سال هشتادوشش مصوب شد که پرچم اللهنشان جمهوری اسلامی ایران دیگر در عزا تا نیمه پایین کشیده نشود؛ سال نودوپنج دولت بنفش این رویه را نقض کرد و اندک سفارتخانههایی که بر آن اسلوب توحیدی مانده بودند را متخلف قلمداد کرد. تاریخ مفصل کنشهای طاغوتی دولت تعلیق را بازخوانی میکرد...
کردهای لبنان را فقط شنیده بودم. از پای سوار شدنم در صوتهای گوشیش میجورید تا به یک لطمیهی یزدی رسید و همآن را نهاد. گفت: از لهجهات در عربی صحبت کردن فهمیدم که ایرانی استی و من هم کردم و نیمانیم معنای این لطمیه را میفهمم. برایش از یزد صحبت کردم و این که پدر و مادرم یزدیند...
از رقابت و اکثریت، شرعیت جعل نمیشود چه رسد به ولایت. عموم انتخابات در حکومت اسلامی و خصوص انتخابات فقهای خبره جهتش بیعت و مشورت است...
پذیرش رویههای حقوق عرفی حتا در دل روندهای جاهلی جا خوش کرده در بدنهی جمهوری اسلامی ما را بتپرست میکند؛ بسی مشرکتر از گبرهای دوگانهباور...
حقوق عرفی و اخلاق عرفی و حتا فلسفهی عرفی را کسی سر دست میگیرد که قصد عبور از فقه شرعی را داشته باشد...
بتکدههای باستانی شرک صادقانهتری از دانشکدهها و پژوهشکدههای جانمازآبکش حقوق در حکومت اسلامی داشتهاند...
توحیدی کردن حکومت اسلامی نقشهی راه سرراستی دارد: تهی کردن آن از روندهای حقوقی عرفی...
آن که میپندارد رأی مستقیم یا نامستقیم مردم کسی را صاحب ولایت بر آنها میکند شریعت را نچشیده است...
دوران یارانهی فقهی دادن به نهادهای حقوقی نظام مدتها است که تمام شده است...