این ریشو|چادریهای مقوا در ایران که امروز به ترویج خوانندههای زن به زعم خویش اهل مقاومت رسیدهاند، سالها است برابر خوانندههای مرد مغنی و کازینوخوان مقاومتشان را از دست دادهاند...
مستضعفین در لبنان؟ کرایهبر مه را به بیروت میآورد و وسط سرودهای حماسی حرکت حزبالله به سید که میرسند مشتهایش را گره میکند. با این همه حواسش است که روی سیاههی پخش خودرو از برخی عنوانها بپرد و ملاحظهی شیخ را میکند: کاظم ساهر، سویفت تیلور، الیسا و جولیا پطرس که در مرز است...
قلم پای کسی که بخواهد پای فاجرهای کاشف حجاب را به بهانهی رأی دادن، به حریم مساجد مسلمین باز کند را خواهیم شکست، حتا اگر عنوانش ناظر شورای نگهبان باشد...
نخستین نتیجهی فرو کاستن جبههی مقاومت به محور قدرت، انضمامناپذیری معنایی و میدانی نیروهای هویتطلب امت به آن است...
تابع اخس مقدمات اگر باشد، شورای نگهبان، نگهبان قانون اساسی است یا نگهبان شریعت محمدی است؟ یا چه...
گفته میشود: شورای نگهبان نسخهی دادگاه شریعت در جمهوری اسلامی ایران است؛ اگر بود که سخنگوی حقوقدان این شورا به طور رسمی در رسانههای جمعی خلاف شریعت محمدی به زبان نمیآورد...
دادگاه شریعت اگر داشتیم، یا حتا اگر این دادگاه انقلاب همآن دادگاه جمهوری نبود، کسی که وسط جنگ احزاب حجاب به خودی شلیک میکند را باید محاکمهی صحرائی میکردیم...
ساختار قوهی قضائیهی ما مجتهدمدار نیست؛ با این همه حتا در هماین بافتار عرفی مأذونمدار باز ترک فعل آن طی سالها و طی این یک سال آخر در صحنهی جنگ احزاب حجاب محرز است...
دادگاه انقلاب ما اکنون تنها یک اسم است، و کار به صحنهی میدانی نهضت ندارد؛ اگر نه مگر میشود با اجماع و استحسان حقوقی صحنهی اجتهادی انقلاب را داوری کرد؟ درستش آن است که دست از تعارف برداریم و دادگاه انقلاب را با دادگاه عمومی یککاسه کنیم و انقلاب و انقلابیها را معطل نکنیم...