همآن سالهای جنگ در سوریه حرفمان آن بود که دولت بعث دمشق اگر عقلانیت و جسارت داشت همآن ابتدای جنگ داخلی به اسرائیل اعلام جنگ میداد و در جبههی جولان همه را در خندق خود به خط میکرد. اکنون هم به نظر چارهیی از جنگ مستقیم با اسرائیل نیست و زدن به غرب و شرق بیفائده است...
خبر داشتم حاج کاظم در بیروت است اما تنها رسیده بودم پیام برایش بگزارم و به جنوب بروم. پیش از اذان عشاء خودش زنگ زد و گفت راهی طهران است و اگر میآیم بنشینیم. جای داستان میکونوس در بارهی حلقههای میانی امت صحبت کردیم؛ این که در ساحل مدیترانه با ماز شیشهیی تنظیم چه میشود کرد...
هنر حرکت حزبالله لبنان هماین است که به ما نشان داد که جنگ یک ماهیت رقومی نیست که یا تفنگت را غلاف کرده باشی یا منتظر موشک اتمی باشی؛ سد روز است که قواعد درگیری خود را به ارتش اسرائیل تحمیل کرده و نبرد را در مرزهای جنوب نگه داشته است و در شمال مردم به زیست معمول خود سرگرمند...
مشکل عملیات روانی کردن جای جنگ روایت هماین است که خودت هم باور میکنی این داستانهایی که در بارهی بنیادگرایان سنی یا جهادگرایان سلفی سر هم کردهیی حقیقت دارد؛ این است که متکی بر آنها با شبکهیی که ساختهیی وارد عملیات رایان و حتا عیان میشوی و به دیوار سفت واقعیت میخوری...
لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها؛ با اینها چه کار فرهنگی میتوان کرد؟ یا چه کار درازمدت و چه کار غیرمستقیم با اینها جواب است؟ یا چه...
عرفیسازی هماین است؛ فرو کاستن مناسک قدسی حیات به سبکهای عرفی زیست. این که لیلةالرغائب جای دوازده رکعت نماز با حمد و اخلاص و قدر میان نماز مغرب و عشاء بروی با دوستدخترت در تاریکای شب بادکنک و بادبادک و بادروک آرزو هوا کنی...
طبیعی است با یک ردیف آهن سرد نمیتوان به یک زمین گرم، مانند ایران، معنا داد. هماین است که تلاش ملیگراهای میلهگرا بازنویسی اسلام در هیأتی ملی، و حتا ایرانی خواندن امر تشیع بوده است؛ این یعنی عمق باور آنها هماین است که میلهی سرد مرزی جای آیهی گرم آسمانی را نمیگیرد...
فرمود: با هر عالمی ننشینید، جز با عالمی که شما را از شک به یقین ببرد. میفرماید پای منبر شکمشربها ننشینید: روشنفکر دینی و نواندیش مذهبی و بطلهی صورتی تا برسیم به آخوند عرفی و آخوند پروانهیی...
تهی بودن از تفقه تهش این میشود که بیان ولی فقیه را هم سر و ته میفهمی تا برسیم به بیان ولی وصی و ولی نبی...
آخوند درباری پیچ اسلام را برای یک نفر شل و سفت میکند: شاه، امیر، ملک، و دستبالا ملکه و ولیعهدشان. آچار آخوند عرفی بام تا شام در حال چرخیدن به نرخ روز انبوه رسانههای جمعی است...
ولی فقیه را در بافتار سنت/نهضت فقاهت شیعه باید فهمید. اینها که پی تبیین گسستهی منظومهی فکری حضرت رهبر و کاربست عرفی آنند چرخ را از نو اختراع میکنند؛ چرخ مربع...
ما با به همآن دلیل در ماه حرام به سنیهای سلفی ناسره حملهی موشکی میکنیم که سالها است آنها را تروریست میخوانیم...
شیعهی امامیه در لبنان به یکونیم میلیون نفر نمیرسد که دست کم ثلث آن مؤید حرکت حزبالله نیست. حرکت حزبالله لبنان اما از هماین آمار نزدیک سد هزار رزمنده و سد هزار بسیجی سازماندهی کرده است. ارتشسازی از نیروی نظامی داوطلب با این مقیاس در اسرائیل هم قفل است، چه رسد به ایران...
ارتش اسرائیل پیش از زدن آن مقر یکان رضوان به صاحبخانهی آواره زنگ زده بود: برگشتید؟ بستهی حمایتی داریم. گفته بود: نه؛ و خانه را زده بود. خلاف غزه اسرائیل در لبنان توان اطلاعات و فنآوریش را سر خط کرده تا مدنی نزند چه حرکت حزبالله مطمئنش کرده که به تلافی به سه شماره میخورد...
قناص بسیجی لشکر است که با هم تا حلب بودهییم. نوشته: راهی است که به لبنان برسیم؟ مینویسم: خط درگیری این جا سفت است و نشکسته است؛ بیفتید پی سازماندهی مردمی نیروهای جهادی در ایران برای نگه داشتن خط بیدفاع جنگ احزاب حجاب...
هر چه با اینها که از ایران میخواهند به لبنان بیایند و آنها که آمدهاند و به در و دیوار میزنند بیشتر صحبت میکنم این پرسش برایم پررنگتر میشود که سازمان بسیج و قرارگاههای مکلف به بسیج نیروهای جهادی روی کدام لجمنند؟ جنگ سخت در لبنان؟ که نیستند، جنگ نرم در ایران؟ که نیستند...
خارج شدن نسل قدیم حرکت حزبالله از چرخهی کار میدانی باعث شده پروندهی بسیج در حرکت حزبالله لبنان این سالها جدیتر شود. حرکت حزبالله اما کمابیش نسخهی نخست سازمان بسیج ایران را پیاده میکند و جسته و گریخته نسخهی دوم، و این جا هم خبری از نسخهی سوم و حلقههای میانی امت نیست...
شاخص قدرت آخوندهای حرفی صفوی هماین قمهی خودزن است. شاخص قدرت آخوندهای جهادی مصطفوی موشک نقطهزن است...
نسخهی ایرانی این احتجاج را شنیده بودم که به رفقای نهضتی در پهنای عالم که میگویند: نظر حضرت رهبر این است؛ میپرسند: نظر خود رهبر یا نظر دفتر ایشان؟ نسخهی لبنانیش هم این نهضتیهای عرب و عجمند که میپرسند: نظر خود سید این است یا نظر ارکان حرکت حزبالله این است؟ یا چه...
شهادت را باید برایت نوشته باشند. ارتش اسرائیل میخواست آن برادر رزمندهی حرکت حزبالله را در جنوب لبنان بزند و ایشان خودرویش را جلو مرکز امداد میگزارد و میرود تا نماز بخواند. خودرو میخورد، و دو امدادگر در نزدیک آن شهید میشوند...