ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر تنها یک نمونهی کوچک است که عملگرایان اگر چه دستاربند، حکومت اسلامی را چه گونه عرفیسازی میکنند...
فرهنگ را که سخت تقریر کنی میشود: سینما و کنسرت. تقریر نرم فرهنگ میشود: معنا و باور. رسانههای ما اما خوش دارند فرهنگ را در معنای نخست تقریر کنند و برای آن میزگرد برگزار کنند...
فرهنگ، درست مانند کلیدواژهی تروریسم، این روزها یک کلیدواژهی مهمل است. محملی برای عرفی کردن شرع و وعظ و دعوت...
سکولاریسم + هفده رکعت؛ عملگرایی بچهمسلمانها خواهخواه به عرفیسازی ختم خواهد شد...
عصر، منصور را میدیدم. به ذهنم آمد: خط استحسان در سپاه ناسزاهایش به آخوندها را در دهان ارتشیها نهاده است و به خط اجتهاد گفته است...
مشکل ما با فتف و فائو و فیفا هماین موالات با کفار است. ابطالطلبهای سکولار ایرانی را اگر امتداد پارسی امت ابلیس اکبر بدانیم، دلیل اصرار آنها بر تبعیت ما از این نهادها را به راحتی میفهمیم؛ فتف را امی باید فهمید تا ملی...
جدای آن نامزدها که گفتمان و گفتارشان در نسبت با شریعت محمدی و حجاب شرعی اباحه است، دیگر نامزدها که گفتمان اقامهی شریعت و حجاب را دارند باز فاقد گفتار اقامهی نرم تا سختند...
شورای نگهبان اگر نگهبان شریعت محمدی و حجاب شرعی است درستش آن است که نامزد(های) شریعتستیز جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها را در پای هماین میزدگرد سوم رد صلاحیت کند...
شاخص کردن عرف جای شرع، تقریر صریحی از عرفیسازی جای شرعیسازی است؛ هر چند این برنامهی نامزد معتقد به نظام باشد...
دوتایی برنامه|کارنامه همآن قدر سرکاری است که دوتایی اصولگرا|اصلاحطلب. دوتایی انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری دوقطبی اقامه|اباحه است...
رأی حلال از بینهی اقامهی شریعت محمدی و حجاب شرعی بر میآید. رأی حرام از بینهی اباحهی شریعت محمدی و حجاب شرعی بر میآید...
برای یک زندگی معمولی؟ جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختی با همآن شعار رسمی خویش کاری که کف کوچه و کافه و آکادمی نتوانست را در دولت جمهوری اسلامی ایران پی میگیرد...
دشوارهی درشت پویش انتخاباتی ابطالطلبهای سکولار ایرانی هماین است که چه طور با قرآن خواندن رأی قرآنستیزها و قرآنسوزها را جلب کند...
مناظره برای سنجش عقل نامزدهای انتخابات است. رسانهی ملی ترجیح میدهد با این میزگردها که نامش را مناظره نهاده است به سنجش علم نامزدها بسنده کند...
فائدهی کشیده شدن انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم به دور دوم هماین است که تابوی مناظرهی دوبهدوی نامزدها در سازمان جامجم و شبکههای آن شکسته میشود...
هنگامی که فقیهی در صف نامزدهای انتخابات وجود ندارد، ناگزیر به آن که فقهخواندهتر و فقهمدارتر است رأی مشورتی باید داد...
آن که اقامهی سخت شریعت را انکار میکند فاقد فقاهت است، حتا اگر هفت ذرع دستار بر سرش سنگینی کند...
دموکراسی اسلامی هماین ناسازگارهیی است که میبینیم: با قرآن خواندن پی رأی جمع کردن از قرآنسوزها آمدهاند...
دوتایی برنامه|کارنامه همآن قدر سرکاری است که دوتایی اصولگرا|اصلاحطلب. دوتایی انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری دوقطبی اقامه|اباحه است...
پروندهی اهل سنت سالها است که در اختیار نهاد امنیت است؛ این است که پای انتخابات با قول و قرار قدرت کار جمع میشود. آن نامزد که از شورای امنیت آمده است اما شاید تنها نامزد است که اهل سنت را در هیأت هویت میفهمد و کاش نخبههای اهل سنت از بازی امنیت/قدرت به هویت/شریعت بیایند...
مشارکت عموم اهل سنت در انتخابات سالها است که به اسلوب قبیلهیی تمشیت میشود. چند نخبه امتیازهای تپل میگیرند و تودهها را پای صندوق میفرستند و مشکل حل نمیشود تا بساط باجگیری بر جا بماند. تفاوت آن نامزد جانباز، تا آن جا که طرف مشورتشان بودهام آن است که اهل باج دادن نیست...
انتخابات بازهی واسپاری دستآوردهای انقلاب به جمهوری است، رسوب نهضت در سنت، روایت اکثریت شدن روایت اقلیت. هماین است که جدای نامزدهایی که دشمن شاد میکنند و آنها که سیاهنمایی میکنند، کار آن دسته که رأیآور نیستند اما افقگشایی میکنند و گفتارسازی میکنند را پاس باید داشت...
درست مانند طشت غدیر، ما اگر صندوق انتخابات را نداشتیم، پس از برپایی حکومت اسلامی باید آن را برای وساطت در بیعت و مشورت اختراع میکردیم...