اینها که نکسهاشان را اکس میکنند و برای آنها نود میفرستند و عقد کردن را امل بودن میدانند و با پارتنرشان در رابطهاند و مشکلی با همباشی و یکشبباشی ندارند و با همجنسبازی همدلند و کف خیابان برهنهپوش و روسپیپوشند، عجیب است از این که جنبش فواحش خوانده میشوند دلخورند...
هر بار که سر و صدای سلیطهها بالا میگیرد این قاعده در جنبش فواحش و شورش هرزهها و بلوای بیناموس را به خاطر باید آورد: سکولار شرمنده همآن سکولار درنده است، که هنوز دندان نیشش در نیامده است...
صورتی و صورتی یواش و صورتی چرک را میشناختیم. جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها و پویش پتیاره و بلوای بیناموس یک رنگ به ردیف مدادرنگی ما اضافه کرد: صورتی خلخالی...
درون مرزهای ایران ما یک ملتیم و دو امت؛ و امت احمد و امت ابلیس، نرم تا سخت، تا قیام قائم، با هم در جنگ است....
مذهبی صورتی همج رعاع است؛ اتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم، و لم یلجئوا الی رکن وثیق، هم وضعیتی است که همواره آنها را در آن مییابیم...
جا کشیدن برای آشوب هماین است که اکنون از مذهبیهای صورتی میبینیم تا نوبت شهرآشوبی دگوریهای لجنی برسد...
سکولارهای شرمنده و سکولارهای درنده یک صف همبستهاند؛ ریشو|چادریهای مقوا دندان ندارند اما با زبانشان در حال دریدن تشرع و متشرعهایند...