در ضاحیهی بیروت همه یکدست با حرکت حزبالله نیستند، و حتا گروههایی شیعی صاحب آخوند و مسجد و منبر هم وجود دارند که با آن فاصله و زاویه دارند. با این همه حرکت حزبالله از حزباللهیگری شرمنده نیست...
رزمندههای جبههی حریف از اقصای عالم میآیند و با افتخار برای آرمانشان، در ارتش اسرائیل، میجنگند. در جبههی ما اما از کتائب حزبالله عراق تا حرکت حزبالله لبنان از پذیرش رزمندههای ایرانی منع شدهاند. ما هنوز تا امی شدن و امی زیستن و امی جنگیدن فاصلهی فراوانی داریم...
واقعیت آن است که از سرخحصار طهران تا جادریهی بغداد تا ضاحیهی بیروت، هنوز صورتبندی منقحی از نسبت محور ملی با محور امی، و مقاومت ملی با مقاومت امی، و جنگ ملی با جنگ امی، در دست فرماندهان ما نیست...
غریبترین باور فرماندهان محور مقاومت هماین است که میپندارند با ملی کردن جنگ میتوانند بر دشمن امی غلبه کنند...
سنت و جنگ به مثابه سنت حریف بدعت نیست. با نهضت و جنگ به مثابه نهضت میتوان بر بدعت غلبه کرد...
عصر روزی که از نجف به بیروت رسیدم خلوتی فرودگاه خیلی در چشم بود؛ هر چه بود فرودگاه یک کشور در جنگ نبود. بیرون که آمدم و پیادهروها و کافههای شلوغ را که دیدم مطمئن شدن این جنگ، نه آن جنگهایی است که پیش از این در لبنان دیدهییم...
این که جمهور مقاومت هنوز منتظر اعلان جنگ ایستادهاند، محصول روایت اشتباه رسانههای لبنانی و ایرانی است. هفتهها است که در مرزهای جنوب میجنگیم و دورقمی آن جا شهید دادهییم و هنوز منتظر اعلان جنگیم...