سپاه پاسداران انقلاب سبز است، سپاه پاسداران انقلاب سرخ است. با رگههای صورتی جا خوش کرده در بدنهی سپاه باید به مثابه آفت برخورد کرد...
آخوندسرخود به پاسداری میگویند که با خروج از خط اجتهاد روی خط استحسان میرود؛ پاسدار عرفی...
سردارهای خط استحسان اجتهاد ندارند؛ استحسان میکنند و اجماع میکنند و حتا اباحه...
درس خارج گفتن کسی را از احتجاج شرعی معاف نکرده است که دافوس خواندن معاف کند...
پندار وحدتبسندههای شیعهتبار منکر دعوت به تشیع آن است که تقیه تنها با نبی و وصی بوده است و فقیه تقیه نمیکند...
پس از بینهی یاوهی ترجیح سنی سکولار، بینهی ترجیح شیعهی سکولار هم در هماین نزدیکیها در کار است: شیعههای مکتبی که تشیع را مناسک شامل حیات انسان میدانند و نه سبک دمدمی زیست پستو را به شعب ابیطالب میفرستیم و با سکولار سنی و ترسا و چپ برای تصرف پارلمان و پادگان میبندیم...
انتخابات سامانهی مشورت حضورالحاضر با ولی امر مسلمین است تا ایشان رئیس جمهور را تعیین کنند...
برای زدن رقیب از آن خبرگزاری در طهران تا آن ورزشگاه در قم تهمت ابطالطلبها را تکرار میکردند: شیخ محمد تقی مصباح یزدی، حجتیه است؛ چون آن نیمهی شعبان در مؤسسهی در راه حق چراغانی کرده است. میدانستم شیخ آن جا تنها مدرس بوده است و امسال خواندم که آن زمان حتا ایران نبوده است...
رفتار سیاسی عموم اهل سنت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران به ما میگوید: رویهی وحدت منهای دعوت، بیرون از ایوان همآیشهای رسمی چه آوردهیی برای شیعههای مکتبی و برای سکولارهای شیعهتبار داشته است...
مشارکت اهل سنت محمدی در حکومت اسلامی در دورهی جمهوری اسلامی ایران فرصتی تاریخی برای اصلاحات کلامی مذاهب آنها بود، اما بسندهی شیعه به وحدت و غلاف کردن دعوت باعث شد که نه شرکت در انتخابات و نه حتا نماینده داشتن در مجلس فقهای خبره، زیرساخت سازوکار تعریف اهل سنت انقلابی نشود...