eitaa logo
هیأت خواهران فاطمیون تهران
2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
91 فایل
هیئت خواهران فاطمیون ارتباط @fatemiioon ✅دفترشعر#گهر @daftaresher110 ✅کلیپهای کوتاه @cilip_f ✅آرشیو صوت @arshivesout ✅خانواده و تربیت @kanevadevtarbiat اخبار @fatemiioonakhbar صفحه آپارات https://www.aparat.com/fatemiioon135 فروشگاه @f_fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا را برای خود ساخت قاسم سلیمانی محصول دانشگاه نیـــست!! شاید خدا رو هم برای خودش ساخته که اتفاقات زندگیت متفاوته... ✅ سخنرانی https://eitaa.com/fatemiioon135
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 هر روز چند خطی را می‌خوانیم👇👇 https://eitaa.com/fatemiioon135
بخش یازدهم فأجابها أبوبکر عبداللَّه بن عثمان، و قال: یا بِنْتَ رَسُولِ‏اللَّهِ! لَقَدْ کانَ اَبُوکِ بِالْمُؤمِنینَ عَطُوفاً کَریماً، رَؤُوفاً رَحیماً، وَ عَلَى الْکافِرینَ عَذاباً اَلیماً وَ عِقاباً عَظیماً، اِنْ عَزَوْناهُ وَجَدْناهُ اَباکِ دُونَ النِّساءِ، وَ اَخا اِلْفِکِ دُونَ الْاَخِلاَّءِ، اثَرَهُ عَلى کُلِّ حَمیمٍ وَ ساعَدَهُ فی کُلِّ اَمْرٍ جَسیمِ، لا یُحِبُّکُمْ اِلاَّ سَعیدٌ، وَ لا یُبْغِضُکُمْ اِلاَّ شَقِیٌّ بَعیدٌ. فَاَنْتُمْ عِتْرَةُ رَسُولِ‏اللَّهِ الطَّیِّبُونَ، الْخِیَرَةُ الْمُنْتَجَبُونَ، عَلَى الْخَیْرِ اَدِلَّتُنا وَ اِلَى الْجَنَّةِ مَسالِکُنا، وَ اَنْتِ یا خِیَرَةَ النِّساءِ وَ ابْنَةَ خَیْرِ الْاَنْبِیاءِ، صادِقَةٌ فی قَوْلِکِ، سابِقَةٌ فی وُفُورِ عَقْلِکِ، غَیْرَ مَرْدُودَةٍ عَنْ حَقِّکِ، وَ لا مَصْدُودَةٍ عَنْ صِدْقِکِ. وَ اللَّهِ ما عَدَوْتُ رَأْىَ رَسُولِ‏اللَّهِ، وَ لا عَمِلْتُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ، وَ الرَّائِدُ لا یَکْذِبُ اَهْلَهُ، وَ اِنّی اُشْهِدُ اللَّهَ وَ کَفى بِهِ شَهیداً، اَنّی سَمِعْتُ رَسُولَ‏اللَّهِ یَقُولُ: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْاَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ذَهَباً وَ لا فِضَّةًّ، وَ لا داراً وَ لا عِقاراً، وَ اِنَّما نُوَرِّثُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ الْعِلْمَ وَ النُّبُوَّةَ، وَ ما کانَ لَنا مِنْ طُعْمَةٍ فَلِوَلِیِّ الْاَمْرِ بَعْدَنا اَنْ یَحْکُمَ فیهِ بِحُکْمِهِ». آنگاه ابوبکر پاسخ داد: ای دختر رسول خدا! پدر تو بر مؤمنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم، و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگریم وى در میان زنانمان پدر تو، و در میان دوستان برادر شوهر توست، که وى را بر هر دوستى برترى داد، و او نیز در هر کار بزرگى پیامبر را یارى نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نم‌‏دارند، و تنها بدکاران شما را دشمن می‌‏شمرند. پس شما خاندان پیامبر، پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و به سوى بهشت رهنمون بودید، و تو اى برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پیشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهى شد و از گفتار صادقت مانعى ایجاد نخواهد گردید. و بخدا سوگند از رأى پیامبر قدمى فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نکرده‏‌ام، و پیشرو قوم به آنان دروغ نمى‌‏گوید، و خدا را گواه مى‏‌گیرم که بهترین گواه است، از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمى‌‏گذاریم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث مى‌‏نهیم، و آنچه از ما باقى مى‌‏ماند در اختیار ولىّ امر بعد از ماست، که هر حکمى که بخواهد در آن بنماید.» ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
ختم اول👇👇👇 ۱: ۱ حمد الی ۴۳ بقره✅ ۲: ۴۴ بقره الی ۷۴ بقره✅ ۳: ۷۵ بقره الی ۱۰۵ بقره✅ ۴: ۱۰۶ بقره الی ۱۴۱ بقره✅ ۵: ۱۴۲ بقره الی ۱۷۶ بقره✅ ۶: ۱۷۷ بقره الی ۲۰۲ بقره✅ ۷: ۲۰۳ بقره الی ۲۳۲ بقره✅ ۸: ۲۳۳ بقره الی ۲۵۲ بقره✅ ۹: ۲۵۳ بقره الی ۲۷۱ بقره✅ ۱۰: ۲۷۲ بقره الی ۱۴ آل عمران✅ ۱۱: ۱۵ آل عمران الی ۵۱ آل عمران✅ ۱۲: ۵۲ آل عمران الی ۹۲ آل عمران✅ ۱۳: ۹۳ آل عمران الی ۱۳۲ آل عمران✅ ۱۴: ۱۳۳ آل عمران الی ۱۷۰ آل عمران✅ ۱۵: ۱۷۱ آل عمران الی ۲۰۰ آل عمران✅ ۱۶: ۱ نس‍اء الی ۲۳ نساء✅ ۱۷: ۲۴ نساء الی ۵۷ نساء✅ ۱۸: ۵۸ نساء الی ۸۷ نساء✅ ۱۹: ۸۸ نساء الی ۱۱۳ نساء✅ ۲۰: ۱۱۴ نساء الی ۱۴۷ نساء✅ ۲۱: ۱۴۸ نساء الی ۱۷۶ نساء✅ ۲۲: ۱ مائده الی ۲۶ مائده✅ ۲۳: ۲۷ مائده الی ۵۰ مائده✅ ۲۴: ۵۱ مائده الی ۸۱ مائده✅ ۲۵: ۸۲ مائده الی ۱۰۸ مائده✅ ۲۶: ۱۰۹ مائده الی ۳۵ انعام✅ ۲۷: ۳۶ انعام الی ۷۳ انعام✅ ۲۸: ۷۴ انعام الی ۱۱۰ انعام✅ ۲۹: ۱۱۱ انعام الی ۱۴۰ انعام✅ ۳۰: ۱۴۱ انعام الی ۱۶۵ انعام✅ ۳۱: ۱ اعراف الی ۴۶ اعراف✅ ۳۲: ۴۷ اعراف الی ۸۷ اعراف✅ ۳۳: ۸۸ اعراف الی ۱۴۱ اعراف✅ ۳۴: ۱۴۲ اعراف الی ۱۷۰ اعراف✅ ۳۵: ۱۷۱ اعراف الی ۲۰۶ اعراف✅ ۳۶: ۱ انفال الی ۴۰ انفال✅ ۳۷: ۴۱ انفال الی ۷۵ انفال ۳۸: ۱ توبه الی ۳۳ توبه✅ ۳۹: ۳۴ توبه الی ۵۹ توبه✅ ۴۰: ۶۰ توبه الی ۹۲ توبه✅ ۴۱: ۹۳ توبه الی ۱۲۱ توبه✅ ۴۲: ۱۲۲ توبه الی ۲۵ يونس✅ ۴۳: ۲۶ يونس الی ۷۰ يونس✅ ۴۴: ۷۱ يونس الی ۵ هود✅ ۴۵: ۶ هود الی ۴۰ هود✅ ۴۶: ۴۱ هود الی ۸۳ هود ۴۷: ۸۴ هود الی ۶ يوسف ۴۸: ۷ يوسف الی ۵۲ يوسف ۴۹: ۵۳ يوسف الی ۱۰۰ يوسف✅ ۵۰: ۱۰۱ يوسف الی ۱۸ رعد✅ ۵۱: ۱۹ رعد ۹ الی ابراهيم✅ ۵۲: ۱۰ ابراهيم الی ۵۲ ابراهيم✅ ۵۳: ۱ حجر الی ۹۹ حجر✅ ۵۴: ۱ نحل الی ۵۰ نحل✅ ۵۵: ۵۱ نحل الی ۸۹ نحل✅ ۵۶: ۹۰ نحل الی ۱۲۸ نحل✅ ۵۷: ۱ اسراء الی ۴۹ اسراء✅ ۵۸: ۵۰ اسراء الی ۹۸ اسراء✅ ۵۹: ۹۹ اسراء الی ۳۱ كهف✅ ۶۰: ۳۲ كهف الی ۷۴ كهف ۶۱: ۷۵ كهف الی ۲۱ مريم ۶۲: ۲۲ مريم الی ۹۸ مريم ۶۳: ۱ طه الی ۸۲ طه✅ ۶۴: ۸۳ طه الی ۱۳۵ طه✅ ۶۵: ۱ انبياء الی ۵۰ انبياء✅ ۶۶: ۵۱ انبياء الی ۱۱۲ انبياء✅ ۶۷: ۱ حج الی ۳۷ حج ۶۸: ۳۸ حج الی ۷۸ حج ۶۹: ۱ مؤمنون الی ۷۴ مؤمنون✅ ۷۰: ۷۵ مؤمنون الی ۲۰ نور✅ ۷۱: ۲۱ نور الی ۵۲ نور✅ ۷۲: ۵۳ نور الی ۲۰ فرقان✅ ۷۳: ۲۱ فرقان الی ۷۷ فرقان✅ ۷۴: ۱ شعراء الی ۱۱۰ شعراء ۷۵: ۱۱۱ شعراء الی ۲۲۷ شعراء ۷۶: ۱ نمل الی ۵۵ نمل ۷۷: ۵۶ نمل الی ۱۱ قصص ۷۸: ۱۲ قصص الی ۵۰ قصص ۷۹: ۵۱ قصص الی ۸۸ قصص ۸۰: ۱ عنكبوت الی ۴۵ عنكبوت ۸۱: ۴۶ عنكبوت الی ۳۰ روم ۸۲: ۳۱ روم الی ۲۱ لقمان ۸۳: ۲۲ لقمان الی ۳۰ سجده ( آیه ۱۵ سجده) ۸۴: ۱ احزاب الی ۳۰ احزاب✅ ۸۵: ۳۱ احزاب الی ۵۹ احزاب✅ ۸۶: ۶۰ احزاب الی ۲۳ سباء ۸۷: ۲۴ سباء الی ۱۴ فاطر✅ ۸۸: ۱۵ فاطر الی ۲۷ يس✅ ۸۹: ۲۸ يس الی ۲۱ صافات✅ ۹۰: ۲۲ صافات الی ۱۴۴ صافات✅ ۹۱: ۱۴۵ صافات الی ۵۲ ص✅ ۹۲: ۵۲ ص الی ۳۱ زمر ۹۳: ۳۲ زمر الی ۷۵ زمر ۹۴: ۱ غافر الی ۴۰ غافر ۹۵: ۴۱ غافر الی ۸ فصلت ۹۶: ۹ فصلت الی ۴۶ فصلت ( آیه ۳۷ فصلت) ۹۷: ۴۷ فصلت الی ۲۶ شوری ۹۸: ۲۷ شوری الی ۲۳ زخرف ۹۹: ۲۴ زخرف الی ۱۶ دخان ۱۰۰: ۱۷ دخان الی ۳۷ جاثيه✅ ۱۰۱: ۱ احقاف الی ۹ محمد✅ ۱۰۲: ۱۰ محمد الی ۱۷ فتح✅ ۱۰۳: ۱۸ فتح الی ۱۳ حجرات✅ ۱۰۴: ۱۴ حجرات الی ۳۰ ذاريات ۱۰۵: ۳۱ ذاريات الی ۲۵ نجم ۱۰۶: ۲۶ نجم الی ۵۵ قمر ( آیه ۶۲ نجم) ۱۰۷: ۱ الرحمن الی ۷۴ واقعه✅ ۱۰۸: ۷۵ واقعه الی ۲۹ حديد✅ ۱۰۹: ۱ مجادله الی ۱۰ حشر✅ ۱۱۰: ۱۱ حشر الی ۱۴ صف✅ ۱۱۱: ۱ جمعه الی ۱۸ تغابن✅ ۱۱۲: ۱ طلاق الی ۱۲ تحريم✅ ۱۱۳: ۱ ملك الی ۵۲ قلم✅ ۱۱۴: ۱ حاقه الی ۲۸ نوح✅ ۱۱۵: ۱ جن الی ۵۶ مدثر✅ ۱۱۶: ۱ قيامه الی ۵۰ مرسلات✅ ۱۱۷: ۱ نباء الی ۲۹ تكوير✅ ۱۱۸: ۱ انفطار الی ۱۷ طارق✅ ۱۱۹: ۱ اعلی الی ۱۱ ضحی✅ ۱۲۰: ۱ انشراح الی ۶ ناس✅ ( آیه ۱۹ علق) شماره حزب رو به این کاربری بفرستید.👇 @alaviioon لطفا هر حزب رو همون روز که اعلام می‌کنید، بخونید. https://eitaa.com/fatemiioon135
به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف https://eitaa.com/fatemiioon135
سلام ختم قرآن به نیت متوفای مورد نظر جزء دهم تا چهاردهم و هفدهم تا بیستم و بیست و پنج تا بیست و هفتم (۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶ و ۷ و ۸ و ۹ و ۱۵ و ۱۶ و ۲۱ و ۲۲ و ۲۳ و ۲۴ و ۲۸ و ۲۹ و ۳۰ خوانده شده) ارسال به کاربری زیر @fatemiioon
83.2K
آیا به سادات تعلق نمی‌گیرد؟ https://eitaa.com/fatemiioon135
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: از قول شهید [سلیمانی] نقل شد، در یک سخنرانی گفته بود که کسی که شهید زندگی کند، شهید میشود؛ و آن جور زندگی کرد؛ واقعاً شهید زندگی کرد؛ شهیدانه زندگی کرد. ۱۴۰۰/۱۰/۱۱ 🔺پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب درباره شهید سپهبد قاسم سلیمانی لوح «تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود» را منتشر می‌کند. 📸 شرح عکس: شهید سلیمانی در حال پرستاری از جانباز قطع نخاعی شهید "ناصر توبه‌ای‌ها" در دوران پس از دفاع مقدس 🖨 نسخه قابل چاپ👇🏻 https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=49421
سلام برای شام میلاد حضرت زهرا هر کس دوست داره بانی بشه بسم‌الله به کاربری زیر👇👇👇 پیام بدید برای واریز @fatemiioon
سلام برای شام میلاد حضرت زهرا هر کس دوست داره بانی بشه بسم‌الله به کاربری زیر👇👇👇 پیام بدید برای واریز @fatemiioon
468.2K
سلام صبحتون بخیر خوبین؟ من سوال دارم از شما ،،،، صحبت درباره جلسه خونمون دارم.... و از همه مهمتر درباره خودتون... اما یکی از سوالای مهمم شما چجوری از جن نمیترسین؟ 😂 چجوری نون تو خونتون اسراف نمیشه اگه جلسه بذارم خونمون شما میاین؟ https://eitaa.com/fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان دکتر رحیم پور ازغدی در جلسه ای کنارآیة الله هاشمی رفسنجانی. 🌿بسیار مهم https://eitaa.com/fatemiioon135
shab vafat omolbanin1400.mp3
51.47M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ۱۴۰۰/۱۰/۲۵ سخنران: سرکار خانم اسدیان موضوعات: شیعه در کلام امیرالمومنین مودت اهلبیت احیای امر اهلبیت روزی حلال کشاورزی دامداری ازدواج ام‌البنین عشق خوله حنفیه حضرت خدیجه واسطه عاقل آشنایی قبل از ازدواج چند نوع ازدواج و... یاعلی!... ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/fatemiioon135
نذر کردم که اگر شعر به معراج رسید ابیات صدقاتم که به محتاج رسید چارده بند برای تو و اولاد علی وقف کنم بعد از آن تختْ خیالت که به من تاج رسید @daftaresher110
به نام الله م.ا. بازی بین دو تیم کوچه عراقی و خیابون احمد اینا برگزار می‌شه، دیری دی دی دید دید دید دید دیدید دیدید. توپ دست احمده احمد یه پاس به علی علی به سمت دروازه نزدیک دروازه با داور تک به تک می‌شه نه! پاس به احمد دروازه بان غافلگیر می‌شه یه شوت کات دار از احمد و بله توپ به سمت بیرون زمین... توپ زبون نفهم! دروازه به این گل و گشادی رو ول کرده بود، کوچه به این پهنی که تمام راسته‌اش کارخونه‌های تعطیل بود رو ول کرده بود رفته بود نبش یه کوچه فرعی توی یه خونه‌ی خاص... علی بی حوصله گفت: أی بابا! احمد گفتم اونجوری شوت نکن، اینجا خیابون ما نیست. حالا خودت برو توپّو بیار‌! دروازه‌بان در حالی که با نگاه وحشت زده‌اش مسیر توپ رو دنبال می‌کرد گفت‌: بچه‌ها توپ بی توپ، رفت تو خونه‌ی پیرزنه... بچه‌های کوچه همه ترسیدن و توی سکوت و بهت گیر کردن، بچه‌های خیابون مقدم اما با همهمه ضعیفی می‌پرسن چی شده؟ یکی با افتخار گفت: گفته بودیم! شوت‌های احمد یه چیز دیگه است. یکی دیگه گفت: خب می‌ریم زنگ می‌زنیم، توپّو بدن اون یکی گفت: خب می‌پریم توی حیاط‌، توپّو میاریم. اما سکوت بچه‌های تیم کوچه عراقی یه چیز دیگه است. علی رفت سمت دروازه‌بان که خشکش زده بود: _چی شده مهدی؟ دروازه بان آب دهنش رو قورت داد: _علی! این خونه داستان داره _چیه؟ چرا کپ کردی؟ _این خونه‌ی پیرزنه است _خب جون بکن بگو چی شده؟ ‌_أی بابا! تو چقد خنگی! اون دفعه از پایگاه اومده بودیم حاج عباس گفته بود کمک به نیازمندا و این حرفا... جو گرفته بودمون رفتیم کمکش کنیم نزدیک شدیم دیدیم قیافه‌اش مثل جادوگراست. چادر مشکیش افتاده بود روی چشمش، یه چشمش کور بود. تو به پت پت افتاده بودی جلوش، گفتی خانوم کمکتون کنم؟ اون خندید دندون نداشت ترسیدیم در رفتیم. علی با چشم‌های گرد شده گفت: إإإ؟ راس میگی؟ احمد گفت: بابا جوّ ندید از یه پیرزن می‌ترسید. همه با اخم به احمد نگاه کردن، انگار بهشون فحش داده باشن. مهدی سینه‌اش رو صاف کرد و با صدای کش‌داری گفت: _باشه! پسر شجاع! شما شوت زدی خودت می‌ری توپّو میاری. و بعد هم در حالی که دستش رو به نشونه دعوت به سمت در خونه باز کرده بود، یه لبخندی زد که بقیه فکر کردن مهدی داره احمد رو می‌فرسته قربانگاه حیدر دوید و با نگاه و چهره‌ی التماس آمیز گفت: احمد! خر نشو من می‌رم توپ می‌خرم پول دارم نرو احمد اما نمی‌خواست کسی بفهمه ته دلش یه کم ترسیده گفت: حالا خیلی هم... مهدی پرید وسط حرفش: چیه ترسیدی؟ _نه، میگم... چیز... خونه مردم بدون اجازه... فوری مهدی راه فرارش رو بست: پس چرا اون هفته تو خونه پشتی اکبر اینا پریدی؟ احمد به غرورش برخورد رفت سمت در قهوه‌ایِ رنگ و رو رفته‌ای که انگار فقط اندازه یه آدم کوتاه بود. تا اومد دستگیره در رو بگیره، حیدر اومد جلو گفت: احمد تو رو خدا بیخیال‌! تا امروز یه نفرم توی این خونه نرفته، هفته پیش حاج عباس خواست بیاد ببینه توی این خونه چه خبره، اصلا با گل و شیرینی اومده بود برای رد گم کنی، فکر کرد ما نمی‌فهمیم می‌خواد ببینه چه خبره توی این خونه، اصن نتونست بره توو فکر کنم جادوگری، چیزیه. بعد با صدایی که خوف از توش معلوم بود گفت: اصن بعضیا می‌گن این آدم نیست، از ما بهترونه احمد آب دهنش رو قورت داد، اما وقتی نگاه عاقل اندر سفیه مهدی رو دید که معنیش "دیدی ترسیدی" بود، گفت: حیدر! ببین! من بمیرمم باید توپّو بیارم؛ کَل اینو بخوابونم. فوری دستش رو از دست حیدر بیرون کشید و قبل از این که کسی وقت کنه چیزی بگه از دیوار آجری قدیمی کنار در آویزون شد و پاهاش رو با تر و فرزی خاصی جای پاهای قبلی گذاشت و خودش رو رسوند بالای دیوار... یه نگاه پیروزمندانه‌ای به بچه‌ها کرد. به غیر از مهدی که از نگاهش پشیمونی می‌بارید، بقیه نگاه‌ها منتظر یه حادثه بود. احمد در حالیکه خم شده بود و یه دستش رو سایه‌بون چشم و ابروی مشکی‌اش کرده بود و دست دیگه‌اش روی زانوش بود، داخل حیاط مستطیلی قدیمی رو نگاه کرد. _بچه‌ها اینجا چقدر درخته، توپّو دیدم. هیچ کس جرأت حرف زدن نداشت. یه خیز برداشت و نرم پرید پایین. مستقیم وسط حیاط بود. صدای خش خش برگ‌های زیر پاش سکوت رو می‌شکست. با احتیاط رفت پشت یکی از درخت‌های تنومند، توپ درست افتاده بود وسط حوض، با خودش گفت: عجب شوتی زدم از بالاسرِ این همه درخت رد شده افتاده وسط حوض، آخه این همه فاصله، نکنه کسی برش داشته گذاشته اونجا که... بعد آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد به ترس خودش غلبه کنه. _نه بابا این حرفا مال ترسوهاست. یه دقیقه با پنج تا گام بلند میدوم وسط حوض بعد تا کسی برسه با ده تا گام روی دیوارم... یه نگاه به دور تا دور حیاط انداخت که با درختای بلند و بدون برگ محاصره شده بود و خونه رو شبیه خونه ارواح کرده بود. قار قار قار قار یهو دلش ریخت و با حالت عصبی با صدای بدون جوهر گفت: أأءه، ترسیدم... ادامه دارد... @daftaresher110