دولت التقاط پیش و پس از تنفیذ در ذات خود طاغوت است؛ مناسک نصب به دست ولی امر تنها او را مأذون میکند؛ به خاطر بیاوریم پادشاهان طاغوتی صفوی و شیخالاسلامهای فقیه عاملی را...
نه کافر مطلق و نه کافر نسبی را نمیتوان بر مؤمنین حاکم کرد. کنندهی این کار در حال موالات با کفار است...
مشروعیت اگر همآن شرعیت باشد دوختن آن به اکثریت نسبی نیاز به آن دارد که این ترکیب یک حد وسط شرعی باشد، که نیست...
اینها که شرعیت حکومت را به اکثریت میدوزند خوب است پیش از آن آیههای در شأن اکثریت در مصحف را خوانده باشند...
سکولارهای کافر ایرانی دیر یا زود باید گورشان را از گورستان مؤمنین گم کنند؛ قبرشان را در همآن قبرستانهای ممتاز کفار بخرند...
آماج سالیان اسلامباورهای سنی مبارزه با جاهلیت بیرون از حکومت اسلامی بوده است؛ آماج اکنون اسلامباورهای شیعی مبارزه با جاهلیت درون حکومت اسلامی است...
ما مناسک اربعین را از مقصد خواندهییم؛ از بازهی پایانی جادهی نجف به کربلاء. هماین است که در پیادهروی و موکبداری و سیاستگزاری و بودجهریزی و گزارشگری و نظریهپردازی ناخودآگاه تنها به هماین بازه میپردازیم و فرسنگها شریان پیاده از خانه از ایران تا عراق را ندید میگیریم...
مسیر اربعین جای خانمها است؟ مسأله آن است که مسیر پیادهروی اربعین را بازهی نهائی بینالحرمین در آن صبح میدانیم یا بازهی پیشاپایانی جادهی نجف به کربلاء در آن سه روز، یا بازهی ابتدائی خانه تا نقطهی چاووش محله و شهر و استان را هم مصداق مسیر بیادهی اربعین دانستهییم...
آشناترین مصرع تحدیخوانی پیادههای کامل در نقطهی چاووش، در ابتدای جادهی عتبه، چه است؟ هر که دارد هوس کرببلاء، بسمالله. آشناترین مصرع تعذرخوانی پیادههای قاصر در نقطهی چاووش، در پایان دیوارهای شهر، چه است؟ تشنهی آب فراتم، ای اجل مهلت بده...
آن چه در سالهای دولت التقاط پیش روی ما است فصل دگردیسی سکولارهای شرمنده به سکولارهای درنده است...