آماج وفاق اصولگرایان با اصلاحطلبها شریعت نیست، قدرت است؛ هماین است که خروجی نهائیش اردوگاه قدرتطلبها است و نه شریعتمدارها...
نهجالبلاغه را که سر و ته خوانده باشی طبیعی است که نه شمشیر جهاد با کافر حربی را در دست امیرالمؤمنین میبینی و نه تازیانهی جهاد با فاجر محلی را...
موضوع هدایت نرم مستضعفین است، که راه نشانشان باید داد. با مستکبرین باید شدت داشت و شاخشان را شکست...
یضل به کثیراً و یهدی به کثیراً؛ به صراحت وحی فراوانی از افراد هدایتپذیر نیستند و نسخهی اینها در حکومت اسلامی شدت است تا ضلالتگستر نشوند؛ اگر نه نبرد سخت ما با مستکبر و معاند که برای هدایت اینها نیست...
هر وقت جراحی توانست سلولهای سرطانی را هدایت کند آن هنگام حق دارد تا از هدایت دانشجوی ملحدی که کف دانشگاه چادر از سر دختر مسلمان میکشد نظریه بدهد...
علم مانند عقل یک مشترک لفظی است. علمی بودن یک امر یکتا در جیب شما نیست تا بخواهیم از آن برای مرجعیت دادن به آکادمی مدرن در جامعهی اسلامی، چماق یا هویج بسازیم...
شبهعلم آن اسلوب آکادمیک پزشکان مدرن ایرانی بود که در دورهی همهگیری بیماری میت محترم مسلمان را بی مناسک شرعی و با اسلوب منجنیق دفن میکردند...
دانشگاه تا هنگامی که کانون ستیز با سنت ایرانی و شریعت اسلامی است نباید انتظار داشته باشد که در ایران اسلامی مرجعیت معرفتی داشته باشد...
تبعیت خط استحسان از اجتهاد ولی فقیه به شرط چاقو اگر نباشد به نرخ روز است. این گونه است که از این که استظهار اکنونی آنها از متشابهات بیان ایشان با نص محکمات بیان ایشان در یکدو هفتهی پیش نخواند اذیت نمیشوند...
همذهن و همگام شدن با ولی فقیه نیاز به اجتهاد در محکمات ایشان و بیانات ایشان دارد، اگر نه یک در میان خط استحسان و خط اجماع و خط اباحه با رسانه کردن متشابهات و مشهورات بازیمان میدهند و دلسردمان میکنند...
اگر میخواهید سیاستورزی امام سید علی حسینی خامنهیی را بفهمید، کتاب انسان ۲۵۰ ساله به قلم ایشان را بخوانید...
حلقههای میانی واقعی که تکلیفشان با فتنهی وفاق معلوم است؛ میماند حلقههای میانی قلابی که باز مقهور این موج تازه از نفاق خواهند شد و در جامعهی مدنی جعلی منتسب به آن مندمج خواهند شد...
خبرگزاری تسنیم یک نمونهی ملموس از خط استحسان است که اکنون با نمونهیی چون خبرگزاری جماران روی خط اباحه بیمرز شده است؛ پیوستار همبستهی عرفیسازی شرمنده تا درنده...
بنیادگراها با یک مویز گرمیشان میکند و با یک غوره سردیشان میکند. شریعتمدارها در جهاد با عرفیسازها اما نفس طویل دارند...
اهل احتجاج اگر باشی برای دفاع از حکومت الاهی حجت شرعی شخصی خودت را داری، چه رسد به این که با خطاب فصل ولی امر مسلمین هم گروکشی کنی...
این روزها واژهی وفاق در محیط پارسی کمابیش همآن معنایی را میدهد که سالها واژهی تطبیع در محیط عربی داشته است...
ریشو|چادریهای مقوا از قر دادن پرستارها و پزشکهای مدرن بالای سر مریض و میت مسلمان در روزهای همهگیری بیماری دفاع میکردند. پیشتر آنها را مؤمن عرفی و مسلمان و متوسط و شیعهی یواش میخواندیم و مذهبی صورتی شاید برای نخستین بار در آن غائلهی در خطاب به آنها به زبانها آمد...
این بالا و پایینها و فراز و نشیبهای جمهوری اسلامی است؛ سنتی که میان نهضت و بدعت دست به دست میشود. اگر نه انقلاب و نهضت لا یمسه إلا المطهرون است...
آمار علف کشیدن و عرق خوردن و رل زدن و زنا دادن و کفر گفتن در هماین آکادمیهای دولتی طهران را هم اگر گرفته باشید میدانید که معصوم خواندن دانشجوی دانشگاه مدرن ژاژ خاییدن است...
دکتر ابراهیم عواد ابراهیم السامرائی مشهورترین دانشجوی دانشکدههای الاهیات دانشگاه مدرن در عالم بوده است؛ دانشآموختهی رشتهی علوم قرآن دانشگاه بغداد. هر چند از موصل تا حلب به نام دیگری هم شهرت داشت: ابوبکر البغدادی...
جهت ضرورت گرفتن دیهی قتل خطائی از نظام پزشکی مدرن دولتی مسیطر در همهگیری بیماری که بی قاعدهی شرعی داروها و واکسنها را بر جانهای محترم مسلمان کارآزمایی میکرد هماین است که یکچند سال بعد مؤمنین دلنگران را یک مشت علمستیز خشکمغز معرفی نکنند...
برای ماهها تمام مقدسات را به نجاست الکل طبی کشیدند و بعد در آمدند که همهگیری از سطح منتقل نمیشود؛ بی هیچ عذرخواهی. این اگر نبود همآن سمپاش دادن بیهوده دست طلبهها کف خیابانهای شهر کافی بود تا حوزههای شرعیه تا همیشه به توصیههای شبهعلمی پزشکان آکادمی مدرن بدگمان باشند...
گفته بودند: فوتیها همهگیری را نمیشوییم و هماین طور بی غسل دفن میکنیم؛ طلبهها گفته بودند که خودمان میشوییم. گفته بودند: آب غسل شما نباید در چاه پسآب میت معمولی ما بیاید؛ طلبهها چاه خودشان را کنده بودند و میت محترم مسلمان را در آن گورستان شهر شسته بودند...
ویروس کرونا عقیدتی نیست، اما قر ندادن بالای سر مریض مسلمان و کفن و دفن میت مسلمان با مناسک شرعی عقیدتی است؛ که شما تهی از این اعتقادها بودهیید....