eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
429 عکس
31 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
این‌ها که به رباط رایان می‌گویند: فیلترینگ، نام خودشان چه است؟ تجزیه‌طلب‌های خجالتی...
سال‌ها پیش به بلال گفته بودم: کاش در حرکت حزب‌الله، ممحض در کار فکری بمانی، و نماینده‌ی مجلس و وزیر دولت نشوی. حسین این را این جا و آن جا تعریف می‌کند: شیخ فکر می‌کند شیعه در لبنان در کل چند نفر است که توصیه به این شکل از تخصص می‌کند؟ و می‌خندد...
اهل سنت خمینی مانند دیگر سویه‌های اهل سنت در گسست از نهضت، در مظان بدعت بوده‌اند؛ کافی است نسبت این جماران‌نشین‌های پساخمینی را با انقلاب و انتظار و حتا اسلام ببینید، از آن شیخ تا این سید...
اهل سنت خمینی به ۱۵ خرداد تا ۳ خرداد باور دارد؛ این یعنی در آن بازه‌ی تاریخی ضد انقلاب نیست. اهل سنت خمینی از پس‌آی ۱۳ خرداد اما با انقلاب اسلامی نیست و حتا ممکن است که در ۲خرداد تا ۲۲ خرداد ضد اکنون انقلاب به خیابان بیاید...
اهل سنت کسی است که در سنت نشست کرده است و امتداد نهضت را بدعت می‌داند؛ این سنت می‌تواند سنت موسوی باشد یا سنت عیسوی یا سنت محمدی یا سنت علوی یا سنت صادقی...
آن روایت از حرکت حزب‌الله لبنان که در ایران رائج است، کمابیش، روایت بستر است و نه روایت سنگر. هم‌این است که عموم آن جوان‌های بسیجی ایرانی‌ که طی ماه‌ها جنگ با اسرائیل خود را به لبنان رسانده‌اند از چفت و بست جهادی با این حرکت و ارکان آن ناتوان بوده‌اند...
این ریشو|چادری‌های مقوا در ایران که ام‌روز به ترویج خواننده‌های زن به زعم خویش اهل مقاومت رسیده‌اند، سال‌ها است برابر خواننده‌های مرد مغنی و کازینوخوان مقاومت‌شان را از دست داده‌اند...
مستضعفین در لبنان؟ کرایه‌بر مه را به بیروت می‌آورد و وسط سرودهای حماسی حرکت حزب‌الله به سید که می‌رسند مشت‌هایش را گره می‌کند. با این همه حواسش است که روی سیاهه‌ی پخش خودرو از برخی عنوان‌ها بپرد و ملاحظه‌ی شیخ را می‌کند: کاظم ساهر، سویفت تیلور، الیسا و جولیا پطرس که در مرز است...
خط حاکم در حرکت حزب‌الله لبنان خط عسکری است؛ إزالة إسرائیل من الوجود. این است که تمام ارکان دیگر و از جمله رسانه روی این خط تعریف می‌شوند.‌ با این همه اذعان سید به مظلومیت جبهه‌ی جنوب در روایت، می‌گوید: روایت جنگ هم‌آن اعلام‌الحربی نیست، چه رسد به این که دوربین خام رسانه باشد...
رسانه‌ی گروه‌های مقاومت فلسطینی در بس‌یاری ساخته‌ی برادران لبنانی آن‌ها است، با این همه در طوفان‌الاقصی روایت مسیطر، تا اکنون، با این‌ها است و نه آن‌ها؛ دلیلش شاید این باشد که فلسطینی‌ها معنای پیش‌روتر و سرراست‌تری را حمل می‌کنند، اگر چه رسانه‌شان ساده‌تر است...
قلم پای کسی که بخواهد پای فاجرهای کاشف حجاب را به بهانه‌ی رأی دادن، به حریم مساجد مسلمین باز کند را خواهیم شکست، حتا اگر عنوانش ناظر شورای نگه‌بان باشد...
نخستین نتیجه‌ی فرو کاستن جبهه‌ی مقاومت به محور قدرت، انضمام‌ناپذیری معنایی و میدانی نیروهای هویت‌طلب امت به آن است...
جنگ پیش از آن که تاخت به خاک باشد بنای معنا است...
تابع اخس مقدمات اگر باشد، شورای نگه‌بان، نگه‌بان قانون اساسی است یا نگه‌بان شریعت محمدی است؟ یا چه...
گفته می‌شود: شورای نگه‌بان نسخه‌ی دادگاه شریعت در جمهوری اسلامی ایران است؛ اگر بود که سخن‌گوی حقوق‌دان این شورا به طور رسمی در رسانه‌های جمعی خلاف شریعت محمدی به زبان نمی‌آورد...
دادگاه شریعت اگر داشتیم، یا حتا اگر این دادگاه انقلاب هم‌آن دادگاه جمهوری نبود، کسی که وسط جنگ احزاب حجاب به خودی شلیک می‌کند را باید محاکمه‌ی صحرائی می‌کردیم...
ساختار قوه‌ی قضائیه‌ی ما مجتهدمدار نیست؛ با این همه حتا در هم‌این بافتار عرفی مأذون‌‌مدار باز ترک فعل آن طی سال‌ها و طی این یک سال آخر در صحنه‌ی جنگ احزاب حجاب محرز است...
دادگاه انقلاب ما اکنون تنها یک اسم است، و کار به صحنه‌ی میدانی نهضت ندارد؛ اگر نه مگر می‌شود با اجماع و استحسان حقوقی صحنه‌ی اجتهادی انقلاب را داوری کرد؟ درستش آن است که دست از تعارف برداریم و دادگاه انقلاب را با دادگاه عمومی یک‌کاسه کنیم و انقلاب و انقلابی‌ها را معطل نکنیم...
شرف قبله‌ی نخست مسلمین ابا دارد که به دست بی‌نمازها و ترانه‌خوان‌ها و هم‌جنس‌بازها آزاد شود...
بدنه‌ی مکتبی جمهوری اسلامی ایران برای کارگزاران صورتی نظام پول خرد روی میز هم‌پیاله شدن و لاس زدن با دگوری‌های لجنی است...
قدس سرخ‌تر از آن است که صورتی‌ها فتحش کنند...
هم‌این زنک نویسنده‌‌ی فاجر شریعت‌ستیز دلیلی زنده‌ است که از چه کار فرهنگی و جهاد تبیین برای همه‌ی بی‌حجاب‌ها جواب نیست و فقهای شیعی در جعبه‌ی اب‌زار خود تفسیق و تعزیر و تنجیس و تهدیر هم دارند...
ما چپ مشرک نیستیم که بت عدالت عرفی را بر گرده‌ی شریعت قدسی سوار کنیم، یا زرنگ‌تر باشیم و از کمربندی عدالت به معیشت، شریعت و هدایت را دور بزنیم و مستضعف پیاده را ندار گرسنه معنا کنیم...
آن سال‌ها که هنوز نشریه‌ی هابیل را در می‌آورد، و از من دل‌خور بود که از چه دیگر برایش نمی‌نویسم به قم آمده بود و با کسی به حجره‌ام در بیت‌الطائب آمد. گفتم: این قانقاریایی که گرفتارش شده‌یی در روش‌شناسیت نمی‌ماند و تا معرفت‌شناسی و هستی‌شناسیت خواهد کشید. خندید؛ دل نداد، و رفت...
تفکیک عدالت از شریعت و اصالت دادن به اولی برابر دومی از سنخ هم‌آن کلاشی‌های آکادمیکی است که با تفکیک اخلاق از فقه و اصالت دادن به اولی برابر دومی صورت می‌پذیرد...