه حکومتند ببینه😅 https://eitaa.com/fatemieh_1401
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؛﷽ 🔵بالا برید پایین بیاید رای دادن فایده نداره باور نمی‌کنید ؟؟؟؟ https://eitaa.com/fatemieh_1401
📖؛﷽ 🔵 به عنوان یک ایرانی به خودم می‌بالم که کشورم یکی از: 👈 کشور های تولیدکننده زیردریایی 👈 متخصص در کشف ژن نابینایی 👈 تولیدکننده روبات هوشمند دستیار جراح 👈 تولید دستگاه حفاری نفت و گاز 👈 سازنده توربین نیروگاه برقابی 👈 خودکفا در تولید کیک زرد 👈تولیدکننده سریع‌ترین اژدر رادارگریز 👈بزرگ‌ترین حوضچه تعمیر و ساخت کشتی در خاورمیانه 👈توانمند در ارسال موجود زنده به فضا 👈تولید لباس‌های فضانوردی 👈مجهز به تکنولوژی انحراف موشک کروز 👈تولید قایق پرنده رادارگریز با سرعت ۸۵۱کیلومتر 👈 جزو ۱۴ سازنده توربین‌های بادی بزرگ در دنیا هستیم 👌 تأثیرگذار در معادلات سیاسی جهان؛ 👈 اصلی ترین کشور تأثیرگذار در معادلات سیاسی منطقه و یکی از مهمترین بازیگران سیاسی جهان. 👈خنثی کننده نقشه های شیطانی نیل تا فرات صهیونیست‌ها، خاورمیانه بزرگ آمریکا، خاورمیانه جدید صهیونیست‌ها و... 💢 برخوردار از مؤمن ترین مردم دنیا https://eitaa.com/fatemieh_1401