این که مسلمانها حضرت مسیح، علی نبینا و آله و علیه السلام، را به ترساها وا بنهند همآن قدر اشتباه است که شیعهها حضرت محمد، صلی الله علیه و آله، را به سنیها وا بنهند. در ایران مسجد یا تکیهیی را نمیشناسم که میلاد مسیح را جشن بگیرد و در لبنان دارم میگردم و امید دارم که بیابم...
کودک که بودم نیمهی شعبان در مسجد محل جشن میگرفتند و به آنها که نامشان مهدی بود هدیه میدادند؛ و طعم شیرین آن هنوز با من است. به خانم پیام میدهم ۲۵ دسامبر یا ۷ ژانویه در خانه جشن کوچک میلاد بگیرد و برای محمد مسیح هم هدیهیی بخرد. میگوید: تا هفتم صبر میکنیم تا خودت برگردی...
ما رأی مردم در انتخابات را مشورت و بیعت میدانیم و نه زینت؛ آنها هم که آن را مشروعیت و شرعیت میدانند را مشرک میدانیم...
آن مسلمان میتواند رأی در انتخابات را منشأ مشروعیت و شرعیت بداند که یا از مصوبه باشد یا از مفوضه، و شیعهی امامیه نه این است و نه آن...
دوتایی اقلیت|اکثریت دوتایی مؤمنین نیست؛ همآن بازی ناگزیر دیکتاتوری|دموکراسی؛ این دوتایی هر دو طاغوت است. دوتایی ما دوتایی ولایت الله و ولایت طاغوت است...
دموکراسی نسبی یک تسلای آماری است؛ با این تفاوت که شیر یا خط کردن کمی سرگرمکنندهتر است...
مشروعیت هم گرفتار همآن مشکل عقلانیت شده است؛ این روزها ما یک مشروعیت نداریم. آن چه ما مشروعیت میدانیم همآن شرعیت است، شرعیت شیعی...
اینها که شرعیت حکومت را از اکثریت نسبی میدانند یا حکومت را بینیاز از ولایت الاهی میدانند که کافرند متعارفند، و یا ولایت را برآیند آماری رأی اکثریت|اقلیت میدانند که مشرکند...
عثمانیهای نخستین از مدینه شروع شدند اما در دمشق به امویهای اسلامستیز مبدل شدند. حال نوعثمانیهای معاصر ما هم هماین است که روی بردار ایران به اروپا و امریکا سر به الحاد نهادهاند...
حکومتی که مشروعیتش الاهی و وحیانی نباشد طاغوت است، حال چه در عهد حضور معصوم و چه در عهد غیبت معصوم...