جهت ضرورت گرفتن دیهی قتل خطائی از نظام پزشکی مدرن دولتی مسیطر در همهگیری بیماری که بی قاعدهی شرعی داروها و واکسنها را بر جانهای محترم مسلمان کارآزمایی میکرد هماین است که یکچند سال بعد مؤمنین دلنگران را یک مشت علمستیز خشکمغز معرفی نکنند...
برای ماهها تمام مقدسات را به نجاست الکل طبی کشیدند و بعد در آمدند که همهگیری از سطح منتقل نمیشود؛ بی هیچ عذرخواهی. این اگر نبود همآن سمپاش دادن بیهوده دست طلبهها کف خیابانهای شهر کافی بود تا حوزههای شرعیه تا همیشه به توصیههای شبهعلمی پزشکان آکادمی مدرن بدگمان باشند...
گفته بودند: فوتیها همهگیری را نمیشوییم و هماین طور بی غسل دفن میکنیم؛ طلبهها گفته بودند که خودمان میشوییم. گفته بودند: آب غسل شما نباید در چاه پسآب میت معمولی ما بیاید؛ طلبهها چاه خودشان را کنده بودند و میت محترم مسلمان را در آن گورستان شهر شسته بودند...
ویروس کرونا عقیدتی نیست، اما قر ندادن بالای سر مریض مسلمان و کفن و دفن میت مسلمان با مناسک شرعی عقیدتی است؛ که شما تهی از این اعتقادها بودهیید....
سکولارهای نهانروش ایرانی هنگامی که از وفاق میگویند منظورشان تطبیع است...
تطبیع کشف حجاب ابتدای مسیری در جمهوری اسلامی است که انتهایش تطبیع اشغال قدس است؛ تطبیع؟ تو اگر میخواهی بگو: وفاق با طاغوت...
عرفیسازی در حکومت اسلامی با انکار گام به گام ضمانت اجراء از احکام شریعت پیش میرود؛ اکنون برخورد سخت پلیس با کشف فاحش حجاب را انکار میکنند تا به جرمزدایی از زنا و قانونی کردن شرب علنی خمر برسند...
جهت حضور محتسب و کلانتر و پلیس در روند اقامهی حجاب شرعی، هدایت مستکبرهای شاخ نیست؛ شکستن شاخ آنها برای دادن ضمانت اجراء به احکام شریعت است...
دولت التقاط با شعارهای جنبش فواحش سر کار آمده است؛ این یعنی حتا اگر بخواهد باز نمیتواند دولت اسلام و دولت انتظار و دولت انقلاب باشد...
سکولارهای کدکش منافقانهترین ممشای عرفیسازی در ایران اسلامی را در پیش دارند...
این روزها واژهی وفاق در محیط پارسی کمابیش همآن معنایی را میدهد که سالها واژهی تطبیع در محیط عربی داشته است...
سویهی اصولگرای ابطالطلبهای سکولار ایرانی زیر عنوان تحجر در حال مهار شریعتمدارها است تا سویهی اصلاحطلب ابطالطلبها با خیال آسوده عنوان تطبیع را پیش ببرد؛ پیوستار تطبیع اتمی تا تطبیع اقصا...
تعبیر سلفی، تکفیری و حتا وهابی برای آن سویه از سنیها که از شمول وحدت ما خارجند جامع و مانع نیست. اینها را چه باید خواند؟ یزیدی...
دولت التقاط به راست راهنما میزند و به چپ میپیچد؛ کبادهی مکتبیها را میکشد و سکولار است؛ از وفاق میگوید و پی نفاق میرود...
اصولگراهایی که پی یک سقف مشترک با اصلاحطلبها در حال دگردیسی به ابطالطلبی استند، یک مشکل درشت دارند: فاقد گفتمان و حتا گفتار این روند گذارند. سوپرانقلابی و متحجر و افراطی و حتا خوارج و طالبان خواندن اسلامطلبها تنها یکچند گام تکراری است و نه سر تا ته یک راه تازه...
رقیقترین مصداق نفاق سکولارهای نهانروش ایرانی هماین است که برای زدن مکتبیهای متشرع شیعه از عنوان خوارج استفاده میکنند...