میلهگراها، حتا نسخهی ریشو|چادریشان، میلههای مرزی را ممیز حق از باطل میپندارند...
تا مندمج شدن اصولگراها در اصلاحطلبها و تشکیل اردوی ابطالطلبهای ایرانی، روند هویتسازی اصولگراها با مرززدایی دائم با اصلاحطلبها و مرزبندی دائم با شریعتمدارها پیش میرود؛ این دلیل سادهی چایشیرین بودن آنها با وفقای تازهشان و قهوهی قجری شدن با رفقای سابقشان است...
آن چه مذموم است کشاندن دوقطبیهای موهومی به درون اردوی مؤمنین است؛ هماین کاری که با نفی دوقطبیهای واقعی با کفار ایرانی، به آن سرگرمند؛ شکافتن صف مؤمنین برای بیشکاف شدن با کفار...
تازهترین دوقطبی واقعی که حضرت رهبر در آن دمیدند هماین دوتایی جبههی حسینی و جبههی یزیدی بود...
آیةالکرسی آیات دوقطبی است: الله| طاغوت، رشد|غی، ایمان|کفر، نور|ظلمات، حی|میت...
فحوای اصلاحات دوم خردادی، گلاسنوست ایرانی و وفاق ملی به خوانش ابطالطلبهای سکولار همه یک چیز بوده است: عرفیسازی، مکتبزدایی؛ جدایش نظام قدرت از نظام شریعت در نظام اسلامی...
خط استحسان با خط اباحه می میخورد و با خط اجتهاد تلوتلو؛ رحماء بر کفار است و اشداء بر مؤمنین؛ با سکولارها وفاق میکند و با مکتبیها نقار...
وفاق ملی اسم رمز عرفیسازی حکومت اسلامی در دولت التقاط است؛ مکتبزدایی. همآن چیزی که از دولت اصلاحات در بیان ابطالطلبهای ایرانی به گلاسنوست هم خطاب میشود...
دوقطبی صادق | دوقطبی کاذب؛ این خود مهمترین دوقطبی صادق و واقعی و انکارناکردنی است...
انکار مطلق دوقطبی انکار امر مقاومت است؛ مقاومت، جهاد نرم تا سخت قطب حق با قطب باطل در عالم است...
حق و باطل دو قطب همیشهی عالمند، از خلقت تا قیامت. تکلیف ما مقاومت نرم تا سخت در چهارچوب هماین دوقطبی حقیقی و واقعی است، و تکلیف دیگر ما گرفتار نشدن در دیگر دوقطبیهای موهومی و موسمی است و تکلیف دیگر ما بسط ندادن دوقطبیها به درون جبههی حق است...