جمهوری اکنونی آمیزهیی از رگههای غالب اسلامی و رگههای مغلوب جاهلی است؛ جمهوری اکنونی مجموعهیی از رگههای سرخ و رگههای صورتی است...
امنیت ما شریعت محمدی است؛ امنیت شما اگر شبکهی بیبیسی و تودههای دگوری است، هر کس برود به سوی قبلهی خودش...
پلیس اگر عرفی نبود و مکتبی بود، رویهی فراجا اگر نابهجا نبود به جای سر شکستن از متشرعین حامی اقامهی حجاب، رقاصهای کاشف حجاب را یکچند ساعت بعد از یکچند خیابان آن طرفتر جمع میکرد...
إنهم لا ایمان لهم؛ دگوریهای لجنی و پیشمرگهای صورتیشان روز پیش زجهمویه میکردند که از چه آمر به معروف از کاشف حجاب عکس گرفته است و امروز گله میکنند که از چه پلیس از حامیان اقامهی حجاب کم سر شکسته است...
حلقههای میانی قلابی با حجت شرعی کار نمیکند، با دکمهی حاجی کار میکند. این دلیل سادهی سکوت سنگین تمام این شبکهی عیان و رایان برابر حملهی پلیس عرفی به شریعتمدارهای مدافع حجاب است...
جنگ احزاب حجاب تازه شروع شده است؛ جناح دگوریهای لجنی در اردوی حریف را میشناسیم؛ آن چه سهمناک است جناح مذهبیهای صورتی است...
ثارالله سرخ است؛ اگر دیگر سرخ نیستید و صورتی شدهیید نام قرارگاهتان را بگزارید: پدربزرگ هایدی، بابالنگدراز، مادر ترزا...
عدالتطلبی عرفی عاقبت شریعتمداری قدسی را میدرد؛ به هماین راحتی که این ریشو|چادریهای چپول میگویند: حجاب مسألهی بورژواها است...
در مشترک لفظی نظام هنگامی که نظام را نظام قدرت و نه نظام شریعت بدانی طبیعی است که خون شریعتمدارهای مکتبی را به نفع قدرتطلبی سکولارت کف خیابان پایتخت بریزی...
در حکومت اسلامی هیچ کس از احتجاج شرعی بر کنار نیست؛ حتا شما سردار بزرگوار...