سکولارهای درندهی ایرانی براندازند. سکولارهای شرمندهی ایرانی پااندازند...
این دخترهای بیحجاب کف آکادمی و کافه و کوچه که از سر استکبار کشف حجاب میکنند، دختران ناخلف حاج قاسمند...
جنگ ما با اشغالگرهای اسرائیلی اگر بر سر قبلهی اول است، جنگ ما با اباحهگرهای ایرانی بر سر قبلهی دوم است...
به لحظات روحانی تکفیر اباحهگرهای سکولار ایرانی، در پسآی تفسیق آنها، نزدیک میشویم...
سکولارهای شرمنده و درندهی ایرانی اقامهی شریعت محمدی را افراط خطاب میکنند...
جنبش فواحش کف آکادمی و کافه و کوچه تمام نشده است؛ تنها از مبارزهی سخت با اقامهی شریعت محمدی و حجاب شرعی به مبارزهی نرم تغییر وضعیت داده است، تا فرصت بعد...
در جنگ احزاب حجاب ما در یک جنگ تمامعیاریم. مقهور جنگ روایت مذهبیهای صورتی اگر بشویم به دگوریهای لجنی باختهییم...
مذهبیهای صورتی کمابیش آنیند که سکولار شرمنده خوانده میشوند. سکولارهای درنده کهاند؟ دگوریهای لجنی...
مذهبی صورتی زمینهساز و جادهصافکن و پیشمرگ دگوری لجنی در جنگ با مذهبی سرخ است؛ اسب تروا درون سور اسلام...
نزدیک به یک دهه مناسک اربعین را با تمرکز بر کرامت موکبدارها ترویج کردهییم؛ دههی بعد برههی تمرکز بر مناعتها پیادهروها است...
برای چه دولت مکلف است برای زیرساخت پیادهروی اربعین هزینه کند؟ برای این که یکدو دههی پیش روزها در جادهی عبدالخان به چذابه نمیتوانستیم سواره برویم و اکنون شبها پیاده روی این جادهییم. پیادهروی موسم اربعین از آسفالت تا امنیت را به این جاده و بسی جادهی دیگر آورده است...
آن امام موعودی که هنگام ظهور ناودانهای یلهی خانهها به خیابان را جمع میکند، بساط لگد پراندن شلحجابهای طائفهی شیعه برابر نامحرم را هم جمع خواهد کرد...
مبارزه با بدعتهای جفت و طاق ورزش حرفهیی بانوان در این روزها، کاری از سنخ مبارزه با بدعت تراویح خواندن در صدر اسلام است...
فرو کاستن استکبار به امپریالیسم شاید راهی برای همشانه شدن با چپها در مبارزهی جهانی باشد، اما مستکبرین محلی محکوم در حکومت اسلامی را از دستور استکبارستیزی مسلمانها خارج میکند؛ نابینایی از این واقعیت که چپهای فرهنگی مانند راستهای اقتصادی خود خود طاغوتند...
قرار بر وحدت منهای دعوت با چپهای جهانی اگر باشد دیر یا زود حضور پرچم رنگینکمانی آنها در دستهی محرم و بیادهی صفر را باید پذیرفت، با هماین توهم ستیز با امپریالیسم...
لگد پراندنمان برابر نامحرم را به حضرت موعود تقدیم میکنیم یا گردنآویزی که از رقابتهای یونانیمآب دشت کردهییم که بدایت تا نهایتش هتک انبیای الاهی بوده است؟ یا چه...
این طبیعی است که قاعدین ایستا، مجاهدین پویا را تندرو بخوانند؛ این طبیعی است که مذهبیهای صورتی، مذهبهای سرخ را تندرنگ بخوانند...
شریانهای بیادهی اربعین همآن قدر که چهارچوب مغتنمی برای خاطره نوشتن و مستند ساختن است، مسیر رامی برای داستان نوشتن و سینمایی ساختن نیست. سریز روزانهی هزاران فرسنگ حقیقت راهی به آبچاله ساختن با توهمات داستانی و سینمایی نمیدهد...
اسلام را میتوان صورتی خواند. خوانش صورتی انتظار هم این است منتظر ظهور حضرت موعودیم تا بتوانیم میزبان المپیک کفار حربی بشویم...
نهجالبلاغه سر نیزه کردن هماین است که میبینیم: نورانی کردن جامعهی اسلامی با اقامهی سخت حجاب شرعی را سیاهی میخوانند...
آن کارگزار جمهوری اسلامی که اقامهی سخت شریعت محمدی را مداخله به نفع تاریکی میخواند نقشهی راه مشخصی دارد: بسط جنبش فواحش به دولت فواحش...
دولت چهاردهم دولت التقاط است؛ نؤمن ببعض و نکفر ببعض. دولت چرک صورتی...
نعل وارونه نزنید؛ هماین حجاب موجود محصول اقامهی نرم تا سخت حجاب شرعی در طول سه دههی گذشته بوده است؛ اگر نه جهش برهنه پوشی و هرزهگردی در سالهای پس از غائلهی ژینا و سیاست عدم مداخله حاکمیت در امر حجاب را همه به چشم دیدهییم...