ته جهاد این جریان جانمازآبکش هماین قمه زدن به ملاج خود است و این روزها به سید متلک میپرانند و نگران حفظ جان شیعه شدهاند و به شهیدان حرکت حزبالله که جانشان را کف دست گرفتهاند میگویند: فطیس؛ نفله. بهانهشان هم این است که جنگ در فلسطین سنی چه دخلی به جنوب شیعی لبنان دارد...
تشیع صفوی در لبنان جدای قمه زدن نشانهی دیگری هم دارد: برهنه سینه زدن. در بیروتی که تکیههای شیعهها، همسایهی دیسکوهای ترساها است، برهنه شدن در عزای جمعی معنای خوشی ندارد. هماین است که دستور حضرت رهبر به برهنه نشدن در لطمیه را تخطیناپذیر میدانند و خاطی را طرد میکنند...
وحدت در بیت شیعی؟ میگوید: داییهای من یکیشان در حرکت امل بود و یکیشان در حرکت حزبالله و آن سالها رو در رو به قصد کشت با هم میجنگیدند، و این روزها با هم مینشینند و تعریف میکنند و میخندند...
در حرکت حزبالله بسی از قدیمیها هنوز دلشان با حرکت امل صاف نیست؛ اما به امر حضرت رهبر به وحدت با آنها تن دادهاند. روی بردار دعوت هم آن برادر در آن هیأت منتسب به حرکت حزبالله نامحسوس به برخی جوانهایی که میآمدند اشاره میکرد که این و این یکی را از حرکت امل جذب کردهییم...
موقعیت آن ساختمان طوری است که حس میکنم نه با موشک که با خود پهپاد انتحاری از پنجره وارد شدهاند. کف خیابان پر از خرده شیشه است و برادران دنبال بقایای عامل حملهاند. مردم اما به خونسردی آنها نیستند و ازدحامشان فشار میآورد و برادران ناگزیر برای خلوت کردن تیر هوایی میزنند...
فردا با محمد راهی بعلبک بودیم تا کسی را ببینیم و سخنرانی سید حسن برای سالگرد حاج قاسم را در سیده خوله باشیم؛ داشتم فکر میکردم این سخنرانی سوم سید را در بیروت بمانم و ببینم. پای ساختمان ویران، پیام محمد آمد که از کسی همخوان کرده بود: صالح العروري؛ هیک خبرونی...
به قواعد الإشتباک حرکت حزبالله اگر باشد، زدن ضاحیهی بیروت با زدن حیفا در اسرائیل پاسخ خواهد گرفت؛ و آن چه میماند آن است که در فاصلهی حیفا تا تلابیب چه چیزی تقاص خون فرماندهان حماس خواهد بود...
بیرون از شلوغی پای ساختمان مورد حمله، رزمندههای حرکت حزبالله مجهز و مسلط در نقاط کلیدی ضاحیهی بیروت مستقر شدهاند و خبری از آن بلبشوی خاص ایرانی در بحران نیست. ما بر میگردیم و خبرنگارهای شبکهها تازه به صحنه رسیدهاند. به خانه که میرسم باران شدید ازدحامشکن شروع میشود...
نزدیک نود روز پس از شروع جنگ، ارتش اسرائیل هنوز نتوانسته است که فرماندهان فلسطینی را در غزهی در محاصره بزند. زدن صالح العاروری در ضاحیهی بیروت میتواند معناش آن باشد که اسرائیل از این پس پی کسب دستآوردهای نداشتهاش در خاک لبنان خواهد بود...
ممکن است روی آن چه محور مقاومت نامیدهییم هنوز ملی بجنگیم، اسراییل و ارتش آن اما امی میجنگند؛ پاسخ نگرفتن در زدن این سردار ایرانی در زینبیهی دمشق سوریه را با زدن آن سردار فلسطینی در ضاحیهی بیروت لبنان امتداد میدهند...
هزار سال است که منطق انتقام سخت در مصحف پیش چشم ما است: في القصاص حیاة. تقاص اگر نگیری از کشته پشته برایت میسازند...
این که تنها همآن واحد در آن ساختمان بلندمرتبه با مهماتی خاص منهدم شده است و نه تمام آن ساختمان و این که هدف در ضاحیهی بیروت لبنان، فلسطینی است دلالت واضحی دارد: اسرائیل میخواهد جمهور مقاومت پشت حرکت مقاومت را خالی کنند و رزمندههای لبنانی پشت رزمندههای فلسطینی را...
به آیهی و ما رمیت اذ رمیت هم لگد میزنید؟ مشرکهای گبرپدر پارسیگوی ولایتستیز...
لابهلای صدای سنگین باران، صدای شلیک کلاش میآید و میرود. وضعیت مؤیدین مقاومت و معارضین آن که پیشانی آن مارونیهای بیروتند به شدت در محیط رایان ملتهب است و نگرانم که به محیط عیان بکشد. واقعیت آن است که معارضین علنی از دل پایتخت لبنان به عنوان پیادهنظام اسراییل عمل میکنند...
تفاوت امت اسرائیل در ایران و لبنان آن است که این جا گبرپدر و پارسیگویند و آن جا ترسازاده و عربیزبان...
هماین مانده که سکولارهای گبرپدر نگران توحید در کلام ولی فقیه بشوند؛ بیحیاها...
موفقیت حرکت حزبالله در تمشیت معیشت طائفهی شیعه در لبنان نسبی است. جهت محبوبیت مطلق این حرکت آن است که به طائفهی شیعه عزت داده است. هماین است که کف لبنان یخ دوتایی مقاومت|معیشت نمیگیرد و دوتایی مقاومت|عزت در کار است و مارونیها و معارضین خواه ناخواه طرف ذلت این معادلهاند...
آخوند پروانهیی ذائقهی شریعت ندارد، حتا اگر مدرک سطح چهار داشته باشد...
دیر یا زود در این بتکدههایی که خود را پژوهشکده و دانشکدهی حقوق میخوانند را تخته باید کرد؛ و در پسآی طوفانالاقصی و نسلکشی غزه این کار را با تعطیل کردن رشتههای یاوه و بیهودهی حقوق بینالملل و حقوق بشر شروع باید کرد...
شرک صریح بتتراشهای بیآبانهای حجاز بسی شریفتر از شرک نهانروش حقوقدانهای آکادمی سکولار در ایران است...
کافر خارج از اسلام نجس است؛ منکر نجاست کافر خارج از اسلام هم کافر است، حتا اگر وزیر گردشگری جمهوری اسلامی در ایران باشد...
این وزیر آن وزارتخانهی ضالهی گردشگری یک نمودار زنده است که سردارهای خط استحسان از ایران تا عراق تا شام چه طور طی سالها با انکار اجتهاد سر از انکار فقاهت و شریعت در آوردهاند...
رگههای مدادی آخوندستیزی و اجتهادگریزی در حرکت حزبالله همیشه برایم عجیب بود، چه شیعهی لبنانی تعبد خاصی به نهاد فقاهت دارد و علمای دین را بسیار محترم میدارد؛ تا به سنخی از پاسدارهای ایرانی رسیدم که اینها سالها با آنها دمخور بودند؛ هماین خط استحسان در سپاه پاسداران...