فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_اعضا
اولین دوستی که دومین تدوین رو انجام دادن و ارسال کردن تا بتونیم بذاریم داخل هورسا
شادی روح امواتش صلوات
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_دوم
https://eitaa.com/fatemiioon135
✴️ سهشنبه👈 ۱ آذر / قوس ۱۴۰۱
👈۲۷ ربیع الثانی ۱۴۴۴ 👈۲۲ نوامبر ۲۰۲۲
🌙 احکام دینی و اسلامی👇
👶زایمان: مناسب زایمان و نوزاد زیبا و خوشرو و روزی دار است.
🤕 بیمار: امروز زود خوب شود.
🚖سفر: مسافرت مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه و قرائت آیة الکرسی باشد.
🔭 احکام نجوم👇
🌓امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر نیک است:
✳️خارج ساختن دمل و خال و زگیل
✳️جراحی چشم
✳️کشیدن دندان
✳️کندن چاه و کانال و آبراه و تونل
✳️جابجا کردن درخت
✳️از شیر گرفتن کودک
✳️خرید زمین و باغ
✳️و آبیاری خوب است.
📛ولی کارهای اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج خوب نیست.
🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید.
💇♂ اصلاح سر و صورت👇
طبق روایات، #اصلاح_مو(سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث پشیمانی میشود.
💉💉 فصد و زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث ایمنی از ترس میشود.
✂️ ناخن گرفتن👇
سهشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز👇
سهشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید(به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)
✅ استخاره👇
وقت استخاره در روز سهشنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر(وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب👇
خوابی که دیده شود طبق آیهی ۲۸ سوره مبارکه "قصص" است.
قال ذالک بینی و بینک...
و چنین استفاده میشود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید که آن شخص مخیر باشد در اقدام آن و تدبیر را حکمی نباشد هر چند کلام بیشتر کند و سعی نماید قبول نیفتد و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سهشنبه: یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد.
💠 ️روز سهشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام
سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع ما👇
تقویم همسران
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇
#رمان #فرار_از_جهنم
نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی
#داستان_واقعی
#فرار_از_جهنم
قسمت پنجاه و ششم:
سپاه شیطان
- از خدا شرم نمیکنی؟ ... اسم خودت رو میذاری مسلمان و به بنده خدا اهانت میکنی؟ ...
مگه درجه ایمان و تقوای آدمها روی پیشونی شون نوشته شده یا تو خدایی حکم صادر کردی؟ ... اصلا میتونی یه روز جای اون زندگی کنی و بعد ایمانت رو حفظ کنی؟ ...
.
.
و پدر حسنا پشت سر هم به من اهانت میکرد ... و از عملش دفاع ...
.
.
بعد از کلی حرف، حاجی چند لحظه سکوت کرد ... برای ختم کلام ... من امروز به خاطر اون جوون اینجا نیومدم ... به خاطر خود شما اومدم ... من برای شما نگرانم ... فقط اومدم بگم حواست باشه کسی رو زیر پات له کردی که دستش توی دست خدا بود ... خدا نگهش داشته بود ... حفظش کرده بود و تا اینجا آورده بود ... دلش بلرزه و از مسیر برگرده ... اون لحظهای که دستش رو از دست خدا بیرون بکشه، شک نکن از ایادی و سپاه شیطان شدی ... واسطه ضلالت و گمراهی چنین آدمی شدی ... .
.
.
پدرش با عصبانیت داد زد ... یعنی من باید دخترم رو به هر کسی که ازش خواستگاری کرد بدم؟ ... .
.
- چرا این حق شماست ... حق داشتی دخترت رو بدی یا ندی ... اما حق نداشتی با این جوون، این طور کنی ... دل بنده صالح خدا رو بدجور سوزوندی ... از انتقام خدا و تاوانش میترسم که بدجور بسوزی ... خدا از حق خودش میگذره، از اشک بندهاش نه ... .
.
دیگه اونجا نموندم ... گریهام گرفته بود ... به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی ... خدا دروغ گو نیست ... خدا هیچ وقت بهت دروغ نگفت ... تو رو برد تا حرفش رو از زبان اونها بشنوی ...
.
.
با عجله رفتم خونه ... وضو گرفتم و سریع به نماز ایستادم ... .
بعد از نماز، سرم رو از سجده بلند نکردم ... تا اذان مغرب، توی سجده استغفار می کردم ... از خدا خجالت میکشیدم که چطور داشتم مغلوب شیطان می شدم ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇
#رمان #فرار_از_جهنم
نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی
#داستان_واقعی
#فرار_از_جهنم
قسمت پنجاه و هفتم:
به من اقتدا نکن
سرمای شدیدی خوردم ... تب، سردرد، سرگیجه ... با تعمیرگاه تماس گرفتم و به رئیسم گفتم حالم اصلا خوب نیست ... اونقدر حالم بد بود که نمیتونستم از جام تکان بخورم ... .
.
یک روز و نیم توی همون حالت بودم که صدای زنگ در اومد... به زحمت از جا بلند شدم ... هنوز چند قدمی نرفته بودم که توی راهرو از حال رفتم ... چشمم رو که باز کردم دیدم حاجی بالای سرم نشسته ...
.
.
- مرد مومن، نباید یه خبر بدی بگی مریضم؟ ... اگر عادت دائم مسجد اومدنت نبود که برای مجلس ترحیمت خبر میشدم... اینو گفت و برام یکم سوپ آورد ... یه روزی میشد چیزی نخورده بودم ... نمیتونستم با اون حال، چیزی درست کنم ...
.
.
من که خوب شدم حاجی افتاد ... چند روز مسجد، امام جماعت نداشت ولی بازم سعی میکردم نمازهام رو برم مسجد ... .
.
اقامه بسته بودم که حس کردم چند نفر بهم اقتدا کردن ... ناخودآگاه و بدون اینکه حتی یه لحظه فکر کنم، نمازم رو شکستم و برگشتم سمت شون ... شما نمیتونید به من اقتدا کنید ...
.
.
نماز اونها هم شکست ... پشت سرم نایستید ...
.
- میدونی چقدر شکستن نماز، اشکال داره؟ ... نماز همه مون رو شکستی ...
.
- فقط مال من شکست ... مال شما اصلا درست نبود که بشکنه ... پشتم رو بهشون کردم ... من حلال زاده نیستم ...
.
.
از درون میلرزیدم ... ترس خاصی وجودم رو پر کرده بود ... پدر حسنا وقتی فهمید از من بدش اومد ... مسجد، تنها خونه من بود، اگر منو بیرون میکردن خیلی تنها میشدم... ولی از طرفی اصلا پشیمون نبودم ... بهتر از این بود که به خاطر من، حکم خدا زیر پا گذاشته بشه ...
.
.
دوباره دستم رو آوردم بالا و اقامه بستم ... خدایا! برای تو نماز میخوانم ... الله اکبر ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇
#رمان #فرار_از_جهنم
نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی
#داستان_واقعی
#فرار_از_جهنم
قسمت پنجاه و هشتم:
سرطان
سریع از مسجد اومدم بیرون ... چه خوب، چه بد ... اصلا دلم نمیخواست حتی بفهمم چی پشت سرم گفته میشه ... رفتم و تا خوب شدن حاجی برنگشتم ... .
.
وقتی برگشتم، بی اختیار چشمم توی صورتهاشون میچرخید ... مدام دلم میخواست بفهمم در موردم چی فکر میکنن ... با ترس و دلهره با همه برخورد میکردم ... تا یکی صدام میکرد، ضربان قلبم روی توی دهنم حس میکردم ... توی این حال و هوا، مثل یه سنگر به حاجی چسبیده بودم ... جرات فاصله گرفتن ازش رو نداشتم ...
.
.
یهو یکی از بچهها دوید سمتم و گفت: کجایی استنلی؟ خیلی منتظرت بودم ...
.
آب دهنم رو به سختی قورت دادم و گفتم: چیزی شده؟ ...
.
.
باورم نمیشد ... چیزی رو که میشنیدم باورش برام سخت بود ...
.
.
بعد از نماز از مسجد زدم بیرون ... یه راست رفتم بیمارستان... حقیقت داشت ... حسنا سرطان مغز استخوان گرفته بود... خیلی پیشرفت کرده بود ... چطور چنین چیزی امکان داشت؟ اینقدر سریع؟ ... باور نمیکردم کمتر از یک ماه زنده میموند ...
.
.
توی تاریکی شب، قدم می زدم ... هنوز باورش برام سخت بود ... توی این چند روز، کلی از موهای پدرش سفید شده بود ... جلو نرفتم اما غم و درد، توی چهرهاش موج می زد ...
.
.
داشتم به درد و غم اونها فکر میکردم که یهو یاد حرف اون روز حاجی افتادم ... من برای تو نگرانم ... دل بنده صالح خدا رو بدجور سوزوندی ... از انتقام خدا و تاوانش میترسم که بدجور بسوزی ... خدا از حق خودش میگذره، از اشک بندهاش، نه ...
.
پاهام دیگه حرکت نمیکرد ... تکیه دادم به دیوار ...
.
.
خدایا! اگر به خاطر منه؛ من اونو بخشیدم ... نمیخوام دیگه به خاطر من، کسی زجر بکشه ... اون دختر گناهی نداره ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
#قسمت_دهم انگار این انیمیشن برای همین دوره است... رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سل
42.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قسمت_یازدهم
انگار این انیمیشن برای همین دوره است...
رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سلیمان که حکومت جهانی بود...
و مشکلاتی که دشمن خارجی و داخلی و شیاطین براشون ایجاد میکنن...
چقدر یاد خودمون میافتم...
هر روز یک قسمت توی کانال قرار میگیره...
إنشاءألله
یاعلی!...
#فرمانروایان_مقدس
#ارسال
#نشرحداکثری
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
#قسمت_یازدهم انگار این انیمیشن برای همین دوره است... رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت
38.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قسمت_دوازدهم
انگار این انیمیشن برای همین دوره است...
رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سلیمان که حکومت جهانی بود...
و مشکلاتی که دشمن خارجی و داخلی و شیاطین براشون ایجاد میکنن...
چقدر یاد خودمون میافتم...
هر روز یک قسمت توی کانال قرار میگیره...
إنشاءألله
یاعلی!...
#فرمانروایان_مقدس
#ارسال
#نشرحداکثری
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
#قسمت_دوازدهم انگار این انیمیشن برای همین دوره است... رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضر
44.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قسمت_سیزدهم
انگار این انیمیشن برای همین دوره است...
رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سلیمان که حکومت جهانی بود...
و مشکلاتی که دشمن خارجی و داخلی و شیاطین براشون ایجاد میکنن...
چقدر یاد خودمون میافتم...
هر روز یک قسمت توی کانال قرار میگیره...
إنشاءألله
یاعلی!...
#فرمانروایان_مقدس
#ارسال
#نشرحداکثری
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
#قسمت_سیزدهم انگار این انیمیشن برای همین دوره است... رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت
42.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قسمت_چهاردهم
انگار این انیمیشن برای همین دوره است...
رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سلیمان که حکومت جهانی بود...
و مشکلاتی که دشمن خارجی و داخلی و شیاطین براشون ایجاد میکنن...
چقدر یاد خودمون میافتم...
هر روز یک قسمت توی کانال قرار میگیره...
إنشاءألله
یاعلی!...
#فرمانروایان_مقدس
#ارسال
#نشرحداکثری
https://eitaa.com/fatemiioon135
32.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
برای بچه هاتون بذارید ببینن
جالبه
بچهی من که خیلی خوشش اومد.
برای بچههای فامیلتون هم بفرستید.
#ارسال
#نشرحداکثری
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
📣 امشب ۳۱,۰۰۰ صلوات جمع کل تا الان ۶۰۴،۰۰۰ صلوات جهت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف htt
📣 امروز
۳۵،۰۰۰ صلوات
جمع کل تا الان ۶۴۲،۰۰۰ صلوات جهت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
اگر بتونید سریعتر صلوات رو به یک میلیون برسونیم.
به دوستان و آشنایان خودتون هم ارسال کنید
http://eitaa.com/fatemiioon
https://eitaa.com/fatemiioon135
38.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این هم دومین نفری که تدوین انجام داد و ارسال کرد.
شادی روحش صلوات😜
https://eitaa.com/fatemiioon135
هر کس میتونه ختم صلوات برای ایشون اعلام کنه
تا الان ۵,۸۱۳ صلوات
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
http://eitaa.com/fatemiioon
اولین #ارسالی_اعضا
-Your story : داستان شما
-Followers: دنبال کننده
-Following: دنبال میکنید
-Requests: درخواست ها
-Report: مسدود کردن
-Hide: پنهان کردن
-Unfollow: لغو دنبال کردن
-Save: ذخیره کردن
-Share: اشتراک گذاری
-archive: بایگانی شده
-close friends: دوستان صمیمی
-Profile: مشخصات نمایه
-like: پسندیدن
-Comments: نظرات
-Pin: سنجاق کردن
-Delete: حذف کردن
-Edit: ویرایش
-Views: دیدگاه ها
-More: بیشتر
-Highlight: برجسته کردن
-Messages: پیام ها
-Seen: دیده شد
-Sent: ارسال شد
-Reacted: واکنش نشان دادن
-Live: پخش زنده
اگر چیزی کمه اضافه کنید.
https://eitaa.com/fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایرانی! طرفدار انگلیس؟!!
ویدئوی جدید سعیدیسم 👌
ببینید و ببینانید
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
📣 امروز ۳۵،۰۰۰ صلوات جمع کل تا الان ۶۴۲،۰۰۰ صلوات جهت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اگر
از الان تا میلاد حضرت زینب سلام الله علیها صلواتها رو برسونیم به یک میلیون
بین رفقا و دوستان هم انتشار بدید.
✴️چهارشنبه 👈۲ آذر / قوس۱۴۰۱
👈۲۸ ربیع الثانی ۱۴۴۴👈۲۳ نوامبر ۲۰۲۲
🌙 احکام دینی و اسلامی👇
📛امشب ساعت ۲۳:۴۸ قمر از برج عقرب خارج میشود.
👶 برای زایمان مناسب و نوزاد روزی دار و عمر زیادی دارد.
🚖سفر: مسافرت اکیدا مکروه و در صورت نیاز حتما همراه صدقه و خواندن آیة الکرسی باشد.
🔭 احکام نجوم👇
🌗 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خارج ساختن دمل و خال و زگیل
✳️جراحی چشم
✳️کشیدن دندان
✳️کندن چاه و کانال و آبراه و تونل
✳️جابجا کردن درخت
✳️از شیر گرفتن کودک
✳️خرید زمین و باغ
✳️و آبیاری خوب است.
📛ولی برای کارهای اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج خوب نیست.
❤️مباشرت امشب:
مباشرت امشب: مباشرت مکروه است.
💉💉 حجامت👇
#حجامت خون دادن و فصد سبب قوت دل میشود.
💇♂ اصلاح سر و صورت خوب نیست.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه)دیده شود تعبیرش طبق آیهی ۲۹ سوره مبارکه "عنکبوت" است.
قال رب انصرنی علی القوم المفسدین...
و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با آنها جنگ و ستیز کند پیروز شود و همه احوالات او شاید نیک شود إنشاءألله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن👇
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت و دوز👇
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود إنشاءألله.
✴️️ وقت استخاره👇
در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر(وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه: یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد.
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام
سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇
#رمان #فرار_از_جهنم
نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی
#داستان_واقعی
#فرار_از_جهنم
قسمت پنجاه و نهم:
حرمت مومن
چند وقتی ازشون خبری نبود ... تا اینکه یکی از بچهها که خواهرش با حسنا دوست بود بهم گفت از بیمارستان مرخص شده ... دکترها فکر میکردن توی جواب آزمایش اشتباه شده بوده ... و هنوز جوابی برای بروز علت و دیدن شدن اون علائم پیدا نکرده بودن ... ایستادم به نماز و دو رکعت نماز شکر خوندم...
.
.
توی آمریکا، جمعهها روز تعطیل نیست ... هر چند، ظهرها زمان کار بود اما سعی میکردم هر طور شده خودم رو به نماز جمعه برسونم ...
.
.
زیاد نبودیم ... توی صف نماز نشسته بودیم و منتظر شروع حرفهای حاجی ... که یهو پدر حسنا وارد شد ... خیلی وقت بود نمیاومد ... .
.
اومد توی صف نشست ... خیلی پریشان و آشفته بود ... چند لحظه مکث کرد و بلند گفت: حاج آقا میتونم قبل خطبه شما چیزی بگم؟ ...
.
.
از جا بلند شد ... اومد جلوی جمع ایستاد ... .
بسم الله الرحمن الرحیم ... صداش بریده بریده بود ...
.
- امروز اینجا ایستادم ... میخواستم بگم که ... حرمت مومن... از حرمت کعبه بالاتره ... هرگز به هیچ مومنی تعرض و اهانت نکنید ...
.
.
دستمالی رو که دور گردنش بسته بود باز کرد ... هرگز دل هیچ مومنی رو نشکنید ... جمع با دیدن این صحنه بهم ریخت ... همهمه مسجد رو پر کرد ... .
- و الا عاقبت تون، عاقبت منه ... گریهاش گرفت ... چند لحظه فقط گریه کرد ... .
.
- من، این کار رو کردم ... دل یه مومن رو شکستم ... موافقت یا مخالفت با خواستگاریش یه حرف بود؛ شکستن دلش و خورد کردنش؛ یه بحث دیگه ... ولی من اونو شکستم ... اینم تاوانش بود ...
.
.
شبی که دخترم مرخص شد خیلی خوشحال بودم ... با خودم میگفتم؛ اونها چطور تونستن با یه تشخیص غلط و این همه آزمایش، باعث آزار خانوادهام بشن و ... .
.
همون شب توی خواب دیدم وسط تاریکی گیر کردم ... از بین ظلمت، شخصی که تمام وجودش آتش بود به من نزدیک میشد ... قدش بلند بود و شعلههای آتش در درونش به هم میپیچید و زبانه میکشید ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇
#رمان #فرار_از_جهنم
نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی
#داستان_واقعی
#فرار_از_جهنم
قسمت شصتم:
من عمل توام
از بین ظلمت، شخصی که تمام وجودش آتش بود به من نزدیک میشد ... قدش بلند بود و شعلههای آتش در درونش به هم میپیچید و زبانه میکشید ... نفسش پر از صدا و تنورههای آتش بود ... از صدای نفس کشیدنش تمام وجودم به لرزه افتاد ...
.
.
توی چشمهام زل زد ... به خدا وحشتی وجودم رو پر کرد که هرگز تجربه نکرده بودم ... با خشم توی چشم هام زل زد و با صدای وحشتناکی گفت: از بیماری دخترت عبرت نگرفتی؟ ... هنوز نفهمیدی که چه گناهی مرتکب شدی؟ ... ما به تو فرصت دادیم. بیماری دخترت نشانه بود ... ما به تو فرصت دادیم تا طلب بخشش کنی اما سرکشی کردی ... ما به تو فرصت دادیم اما تو به کسی تعدی کردی که خدا هرگز تو رو نخواهد بخشید ...
.
.
از شدت ترس زبانم کار نمیکرد ... نفسم بند اومده بود ... این شخص کیه که اینطور غرق در آتشه ... هنوز از ذهنم عبور نکرده بود که دوباره با خشم توی چشمهام نگاه کرد... من عمل توئم ... من مرگ توئم ...
.
.
و دستش رو دور گلوم حلقه کرد ... حس میکردم آهن مذاب به پوستم چسبیده ... توی چشم هام نگاه میکرد و با حالت عجیبی گلوم رو فشار میداد ... ذره ذره فشار دستش رو بیشتر میکرد ... میخواستم التماس کنم و اسم خدا رو ببرم ولی زبانم تکان نمیخورد ... .
.
با حالت خاصی گفت: دهان نجست نمیتونه اسم پاک خدا رو به زبون بیاره ... .
.
زبانم حرکت نمیکرد ... نفسم داشت بند میومد ... دیگه نمیتونستم نفس بکشم ... چشمهام سیاه شده بود ... که ناگهان از بین قلبم برای یک لحظه تونستم خدا رو صدا بزنم ... خدا رو به حرمت اهل بیت پیامبر قسم دادم که یه فرصت دوباره بهم بده تا جبران کنم ...
.
.
گلوم رو ول کرد ... گفت: لایق این فرصت نبودی. خدا به حرمت نام فاطمه زهرا این فرصت رو بهت داد ... . .
از خواب پریدم ... گلوم به شدت میسوخت و درد می کرد ... رفتم به صورتم آب بزنم که اینو دیدم ... .
.
گریهاش شدت گرفت ... رد دستش دور گلوم سوخته بود ... مثل پوستی که آهن گداخته بهش چسبونده باشن ... جای انگشتها و کف دست کشیدهای، روی پوستش سوخته بود ... .
.
جلوی همه خودش رو پرت کرد روی دست و پای من ... قسم میداد ببخشمش ... .
.
حاج آقا بلند شد خطبه نماز جمعه رو بخونه ... بسم الله الرحمن الرحیم ... ان اکرمکم عندالله اتقکم ... به راستی که عزیزترین شما در نزد خدا، باتقواترین شماست ... و صدای گریه جمع بلند شد ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇
#رمان #فرار_از_جهنم
نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی
#داستان_واقعی
#فرار_از_جهنم
قسمت شصت و یکم:
تو کی هستی؟
این بار توی مراسم خواستگاری، حاج آقا هم باهام اومد ... خواسته بودم چیزی در مورد علت اون اتفاق به حسنا نگن... نمیخواستم روی تصمیمش تاثیر بزاره ... حقیقت این بود که خدا به من لطف داشت اما من لایق این لطف نبودم...
.
.
رفتیم توی حیاط تا با هم صحبت کنیم ... واقعا برام سخت بود اما اون حق داشت که بدونه ... .
همه چیز رو خلاصه براش گفتم ... از خانوادهام، سرگذشتم، زندان رفتنم و ...
.
حرفم که تموم شد هنوز سرش پایین بود ... بدجور چهرهاش گرفته بود ... سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... اونقدر عمیق و طولانی که کم کم داشت گریهام میگرفت ...
.
.
سرش رو آورد بالا و گفت: الان کی هستید؟ ... یه تعمیرکار که داره درس میخونه بره دانشگاه ... سرم رو پایین انداختم و ادامه دادم ... البته هنوز دبیرستان رو تموم نکردم ...
.
- خانواده انتخاب ما نیست ... پدر و مادر انتخاب ما نیست ... خودتون کی هستید؟ ... الان کی هستید؟ ... .
.
تازه متوجه منظورش شدم ... یه نفر که سعی میکنه، بنده خدا باشه و تمام تلاشش رو میکنه تا درست زندگی کنه ...
.
.
دوباره مکثی کرد و گفت: تا وقتی که این آدم، تلاشش رو میکنه؛ جواب منم مثبته ...
.
.
از خوشحالی گریهام گرفته بود ... قرار شد یه مراسم ساده توی مسجد بگیریم و بعدش بریم ماه عسل ... من پول زیادی نداشتم ... البته این پیشنهاد حسنا بود ... .
.
چند روز بعد داشتیم لیست دعوت مینوشتیم ... مادر حسنا واقعا خانم مهربانی بود ... همین طور که مشغول بودیم یا تعجب پرسید: شما جز حاج آقا و خانوادهاش، و خانواده حنیف هیچ دعوتی دیگهای نداری؟ ...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/fatemiioon135
امام صادق علیه السلام: هرکس سوره هود را بر پوست آهو بنویسد و آن را همراه خود داشته باشد خداو.ند به او نیرو و یاری عنایت می کند و اگر صد مرد با او مبارزه کند خداوند ایشان را یاری کرده و پیروزشان می کند و هر کس او را می بیند می ترسد.
تفسیرالبرهان ج3 ص75
این رو برای بچه هاتون انجام بدید که اگر اغتشاشگرا بهشون رسیدن ازشون فرار کنن
https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
#قسمت_چهاردهم انگار این انیمیشن برای همین دوره است... رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضر
37.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قسمت_پانزدهم
انگار این انیمیشن برای همین دوره است...
رسیدن بنی اسراییل از ضعف به قدرت تا حکومت حضرت سلیمان که حکومت جهانی بود...
و مشکلاتی که دشمن خارجی و داخلی و شیاطین براشون ایجاد میکنن...
چقدر یاد خودمون میافتم...
هر روز یک قسمت توی کانال قرار میگیره...
إنشاءألله
یاعلی!...
#فرمانروایان_مقدس
#ارسال
#نشرحداکثری
https://eitaa.com/fatemiioon135