دگوریهای لجنی اگر در جهنم به عذاب کشف حجابشان از گیسشان آویزان میشوند، درستش آن است که مذهبیهای صورتی که حریمشکنی آنها در جامعهی اسلامی را رهاسازی و عادیسازی و عرفیسازی میکنند از زبانشان آویزان شوند...
کارگزاران صورتی نظام دههها در موضوع حجاب شرعی کار فرهنگی و کار کارشناسی و کار درازمدت کردهاند و نتیجه هم گرفتهاند؛ مسأله آن است که این سالها برای رهاسازی و عادیسازی و عرفیسازی کشف حجاب شرعی با تودههای متشرع و حتا نخبههای مکتبی کار فرهنگی کارشناسانهی درازمدت کردهاند...
مذهبی صورتی یواش به ولایت فقیه باور دارد، هر چند جلوی رفقای دگوری لجنیش به روی خود نمیآورد؛ خلاف مذهبی صورتی چرک که شریعتمدارها را ولایتمعاش میخواند، و فقاهتستیز است. مذهبی صورتی اما اگر به ولی فقیه باور هم که داشته باشد باز او را کمابیش ناسخ شریعت میداند و نه شارح شریعت...
ردهی حفاظت ردهی ضداطلاعات است؛ آفت معمولش آن است که ردهی ضدروایت بشود...
راهپیمایی سربرهنه و رأیریزی تنبرهنه اگر شرعی بود، نبی صاحب شریعت، وصی صدیق خود را برای جمع کردن بساط طواف کلبرهنهی زنها با سورهی توبه و شمشیر برهنه به مکهی مکرمه روانه نمیکرد...
سازمان سیمیا نسخهی لبنانی سازمان ایرانی سراج است؛ و کف شبکههای محیط رایان لنگهی همند؛ یکی به عربی و دیگری به فارسی. به آن برادر فرماندهمان میگفتم: فقط نمیدانم سراج را در ایران از روی سیمیا ساختهاند یا سیمیا را در لبنان از روی سراج...
سيد القائد أمرنا في الأمة، بدخول العناصر الفكرية في تنظيم التعبئة؛ و المقدمة لهذا الدخول هي تحديد نسبة الفعل التكليفي في هذه المنظمة مع الفعل التفكيري...
اصالت جنگ را که باور داشته باشی و دشمنانی دائمی که داشته باشی، ناگزیری با وانهادن تقریر رقومی جنگ، جمهور مقاومت در لبنان را در رزم همواره به زیست بداری. در ایران اما هنوز امید داریم با امریکا به سازش برسیم و این است که اسرائیل برایمان دوتایی مقاومت|معیشت را میسازد؛ جنگ|صلح...
الحزب في استخدامه المعاصر في لبنان، إلى حد ما، يحمل معنى البيت، و في سياق أكبر، يحمل معنی الطائفة. و هذا يعني أن حركة حزب الله يمكن اعتبارها الآن، الهيكلية الجديدة لبيت نصرالله أو حتی لطائفة الشيعية...
مدار کار در مدرسه فکر است، و در فرقه فرد است. رفتار فرقهیی در انتخابات هم این تهی بودن از ایده و بسنده به رقابتهای قبیلهیی برای کسب قدرت است...
به گیرندههاتان دست نزنید؛ دموکراسی هماین قدر مبتذل و موهن است که میبینید...
آنها که پیش از جنگ در غزه از دموکراسی دفاع میکردند عقل نداشتند؛ اینها که پس از جنگ در غزه از دموکراسی دفاع میکنند چشم هم ندارند...
کسی که مردمسالاری دینی را همآن دموکراسی مدرن میداند، همآن است که تعقل را همآن تفلسف میپندارد...
دموکراسیهای اسلامی همه جایی باید میان دموکرات بودن و مسلمان بودن یکی را انتخاب کنند...
فرقه، جایی است که جدیدالإسلامها برای حجةالإسلامها اسلامشناس میشوند...
جمهوریت در حکومت توحیدی در طول اسلامیت و محصول آن است و نه در عرض آن و عدل آن؛ کسی که جمهوریت را از اسلامیت تفکیک میکند و در عرض آن مینهد گرفتار شرک است، حتا اگر نام بتش را مردم نهاده باشد...
فرقهی مصاف یک ماهیت سردارپسند است؛ مطلوب آنهایی که از فردای دوم خرداد پی استحالهی سازمان بسیج به سازمان رأی آمدند...
آن چه ممشای حماس در فلسطین و حرکت حزبالله در لبنان است کمابیش مردمسالاری دینی است، هر چند کیان جعلی اسرائیل از هر دوی آنها بسی دموکراتتر است؛ و به بیان خودشان: تنها دموکراسی مدرن منطقه. این یعنی مردمسالاری دینی همآن دموکراسی مدرن نیست، و از دومی مقاومت اسلامی بر نمیآید...
محور فرقه فرد است و محور مدرسه فکر است. تنها در فرقهی ناجیه فرد و فکر در یک نفر اینهمآن میشوند، و کیش شخصیت شماتت ندارد: عقل کل، قرآن ناطق، امام زمان...
اسرائیل را با دموکراسی نمیتوان شکست داد؛ کیان مؤقت اسرائیل تجسد دموکراسی مدرن است...
مشکل نخست ما با فرقهی مصاف چه است؟ نابود کردن عقلانیت شرعی بدنهی جوانهای حزباللهی...
نظام را که نظام قدرت بدانی و نه نظام شریعت، شبکهسازیت برای کسب قدرت خواهد بود و نه بسط شریعت. این دلیل سادهیی است که جنگ احزاب حجاب برای جریان مصاف مسأله نیست اگر مسألهنما خوانده نشود...
ممشای جریان مصاف خط اجتهاد نیست؛ خط روی خط شدن از استحسان تا اباحه است. اگر نه باید به دست هواداران عرفیش حجت شرعی میداد که نمیدهد...
مجموعهی مصاف اگر خودش را مدرسه میداند و نه فرقه باید برای این پرسش ساده پاسخ داشته باشد: فقیه مقیم جمع شما که است؟ یا چه...