جمهوری اسلامی مگر حکومت سکولار است که برای بسط ایمان مردم هزینه نکند؟ یا چه...
سکولارهای آکادمی ایرانی به اقامهی امر قدسی میگویند: فربهی دولتنهاد مناسک...
ترس از پیادهروی اربعین در تمام طاغوتهای ریز و درشت مشترک است؛ از طاغوت بعثی تا طاغوت یانکی تا طاغوت عبری تا طاغوت پارسی...
با بسته شدن مرزهای زمینی آذربایجان به دست طاغوت باکو، پیادهروی کامل را این سالها از مشهد به کربلاء شروع میکنند. تلاش ما این بود که به مرز خسروی بروند اما مدیران طهراننشین مصوب کردهاند که زائران ناایرانی همه به چذابه بروند و فرسنگها اضافه مسیر را به آنها تحمیل کردهاند...
صورتی کردن عزاداری عاشوراء به خیال سکولارهای مستفرنگ ایرانی با سر برهنه کردن و زیر کتیبه نشستن شدنی است. صورتی کردن پیادهروی اربعین اما نیاز به فرسنگها گام برداشتن زیر آفتاب داغ عراق دارد و اینها آدمش نیستند؛ این دلیل سادهی بهانهجویی و لگدپرانی آنها با این دومی است...
کسی که از هزینهی حکومت اسلامی در زیرساخت بزرگترین و مؤثرترین و عمومیترین عملیات فرهنگی سالانه، پیادهروی اربعین، مینالد اما با هزینهی کلان دولت برای روساخت فعالیتهای ضد فرهنگ اسلامی در ورزش حرفهیی و سینمای موهومی و موسیقی مخرب مشکلی ندارد، مشکلش پول نیست، اسلام است...
شریانهای پیادهی اربعین مانند سیاهرگ از تمام عالم به قلب کربلاء میروند و از آن جا سرخرنگ و سرخرگ به قدس میرسند. اولی را امریکاییها اژدهای سیاه نامیدند و بازهی دوم برای اسرائیلیها اژدهای سرخ است...
صدامکهای سکولارها ایرانی توانش را ندارند اگر نه مانند طاغوت بغداد پیادهروی اربعین را قدغن میکردند و مرزها را میبستند؛ همآن کاری که این روزها صدام معاصر، طاغوت باکو، با پیادهروی اربعین کرده است...
عرفیسازی تلاش برای فرو کاستن مناسک حیات به سبکهای زیست است؛ استحالهی حدودالله به لایفاستایل...