نقشهی راه ابطالطلبهای سکولار در دولت التقاط سرراست است: تعلیق اسلام، تعلیق انقلاب...
مشروعیت در حکومت اسلامی مساوق با ولایت است؛ اکثریت کی صاحب ولایت بوده است که بخواهد به دیگری هم جریانش بدهد؟ یا چه...
شورای نگهبان اگر سکولارهای مستفرنگ را کافر نسبی میدانست یک در میان در انتخاباتها یک طرف رقابت با مکتبیهای متشرع نمینهادشان...
تودههای مردم را به این رشد باید رساند که اگر ولی امر مسلمین منتخب ناخلف آنها را نصب نکرد، دلخور نشوند...
حضور عناصر شاخص ضدانقلاب در ترکیب شورای راهبری دولت التقاط به ما میگوید: ابطالطلبهای ایرانی طی چهار سال پیش رو تنها با جمهوری اسلامی مصالحه کردهاند و ضدیتشان با انقلاب اسلامی جایی نرفته است و راهبرد انقلابزداییشان چون گذشته بر جا است...
ابرراهبرد دولت التقاط دو تا است: عرفیسازی جمهوری اسلامی، زمینگیری انقلاب اسلامی...
دولت التقاط، مانند دولت تعلیق یا دولت اصلاحات، نمونهی زندهی جدایی جمهوری از انقلاب است...
مردم باید به این رشد برسند که گاه مشورتشان از پای صندوق رأی در انتخاب کارگزاران نظام به ولی امر مسلمین صائب نبوده است...
این تکلیف شورای نگهبان است که سکولارهای ایرانی را از صحنهی مشورتی انتخابات بیرون بنهد، تا برسیم به این که مشورت اشتباه به تشکیل دولت توسط آنها، به دست ولی امر مسلمین تنفیذ بشود یا نه...
دولت چهاردهم ضد انقلاب اسلامی است، حتا اگر در این چهار سال با جمهوری اسلامی آتشبس کرده باشند...
دولت التقاط پیش از تنفیذ و پس از تنفیذ به مراتب طاغوت است؛ تنها پس از تنفیذ ولی امر مسلمین، طاغوت مأذون بناء به مصلحت امت است؛ بازگشت به وضعیت صفوی در حکومت مصطفوی...
ایدهی دولت چهاردهم ادارهی جمهوری اسلامی با عناصر ضد انقلاب اسلامی است...
دولت التقاط پیش و پس از تنفیذ در ذات خود طاغوت است؛ مناسک نصب به دست ولی امر تنها او را مأذون میکند؛ به خاطر بیاوریم پادشاهان طاغوتی صفوی و شیخالاسلامهای فقیه عاملی را...
نه کافر مطلق و نه کافر نسبی را نمیتوان بر مؤمنین حاکم کرد. کنندهی این کار در حال موالات با کفار است...
مشروعیت اگر همآن شرعیت باشد دوختن آن به اکثریت نسبی نیاز به آن دارد که این ترکیب یک حد وسط شرعی باشد، که نیست...
اینها که شرعیت حکومت را به اکثریت میدوزند خوب است پیش از آن آیههای در شأن اکثریت در مصحف را خوانده باشند...
سکولارهای کافر ایرانی دیر یا زود باید گورشان را از گورستان مؤمنین گم کنند؛ قبرشان را در همآن قبرستانهای ممتاز کفار بخرند...
آماج سالیان اسلامباورهای سنی مبارزه با جاهلیت بیرون از حکومت اسلامی بوده است؛ آماج اکنون اسلامباورهای شیعی مبارزه با جاهلیت درون حکومت اسلامی است...
ما مناسک اربعین را از مقصد خواندهییم؛ از بازهی پایانی جادهی نجف به کربلاء. هماین است که در پیادهروی و موکبداری و سیاستگزاری و بودجهریزی و گزارشگری و نظریهپردازی ناخودآگاه تنها به هماین بازه میپردازیم و فرسنگها شریان پیاده از خانه از ایران تا عراق را ندید میگیریم...
مسیر اربعین جای خانمها است؟ مسأله آن است که مسیر پیادهروی اربعین را بازهی نهائی بینالحرمین در آن صبح میدانیم یا بازهی پیشاپایانی جادهی نجف به کربلاء در آن سه روز، یا بازهی ابتدائی خانه تا نقطهی چاووش محله و شهر و استان را هم مصداق مسیر بیادهی اربعین دانستهییم...
آشناترین مصرع تحدیخوانی پیادههای کامل در نقطهی چاووش، در ابتدای جادهی عتبه، چه است؟ هر که دارد هوس کرببلاء، بسمالله. آشناترین مصرع تعذرخوانی پیادههای قاصر در نقطهی چاووش، در پایان دیوارهای شهر، چه است؟ تشنهی آب فراتم، ای اجل مهلت بده...