درستش آن است که حجابستیزهای ایرانی برای داشتن گورستان خاص خود نافرمانی عیان کنند یا کارزار رایان به راه بیندازند: گورستان کفار سکولار...
امت اسرائیل همواره به زبان عبری و لهجهی اشکنازی صحبت نمیکند؛ امت اسرائیل در بسیاری به زبان ترکی با لهجهی اسلامبولی یا زبان عربی با لهجهی خلیجی یا زبان پارسی به لهجهی شمرانی صحبت میکند...
ایران سپر اسلامستیزی دگوریها لجنی است؛ اگر نه آرمان همهشان فرنگ است...
بیرون از مرزهای ایران ما با امت اسرائیل بر سر تطبیع اشغال قدس میجنگیم و درون مرزهای ایران با امت اسرائیل بر سر تطبیع کشف حجاب میجنگیم؛ بیرونیهاشان برخی کیپا میگزارند و درونیهاشان برخی دستار میبندند...
امت پارسی اسرائیل خود را فرزندان کوروش میدانند؛ و به قول جهود: نخستین صهیونیست ایرانی...
مقاومت به شرط مرز، هماین است که بیرون از مرزهای ایران اهل اقامهیی و درون مرزهای ایران اهل قعود...
آن که اقامهی سخت شریعت، از حجاب شرعی تا حکومت شرعی، را انکار میکند، به وقتش اقامهی نرم آن را هم انکار خواهد کرد؛ وقتش که برسد اصل اقامهی شریعت را هم انکار خواهد کرد تا برسیم به وقت انکار اصل شریعت...
کسی که در پسآی هشدار حکومت شرعی هنوز بی حجاب شرعی پا به کوچه و کافه و آکادمی مینهد مستضعف نیست، مستکبر است. چارهی مستضعف اگر شفقت باشد، چارهی مستکبر شدت است...
نظام برای معتقدان به نظام مدتها است که یک مشترک لفظی است؛ مکتبیها نظام را نظام شریعت میدانند که از حجاب شرعی تا حکومت شرعی گسترده است؛ چپهای سکولار اما نظام را نظام قدرت عرفی میدانند و هماین است که برای مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم از معارضه با اسلام هم ابائی ندارند...
کسی که در پسآی هشدار حکومت شرعی هنوز بی حجاب شرعی پا به کوچه و کافه و آکادمی مینهد مستضعف نیست، مستکبر است. چارهی مستضعف اگر شفقت باشد، چارهی مستکبر شدت است...
نبرد امی مرزبردار نیست؛ عقبهی داخلی اسرائیل را که حجاب از سر بر میدارد را با همآن منطقی در ایران اسلامی سر جای خودش باید نشاند که جبههی خارجی اسرائیل در فلسطین اشغالی را سرکوب میکنیم...
مسألهی قدس را اگر مسألهی قبله بدانیم و نه مسألهی قبیله، مشکل نخست ما با کیان موقت اسرائیل قبلهستیزی و مسجدستیزی و اسلامستیزی آن است. این دلیل سادهی آن است که از چه فاجرهای کاشف حجاب را امت اسرائیل در ایران میدانیم...
پیامبر اعظم امیرالمؤمنین را با شمشیر به مکه فرستاد تا بساط طواف برهنه را جمع کند. این شاهد درشتی است که برخورد سخت با کشف حجاب از عهد نبی و وصی شروع شده است و نه عهد فقیه...
جای آن که امت احمد را به غلاف کردن اقامهی سخت شریعت بخوانید، امت ابلیس را بخوانید تا لچکشان را نرم روی سر بکشند...
برخورد اکنون کارگزاران صورتی نظام و ریشو|چادریهای مقوای معتقد به نظام با اقامهی سخت حجاب به ما میگوید مرادشان از کار فرهنگی و کار درازمدت و کار غیرمستقیم در امر حجاب کار فرهنگی درازمدت غیرمستقیم با مکتبیها بوده است که با رهاسازی و عادیسازی و عرفیسازی کشف حجاب کنار بیایند...
جمهوری اسلامی ایران آخرین خاکریز بشریت است؛ آخرین دژ شریعت. جنگ احزاب حجاب این روزها خط مقدم نبرد اردوگاه ایمان و اردوگاه کفر در امالقرای ایران است...
این ریشو|چادریهای مقوا که با مقایسهی دستگاه ویدئو و بشقاب ماهواره با کشف حجاب و رقص خیابانی نمک میریزند تفاوت حکم حکومتی با حکم نخستین را نمیدانند، که اولی از همآن ابتداء موقت است؛ اگر نه پدرانشان هم باید با تحریم تنباکو و قلیان کشیدن مراجع پسین نمکدان میشدند...
مستضعف نسبت به شریعت شل است و با شفقت باید او را هدایت کرد. مستکبر نسبت به شریعت شاخ است و با شدت باید او را شکست...