تا پیش از غائلهی ژینا مکتبیهای ایرانی و مذهبیهای سرخ با سکولارهای شرمنده و مذهبیهای صورتی درگیر بودند اما عنوان معاصری برای آنها نداشتند؛ از بستهی مومن عرفی، مسلمان متوسط، شیعهی یواش و حتا ریشو|چادری مقوا اما مذهبی صورتی در شهرآشوب جنبش فواحش وارد ادبیات امت حزبالله شد...
نخستین معرکه در شهرآشوبیها نامیدن آنها است؛ زن، زندگی، آزادی، اسم نبود و شعار بود و همآن هم طولانی بود و این شد که شد: ززآ. ما اما شهرآشوبی سکولارهای درندهی ایرانی ضد شریعت محمدی و حجاب شرعی را جنبش فواحش نامیدیم و شورش هرزه و پویش پتیاره و خیزش لختی و بلوای بیناموس...
آشوب سال ۷۸ و ۸۸ ضد شریعت بود و بر سر سیاست فهمیده شد، همآن طور که آشوب سال ۹۶ و ۹۸ ضد شریعت بود و بر سر اقتصاد فهمیده شد؛ شاخص؟ حمله به مساجد در همه. آشوب ۴۰۱ اما از همآن ابتداء شریعتستیزی و مسجدسوزی و حجابسوزی را شمای خود کرده بود و نشانی انحرافی نمیداد؛ بلوای ملحدها...
این دخترهای مستفرنگ کف کوچه و کافه و آکادمی را چه طور میتوان ملتزم و محجب کرد؟ همآن طور که پدران گبرشان را کف دشت و مزرعه و آسآب مسلمان کردیم...
کف درگیریهای خیابانی با شهرآشوبها در غائلهی ژینا، امیرحسین با شلوار کردی میآمد و با دمپایی آبی. سر این دومی صدای رفقای دسته در میآمد. میگفت: پوتین را برای جنگ با اسرائیل میپوشم، اینها که رقمی نیستند...
غائلهی ژینا الحاد محض بود؛ جنبش فواحش، نه تنها شورش بر فقیه یا حتا وصی و نبی، که شوریدن بر خود حضرت الاه بوده است...
کارگزاران خط اصالت قدرت باور ندارند که شهرآشوبیهای ۷۸ و ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ بر سر شریعت بوده تا قدرت. هماین است که آشوب به آشوب بیشتر با شکستن سکولارهای هار با حضور الحاضر مکتبیهای مجاهد مخالفت کردهاند. این دلیل سادهی حضور لباس شخصی نیروهای حزبالله در جمع کردن غائلهی ژینا بود...
شورای نگهبان اگر دادگاه شریعت بود، سکولارهای شریعتستیز جفت و طاق کارگزار جمهوری اسلامی نمیشدند؛ کارگزاران سکولار نظام...
ایدهی ترجیح سنی سکولار برای سالها دستور کار محافل عرفی امنیتی بوده است. آن چه اکنون احساس میشود در دستور نهاده شدن ایدهی ترجیح شیعهی سکولار است...