چارهی این مستکبرینی که اقامهی حجاب شرعی را ریشخند میکنند تبیین نیست، تکفیر است...
مدارای دولت طاغوت التقاط با کفار حربییی چون امریکا یک عنوان شرعی مشخص دارد: موالات با کفار...
کف شهرآشوبیهای ابطالطلبهای ایرانی در خیابانهای طهران بوی سوخت خاصی میآمد؛ بوی سوختن همه چیز با هم: چوب، مقوا، پلاستیک. این جا در لبنان هم که خانههای شهر موشک میخورند هماین بو میآید. جنگ با اسرائیل در لبنان و با امت اسرائیل در ایران یک بو دارد...
حضور شبانهروز یک پهپاد مسلح ارتش اسرائیل بالای سر ضاحیهی بیروت اکنون بخشی از زیست مردم شده است. وضعیت غیر عادی این روزها آن است که مانند دیروز عصر دو پهپاد با هم بالای سر منطقه در پرواز باشند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پارسال نخستین حملهی هوایی اسرائیل به بیروت در میانهی هماین خیابان شهید سید هادی نصرالله بود، که به شهادت صالح العاروری انجامید. آن زمان برخی میگفتند: این حملهی اسرائیل به فلسطینیها است و کاری با ما در لبنان تا ایران ندارد؛ تا دیروز که نبش آشنای حرقوص را با جنگنده زدند...
نمایندهی آیتالله حسین نوری همدانی از ایران آمده بود و صبح که اسرائیل در بیروت اعلان حملهی هوایی کرد گفتیم بیرون بزنند تا به صیدا برویم. به حرف آن افیخای کذاب اعتباری نبود و هماین هم شد. تا سید بیاید و ببیند و برود، دیوار صوتی بود که بالای صیدا میشکست و موشک بود که میخورد...
یکچند انگشتر را به کودکان آوارهی شیعه در آن مدرسه در صیدا دادم. نفر بعد که آمد فقط یک شیشهی عطر کف جیبم مانده بود که به او بدهم؛ یک بند انگشت عطر گلمحمدی که کسی از طزرجان تفت برایم آورده بود. نفر آخر، آن پسرک، را پدرش آورد؛ چیزی نمیخواست؛ فقط میخواست بغلش کنم...
هوا در لبنان و بیروت در حال سرد شدن است. یادم از ایران و طهران میآید که تابستان بهشان میگفتیم که بجنگید و میگفتند: گرم است. زمستان هم بهشان بگوییم که بجنگند، میگویند: سرد است. یادم از خطبهی الغارات میآید: فإذا کنتم من الحر و القر تفرون، فأنتم و الله من السیف أفر...
کف درگیریهای غائلهی ژینا، شهرآشوبهای جنبش فواحش یکتکه به ما فحش ناموس میدادند و ما آنها صهیونیست خطاب میکردیم. و هر چه میگذرد بیشتر معلوم میشود که در امت اسرائیل دانستن این سکولارهای هار خطا نمیکردهییم...
وفاق نام مستعار نفاق بود؛ همآن طور که مدارا نام مستعار موالات است؛ موالات با کفار...
راهبرد سرراست کیان موقت اسرائیل در جنوب لبنان در پسآی عملیات طوفانالأقصی تبدیل جبل عامل به بلندیهای جولان تازه است...
تردد ایرانیها از لبنان به سوریه در همآن سالهای فتنهی شام بسته شد و تردد ایرانیها از سوریه به لبنان در هماین روزها بسته شد. اینها برایم نشانه است. نشانهی روشن بسط نیافتن ایدهی حلقههای میانی و بسیج امی و جهاد اجتهادی از طهران تا دمشق تا بیروت در تمام یک دههی گذشته...
سادهترین مرز حلقههای میانی واقعی از حلقههای میانی قلابی هماین امی نبودن این دومی است؛ این که همواره در قعر چنبرهی تعریفهای ملی است؛ مقاومت به شرط مرز...
پاسخ ندادن ما به حملهی هوایی به کیان موقت اسرائیل روند تبدیل وعدهی صادق به وعید است. آن چه پیش روی ما است برجام منطقهیی است؛ برجام قدس؛ خط تطبیع جا خوش کرده میان کارگزاران عرفی نظام...
خط استحسان در حلقهی حاکمیت ملی خود را یک امر بسته میداند، و هماین است که نخستین واکنش آن با کنشهای حلقههای میانی امت، بستن است؛ بستن حساب، بستن مرز، بستن راه...
هشدار حملهی هوایی ارتش کیان موقت اسرائیل در محیط شبکههای اجتماعی رایان را خوانده و نخوانده، شلیک هوایی نیروهای حرکت حزبالله پیرامون عیان آن نقطهها شروع میشود تا کسی آن جا نمانده باشد. از بالای سر صدای پهپاد میآید و از پشت سر صدای شلیک، و هر آن منتظر لرزیدن زیر پاییم...
عادت کردهییم. از اول شب که ارتش اسرائیل شروع به کوبیدن ضاحیهی بیروت میکند. حتا دیگر از خواب هم نمیپریم. پیش از اذان صبح جایی را با جنگنده زد و سنگین لرزید. بلند شدم تا وضو بگیرم؛ هماین پشت خانه را با پهپاد زد و ستون دود بلند شد. اکنون در ایوان نشستهام که آیا برای تعقیبات هم جایی را میزند؟ یا چه...
قبلهی خانهی جدید را نمیدانم. از روی دریا حدودی میشود فهمید و از آسمان پرستارهی بیروت. نقشهی گوشی را باز کردم. مکانیاب گوشی ما را در فرودگاه نظامی ملکهی علیای اردن نشان میدهد...
کسی برایم نوشته بود: در لبنان آنها که شما را میخوانند را دعا کنید. دعا میکنم. به ذهنم رسید بنویسم آنها که در ایران مه را میخوانند هم حلالم کنند...
خط استحسان در حلقهی حاکمیت با کاربست حلقههای میانی قلابی، حلقههای میانی واقعی را مهار میکنند؛ در بسیاری هم عنوان این کار را میگزارد: ساماندهی، تسهیلگری، شبکهسازی، قرارگاهسازی، تبیینگری...
رفقائی که پیاده و سواره از جنوب به بیروت برگشتهاند از یک جنگ آخرزمانی در مرز فلسطین میگویند؛ جنگی که به هیچ جنگی که دیدهییم شبیه نیست. با این همه کسی نگران شکستن خط در آن جا نیست و همه محکم ایستادهاند. نگرانی من ایرانی اما نه جبهه در جنوب لیطانی که عقبه در قلب طهران است...