الزام شرعی رأی دادن در نظام ولایت فقیه از کدام مبنای وحیانی آمده است؟ و شاورهم في الأمر...
رأی ریختن بیعت کردن و مشورت دادن است، اما کار تودههای مؤمن پای صندوقهای رأی تمام نمیشود؛ پس آن گاه نوبت نصیحت نمایندهها است؛ مطالبهی ایدهها و وعدهها...
نصیحت را پس از مشورت و بیعت اگر رکن سوم مردمسالاری دینی بدانیم طبیعی است که حلقهی حاکمیت باید حق احتجاج شرعی حلقههای میانی را حتا کف خیابانهای شهر به رسمیت بشناسد؛ نه این که آنها را تا انتخابات بعد خانهنشین بخواهد...
درگیری عرفی بسی از نامزدهای سیاههی انتخاباتی چنار با امر شریعت محمدی، از حجاب گرفته تا وقف تا خروج، به ما میگوید مدتها است آن چه جریان اصولگرا خوانده میشود و آن چه جریان اصلاحطلب خوانده میشود با هم مرز و فرقی ندارند...
حجاب خط کش است، شاخص است، بیرق است، پرچم است. اینها که میگویند: از چه این همه از حجاب میگویید؟ نمیدانند که اغلب از یک پادگان تنها پرچم آن دیده میشود؟ یا اوج درگیری بر سر تصرف میلهی پرچم است...
انقلاب منهای فقاهت، سویهیی در مشترک لفظی انقلاب است که مصداق صریحش هماین سیاهههای انتخاباتی زیر نام انقلاب است که بسی نامزد شریعتگریز و حتا شریعتستیز در آن جا خوش کردهاند...
تجزیهطلبهای محیط عیان که انتخابات را تحریم کردهاند و در ارتفاعات مرزی سرما میکشند. تجزیهطلبهای محیط رایان اما در انتخابات مجلس دوازدهم نامزد هم دارند؛ هماینها که مرابطین محیط رایان ایران اسلامی را گاه صیانتطلب هم میخوانند...
ایدهی صبر راهبردی و جنگ رقومی کار را به این جا رسانده است که این دو شهید آخر مدافع حرم ما که اسرائیل به خاک افکندشان حتا ارزش خبری پیدا نکردند. کاش کسی به چنارهای سرخهحصار بگوید که مشتشان برای ارتش صهیونی باز است و پی ایدههای پاجوش در جبههی مقاومت باید باشند...
این وضعیت یأس سکولارهای ایرانی از دشمنی با جمهوری اسلامی ایران با سلاح قانونی رأی در انتخابات را تا همیشه تثبیت باید کرد...