پروتستان‌های سترون با هم‌آن ادراک بی‌تفکیک تاریخی مستشرق‌ها میان تشیع و تسنن، سنت شیعی که از آن بر آمده‌اند را می‌فهمند. ترکیب این با بی‌ادراکی اسلامی آن‌ها از جهودیت و صلیبیت می‌شود هم‌این وضع اکنونی‌شان که در پیش‌برد اصلاحات مذهبی و نوان‌دیشی شیعی به در بسته می‌زنند...

فرقه‌ی نارمک ایده‌ و رویه‌ی انقلاب منهای فقاهت روی دور تند بود...

پرسید: در ساخت‌مان ما یک خانم ناملتزم به حجاب شرعی ساکن شده است، چه کنیم؟ نوشتم: با سه نوبت اذان زنده در ساخت‌مان شروع کنید...

هلی‌شات آن نمای هوایی است؛ هواگرفت. آن پرنده‌یی که نمای هوایی می‌گیرد نامش بال‌گرد یا چهاربال یا هشت‌بال یا پهپاد است...

پس‌کله‌شات را حسین نصیری ابداع کرد؛ حرف آن بود که هیچ قاب‌بندی دوربین رسانه از پس روایت پیاده‌روی عظیم اربعین بر نمی‌آید؛ این است که شبکه‌های زنده‌ی ما در نهایت یک دوربین روی سه‌پایه در حاشیه‌ی جاده نجف به کربلاء می‌کارند، که جریان تمام‌نشدنی زائران بیاده را از پشت سر می‌گیرد...

پیام‌بر اعظم سامان قبیله و قومی حجاز را انکار نکرد؛ آن را ذیل هرم امت از نو تعریف کرد. این هم‌آن کاری است که با سامان محلی و ملی ذیل هرم امت باید انجام داد...

خط جدایش ایمان و‌ کفر میله‌ی مرزی نیست...

بی‌حجاب برهنه است؛ سربرهنه، تن‌برهنه. برهنه اگر سلیطه باشد می‌شود: پت‌یاره...

کارگزاران صورتی نظام که پی عرفی کردن پوشش در ایران استند شاید نمی‌دانند که این طور بی‌پوششی هم عرفی خواهد شد؛ یعنی برهنه خواندن یا برهنه نبودن یک شخص در ایران با عرف لب ساحل ترکیه و تای‌لند سنجیده خواهد شد...

پ، پاد، پت پیش‌وند نفی کردن و برهنه بودن است: پاپتی، پابرهنه است. پت‌یاره آنی است که هویتش هم‌آن برهنه بودن و برهنه زیستن و برهنه گشتن است؛ مانند هم‌این پویش پت‌یاره و خیزش لختی‌ها و جنبش فواحش...

فرهنگی خواندن امر حجاب تکیه‌ی کلام سکولارها است...

شبکه‌ی پشت‌بان جنبش فواحش در دولت تا ملت را با پی‌جویی از کلیدواژه‌ی حجاب اجباری می‌توان ردیابی کرد...